جمله بالا لااقل حدود سه دهه است که بر زبان مسئولان دولتی کشور ما همچنان جاری است. پس از اشغال کشور توسط نیروهای شوروی سابق و با وخیم شدن اوضاع امنیتی و اقتصادی افغانستان، سیلی از مهاجران افغان، راه مهاجرت به کشورهای مختلف به خصوص ایران و پاکستان را در پیش گرفتند.
به دلیل هم مرز بودن پاکستان و ایران و نیز مشارکت دینی و فرهنگی افغانها با ایرانی ها و پاکستانیها، طبیعی بود که این دو ملت، میزبان بیشترین مهاجر و آواره افغان در کشورهای خویش باشند. حدود ۲ میلیون افغان در ایران و سه میلیون دیگر در پاکستان، بیشترین میزان مهاجران افغان در دو کشور مذکور نسبت به کشورهای دیگر جهان را نشان می دهد.
در طول سی و چند سالی که از مهاجرت ناخواسته مردم ما در سرزمینهای همسایگان غربی و جنوبی می گذرد، تقریباً هیچ سال و ماهی نبوده که کشورهای میزبان از بازگشت مهاجران افغان سخن بمیان نیاورده و زحمتها و لطفهای بر حق دولت و ملت خویش را بر رخ دولت و ملت و مهاجران نکشیده باشند که صد البته حق هم دارند و از این بابت می بایست تا ممنون همیشگی دو دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران و پاکستان باشیم.
اما از سویی نیز به هموطنان مهاجر و آواره ما در دو سوی مرزهای کشور باید حق داد که در اوضاع و شرایط حاد و بحرانی در عرض و طول این سی و چند سال و به خصوص وضعیت کنونی افغانستان، علاقه ای به بازگشت به کشور شان را نداشته باشند.
شاید بیشتری از مهاجران هموطن که در کشورهای همسایه و غیر آن سر گردانند و با بسیاری از ناملایمات و مشکلات دوره مهاجرت و آوارگی، دست و پنجه نرم می کنند، خیلی هم بی علاقه به بازگشت به خانه و کاشانه شان نباشند و چه بسا دیدار دوباره وطن و بستگان و اقارب و دوستان و آشنایان، برای آنان به یک آرزو و حرمان تبدیل شده باشد؛ اما از آنجایی که در طول این سه دهه، افغانستان هیچگاه از نظر امنیت و اقتصاد در جایگاه مطلوب قرار نگرفت و به خصوص که در سالهای اخیر اوضاع بدتر و بدتر نیز شد، شوق و ذوق و میل به بازگشت به مامن و ماوای آبایی و اجدادی را نیز در درون خسته بسیاری از مهاجران هموطن ما، سرد و سرد تر کرد.
واقعیت این است که بازگشت دفعی و گسترده مهاجران از ایران و پاکستان در شرایط فعلی بیشتر به یک فاجعه می ماند تا یک بازگشت خوش یوم و شکوهمندانه به کشور و آنهم پس از سالها دوری از وطن و وطنداران.
تصور آنکه به تعداد پنج میلیون مهاجرِ خواهانِ کار و مسکن در شرایطی به کشور بر گردند که هنوز نیمی بیشتری از مردم کشور بدون شغل و بیکار بسر می بردند، هر افغانی را دچار وحشت و اضطراب می کند.
برگشت آنی و دفعی مهاجران در وضعیت کنونی کشور؛ دقیقاً به معنی تزریق امواج عظیمی از بحران به پیکره بیمار و بحران زده ویرانه ای بنام افغانستان!
وضعیت قرمزی که دولتهای همسایه ما نیز به خوبی از آن آگاهند و به همین دلیل است که از اخراج دفعی مهاجران افغان از کشورهای شان منصرف شده اند؛ دقیقاً همان خواسته ای که دولت جدید افغانستان نیز از همتاهای ایرانی و پاکستانی خویش دارند و بر اساس همین منظور است که وزیر امور مهاجرین و عودت کنندگان حکومت وحدت ملی، آقای سیدحسین عالمی بلخی؛ برای شرکت در نشست چهار جانبه با ایران، پاکستان و کمیساریای عالی سازمان ملل و نیز دیدار با مسئولان جمهوری اسلامی ایران، به تهران سفر می کند.
عالمی بلخی در بخشی از سخنانش که در جمع تعدادی از مهاجرین ولایت قم ایران کرده است می گوید:" مساله مسکن و اشتغال عودت کنندگان از اهمیت زیادی برخوردار می باشد که باید مورد توجه قرار گیرد و در غیر این صورت، بازگشت مهاجرین پایدار نخواهد بود. دولت بطور جدی برای آماده کردن زیر ساخت ها و ایجاد اشتغال برای یک میلیون نفر کار می کند که بخش عمده ی آن در اختیار مهاجرین قرار خواهد گرفت.
بازگشت پنج میلیون مهاجر اقدامی بزرگ و زمان بر است و کار ساده ای نیست که در کوتاه مدت امکان پذیر باشد؛ به همین منظور از مقامات کشورهای جمهوری اسلامی ایران و پاکستان خواسته شد تا در این خصوص همکاری نمایند که در این باره توافقاتی صورت گرفته است".
چنانچه در اظهارات وزیر امور مهاجرین و عودت کنندگان کشور ما نیز دیده می شود، ایشان نیز از دو ناحیه نگران بازگشت دفعی مهاجرانند؛ مسکن و اشتغال؛ دو گزینه ای که سایه شوم فقدان آنها بر سر مردم افغانستان سنگینی می کند و دولت افغانستان از همسایگان فرصت می خواهد تا با آماده کردن زیرساختها و ایجاد اشتغال، زمینه را برای بازگشت اتباع خویش آماده کند!.
پرسشی که می تواند مطرح شود این است که زمینه های مذکور چه زمانی آماده می شود؟! سی و اندی سال از بحران افغانستان می گذرد و در این مدت، نه تنها اوضاع بهتر نشده که در اثر سوء تدبیر و مدیریت ناسالم دولتمردان و مسئولان، بد و بدتر نیز شده است.
حکومت وحدت ملی، ۸ ماه تمام است که فقط حرف می زند؛ اما در عرصه عمل، هیچگونه دستاورد قابل لمس و در خور ستایشی نداشته؛ علاوه بر آنکه در بیشتری از موارد، مستحق سرزنش نیز می باشد.
در دولت قبل از حکومت وحدت ملی اگر تنها موضوع مهاجرین بود که در حاشیه خیزیده بود؛ اما در دولت فعلی تقریباً همه گزینه های اهم و مهم مردم و کشور، در حاشیه قرار دارند و تنها چیزی که در متن خودنمایی می کند، سیاست گنگ و پرسش برانگیز ارگ است که معلوم نیست کشور را به کدام ورطه ای از خوف و خطر سوق می دهد!.