نزدیک به یک هفته است که از حملات وحشیانهی کشورهای عرب خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی بر گروه حوثی یمن می گذرد. در حمله های مکرر چند روز گذشته تلفات و خساراتی بی شماری بر مردم غیر نظامی یمن وارد آمده است.
اصرار برحمله های هوایی از سوی کشورهای عربی، هیچ واکنشی را بر نیانگیخته و شنیده نشده است که کشورهای بزرگ غربی و یا نهادهای عریض و طویل بین المللی حقوق بشر، حمله های مکرر عربها را مورد انتقاد قرار داده باشند و راهحل های سیاسی برای جلوگیری از حمله های بیشترعربستان سعودی و کشور های متحد آن پیشنهاد کرده باشند.
انگار در جنگل جهان نه سازمان مللی وجود دارد و نه نهادهای حقوق بشر زندگی می کنند. البته غیر منتظره هم نیست که کشورهای غربی چنین سکوت سنگین و معنا داری را پیشه کنند و در برابر حملات وحشیانه و ددمنشانه عرب ها دم فروبندند؛ زیرا کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به انبار جنگ افزار و مهمات کشورهای غربی تبدیل شده اند تا وقتی این جنگ ابزارها به مصرف نرسند، ولع خریدن اسلحه در میان شیوخ عرب ایجاد نمی شود.
بهترین زمانی که اسلحه و مهمات انبار شده به مصرف برسد و دالرهای نفتی برای خرید اسلحه روانه بازار کشورها غربی شود، همین زمان است، از این جهت است که سکوت مرگ بار در فضای سیاسی کشورهای غربی حاکم شده است.
بنابراین یکی ازعلت های سکوت کشورهای بزرگ جهان و تولید کنندگان اسلحه، مطلوب بودن نفس درگیری و جنگ است که می تواند رونق بازار اسلحه را افزایش دهد و هر کدام بهره هایی فراوانی ببرند.
اما حاکمان عربستان سعودی علاوه بر پیروزی بر حوثی ها، گویا خواب های دیگرنیز می بینند. خوابی که در زمان آرامش وامنیت هر گز اعتنایی به آن صورت نه گرفته و به سخنان مقام های آن کشور هیچ کشوری پاسخ مثبت نداده و آن کشور را درعداد کشورهای نشمرده اند که ظرفیت و توان رهبری جهان اسلام و یا حتا عرب ها را داشته باشد.
جنگ با حوثی ها، این ذهنیت را برای حاکمان سعودی فراهم آورده که برای تثبیت اتوریته خود در جهان اسلام استفاده کنند. درخواست از سایر کشورها برای پیوستن به جبهه ضد حوثی، یکی بلند از پروازی های ابلهانه حاکمان سعودی می توان دانست. همزمان با حملات هوایی عربستان سعودی به یمن، حکومت آن کشور از پاکستان نیز در خواست کرد که به متحدان سعودی بپیوندد وعلیه گروه کوچک حوثی متحد شود.
در این پیوند هیئت عالی رتبه نظامی پاکستان به عربستان رفته است تا به مقام های آن کشور وارد گفت و گو شود که چه کمکی می تواند برای سعودی ها انجام دهند. گر چه مقام های پاکستان تا هنوز از شرکت در حمله های هوایی علیه حوثی ها خودداری ورزیده و حضور خود را تکذیب کرده، اما ادامه مذاکره و گرفتن امتیازهای بیشتر ممکن است پاکستانی ها را ترغیب به پیوستن در جمع متحدان سعودی کند و وادارسازد که همراه با کشور های عرب وارد کارزارشود.
تازه ترین گزارش های منتشرشده حاکی از آنست که عربستان سعودی از حکومت افغانستان نیز در خواست کرده است که به متحدان عربستان بپیوندد. گرچه نفس دعوت سعودی از حکومت افغانستان دارای معانی گونا گون و نیازمند تحلیل جداگانه است. آنچه در این مجال قابل تذکر است آن که این دعوت برای حکومت افغانستان یک آزمون سخت و خطرناک است؛ آزمونی که می تواند بر سرنوشت افغان ها تاثیر بسیاری زیادی داشته باشد و اگر دقت ورزی صورت نگیرد و تصمیم گیری ها دارای پایه های عقلانی نباشد، بی گمان برای افغانستان عواقب ناگوار به همراه خواهد آورد.
نفس در خواست عربستان سعودی از حکومت افغانستان با ابهام فراوان روبرو است، یکی از این جهت که افغانستان از نظر نظامی درحدی نیست که کشورهای خلیج فارس را در جنگ با حوثی ها همراهی کند. دوم آن که حاکمان سعودی دقیقا می دانند که افغانستان در میان کشور هایی قرار دارد که جز با دور اندیشی و حزم و اتخاذ سیاست متوازن منطقه ای نمی تواند منافع خود را تامین کند با چنین دیدی، قرار گرفتن در کنارعربستان سعودی چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد؟
افغانستان از یک سوی با ایران مرز مشترک طولانی دارد، از سوی دیگر با کشورهای آسیای میانه از طریق این کشورها با روسیه مرز طولانی دارد که نیازمند رابطه متوازن و منطقی با مجموع این کشورها است. هیچ سیاست مدار واقع گرا نمی تواند سیاستی ورای واقعیت های جغرافیایی کشور خود اتخاذ کند یا بر اساس احساسات خود عمل کند و یا سیاست خارجی خود را بربنیاد ایده آلهای غیر عملی اتخاذ کند. زمامداران افغانستان در تاریخ سیاسی کشور، کم اشتباه نه کرده اند، اشتباهاتی که وضعیت کنونی کشور ما نتیجه آنست. اما به رغم آگاهی حکومت سعودی از ناتوانی حکومت افغانستان، چرا این درخواست را صورت داده است که این حکومت ناتوان به متحدان آن کشور بپیوندد، در صورت پیوستن چه کاری از این حکومت ساخته است؟
به نظر می رسد که حکومت سعودی می خواهد با این دعوت، مهم تر از همه ایران را در تنگنا قراردهد، حس مشترک همسایگی و رابطه گرم فرهنگی وسیاسی میان دو کشور را تیره کند. ایران را در وضعیتی قرار دهد که از همسایگان خود احساس امنیت نکند، یا گروه های وابسته به داعش وسایر گروه های تروریستی را که ساخته و پرداخته سعودی است در خاک افغانستان علیه ایران وارد عمل نماید. انگیزه دوم سعودی آنست که به تدریج موقعیت خود را در جهان اسلام تثبیت کند. و با توجه به بحران های گوناگونی که کشورهای اسلامی و عربی با مواجه هستند به زعم حاکمان عربستان سعودی این بهترین زمینه ای است که می تواند عربستان سعودی را محور تحولات جهان اسلام قرار دهد .
البته این خوابی است که سعودی ها از بدو تولد آن کشور دیده اند؛ اما افراط گرایی های مذهبی و تروریست پروری حکومت عربستان سعودی در نیم قرن گذشته این ظرفیت را از آنها ستانده و تا هنوز هیچ خوابی از این دست تعبیر نشده و صورت واقعی به خود نه گرفت. اما این که حکومت افغانستان چه سیاستی را در قبال این در خواست باید در پیش گیرد نیازمند تحلیل جدا گانه و بحث مستقل است.