"ملا محمد عمر؛ رهبر طالبان افغانستان، با اشاره به نشست چند روز پیش اعضای این گروه با نمایندگان دولت، اعلام کرد: مذاکرات صلح با دولت افغانستان مشروع می باشد.
به گزارش رسانه ها به نقل از اکسپرس تریبون، ملا عمر در پیام روز چهارشنبه ی خود به مناسبت عید سعید فطر، مستقیما به نشستهای نمایندگان دولت افغانستان و طالبان در اسلام آباد اشارهای نکرد.
ملا عمر گفت: هدف از مذاکرات پایان اشغالگری در افغانستان است.
قرار است مذاکراتی که اخیرا به میانجیگری دولت پاکستان در نزدیکی اسلام آباد برگزار شد پس از پایان ماه رمضان دنبال شود و طرفین برای برقراری آتش بس در افغانستان تلاش میکنند."
خبر فوق در نوع خودش نه کم نظیر که می توان گفت بی مانند است؛ چرا که سابقه نداشته تا کنون لحن رهبری طالبان نسبت به مذاکره با دولت افغانستان به این لطافت و نرمی باشد. آگاهان برای تلطیف ادبیات گفتاری ملا عمر نسبت به مذاکره با حکومت، دلائلی را مطرح می کنند که عمدتاً بر دو محور تکیه دارد:
محور نخست؛ کسانی را در خود مجتمع دارد که دید نسبتاً بد بینانه ای به مذاکرات پیش رو دارند و چنانچه پیش از این نیز تذکر داده شد، این دسته همه ی این برنامه را طرح و پلان موقتی و غیر قابل اعتنای سران اسلام آباد می دانند برای به انحراف کشاندن موضوع اصلی که دخالت مستقیم و هر از گاه پاکستانی ها در ناامن کردن مناطقی از پایتخت و سایر ولایات و حمله های گروهی و انتحاری به مراکز و نهادهای مهم دولتی و نیز کشتار مردم و تخریب اموال عمومی و دولتی، می باشد.
از دید این گروه از آگاهان حمله اخیر طالبان و البته با طرح و نقشه استخبارات همسایه جنوبی، اصل قضیه بود و پاکستانی ها برای آنکه از شدت و هدت انتقادها علیه خویش بکاهند، با عجله و سراسیمگی، بحث مذاکره طالبان با دولت افغانستان را پیش کشیدند و در این مسیر، به ظاهر تلاشهایی را نیز انجام داده و می دهند.
یکی از تلاشهای قابل توجه پاکستانی ها، وادار کردن مولوی ملا محمد عمر؛ رهبر گروه طالبان، مبنی بر تغییر ادبیات گفتاری او است در ارتباط به مذاکره صلح با دولت و حکومت افغانستان؛ تا حد و مرزی که همگان را متعجب ساخته است؛ چرا که وی با چرخش غیر قابل باوری، دولت افغانستان را لایق مذاکره دانسته و در پیامی اعلام نموده که مذاکره با دولت افغانستان می تواند مشروع باشد!.
از دید این دسته از کارشناسان، این مقدار تغییر سطحی و نمایشی در سطح رهبری طالبان، بواقع که شاهکاری است از شگردهای مرموز سیاسی که فقط می توان در کارنامه های درخشان سران اسلام آباد آن را جست و جو کرد و اگر لازم باشد استخبارات کشور همسایه از این مقدار هم پیش تر می رود و چه بسا که از ملا عمر بخواهند تا برای برگزاری هر چه عوام فریبانه تر بازی صلح و مذاکره، شخص ایشان هم در مذاکرات حاضر شوند.
اما با تمام اینها، این دسته از آگاهان هشدار می دهند تا مقامات و سران حکومت وحدت ملی و نیز مردم ما مبادا فریب این گونه بازی های تکراری پاکستانی ها را بخورند و بی دلیل به کسانی اعتماد کنند که در دشمنی با دولت، ملت و کشور افغانستان، سابقه طولانی دارند و صد البته که به در هیچ صورتی نمی توان به آنها و نیات خیرخواهانه و صداقت شان اعتماد کرد.
این دسته می گویند برنامه ادعایی مذاکره برای صلح این بار نیز یک برنامه صد در صد پلان شده، موقتی و بی اصل و اساس است که به محض فروکش کردن نسبی عواطف و احساسات نسبت به حمله به پارلمان و امثال آن، و به قول معروف، به محض افتادن آبها از آسیاب، نمد این گونه بحثها و مذاکره ها هم جمع می شود و باز همان آش انتحار و حمله های گروهی خواهد بود و همان کاسه های دخالت و شرارت همسایه جنوبی!.
اما دسته دیگر از آگاهان، خوشبینانه تر به موضوع مذاکره با طالبان می نگرند؛ آنها معتقدند که پاکستان از آنجا که خود نیز با خطر تروریزم مواجه است و دهشت و ترور از پاکستان و مردم آن نیز قربانی می گیرد، لذا سران اسلام آباد، عزم خویش را جزم کرده و تصمیم گرفته اند تا صداقت را محور مبارزه خویش با تروریزم قرار بدهند.
مضافاً اعضای سازمان شانگهای به خصوص چین و روسیه به نظر می رسد در آخرین نشست این سازمان از سران پاکستان خواسته باشند تا جهت بهبود اوضاع امنیتی در منطقه، به طالبان فشار لازم را وارد کنند تا با دولت افغانستان بر سر میز مذاکره بنشینند.
وجود خطر داعش که بنابر دیدگاهی از پشتوانه غربی-عربی برخوردار است نیز دلیلی می شود تا پاکستانی ها بقاء عوامل طالب خویش را در یکجا شدن با حکومت وحدت ملی جست و جو کنند و زنده ماندن آنها را ولو در کنار حکومت افغانستان، ترجیح بدهد به مرگ آنها به دست عناصر بیگانه و خارجی داعش.
از دید این دیدگاه، پیام ملا عمر نه تنها شگرد و حیله سیاسی سران اسلام آباد نیست؛ بلکه درخشان و روشن ترین چراغ سبزی است که به دولت افغانستان داده شده و لازم است تا دولتمردان و سران حکومت وحدت ملی، این چراغ را جدی بگیرند و فرصت برقراری آتش بس و به تعقیب آن، صلح و ثبات در کشور را از دست ندهند.
مضافاً بر اینکه بنابر این دیدگاه، در صورت پیوستن طالبان به حکومت وحدت ملی، دولت نیز تقویت شده و جبهه داعش نیز رو به انقراض و نابودی خواهد گذاشت.
در هر حال، در کل این دو دیدگاه در زمینه وجود دارد که در شرایط حاضر خیلی نمی شود به صحت و سقم هر کدام نظر قطعی داد و خرد سیاسی ایجاب می کند تا منتظر گذر زمان بود و اتفاقاتی که در آینده نه چندان دور رخ خواهد داد.