مقامات امنیتی از پایان درگیری مسلحانه در غرب کابل خبر دادند.
محمد ایوب سالنگی؛ معاون وزارت داخله اطلاع داده که چهار مهاجم انتحاری در غرب شهر کابل کشته شدند.
درگیری بین نیروهای امنیتی و مهاجمان انتحاری حوالی ساعت هشت شب گذشته در حوزه هفتم امنیتی این شهر، در منطقه دارالامان آغاز شد و به گفته مقامات امنیتی تا ساعت شش صبح ادامه یافت.
شهروندان کابل در جریان شب از شنیدن صدای چندین انفجار و تیراندازی های پراکنده خبر دادند.
حمله کنندگان نخست یک موتر بمب گذاری شده را در مقابل منزل محمد نعیم بلوچ؛ والی پیشین هلمند انفجار دادند و سپس داخل خانه او شدند.
این خانه در نزدیکی سفارت روسیه و پارلمان قرار دارد.
این حمله در ادامه تحرکات نظامی وسیع تروریست ها در ولایت های شمالی قندوز، تخار، بدخشان، سرپل، بغلان و فاریاب صورت می گیرد و به همین دلیل، با نگرانی های وسیع شهروندان کابل همراه بوده است.
استمرار تیراندازی و صدای شلیک های سبک و سنگین در طول شب، خواب را از چشمان بسیاری از پایتخت نشینان ربود.
کاربران شبکه های اجتماعی نیز یا به طنز یا به جد، با اشاره به آنچه اخیرا در شهر قندوز در شمال کشور رخ داد، از حمله شب گذشته تروریست ها به عنوان عملیات سقوط کابل یاد کردند و به این ترتیب، انتقاد و نارضایتی خود را از عملکرد حکومت وحدت ملی در زمینه تامین امنیت کشور به ویژه کابل پایتخت بروز دادند.
در این میان، شماری از کارشناسان مسایل امنیتی نیز ضمن تاکید بر تفاوت های فاحش و آشکار میان اوضاع امنیتی، راهبردی و استراتژیک شهرهای قندوز و کابل و با رد امکان تسری دامنه اقدامات و تحرکات طالبان در قندوز به کابل، تاکید کردند که نفس نفوذ و اجرای عملیات تروریستی در متن پایتخت، قابل توجیه نیست و اگر نشانگر قدرت تروریست ها و سازمان دهندگان و حامیان آن نباشد، دست کم، به معنای ضعف حکومت وحدت ملی در تامین امنیت کشور هست.
به باور آنها، تردیدی وجود ندارد که تروریست ها نمی توانند آنچه بر سر قندوز آوردند را در کابل نیز به اجرا درآورند؛ زیرا آنها حتی در قندوز نیز به رغم ماه ها سرمایه گذاری و پلان گذاری و نقشه کشی و نفوذ و تقویت پایگاه های پنهانی خود، نتوانستند بیش از سه روز کنترل شهر را در دست داشته باشند و سرانجام در برابر عملیات وسیع ضد تروریستی نیروهای امنیتی، زمینگیر شدند و وادار به فرار گشتند.
آنها در حفظ کنترل خود بر ولسوالی های کوچک دیگری در تخار، بغلان و بدخشان نیز همین تجربه را ثابت کردند.
به دنبال قندوز آنها یکبار دیگر چانس خود را در میمنه به آزمون گذاشتند تا شاید بتوانند با سقوط دادن این شهر و سلطه ای چندروزه بر آن، بتوانند روحیه نیروهای امنیتی را تضعیف کنند و به اهداف خود دست کم به لحاظ سیاسی و تبلیغاتی، دست پیدا کنند؛ اما موفق نشدند.
با این حساب، حتی اگر تروریست ها مأموریت سقوط شهرهای بزرگ را در سر داشته باشند که بدون تردید دارند، هرگز چنین امکانی پیدا نخواهند کرد و این چیزی است که مردم افغانستان نیز تحمل نخواهند کرد.
مردم در رویداد میمنه کاملا نشان دادند که در نبرد دولت و طالبان، جانب دولت و نیروهای امنیتی را می گیرند و با تمام توان، در راستای سلطه دولت مرکزی در سراسر کشور، تلاش و جهاد می کنند.
اما این هرگز سیاست سکوت دولت در برابر ماموریت سقوط طالبان و سایر گروه های تروریستی را توجیه نمی کند.
این یک قاعده عقلانی قدیمی است که می گوید، دشمن را هرچند کوچک باشد، باید بزرگ شمرد؛ اما سیاست سکوت دولت مرکزی در قبال رویدادهای جاری امنیتی در کشور، بیانگر اعتقاد سردمداران امور به عکس این قاعده عقلانی است. آنها دشمن را هرچند بزرگ باشد بزرگ نمی شمرند و برای مقابله با آن، تدبیر و تمهیدی در نظر نمی گیرند.
آنچه شب گذشته در کابل رخ داد، اگرچه به گفته مقام های امنیتی، تلفاتی برای مردم و نیروهای امنیتی در پی نداشت؛ اما به لحاظ تبلیغاتی و سیاسی برای طالبان یک برگ برنده محسوب می شود؛ زیرا آنها به رغم شکست در جبهه های قندوز و بغلان و تخار و بدخشان و میمنه، بازهم توانستند در یک نقطه حساس پایتخت، عملیات تروریستی انجام دهند و خواب پایتخت نشینان را آشفته کنند؛ هرچند معلوم نیست که خواب ارگ نشینان هم آشفته شد یانه!
بنابراین، ادامه سیاست سکوت و انفعال، قابل قبول نیست و اتهام های مکرر به پاکستان نیز چیزی را تغییر نمی دهد. دولت وقتی می داند این معضلات و بحران های امنیتی، ریشه در کجا دارد، ملزم و مسؤول است که برای آن، تدبیری نیز اندیشه کند. اینکه پاکستان مسؤول همه نابسامانی های جاری است، دلیل نمی شود که دولتمردان همچنان دست روی دست بگذارند، سکوت کنند و منتظر حمله های تازه تروریست ها بمانند.