از بزرگان دین شنیده ایم که می گفتند تندروی و کند روی در دین نیست و دین اسلام همه را به میانه روی دعوت کرده است. در سخنانی از حضرت علی (ع) می خوانیم که فرموده است: چپ روی و راست روی گمراهی است و راه هموار همان راه وسط است". این حکمت ها سرچشمه های بزرگ اخلاق و دینداری در هر زمان و هر مکان است و شاید هیچ مجتهد و صاحب نظری یافت نشود که این گونه گفته ها را تابع شرایط زمان و مکان بدانند و پایان آن را مربوط به نحوه زیست آدمیان بشمارند.
با این ضابطه و معیار به سراغ اخبار و گزارش ها می توان رفت و با همین محک اعمال افراد و گروه هایی را به نقد و تحلیل گرفت که راه افراط پیموده اند و سرانجام در همین دام ها فرو رفته و مانده اند.
در خبرها آمده است که امریکا سربازان بیشتری را در افغانستان خواهند گذاشت. این سربازان به این دلیل در افغانستان می مانند که از یک طرف نیروهای امنیتی افغانستان از چنان مهارتی برخوردار نیستند که بتوانند در برابر سیل مهاجمان قرار گیرند از سوی دیگر گفته می شود که افرادی تحت عنوان "داعش" در برخی مناطق افغانستان دست به فعالیت برده اند و بیم آن می رود که با آب شدن برف و گرمی هوا، جنگ و خشونت نیز افزایش بیابد و مردم افغانستان را در رنج و تعب بیشتری قرار دهد.
این اعلام اولین پرسشی که در اذهان متبادر می کند آنست که چنانچه حضور سربازان امریکایی در خاک کشور مسلمان زشت و ناپسند است که است. چه کسی یا گروهی باعث این زشتی می شود و چه کسی مسؤول ماندن نیروهای امریکایی در خاک افغانستان به شمار می آید؛ آیا مردم افغانستان خواستار حضور سربازان بیشتر امریکا و غرب در افغانستان شدند یا حکومت افغانستان چنین در خواستی کرده، یا آن که مسؤول ماندن نیروهای امریکایی در افغانستان، عملکرد گروه ها و دسته های جاهل شورشی هستند که راه راست و درست را از نادرست نمی توانند تشخیص دهند با ناآگاهی و جهل دست به عملی می برند که به جای آن که خدمتی به اسلام و مسلمانی کرده باشند مرتکب خیانت می شوند و به غربی ها خدمت می کنند .
این گروه در شرایط کنونی جز طالبان هیچ کس و گروهی نیست. این گروه دو خصیصه دارد، یکی تعصب و قشری گری و دیگری جهل. از پیامبر گرامی اسلام نقل است که فرموده: "آدم جاهل اگر دست به اصلاح بزند به جای اصلاح فساد می کند." مصداق این گفته طالبان است که به نام بیرون رفتن نیروهای خارجی دست از خشونت لجوجانه برنداشتند از جنگ و کشتار بی گناهان بیمی در دل راه ندادند، هر بار که ندای صلحی از حلقومی به درآمد با خشونت نه گفتند و به کشتار بی گناهان ادامه دادند.
اینک شرایط به گونه ای فراهم آمده که نیروهای امریکایی گفته اند که در افغانستان خواهند ماند. این گروه افراطی و نادان هم چنانکه که در ماندن نیروهای غربی در افغانستان نقش و سهم داشته اند. اگر هم چنان راه صلح را نپیمایند و دست از خشونت برندارند، بی هیچ تردید و شکی زمینه ساز ظهو گروه های تکفیری نیز خواهند شد و این گروه مزدور توسط گروه های تکفیری از پای در خواهند آمد.
مردم و حکومت افغانستان هر دو تلاش می کنند که راه صلح گشوده باشد، فرزندان این کشور به هر نام و عنوان که از دامن وطن بیرون رفته اند برگردند و راه میانه اسلام را بر گزینند، افراط و تفریط را به یک سوی نهند؛ از آزار و اذیت مردم که عیال خداوند اند دست بردارند، جهل و تعصب و قشریت را به فراموشی بسپارند. امتیازهایی که حکومت برای آنها پیشنهاد می کند بپذیرند تا شاید مشمول رحمت الهی قرار گیرند، توبه شان به درگاه الهی قبول شود. وقتی راه افراط پیموده شود میانه روی از ذهن و عمل بیرون رود، دست به اعمالی می زنند که هم مضحک است و هم باعث تاسف.
گروهی که خواهان بیرون رفتن به اصطلاح کفر از کشور هستند با حکومت افغانستان از در مصالحه پیش نمی آیند و مذاکره با حکومت را رد می کنند، اما پشت میز مذاکره با کفر می نشیند و به بحث می پردازد!. این افراط گری و جهل نیست؟ آیا مقام های حکومت افغانستان شأن و منزلت نازل تر از حکومت چین دارند، آیا کفریت حکومت افغانستان بدتر از کفریت حکومت چین است که واداشته می شوند که پشت میز مذاکره با حکومت چین بنشنید اما با حکومت و مردم افغانستان از در مخاصمت در آیند؟
کدام منطق و وجدان بشری می پذیرد که آدم، خویش و اقربای خود را به تیر و تفنگ ببندد به قتل و کشتار آنها بپردازد، اما با کفر بر سر یک میز بنشیند بخورد و بیاشامد خوش باشد. تصور نگارنده آنست که اگر طالبان کلاه جهل و جمود را از سر خود بردارند و عینک تعصب و قشریت از چشم خود برگیرند، جهان را از دید و عینک واقع بینانه بنگرند بی دریغ به این امر مهم خواهند رسید که دشمنی ای که این گروه با اسلام و دین کرده و ضربه ی این گروه به اسلام و راه پیامبر وارد آورده اند نه امریکایی زده است و نه روس و نه هیچ کفر دیگر.
بنابراین اگر این گروه لحظه ای، فقط لحظه ای به عملی که انجام می دهند تدبر کنند و تعقل بورزند بی گمان دست از عمل ننگین آدم کشی خود برخواهند داشت و راه وسط و میانه روی اسلام را بر خواهند گزید. بنابراین در شرایط کنونی که سربازان غربی در حال بیرون رفتن از افغانستان بودند و تنها به بهانه این که خشونت هنوز ادامه دارد در افغانستان می مانند، مسؤول آن طالبان است. اگر روزگاری فرا رسد و پرسشی صورت گیرد مردم دست از گریبان این گروه افراطی بر نخواهند داشت و این خیانت را هرگز نخواهند بخشود.