درگیری شدید میان طالبان و داعش در ولایت فراه، منجر به کشته شدن ۱۵ داعشی و اسارت ۱۲ تن دیگر شان شده است.
به گفته مقامات امنیتی در این درگیری ۱۲ عضو طالبان هم توسط جنگجویان داعش کشته شده اند.
یکی از سخنگویان اردوی ملی در فراه گفته است: این درگیری خونین، حوالی ساعت ۷ شام روز گذشته پس از ان صورت گرفت که طالبان با محاصره داعشیان، از آنان خواستند فورا، خاک فراه را ترک کنند و در نتیجه رویارویی متقابل، ۱۵ تن از تروریست های داعش کشته و به شمول ۴ زن خارجی، ۱۲ تن دیگر شان به اسارت طالبان درآمدند.
احتمالا این زنان خارجی، اتباع چچنی یا ازبکستانی باشند.
گفته می شود نبرد، پس از آن اوج گرفت که داعش از طالبان خواست تا به آن گروه پیوسته و در مقابل از امکانات پولی و مالی بهره مند شوند.
چند روز پیش هم در حمله طالبان بر داعش در خاک سفید، شمار زیادی از اعضای داعش مجبور به فرار از مناطق شان شدند.
به این ترتیب، به عقیده کارشناسان مسایل امنیتی و نظامی، دولت و طالبان در یک توافق غیر رسمی و نانوشته عملا در کنار هم قرار گرفته و بر علیه داعش می جنگند.
این در حالی است که هنوز دو متحد، همزمان دو دشمن نیز محسوب می شوند و در جبهه های زیادی رویاروی هم قرار دارند و به سختی با همدیگر می جنگند.
این وضعیت، نشان از پیچیدگی شرایط امنیتی و نظامی حاکم بر کشور دارد که مدیریت اوضاع را برای دولت وحدت ملی که به اندازه کافی از بحران استراتژی و بی برنامگی و عدم اتفاق و تفاهم و دیدگاه مشترک در خصوص مسایل مهم ملی رنج می برد، دشوارتر می سازد.
کارشناسان می گویند که رویارویی طالبان با داعش، به دلیل تضاد و تقابل ایدئولوژیک و اختلافات بنیادی آنها به علت فاصله ای که میان «خلافت» داعش و «امارت» طالبان وجود دارد، یک امر قابل انتظار و کاملا بدیهی به نظر می رسد. افزون بر آن، این دو گروه از نقطه نظر سیاسی و منافع محلی نیز باهم درگیر تضادهای سخت و غیر قابل حلی هستند.
از این نظر، ملاعمر نمی تواند با ابوبکر بغدادی، بیعت کند، از آنسو، بغدادی و داعش هم نمی توانند «امارت اسلامی» مستقل و بی چون و چرای عمر را در افغانستان بپذیرند؛ با این حساب، طبیعی است که دو گروه، باهم درگیر می شوند و این درگیری به علت دسترسی آسان و وسیع هردو نیروی تروریستی به سلاح، مسلما خونین و پرهزینه خواهد بود؛ مانند موردی که به تازگی در فراه روی داده است؛ اما اینکه آیا یکی از دوطرف می تواند در نهایت، دیگری را به طور کامل شکست داده و مانند خواسته ای که طالبان از داعش در فراه مبنی بر ترک کامل خاک آن ولایت مطرح کرده بود، به سلطه بلامنازع بر سراسر مناطق نفوذ تروریزم در کشور دست یابد یانه، موضوعی است که باید بیشتر انتظار کشید؛ زیرا هنوز به صورت شفاف، مشخص نشده است که آیا داعش در افغانستان نیز مانند داعش در عراق و سوریه، از حمایت های وسیع کارتل های نفتی غربی- عربی و کارخانه های اسلحه سازی امریکایی و اسراییلی برخوردار است یاخیر؛ اما از پیشنهاد داعش به طالبان در فراه مبنی بر پیوستن به این گروه در بدل دستیابی به پول و سلاح فراوان، برمی آید که ظاهرا از این گروه در افغانستان نیز وسیعا حمایت مالی و تسلیحاتی می شود؛ اما مقدار و دامنه این حمایت، هنوز به درستی روشن نیست.
نکته قابل تأمل در این میان، این است که آیا اتحاد ناخواسته و نانوشته دولت و طالبان در برابر داعش، می تواند یک اتحاد استراتژیک و ثمربخش باشد یانه.
کارشناسان نسبت به این امر، با تردید نگاه می کنند؛ زیرا طالبان همچنان که تاکنون نشان داده اند، هنوز خطری بسیار جدی برای دولت محسوب می شوند و همه روزه در سراسر کشور، دست به خون ریزی و خشونت و آدم کشی و بمب گذاری می زنند که تازه ترین مورد آن در بمب گذاری خونین و مرگبار آن گروه در شورای ولایتی زابل رخ نموده است.
با این حساب، به توصیه ناظران، دولت نباید نسبت به آینده نبرد طالبان با داعش، خوشبین باشد. همانگونه که درگیری های خونین و مرگبار جبهه نصرت و ارتش به اصطلاح آزاد با داعش در سوریه، نتوانست کمکی به پیروزی کامل ارتش سوریه در برابر تروریزم بکند، در افغانستان نیز همین قاعده جریان دارد.
با این حساب، برای غلبه بر داعش، می بایست به استراتژی دیگری غیر از اتحاد نانوشته با نسخه دیگری از تروریزم روی آورد.