در دنیای کنونی گر چه از کارکرد مثبت رسانه ها فراوان سخن رفته و می رود. اما واقعیت ها نشان می دهد که رسانه ها، نیز همانند کثیری از ارزش های مدرن کارکرد دو سویه و یا قیچی مانند دارند.
اگر قدرت های سیاسی غربی بخواهند گروه و یا روندی را مورد حمایت خود قرار دهند، قبل از آن که حمایت ها به صورت رسمی و عملی آغاز یابد، با تبلیغات رسانه ای آغاز می شود. یعنی ابتدا از آن گروه یا روند با تبلیغات سنگین رسانه ای همراهی می شود، تا مقبولیت بیابد. آنگاه نوبت به پشتیبانی عملی و تدارکاتی آن می رسد. برعکس این روند نیز قابل درک است. بدین معنا اگر ستاره گروهی از نظر سیاسی و یا کارکردی از آسمان اذهان قدر ت های غربی افول کند، نخستین گام این افول با تبلیغات رسانه ای آغاز واشکار می گردد تا به برخوردهای عملی می انجامد.
به نظر می رسد که گروه طالبان دوره نخستین ظهوررا طی کرده اکنون در مسیرافول قرار گرفته است.
آنگاه که ضرورت حضور همیشگی نیروهای غربی در افغانستان احساس می شد؛ رسانه های گروهی غرب هر شگردی به کار بستند تا نشان دهند که گروه طالبان غیر قابل حذف است و باید مذاکره میان حکومت افغانسنتان و آن گروه صورت گیرد. طرحی از سوی غربی ها ارایه شد که برای ختم جنگ و خشونت باید آن گروه در ساختار حکومت افغانستان دارای نقش و جایگاه شود.
گر چه محرز نشد که واقعا قدرت های غربی خواستار سهیم شدن طالبان در قدرت حکومت افغانستان بودند یا نه، اما نفس این گونه رویکردها باعث دوام گروه طالبان در عرصه نظامی و سیاسی افغانستان گردید و توجه حکومت افغانستان صرف مذاکره با این گروه شد.
بعد از گذشت بیش از یک دهه، گویا ورق برگشته و امروز که غربی ها در آستانه ترک کامل از افغانستان هستند(۲۰۱۶) هم زمان باخروج خود از افغانستان می خواهند به عمر این گروه نیز به نحوی خاتمه داده یا گروه جدیدی را جای گزین آن کنند که هم کارکرد طالبان را داشته باشد وهم فراتر از طالبان عمل کند.
تبلیغاتی که هم اکنون صورت می گیرد و این گروه را در مظان اتهام های متعدد قرار می دهد به معنای آنست که عمر این گروه در نگاه غربی ها رو به سراشیبی نهاده و زمینه حذف تدریجی آن روی دست گرفته شده است.
در یکی دو ماه گذشته سخنانی درباره گروه طالبان دررسانه های غربی گفته می شود که به نحوی بی سابقه است. در نخستین گام از سوی مقام های نظامی امریکا اعلام شد که گروه داعش در افغانستان حضور یافته اند و درصدد سرباز گیری ازمیان گروه طالبان است.
در ظاهر این خبر هیچ موضع گیری له و یا علیه گروه طالبان صورت نه گرفته، اما این نکته را القا می کند که رقیبان جدی برای گروه طالبان در افغانستان حضور یافته که می تواند به افول این گروه بینجامد.
این خبر نوع هشدار به طالبان، و حکومت افغانستان تلقی می گردد که تمام توجه خود را به مذاکره با طالبان معطوف ندارد، بلکه متوجه گروه های دیگری باشد که به صورت تازه نفس وارد افغانستان شده است.
هشدار به طالبان از این جهت بود که در مخالفت با حکومت افغانستتان نیز میدان دار واقعی نیست که رقیب جدی و پر قدرت در کنار خود دارد. دومین گام از این دست مصاحبه شبکه «بی بی سی» با سرکرده گروه داعش در افغانستان بود، از سرکرده گروه تروریستی داعش، سخنانی نقل قول شد که در بیش از یک دهه گذشته از زبان رسانه های غربی شنیده نشده بود. این که سرکرده این گروه گفته بود که طالبان برای سازمان استخبارات پاکستان می جنگد. این سخن به معنای اذعان به وابستگی شدید این گروه به پاکستان را نشان می دهد در حالی در بیش از یک دهه گذشته چنین اعترافی سنگینی از سوی هیچ یک ازرسانه های غربی صورت نه گرفته بود. اما وابستگی طالبان به سازمان استخبارات پاکستان امر مسلم و مسجل بود . این سخن به صورت مستقیم از سوی بی بی سی مطرح نشد تا از اهمیت آن کاسته نشود و این شبکه به طرفداری از گروه خاصی متهم نشود، بلکه از سوی سرکرده داعش نقل قول شد تا تاثیر بیشتری بر افکار عمومی بگذارد.
این نقل قول به معنای بی اعتبا ر کردن گروه طالبان در نزد افکار عمومی افغانستان بوده و زمینه ای افول این گروه را در افکار عمومی فراهم می آورد.
سومین مورد از این گونه تبلیغات، گزارش روزنامه وال استریت ژورنال امریکایی است. این روزنامه از زبان یک فرمانده زندانی طالبان، نقل قول می کند که، طالبان از ایران پول دریافت می کرده است. ایران در رسانه ها گروهی غرب دارای بار معنای ویژه ای است. هر گروهی که با ایران ارتباط داشته باشد چنانست که از چشم غربی ها افتاده، دیگر در آسمان ذهن غربی ها ستاره ای این گروه دیده نمی شود.
گر چه هر گونه ارتباط میان ایران و گروه طالبان توسط سفیر ایران در کابل رد شد. اما پیش دستی رسانه های غرب در نشر و پخش این گزارش تاثیر روانی خود را گذاشته و می گذارد. بنابراین، این گونه گزارش و یا خبرها بیانگر آنست که طالبان به عنوان گروهی که در بیش ازیک دهه گذشته ضرورت حضور و وجود آن احساس می شد هم اکنون به تدریج از حیز انتفاع غربی ها خارج می شود.
شاید تمهید دیگری نیز مد نظر رسا نه های غربی باشد، آنکه حذف گروه طالبان با حضور گروه داعش در افغانستان است. تبلیغ از گروه داعش نیز می تواند از شگردهای رسانه های غربی در کشور ماتلقی گردد. حضور داعش از سوی غربی ها اعلام شد در حالی که هیچ سنخیت، فرهنگی، زبانی و قومی میان این گروه و مردم افغانستان دیده نمی شود. بنابراین پوشش وسیع رسانه های غربی می تواند سپری از مشروعیت در ذهن برخی ها القا کند.
ممکن است حذف تدریجی گروه طالبان و جای گزینی گروه داعش، قدرت های غربی را به اهداف خود در افغانستان نزدیک سازد؛ زیرا داعش علاوه بر کارکرد طالبان از کارکرد وسیع تری نیز برخوردار است که می تواند آسیای میانه و روسیه را وهم چنان ایران را تحت تاثر قرار دهد. در ضمن این روابط طالبان با ایران به تدریج ازاین گروه یک چهره ای ضد غربی و ضد سعودی نیز به نمایش می گذارد که نفس این گونه تبلیغات زمینه افول طالبان و توجه بیشتر به گروه داعش را سبب می شود.
البته این شگرد های جدیدی نیست که ازسوی رسانه ها ی غربی صورت می گیرد، بلکه حمق طالبان را نشان می دهد که چون نابینایان عصا بدست در شب تاریک حرکت کردند و ندانستند که این تاریکی سرانجام به حفره نابودی منتهی می شود.