شورای عالی صلح می گوید که دور دوم مذاکرات صلح قرار است با تلاش چین و امریکا به زودی آغاز شود.
حاجی دین محمد؛ سرپرست شورای عالی صلح گفت:"تلاش ها به منظور از سرگیری دوباره مذاکرات صلح آغاز شده است. دولت افغانستان می کوشد تا از طریق چین و امریکا بر پاکستان فشار وارد کند تا آن کشور طالبان را دوباره به پای میز مذاکره بکشاند".
آقای دین محمد افزود: امیدها در زمینه از سرگیری دوباره مذاکرات تازه شده و کشور چین در زمینه وعده جدی داده است که در روند صلح افغانستان کمک کند.
وی تاکید کرد که جنگ افغانستان هم بعد داخلی و هم بعد خارجی دارد و بحث ها بر سر اینکه ابتدا به کدامیک از این معضل رسیدگی شود نیز جریان دارد.
این در حالی است که بر اساس یک ارزیابی، از آغاز فعالیت شورای عالی صلح تاکنون ۷۸۲ میلیون دالر در این راه به مصرف رسیده است.
با این حساب، کارشناسان نیز به این عقیده رسیده اند که آغاز دوباره روند صلح نیاز به یک اهرم نیرومندتر برای توجیه دارد؛ در غیر آن، فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر افغانستان، در حال حاضر تماما بر علیه این روند است و با توجه به اتفاقاتی که پس از مرگ ملاعمر در سطح رهبری گروه طالبان و همچنین وضعیت امنیتی افغانستان و نیز روابط افغانستان و پاکستان افتاد، هیچ توجیه عقلانی و قابل قبولی برای آغاز دوباره یک روند شکست خورده و به بن بست رسیده وجود ندارد.
به عقیده ناظران، دولت نیز در زمینه پیشبرد یا توقف قطار صلح به شدت دو قطبی شده است.
دامنه این دوگانگی همانند سایر موارد، فقط محدود به ریاست اجرایی و ریاست جمهوری نیست؛ بلکه نیروهایی در درون ارگ ریاست جمهوری نیز سیاست های صلح اشرف غنی؛ رییس جمهور را زیر سؤال می برند و با عملکرد خود، مستقیما با آن به مقابله و مخالفت برخاسته اند.
به عنوان نمونه، کاری که جنرال عبدالرشید دوستم؛ معاون اول اشرف غنی در شمال و در جریان جنگ با تروریزم در فاریاب و سرپل و... انجام داد، چیزی نبود که در راستای استراتژي صلح آقای غنی، قابل تعریف و تبیین باشد.
آقای دوستم، وارد جنگی شد که مخالفان سرسختی در کابل داشت و دارد.
هواداران آقای دوستم، از منتقدان جنگ ضد طالبانی او در شمال، به عنوان «طالبان کابل نشین» یاد می کنند.
هواداران دوستم، از شکریه بارکزی؛ عضو مجلس نمایندگان و از عناصر هوادار ارگ ریاست جمهوری و همچنین ملا تره خیل کوچی و ضیاءالحق امرخیل؛ رییس پیشین دبیرخانه کمیسیون انتخابات، به عنوان رؤوس اصلی جریان مخالف عملیات فاریاب یاد می کنند و می گویند که آنها به نیابت از منافع طالبان در کابل، بر علیه جنرال دوستم و جریان ضد تروریزم به رهبری او، تبلیغ می کنند و با طرح مسایلی مانند «نسل کشی» دوستم در شمال، تجاوز به زنان، غارت اموال مردم و دستبرد به حقوق آنان از سوی ملیشه های وفادار به او، سعی می کنند مانع از پیشبرد عملیات ضد تروریستی فاریاب شوند.
با این حساب، این رویدادها، نوعی دوگانگی شدید و جدی را در ارگ ریاست جمهوری در زمینه صلح و جنگ با طالبان در پی آورده است و جنرال دوستم و نزدیکان سیاسی او نیز بارها با استفاده از هر مناسبتی، صلح با طالبان را بی معنی خوانده و بر جنگ با طالبان و پاکستان، تاکید کرده اند.
علاوه بر این، رهبری جدید گروه طالبان از همان ابتدا، هرگونه مذاکره برای صلح با دولت افغانستان را مردود دانست و بر ادامه به زعم خود «جهاد» تاکید کرد.
بنابراین، در پی این رویدادها، شرایطی به وجود آمد که استارت خوردن دوباره روند صلح را نیازمند یک توجیه قدرتمند و با پشتوانه کرد.
کارشناسان می گویند که توسل دوباره دولت اشرف غنی به چین و امریکا به عنوان دو قدرت خارجی نیرومند و اثرگذار بر اوضاع و مسلط بر طالبان و دارای نفوذ بر پاکستان برای آغاز دوباره روند صلح، چنین نیازی را برآورده می کند و به این ترتیب، مخالفان سیاسی داخل نظام، قدرت ایستادگی و مخالفت با این روند را نخواهند داشت؛ زیرا مخالفت آنها به نوعی مخالفت با امریکا و چین، قلمداد خواهد شد و این شجاعت در آنها وجود ندارد.
با این حساب، احتمال اینکه در آینده نزدیک شاهد به بازار آمدن محصول چینی- امریکایی صلح باشیم، بعید نیست؛ اما کارکرد و بازدهی مثبت این محصول، کماکان با شک و پرسش مواجه است.