جای تعجب ندارد که رژیمی چون آل سعود با گزینه های معقول و بر اساس منافع ملت و کشور عربستان، مخالفت کند و بر رغم مخالفتهای معقول برخی از اعضای حکومت خاندانی خویش، تنور جنگ و آتش را در یمن شعله ور کند. بر اساس خبرها از عربستان، برکناری شاهزاده مقرن از مقام ولیعهدی رژیم آل سعود به دلیل مخالفت وی با حمله حجاز به یمن بوده است.

ولیعهد پیشین عربستان در بیانیه ای از مخالفت خود با حمله نظامی کشورش به یمن خبر داد.

به گزارش رسانه ها، "شاهزاده مقرن" در این بیانیه، جنگ عربستان ضد یمن را همراه با هزینه های فراوان سیاسی، اقتصادی و نظامی برای ریاض دانسته و می افزاید: در آینده ای نزدیک تاوان این جنگ را باید بپردازیم.

ولیعهد پیشین عربستان در این بیانیه به مخالفت با آغاز جنگ ضد یمن و نوشتن نامه اعتراضی به پادشاه عربستان اشاره و تاکید می کند: دراین نامه درباره پیامدهای جنگ در عرصه های گوناگون از جمله روابط منطقه ای و بین المللی هشدار داده شده است.

به گزارش تلویزیون ایران، "شاهزاده مقرن" همچنین فرزند پادشاه عربستان را که مسئولیت وزارت دفاع را نیز بر عهده دارد، مسئول آغاز این جنگ معرفی کرد و افزود: باید هر چه زودتر این جنگ متوقف شود.

شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز هفته گذشته از سمت ولیعهدی عربستان برکنار شد.

برکناری شاهزاده نسبتاً خردمند و آنهم به دلیل مخالفت جدی وی با حمله عربستان به یمن، نشانگر سیاست غیر مسئولانه سران سعودی با ثبات و آرامش در منطقه و نیز منافع ملی ملت و کشور عربستان است.

سران سعودی در طول سالیان دور و دراز تسلط غیر دموکراتیک شان بر ملت و کشور عربستان و با اتخاذ مواضع پرسش برانگیز در قبال مسائل حساس جهان اسلام و امت اسلامی، بارها و بارها ثابت کرده اند که مصالح و منافع جهان اسلام و امت اسلامی، ابداً برای آنان اهمیت ندارد و به تنها چیزی که البته بها می دهند، سازش با دشمنان درجه یک دنیای اسلام و مسلمانان است.

اگر به تاریخ ظهور خاندان آل سعود در عرصه قدرت و سیاست در عربستان توجه کنیم، خواهیم دید که این خاندان از بدو حاکمیت به عربستان، دستان خیانت و جنایت شان علیه امت اسلامی با دستان استعمار امریکا و اسرائیل و قدرتهای اروپایی در یک کاسه بوده و همه با هم همواره علیه اسلام و امت اسلامی، فعال بوده اند.

واقعیت این است که وهابیت و سلفیت با آن نگرش استعماری و افراطی که نسبت به جامعه مسلمانان دارد؛ حکم سرطان ریشه داری را پیدا کرده که با تغذیه مادی و معنوی از - بیت المال مسلمین- که در محاصره آل سعود قرار گرفته، در گوشه گوشه از سرزمینهای اسلامی ریشه نحس و بو گرفته اش را دوانیده است.

آل سعود و چند آل مانند آن که در کشورهایی چون قطر، امارات متحده عربی و کشور ترکیه، مسلمانان آن سرزمینهای اسلامی را به گروگان گرفته اند، با یک طرح عظیم و گسترده و با کمکهای مادی و معنوی امریکا و غرب، بدترین و خطرناک ترین گروه های ضد بشری را تجهیز و تمویل کرده و آنان را زیر عنوان گروههای اسلامی، به این و آن یک از کشورهای اسلامی گسیل می دارند.

وهابیت و گروههایی که گرایش افراطی و تکفیری دارند، همواره بستر بسیار خوب و مناسبی بوده اند برای دولتهای جائر و جدای از دین و تدین و از این رهگذر، خادمان بسیار مناسب و رایگانی نیز بوده و هستند برای قدرتهای استعماری و استکباری امریکایی-اروپایی و ...، که هدف دربند کشیدن ملل اسلامی و غارت سرمایه های آنان را داشته و دارند.

یکی از رویکردهای استعماری آل سعود در جهان اسلام، حمله جنایت بارانه و دخالت جویانه آن رژیم به یمن است؛ حمله ای که در داخل نظام شاهی عربستان هم مخالفانی برای خودش داشته و اما آل سعود و به پشت گرمی اربابان امریکایی و اروپایی اش، توجهی به مخالفتهای داخلی و نیز منطقه ای نداشته و با حملات هوایی و دریایی، تا کنون صدها تن از یمنی های بی دفاع را قتل عام کرده و زیربناهای این کشور فقیر اسلامی را یکی پس از دیگری از میان برده است.

جالب است بدانیم با آنکه آل سعود تا کنون طی چندین هزار سوتی پرواز و بمباران مناطق مختلفی از یمن، بسیاری از ساحات این کشور را به ویرانه ای بدل کرده و پیر و جوان و کودک یمنی را بخاک و خون کشیده، اما نتوانسته کوچکترین خللی در عزم قاطع مردم مسلمان یمن ایجاد کند و ارتش و ملت یمن همچنان از مقاومت در برابر تجاوز وحشیانه آل سعود سخن می گویند و اینکه مستعمره آل سعود نخواهند شد و عنصر فراری را به عنوان رئیس جمهور یمن نخواهند پذیرفت.

در هر حال، چنانکه ولیعهد برکنار شده؛ مقرن می گوید، حملات به سود عربستان نخواهد بود و این کشور به زودی تاوان این تجاوز را خواهد پرداخت و به نظر می رسد بهترین گزینه آن باشد که رژیم آل سعود با قطع فوری حملات بی حاصل، به گفتگو با دولت مردمی یمن رو بیاورد؛ چرا که در هر حال مردم یمن سلطه استعماری آل سعود بر خویش را نخواهند پذیرفت و آل سعود و امثال آن نیز باید تا کنون دانسته باشند که دیگر تاریخ استعمار و سلطه آن بر ملتهای مبارز و شجاع گذشته است و اگر باز هم باور نمی کنند، پس به خود زحمت بدهند و سری به زباله دان تاریخ ملتها بزنند.