رفت و آمدهای مقام های نظامی پاکستان به کابل و نشست آنها با حکومت افغانستان، بسیاری را نگران کرده است. این نگرانی از چند جهت مورد توجه بوده. نخست این که در این رفت و آمدها چه داد و ستدی میان دو کشور صورت گرفته است که روند کنونی از آن حاصل شده است.
با توجه به این که در سیزده سال تلاش مستمر آقای کرزی برای صلح، حکومت او راه به جایی نبرد و روابط پاکستان و افغانستان هم چنان سرد و غیرقابل اعتماد باقی ماند. هم اکنون چه علت سبب شده است که حکومت پاکستان حاضر شده است که طالبان را بر سر میز مذاکره بنشاند.
دومین نگرانی از این جهت است که دست آوردهای این رفت و آمدها چه خواهد بود، آیا رفت و آمدهای پاکستان از سر اعتماد و اطمینان است یا آن که سیاست جدیدی را در پیش گرفته که منظور خاصی را دنبال می کند؟
در این میان نگرانی های کرزی از کدام نوع است و چرا آقای کرزی هر از گاهی از وضعیت کنونی ابراز نارضایتی می کند و در هر سخنرانی و یا مصاحبه اظهار می دارد که او از کنترول سیاست خارجی، توسط پاکستان بیم ناک است.
کرزی در آخرین مصاحبه با روزنامه گاردین انگلیسی از ضبط و مهار(کنترول) سیاست خارجی افغانستان توسط پاکستان ابراز نگرانی کرده است. اظهارات آقای کرزی چند نکته را در ذهن متبادر می سازد.
نخست، آن که از نگرانی های آقای کرزی این گونه فهمیده می شود که حکومت وحدت ملی، مشوره لازم را با آقای کرزی و سران حکومت قبلی افغانستان انجام نداده اند و ابعاد رفت و آمدها میان دو کشور هنوز در نزد سران حکومت گذشته گنگ و نامفهوم است. کما این که مشاور امنیت ملی حکومت کرزی نیز چندی قبل به نحوی اظهارات شبیه به آقای کرزی ابراز کرد و هشدار داد که مردم افغانستان هیچگاه حاضر نخواهند شد که چیرگی پاکستان را بر روابط خارجی خود بپذیرد. بنابراین نادیده گرفتن و مشورت نکردن با سران حکومت گذشته و شخص کرزی باعث شده است که آنها احساس نگرانی کند. اگر چنانچه کرزی در جریان رفت و آمدهای نظامیان پاکستان قرار داشت و درجریان داد و ستدهای احتمالی حکومت بود، هرگز چنین ابراز نظرهایی نمی کرد و چنین سخنانی بر زبان نمی راند.
بنابراین او به این گفته های خود می خواهد توجه حکومت کنونی را به این نکته جلب کند که در رابطه با مسایل ملی نقطه نظرات آنها را نیز در نظر داشته باشد و یک تنه و بدون مشورت اسب نرانند.
نکته دیگری که ممکن است مد نظر کرزی باشد آنست که با این گونه اظهار نظرها جلب توجه کسانی منظور باشد که با او همنوا و هماهنگ هستند او می خواهد یک انسجام درونی در میان این طیف مخالف حکومت کنونی به وجود آورد و به تدریج اپوزیسیون حکومت را به گرد خود جمع کند.
در سالگرد خروج نیروهای شوروی از افغانستان برخی از سران جهادی هم از حکومت وحدت ملی انتقاد کردند که چرا با نمایندگان مردم افغانستان و رهبران جهادی مشوره صوت نمی گیرد و او حکومت را فرا خواند که در رابطه با مسایل ملی با رهبران جهادی به مشورت بپردازد. او جنگ و صلح و تجدید نظر در روابط میان حکومت افغانستان و همسایگان را یک مسئله ملی گفت که در مسایل ملی باید با آنها مشورت صورت گیرد.
حامد کرزی در مصاحبه با روزنامه گاردین روی نقاطی تکیه کرده است که به نحوی نگرانی او را از این وضعیت نشان می دهد او گفته: "اگر ما کنترول سیاست خارجی خود را از دست بدهیم، پس تمام جنگهای ما علیه بریتانیا در ۱۰۰ سال پیش و جنگ ما علیه شوروی، بی معنی میشود!"
از گفته های آقای کرزی این گونه استنباط می شود که او از سیاست خارجی افغانستان نسبت به هندوستان نگرانست زیرا؛ وی بر نمی تابد که سیاست خارجی حکومت افغانستان به نفع پاکستان تغییر کند که باعث رنجش حکومت هند شود.
وی در هند تحصیل کرده و هم رابطه نزدیک با حکومت هند برقرار کرده بود. او بارها از خواست پاکستان مبنی بر ایجاد توازن میان پاکستان و هند را رد کرد و دست از ایجاد روابط نیک با هندوستان برنداشت و در نتیجه پیمان راهبردی میان دو کشور نیز به امضا رسید.
اما این پرسش برای هر فرد افغان می تواند مطرح باشد که از آقای کرزی بپرسند که اگر ایجاد صلح با طالبان نیازمند پرداخت امتیاز به پاکستان باشد، او کدام نوع امتیاز را خواهد پذیرفت، آیا او حاضر نیست که حتا به تعدیل سیاست خود در قبال هند بپردازد و موازنه ای در سیاست خود میان دو کشور برقرار کند تا صلح به دست آورد؟
آقای کرزی در سخنرانی خود به مناسبت اولین سالگرد درگذشت فهیم خان، از او نقل قول کرده گفته وی هیچگاه حاضر نبود که خط دیورند به رسمیت شناخته شود یعنی بدین معنا که ما خواهان گرفتن امتیاز از پاکستان هستیم ولکن حاضر نیستیم هیچ امتیازی به آن کشور بپردازیم. حتا خط مرزی ای که بیش از صد سال از آن می گذرد به رسمیت بشناسیم. این گفته ها چه از جانب فهیم خان مطرح شده باشد چه آشکار ساختن ضمیر خود او باشد بیانگر این امر است که او صلح بی بها و بی بهانه می خواهد و خواهان دادن هیچ امتیازی به هیچ کس نیست. از این جهت است که تلاش های سیزده ساله او به ثمر ننشست و سخنان او طنینی نیافگند و در محافل داخی و خارجی در دلها راه پیدا نکرد.
گذشته از این که اختلاف هایی میان دو حکومت کنونی و کرزی به وجود آمده، به نظر می رسد که گفتمان حاکم بر حکومت کنونی افغانستان و حکومت آقای کرزی تفاوت زیادی دارد از این جهت است که روند کنونی برای آقای کرزی چندان تعریف شده و قابل فهم نیست. او حل مسایل و مشکلات افغانستان را در چهارچوب پیش فرض های فکری خود جست و جو می کرد در حالی که حکومت کنونی با پیش فرض های مخصوص به خود حرکت می کند.
این حکومت بدون آن که به مسئله دیورند تماس بگیرد و اختلافات تاریخی میان دو کشور را حلال مشکلات میان دو کشور بداند، می خواهد از راه های دیگر و با مکانیزم دیگری به تفاهم میان دو کشور برسد و صلح میان طالبان و حکومت افغانستان برقرار شود. از این جهت است که درک این وضعیت برای شخص کرزی قابل فهم نیست و او هر از گاهی اظهار نگرانی می کند.