نخست وزیر پاکستان با جمعی از مقام های سیاسی و نظامی آن کشور وارد کابل شد و مورد استقبال رئیس جمهور اشرف غنی قرار گرفت.
این سفر یک روزه توصیف شده و در این یک روز، مقام های دو طرف روی موضوعات مورد علاقه به بحث بررسی پرداختند.
گرچه جزئیات این گفت و گو ها منتشر نشده است، اشرف غنی اما؛ در نشست خبری با نخست وزیر پاکستان شرکت کرد و سخنانی بر زبان راند که چندان سابقه نداشته است.
رئیس جمهور افغانستان در جمع خبرنگاران گفته که "دیگر قربانی کوته نظری های گذشته نخواهیم شد" این سخنان به معنای خشم فروخورده حکومت افغانستان و شخص اشرف غنی را نشان می دهد که بی عملی پاکستانی ها را نسبت به روند صلح در هشت ماه گذشته تجربه کرده است.
مقام های اسلام آباد به رئیس جمهور افغانستان قول داده بودند که برای ایجاد صلح در افغانستان تلاش می کنند. اما بعد از گذشت حدود هشت ماه که از سفر رئیس جمهور اشرف غنی به پاکستان می گذرد، سطح ناامیدی نسبت به قول و قرارهای پاکستانی ها افزایش یافته و هیچ کس گمان نمی برد که مقام های پاکستان بر سر قرار خود با افغانستان وفادار باشند. از این جهت است حضور هیئات پاکستانی در کابل توام با شک و تردید بوده است.
گفته شده است که سفر نواز شریف به کابل، بدون دعوت رییس جمهور افغانستان صورت گرفته و قبل از سفر نیز مذاکراتی در هیئات دولت پاکستان میان سران اسلام آباد روی روابط با حکومت افغانستان انجام یافته است.
پرسشی که مطرح می شود آنست که چرا نخست وزیر پاکستان شرایط کنونی را برای سفر در نظر گرفته است، آیا این سفر در پاسخ به سفر اشرف غنی به پاکستان است، یا این که وضعیت کنونی ایجاب این سفر را کرده است؛ وضعیت کنونی دارای چه ویژگی هایی است که مقام های اسلام آباد را وادار ساخته است که به کابل سفر کنند؟
گمانه هایی وجود دارد که برای روشن شدن این سفر به برخی از آنها اشاره می شود. نخست این که، ممکن است نخست وزیر پاکستان بنا به درخواست مقام های چینایی وارد کابل شده باشند تا خواسته ی یکی از مهم ترین پشتوانه خود را اجابت کرده باشند.
با توجه به این که چینایی ها یکی از عمده سرمایه گذارانی هستند که بدون ایجاد امنیت نمی توانند به سود قابل قبول دست پیدا کنند. چینایی ها گمان می برند که پاکستان می تواند برای ایجاد امنیت موثر باشد و در پرتو امنیت ایجاد شده سود سرمایه گذاری ها به آن کشور برگردد.
چین با کمک های هنگفتی که به پاکستان کرده است، خود را مستحق می داند که پاکستان برای ایجاد امنیت در افغانستان تلاش ورزد. ممکن است مسئله دیگری هم ذهن چینایی ها را به خود مشغول ساخته باشد، آن افزایش ناامنی در سرحدات چین با افغانستان است.
اگرطالبان در بدخشان متحمل شکست نشوند نه تنها ولایت های شمال شرق افغانستان را نا امن و نا آرام خواهند کرد که نا آرامی ها به تدریج به سرحدات چین نیز کشیده خواهد شد. لذا بسیار محتمل است که چینایی ها هم منافع اقتصادی خود را در نظر داشته باشند و برای دست یابی به آن از پاکستانی ها در خواست کمک کرده باشند و هم از نفوذ گروه های تروریستی در خاک خود بیم ناک باشند، از این جهت است که مقام های پاکستان وارد افغانستان شده اند.
گمان دوم آنست که پاکستانی ها بعد ازخروج نیروی های خارجی از افغانستان، مترصد بودند تا حمله های بهاری طالبان آغاز گردد، تا آنها میزان آمادگی و توان مقابله نیروهای امنیتی افغانستان را مورد محاسبه قراردهند، اگر طالبان می توانستند حکومت افغانستان را از طریق نظامی وادار به تسلیم کنند آنگاه به جای رابطه با حکومت افغانستان با طالبان تامین ارتباط می کردند و هیچ نیازی به تعهد در قبال حکومت افغانستان نبود؛ اما گویا محاسبه حکومت پاکستان از نیروهای امنیتی افغانستان چندان درست نبود، در نتیجه انتظار پاکستانی ها از حمله طالبان برآورده نشده و در مناطقی که طالبان سرمایه گذاری کرده بودند که بتوانند حکومت افغانستان را سقوط دهند و حاکمیت طالبان تثبیت شود تا هنوز هیچ پیشرفتی برای طالبان ایجاد نشده است.
البته در سخنان آقای اشرف غنی به نحوی بر این گمان تاکید رفته است. وی در نشست خبری با نخست وزیر پاکستان گفته که "نیروهای امنیتی افغان نشان داده اند که از خاک خود دفاع می کنند." این سخن به معنای آنست که مقام های پاکستانی تردید داشته اند که نیروهای امنیتی افغانستان بتوانند از خاک خود دفاع کنند اما با گذشت چند ماه از عملیات نظامی طالبان، در قندوز، سرپل، فاریاب و برخی نقاط دیگر نشان دادند که توفیقی به دست نیاوردند.
عدم توفیق طالبان در عرصه نظامی اینک مقام های حکومت پاکستان را واداشته است که به باز تعریف روابط خود با حکومت افغانستان بپردازند و برای ایجاد راه صلح تلاش کنند. نخست وزیر پاکستان گفته است که نا امنی در افغانستان به سود پاکستان نیست.
به هرحال اسلام آباد نشان داده است که در روابط خود با کابل، به محاسبه سازمان استخبارات آن کشورعمل می کند و بررغم تغییر حکومت، قاعده هم چنان پا بر جا و استوار است. گاهی محاسبه سازمان استخبارات آن کشور از زبان سیاست مداران آن کشور نیز شنیده می شود که هیچ هم خوانی با واقعیت های اجتماعی افغانستان ندارد.
چند ماه قبل پرویز مشرف رئیس جمهور سابق پاکستان، با دسته بندی خاصی میان اقوام افغانستان، گفته بود که از قوم پشتون برای به دست آوردن منافع ملی خود استفاده می کند". این سخنان به معنای آنست که سازمان استخبارات آن کشور با برداشتی که از ساختار اجتماعی افغانستان در ذهن دارد، می کوشد تصمیم های سیاسی را بر اساس همان شناخت اتخاذ کند؛ چون این شناخت ها ناقص است. در نتیجه تصمیم های سیاسی هم نادرست و غیر واقعی از آب در می آید. اگر این گمانه ها قرین به صحت باشد این نتیجه را می توان گرفت که صلح در افغانستان با کوتاه آمدن و باج دادن هرگز به دست نمی آید، بلکه توانایی های نیروهای امنیتی افغانستان است که دروازه های صلح را در میدان جنگ می گشاید.
این سفر یک روزه توصیف شده و در این یک روز، مقام های دو طرف روی موضوعات مورد علاقه به بحث بررسی پرداختند.
گرچه جزئیات این گفت و گو ها منتشر نشده است، اشرف غنی اما؛ در نشست خبری با نخست وزیر پاکستان شرکت کرد و سخنانی بر زبان راند که چندان سابقه نداشته است.
رئیس جمهور افغانستان در جمع خبرنگاران گفته که "دیگر قربانی کوته نظری های گذشته نخواهیم شد" این سخنان به معنای خشم فروخورده حکومت افغانستان و شخص اشرف غنی را نشان می دهد که بی عملی پاکستانی ها را نسبت به روند صلح در هشت ماه گذشته تجربه کرده است.
مقام های اسلام آباد به رئیس جمهور افغانستان قول داده بودند که برای ایجاد صلح در افغانستان تلاش می کنند. اما بعد از گذشت حدود هشت ماه که از سفر رئیس جمهور اشرف غنی به پاکستان می گذرد، سطح ناامیدی نسبت به قول و قرارهای پاکستانی ها افزایش یافته و هیچ کس گمان نمی برد که مقام های پاکستان بر سر قرار خود با افغانستان وفادار باشند. از این جهت است حضور هیئات پاکستانی در کابل توام با شک و تردید بوده است.
گفته شده است که سفر نواز شریف به کابل، بدون دعوت رییس جمهور افغانستان صورت گرفته و قبل از سفر نیز مذاکراتی در هیئات دولت پاکستان میان سران اسلام آباد روی روابط با حکومت افغانستان انجام یافته است.
پرسشی که مطرح می شود آنست که چرا نخست وزیر پاکستان شرایط کنونی را برای سفر در نظر گرفته است، آیا این سفر در پاسخ به سفر اشرف غنی به پاکستان است، یا این که وضعیت کنونی ایجاب این سفر را کرده است؛ وضعیت کنونی دارای چه ویژگی هایی است که مقام های اسلام آباد را وادار ساخته است که به کابل سفر کنند؟
گمانه هایی وجود دارد که برای روشن شدن این سفر به برخی از آنها اشاره می شود. نخست این که، ممکن است نخست وزیر پاکستان بنا به درخواست مقام های چینایی وارد کابل شده باشند تا خواسته ی یکی از مهم ترین پشتوانه خود را اجابت کرده باشند.
با توجه به این که چینایی ها یکی از عمده سرمایه گذارانی هستند که بدون ایجاد امنیت نمی توانند به سود قابل قبول دست پیدا کنند. چینایی ها گمان می برند که پاکستان می تواند برای ایجاد امنیت موثر باشد و در پرتو امنیت ایجاد شده سود سرمایه گذاری ها به آن کشور برگردد.
چین با کمک های هنگفتی که به پاکستان کرده است، خود را مستحق می داند که پاکستان برای ایجاد امنیت در افغانستان تلاش ورزد. ممکن است مسئله دیگری هم ذهن چینایی ها را به خود مشغول ساخته باشد، آن افزایش ناامنی در سرحدات چین با افغانستان است.
اگرطالبان در بدخشان متحمل شکست نشوند نه تنها ولایت های شمال شرق افغانستان را نا امن و نا آرام خواهند کرد که نا آرامی ها به تدریج به سرحدات چین نیز کشیده خواهد شد. لذا بسیار محتمل است که چینایی ها هم منافع اقتصادی خود را در نظر داشته باشند و برای دست یابی به آن از پاکستانی ها در خواست کمک کرده باشند و هم از نفوذ گروه های تروریستی در خاک خود بیم ناک باشند، از این جهت است که مقام های پاکستان وارد افغانستان شده اند.
گمان دوم آنست که پاکستانی ها بعد ازخروج نیروی های خارجی از افغانستان، مترصد بودند تا حمله های بهاری طالبان آغاز گردد، تا آنها میزان آمادگی و توان مقابله نیروهای امنیتی افغانستان را مورد محاسبه قراردهند، اگر طالبان می توانستند حکومت افغانستان را از طریق نظامی وادار به تسلیم کنند آنگاه به جای رابطه با حکومت افغانستان با طالبان تامین ارتباط می کردند و هیچ نیازی به تعهد در قبال حکومت افغانستان نبود؛ اما گویا محاسبه حکومت پاکستان از نیروهای امنیتی افغانستان چندان درست نبود، در نتیجه انتظار پاکستانی ها از حمله طالبان برآورده نشده و در مناطقی که طالبان سرمایه گذاری کرده بودند که بتوانند حکومت افغانستان را سقوط دهند و حاکمیت طالبان تثبیت شود تا هنوز هیچ پیشرفتی برای طالبان ایجاد نشده است.
البته در سخنان آقای اشرف غنی به نحوی بر این گمان تاکید رفته است. وی در نشست خبری با نخست وزیر پاکستان گفته که "نیروهای امنیتی افغان نشان داده اند که از خاک خود دفاع می کنند." این سخن به معنای آنست که مقام های پاکستانی تردید داشته اند که نیروهای امنیتی افغانستان بتوانند از خاک خود دفاع کنند اما با گذشت چند ماه از عملیات نظامی طالبان، در قندوز، سرپل، فاریاب و برخی نقاط دیگر نشان دادند که توفیقی به دست نیاوردند.
عدم توفیق طالبان در عرصه نظامی اینک مقام های حکومت پاکستان را واداشته است که به باز تعریف روابط خود با حکومت افغانستان بپردازند و برای ایجاد راه صلح تلاش کنند. نخست وزیر پاکستان گفته است که نا امنی در افغانستان به سود پاکستان نیست.
به هرحال اسلام آباد نشان داده است که در روابط خود با کابل، به محاسبه سازمان استخبارات آن کشورعمل می کند و بررغم تغییر حکومت، قاعده هم چنان پا بر جا و استوار است. گاهی محاسبه سازمان استخبارات آن کشور از زبان سیاست مداران آن کشور نیز شنیده می شود که هیچ هم خوانی با واقعیت های اجتماعی افغانستان ندارد.
چند ماه قبل پرویز مشرف رئیس جمهور سابق پاکستان، با دسته بندی خاصی میان اقوام افغانستان، گفته بود که از قوم پشتون برای به دست آوردن منافع ملی خود استفاده می کند". این سخنان به معنای آنست که سازمان استخبارات آن کشور با برداشتی که از ساختار اجتماعی افغانستان در ذهن دارد، می کوشد تصمیم های سیاسی را بر اساس همان شناخت اتخاذ کند؛ چون این شناخت ها ناقص است. در نتیجه تصمیم های سیاسی هم نادرست و غیر واقعی از آب در می آید. اگر این گمانه ها قرین به صحت باشد این نتیجه را می توان گرفت که صلح در افغانستان با کوتاه آمدن و باج دادن هرگز به دست نمی آید، بلکه توانایی های نیروهای امنیتی افغانستان است که دروازه های صلح را در میدان جنگ می گشاید.
مولف : م. سمنگانی