طالبان اعلام کردند که خانواده ملاعمربا ملا محمداختر منصور؛ رهبر جدید، بیعت کردهاند.
این گروه در اعلامیهای نوشت ملا عبدالمنان برادر ملاعمر و ملایعقوب پسر او روز سهشنبه بیعت خود را به نمایندگی از خانواده رهبر پیشین طالبان با رهبر تازه در "مجلس پرشکوهی" اعلام کردند.
ذبیحالله مجاهد؛ سخنگوی این گروه، گفته که برادر و پسر ملاعمر گفتهاند که دلیل تاخیر بیعت آنها به ملامنصور "مصلحت خاصی بود که در آن نیت خیر نهفته بود".
مجاهد همچنین گفت که خانواده ملاعمر "سؤالهایی" هم داشتند که به آنها پاسخ داده شد؛ اما توضیح بیشتری ارائه نکرد.
خبرگزاری رویترز به نقل از یک دستیار نزدیک ملایعقوب گزارش داده که توافق میان پسر ملاعمر و ملااختر منصور پس از آن به دست آمد که رهبر جدید طالبان ۸ شرط ملایعقوب را پذیرفت.
این شرایط شامل تغییرات در شورای رهبری طالبان است که رئیس آن از خانواده ملا عمر تعیین شود و امور طالبان براساس اجماع پیش برده شود.
ملامنصور همه این شرایط را پذیرفته است.
به این ترتیب، کارشناسان می گویند که رهبر جدید طالبان، تا حدود زیادی از مواضع پیشین خود عقب نشینی کرده است و کانون رهبری این گروه نیز دستخوش تغییرات بزرگی شده است.
بر اساس این تغییرات، رهبری طالبان دیگر بر اساس اراده و اداره شخصی ملا اخترمحمد منصور نخواهد چرخید؛ بلکه این گروه احتمالا به صورت «شورایی» و بر پایه «اجماع» اداره خواهد شد.
این تحول اما به گمان صاحب نظران، اختلافات داخلی طالبان را پایان نخواهد داد؛ زیرا رهبران این گروه از این پس برای توافق روی هر موضوعی دچار اختلاف خواهند شد.
تجربه نشان داده است که در سازمان ها یا دولت هایی که اختلاف میان دو یا چند رهبر با ایجاد یک اداره متحد و توافق بر سر اداره سازمان یا کشور بر محور اصل اجماع و تفاهم، حل و فصل می شود، تنها تحولی که رخ می دهد این است که اختلاف یا اختلاف های بزرگ به اختلاف های کوچک تر قسمت می شوند.
به عنوان مثال، در این مورد خاص که رهبران طالبان پس از اعلام و افشای خبر مرگ ملا عمر، برای جانشینی او دچار اختلاف شدند، این ماهیتا یک اختلاف بزرگ بود؛ زیرا کل سازمان و گروهی به نام طالبان در آستانه یک فروپاشی جدی قرار گرفت و این احتمال وجود داشت که طالبان به شاخه ها و شعبه های کوچک زیادی تقسیم شود که این اتفاق تا حدود زیادی رخ داد؛ اما در نهایت، قدرتی که به نظر می رسد بر همه امور طالبان اشراف دارد و این گروه را مهندسی و سازمان دهی می کند یعنی پاکستان و سازمان جاسوسی این کشور آی اس آی، این اجازه را به رهبران آن نداد تا آینده و حیات سیاسی و نظامی این گروه تروریستی را به خطر بیاندازند و به همین دلیل، به باور کارشناسان، قهر اولیه و مهر ثانویه رهبران طالبان، با مدیریت و دخالت پاکستان و سازمان های نظامی و جاسوسی آن کشور، صورت گرفته است.
نکته قابل تامل در این میان این است که ملامنصور بی توجه به دیگر رهبران ناراضی طالبان که مخالف رهبری او هستند مانند ملا منصور دادالله، سید طیب آقا و... تمرکز خود را به جلب حمایت و توجه خانواده ملاعمر معطوف کرد و این، پیام خاصی دارد.
ملا منصور به این ترتیب، دو دستاورد مهم را به کسب کرد: یکی اینکه با سازش با اعضای خانواده ملا عمر، توانست جبهه خود را در برابر رهبران مخالفش، تقویت کرده و مشروعیت بیشتری به رهبری اش بدهد و از سوی دیگر، یک ضربه سنگین و جدی به اردوی مخالفان وارد آورد و پایگاه آنها را به شدت تضعیف کرد.
پیش از این، تصور می شد که مخالفان ملا منصور از حمایت و همراهی خانواده ملاعمر نیز برخوردار اند و به همین دلیل، احتمال حمایت اعضای دون پایه طالبان از اردوگاه آنان و پشت کردن آنها به اردوی ملامنصور زیاد بود.
در مجموع می توان چند نتیجه مشخص گرفت:
۱. رهبری طالبان دیگر در انحصار یک فرد نیست؛ بلکه به صورت شورایی و بر پایه اجماع خواهد بود.
۲. این شیوه رهبری، اختلاف بزرگ بر سر جانشینی رهبر پیشین را به اختلافات کوچک و موردی بر سر هر تصمیم و به تعداد رهبران تصمیم گیرنده، تقسیم کرد.
۳. قهر و مهر رهبران طالبان کاملا بر پایه مصالح و منافعی مدیریت می شود که پاکستان و آی اس آی تشخیص می دهد.
۴. ملامنصور دیگر رهبر انحصاری طالبان نیست؛ اما با جلب حمایت خانواده ملا عمر توانست مشروعیت و قدرت بیشتری کسب کند و اردوی مخالفانش را تضعیف کند.