شماری از علمای دینی و بزرگان اقوام از سراسر کشور در یک گردهمایی در کابل گفتند که پس از این در برابر کم کاری حکومت بی تفاوت نخواهند ماند.
این برنامه که از سوی «شورای عالی راه نجات افغانستان» برگزار شد و یک فرمانده پیشین طالبان آن را رهبری میکند، از طرفهای درگیر در کشور خواسته که برای گفتگوهای صلح موقفشان را روشن سازند.
آنها همچنین از آغاز تلاشها برای ایجاد یک شورای سراسری مردمی سخن میگویند.
اشتراک کنندگان در این گردهمایی میگویند که از افزایش مشکلات در برابر شهروندان کشور به ستوه آمدهاند و برای حل مشکلات کشور از طریق شوراهای مردمی آستین بالا زدهاند.
سید اکبر آقا؛ فرمانده پیشین طالبان و از بنیانگذاران این نشست گفت:"ملت افغانستان دیگر در برابر مشکلات بی تفاوت نخواهند بود، همه برای حل مشکلات اقدام خواهند کرد، همه طرفها در این شورا خواهند بود و موضوع افغانستان را آنان حل خواهند کرد".
به باور کارشناسان، در این شکی نیست که در شرایط بحرانی کنونی که همه چیز نیازمند یک عزم راسخ ملی است، راه اندازی چنین گردهمایی هایی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و حتی اگر رهبری و سازماندهی آن را یک عضو و فرمانده پیشین طالبان بر عهده داشته باشد، بازهم این امید وجود دارد که اجماعی حول چنین محورهایی شکل بگیرد که بتواند یک بخش از کار را بر دوش بگیرد و به روند جاری برای رسیدن به صلح و ثبات و آرامش در کشور کمک کند.
از جانب دیگر، یکی از مهم ترین کاربردهای مؤثر و مثبت این نوع گردهمایی ها و تشکل هایی که این گونه گرد همایی ها را سازمان می دهند این است که حضور مردم در صحنه تحولات سیاسی و امنیتی جاری در کشور، احساس می شود و دولتمردان در غیبت مردم، اقدام به اعمال رأی و قدرت خود نمی کنند؛ زیرا اگر این اتفاق نیفتد و مردم همچنان غایب بزرگ تصمیم گیری های دولتمردان باشند، سرانجام این راه به دیکتاتوری، استبداد و خودکامگی منتهی خواهد شد و این بدون تردید برای کشوری که هنوز به صورت کافی و کامل با استبداد، خداحافظی نکرده و پیمانی لرزان و کم توانی با یک مردم سالاری نیمه جان و بی رمق بسته است، هرگز خوب نیست.
با این حال، نمی توان انکار کرد که میان حضور سازنده و مؤثر با مانور و قدرت نمایی و هشدارهای خطرناک، تفاوت زیادی وجود دارد.
با پذیرش این حقیقت که دولت باید بداند که قدرت مردم چقدر است و اگر مردم، وضعیت کنونی را نپذیرند چه اتفاقی ممکن است در کشور رخ دهد؛ اما این امر، هرگز به معنای تهدید و ایجاد رعب و نگرانی و وحشت نیست.
بنابراین، در این مورد خاص، اگر سازمان دهندگان و شرکت کنندگان گرد همایی اخیر در کابل، در پی کمک به دولت و مردم افغانستان، برای عبور از این گردونه خطرناک و پر پیچ و خم و سهم گیری در ساختن یک آینده روشن و پایدار و صلح آمیز هستند، می بایست مرز میان مردم گرایی و پیشبرد جنگ نرم طالبان را مشخص کنند.
حتی اگر آنها نمی توانند به نمایندگی از همه طیف های مردم افغانستان، در عرصه های سیاسی و امنیتی کشور، حضوری فعال و مؤثر داشته باشند و نقشی مثبت و اثرگذار بازی کنند، دست کم می توانند سربازان جنگ نرم دولت در برابر طالبان و دیگر نیروهای مسلح مخالف دولت باشند؛ زیرا حمایت از دولت کنونی با وجود تمام ناکارآمدی ها، سوء مدیریت ها، ناتوانی ها، قدرت طلبی ها، انحصارگرایی ها، فساد و سوء استفاده از قدرتی که جریان دارد، بر حمایت از طالبان و پیشبرد آگاهانه یا ناآگاهانه جنگ نرم آن گروه، ترجیح و اولویت دارد.
جستجوی راه نجات افغانستان در تضعیف موقف دولت و تقویت مواضع مخالفان آنهم با استفاده از نام و عنوان مردم، کاری عبث، بیهوده و بی سرانجام است و سازمان دهندگان آن هرگز نمی توانند مدعی نمایندگی از مردم یا حتی انتساب به علمای دینی و بزرگان قومی شوند.
با وجود شرایط بدی که در کشور حاکم است و به رغم تمام نارسایی هایی که در دولت وجود دارد، خواسته یا ناخواسته، سربازان جنگ نرم طالبان قرار گرفتن، هیچ توجیهی ندارد.
همه باید برای گذار از این گذرگاه سخت و صعب العبور، دست به دست هم دهیم و با نفی تروریزم و آدم کشی و ناامنی و وابستگی به بیگانگان، ناراستی های دولت را با نقدهای سازنده راست کنیم و در راستی ها، دستگیر و معاونش باشیم.