کریم خلیلی؛ معاون دوم رییس جمهوری پیشین، می گوید که دستیابی به صلح یک نیاز جدی است؛ اما نباید ارزش ها و دستاوردهای ۱۳ سال گذشته، قربانی صلح شود.
کریم خلیلی همچنین به دولت توصیه کرد که از سیاست حذف، دوری کند.
آقای خلیلی که در مراسم بیستمین سالگرد ترور عبدالعلی مزاری؛ رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان صحبت می گرد گفت که دستاوردهای نوین در افغانستان به آسانی به دست نیامده و این ارزش ها نباید قربانی صلح شود.
او هشدار داد که با قربانی کردن و نادیده گرفتن این ارزش ها، افغانستان به صلح نخواهد رسید.
این مواضع معاون دوم رییس جمهوری پیشین در حالی ابراز می شود که انتظار می رود نخستین دور از مذاکرات صلح میان دولت و نمایندگان طالبان که با وساطت و نقش آفرینی پاکستان، چین، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی زمینه سازی شده، در هفته آینده برگزار شود؛ اما هنوز محل دقیق برگزاری این گفتگوها مشخص نشده است.
پیش از این حامد کرزی نیز موضع مشابهی اتخاذ کرده بود.
با این حساب، ظاهرا چیزی وجود دارد که مقام های سابق را عمیقا نگران می کند. آنها بیمناک از دست دادن چیزی اند که مدعی اند به واسطه ۱۳ سال حاکمیت کرزی فراهم شده است.
غالبا از دموکراسی، آزادی بیان، آزادی های مدنی و رسانه ای، حقوق زن، حقوق بشر و قانون اساسی، از دستاوردهای عمده ۱۳ سال حاکمیت کرزی نام برده می شود و مقام های ارشد حکومت سابق، مصرانه سعی می کنند خود را به عنوان بانیان و کارگزاران این دستاوردها، مدافع همیشگی این دستاوردها یا به تعبیر خود شان «ارزش ها» معرفی کنند و هر تلاشی که در راستای صلح با طالبان انجام می شود را به صورت غیر مستقیم، لطمه ای بزرگ بر این ارزش ها ارزیابی نمایند.
با این حال، این ظاهر ماجرا است و ممکن است درست همان چیزی نباشد که مقام های حکومت پیشین را نگران می کند.
با طرح چند پرسش، شاید بیشتر بتوان زوایای تاریک این موضع گیری ها را روشن کرد.
نخست اینکه آیا اگر شرایطی که امروزه در دوره اشرف غنی برای صلح با طالبان از سوی پاکستان، فراهم شده است، در دوران کرزی نیز فراهم می شد، بازهم مقام های دولت کرزی همین مواضعی را اتخاذ می کردند که اکنون اتخاذ می کنند؟
اشرف غنی، فقط یکبار به پاکستان سفر کرده و در برابر، چندین بار، میزبان مقام های ارشد پاکستانی در کابل بوده است؛ در حالی که حامد کرزی ۱۹ بار به پاکستان رفت و ده ها نشست و مذاکرات چندجانبه و تماس تلفنی و نامه میان او و مقام های پاکستانی در افغانستان و سایر نقاط جهان منعقد و رد و بدل شد. با این حساب، چه کسی بیشتر از کرزی حاضر بود دستاوردها و ارزش های ۱۳ ساله را قربانی صلح با طالبان کند؟
در زدودن عنوان تروریزم از طالبان و تقلیل فعالیت های هراس افکنانه آن گروه به برادران ناراضی،
چه کسی پیشگام شد؟
شورای عالی صلح که اکنون ابتکار صلح را بر عهده گرفته، در دوره کرزی بنا شد و همان مهره ها اکنون صلحی را به پیش می برند که کرزی و اطرافیانش را نگران کرده است.
با این حساب، نباید چیزی به نام از دست رفتن دستاوردهای ۱۳ ساله، تا این مایه موجب نگرانی اطرافیان رییس جمهوری سابق نسبت به پیشرفت های صلح و مذاکره با طالبان شود؛ بنابراین، باید عوامل نیرومند دیگری برای این امر وجود داشته باشد.
روند صلح اشرف غنی با طالبان، به جز آقای خلیلی، منتقدان جدی دیگری هم از میان اطرافیان آقای کرزی داشته است. آقایان سیاف، اسماعیل خان، کریم خرم و دادفر اسپنتا به شمول خود آقای کرزی همه دست کم یکبار نگرانی جدی شان را نسبت به این روند و ماهیت پنهانکارانه آن مطرح کرده اند.
به عقیده شماری از صاحب نظران، به جز دستاوردهای ۱۳ ساله، مسایل دیگری مانند حاشیه نشینی و عدم اطلاع و مشارکت آنها در حلقات تصمیم گیری در زمینه صلح با طالبان نیز ممکن است از اصلی ترین عوامل این انتقادها و ابراز نگرانی ها و هشدارها باشد.
افزون بر این، فراموش نمی کنیم که شرایط جاری صلح، به کمک مستقیم پاکستان و کشورهای عربی با چراغ سبز امریکا و مشارکت فعالانه چین حاصل شده است؛ امری که به خودی خود، به حذف هند از دایره روابط راهبردی افغانستان منجر می شود؛ روابطی که کرزی و اطرافیان او در مهندسی و مدیریت آن نقش مهم و محوری داشتند.
پس این مساله نیز احتمالا آنها را نگران می کند و چه بسا منظور از ارزش های ۱۳ ساله، یکی همین رابطه استراتژیک با هند باشد.