ابزارها نوعا همانند طبیعت صامت هستند. این آدمیانند که در نحوه به کارگیری خود از این ابزارها بدانها جهت می دهند. اگر انسان، خود نیک سرشت و اخلاق مدار باشد به کارگیری ابزارها به نیکی و در جهت تعالی روحی و روانی انسان ها به کار گرفته می شود.
اگر چنانچه سرشت انسان آلوده به ناپاکیها بوده و یا سیستم تربیتی انسان نادرست باشد، بی تردید ابزارها نیز در جهت منفی به کار گرفته خواهند شد. از جمله ابزارهای مهمی که در روزگار کنونی مورد استفاده قرار می گیرد، بیجهت و بیهدف هم است و انسان می تواند بدانها هدف و جهت دهد، یکی هم فیسبوک یا همین صفحه اجتماعی مجازی است که استفاده از آن رایگان بوده، مدت ها است دروازه خود را برروی همگان گشوده و همه را فراخوانده تا منویات درونی خود را آشکار سازند و در دید و داوری سایرین قرار دهند.
این صفحه نیز همانند سایر ابزارها، بی زبان و بی هدف است. تعدادی تنها از این وسیله سوء استفاده کرده، خشونت رواج داده اند، بر آتش نفاق و قوم گرایی روغن ریختهاند، تاریکی های درون خویش را به بیرون تسری بخشیده و دیگران را به سیاهی و تاریکی فرا خوانده و می خوانند.
بخشی نیز با ضمیرهای روشن و با اندیشهها و تجارب درخشان و با اذهان تابناک، فروغ میبخشند، روشنایی می آفرینند و به نشر روشنایی همت می گمارند و امید آفریده و می آفرینند تا بنیادهای یک جامعه با ایمان و با اخلاق را استوار سازند.
کاربران افغانستانی به لحاظ دشواریهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ای که با آن مواجه هستند، با شناخت درست از این وضعیت و آشفتگی های کنونی می توانند در جهت مثبت و برای گذار از این وضعیت از ابزارهای اجتماعی درست استفاده کنند تا شرایط گذار تسهیل گردد.
این طیف استفاده کنندگان می توانند با کاربرد درست از این ابزارها، شکافها را کاهش دهند، زخم ها را التیام داده و با نقد حکومت کارآمدی آن را بهبود بخشند. برعکس نقاط ضعف را آشکار سازند تا نقاط تاریک روشن شود، فساد کاهش پیدا کند و... اما از آن جایی که ما به قلت آگاهی گرفتار هستیم، مسئولیت ملی و دینی خود را کمتر شناخته ایم.
بسیاری از هموطنان ما متاسفانه، نه درکی از کشور دارند و نه از حکومت، نه مسئولیتی در قبال خود احساس می کنند و نه حق دیگران را به رسمیت می شناسند؛ همیشه به دنبال ایجاد تنش و تشنج هستند.
این گونه افراد همان هایی هستند که متاسفانه نه دل در گرو ارزش های دینی دارند و نه هم پاس اخلاق اجتماعی را می دارند. هر چه می گویند یا می نویسند آنگار در فضای معلق زیست می کنند. از آسمان چنان آونگان هستند که نه در زمین خود را مربوط و مرتبط می دانند و نه به آسمان تعلق خاطر نشان میدهند. نمونه اتم و اکمل این گونه آدمهای بی تکیه گاه کسانی هستند که گاهی ضمیر آلوده خود را به نمایش در میآورند، اندوخته های ذهن بیمار خود را به دیگران منتقل می کنند. در هفته گذشته زندگی نامهای از آقای اشرف غنی رئیس جمهور در صفحه اجتماعی فیسبوک به نمایش در آمد و در دید کاربران قرار گرفت که جز دروغ و تهمت و بازی با اذهان عمومی چیزی دیگری نبود. برای نگارنده قبل از این که محتوای این زندگی نامه مورد نظر باشد و توجه ام را جلب کرده باشد به پست کننده این زندگی نامه بیشتر توجه کردم، تا بدانم فرستنده این زندگی نامه چه کسی است.
طبیعتا، اولین پرسشی که در ذهنم رسید این بود که بر رغم تاکید سیزده سال، بر اخلاق مداری، هنوز مردم و طیف با سواد کشور از اخلاق مداری و رعایت ادب و نزاکت به دور هستند.
اخلاق در کنش با دیگران خود را نشان می دهد و حداقل رعایت عدالت و انصاف نسبت به دیگران است که ارزش های اخلاقی نمود پیدا می کند.
وقتی دروغی و یا تهمتی بدون کمترین تامل و دقت ورزی به یک فرد نسبت داده می شود، واکنشی مناسب و در خور از جانب جامعه دیده نمی شود، فرد دروغگوی مورد شماتت قرار نمی گیرد؛ به معنای آنست که اخلاق در آن جامعه افول کرده و ارزش های دینی کمرنگ شده است.
اگر ویژگی اخلاق مداری، در میان روزنامه نگاران و اهل مطبوعات ما وجود نداشته باشد باید بیشتر نگران بود، زیرا یکی از طیف هایی که می تواند در تغییر فرهنگ اجتماعی اثر بخش باشد و در جهت بهبود اخلاق کار مثبتی انجام دهد، همین طیف تحصیل کردهی اهل مطبوعات و رسانه ها است.
در شرایط کنونی که کشور با انواع مشکلات گرفتار است. یکی از مسئولیت های مهم این جمع آنست که در تسهیل گذار این شرایط تلاش ورزند. اگر چنانچه این طیف با مسئولیت پذیری و دیدگاه نافذتر به تحلیل وضعیت کنونی کشور بپردازند بی گمان بخشی از نا بسانی ها سامان خواهد پذیرفت.
هستند کسانی که دارای اغراض سیاسی می باشند، یا در دام رقابت های تیمی و گروهی گرفتار آمده اند و با سیاه نمایی ها می خواهند رقیب را به انفعال بکشانند یا آنکه با مردم افغانستان دشمنی دارند و از هر وسیله ای سود می برند و از هر ابزاری استفاده می کنند تا امنیت و ثبات کشور را بیش از این مورد حمله قرار دهند.
کسانی هم که به باز نشر این گونه نوشته ها می پردازند، باید در سلامت اخلاقی آنها تردید روا داشت. زیرا نادانی و ناآگاهی گرچه سکه رایج این کشور است. اما اگر آدم در حضیض نادانی هم قرار داشته باشد باز هم اگر اندکی رعایت اخلاق انسانی را داشته باشد، دست به این گونه سیاه نمایی ها نمی زند و حتا برای مصلحت خود و خانواده خود این حماقت آشکار را به کار نمی برد که بر سر شاخ بنشیند و بن شاخ را ببرد.
در تقابل با سیاه نمایی ها و انتشار کذب، اگر هیچ مسئولیت و رسالتی به دوش فعالین فرهنگی و گردانندگان رسانه ها نباشد حداقل به این امر توجه می توان داشت که بی ثباتی کشور و افتادن در دام تروریستان در نهایت همه ضرر خواهند کرد.
در این میان تنها اشرف غنی و غیره نیستند که متضرر خواهند شد. اگر اشرف غنی از قدرت بر کنار شود بی گمان کثیری از مردم زندگی خود را از دست می دهند. لذا هشیاری و واکنش مناسب در برابر این گونه دروغ زنی ها و استفاده نامناسب از وسایل ارتباط جمعی می طلبد که خردمندان و اخلاق باوران از این ابزارهای اطلاع رسانی در جهت بهبود وضعیت سیاسی و اجتماعی مردم استفاده ببرند.
ما هنوز دشمنان زیادی داریم. هفته گذشته بود که طالبان اعلام کردند این حکومت مشروعیت ندارد. آیا طالبان از روی دلسوزی این سخنان را گفته یا این که مشروعیت داشتن حکومت یکی از دل مشغولی های آن گروه است یا آن که به هر ترتیبی شده است می کوشند که حکومت را تضعیف کنند، از پای در آوردند تا به مقصد برسند؟ بنابراین کاربران صفحات اجتماعی مجازی اگر با مسئولیت پذیری و اخلاق مداری این ابزار را مورد استفاده قرار دهند می توانند در جهت اعتلای فرهنگ مدارا و دیگر پذیری استفاده کنند. در غیر آن صورت ما خود آگاه یا ناخود آگاه در دام بسیاری از رذالت ها خواهیم افتاد.