در روزی که میلیون ها نسخه از تازه ترین شماره نشریه هتاک شارلی ابدو با کاریکاتوری دیگر از پیامبر عزیز اسلام(ص) بر روی جلد آن فروخته شد، شورای روابط اسلام و امریکا یک نشست خبری برگزار کرد؛ تا ناخشنودی مسلمانان امریکا را از این موضوع نشان دهد.
نهاد عوض؛ رئیس این شورا گفت: همانطور که شارلی ابدو حق دارد که این تصاویر را منتشر کند، ما هم حق داریم که به صورت مسالمت آمیز به تصویرسازی منفی از شخصیت های مذهبی مان اعتراض کنیم.
او می گوید که اکثریت مسلمانان با خشونت مخالف اند.
آقای عوض گفت:"گروهی که دست به حمله علیه نشریه شارلی ابدو زدند یک گروه خیلی خیلی کوچک از مسلمانان هستند که متاسفانه رسانههای غربی هم بر روی آنها تمرکز کردهاند و باید بگویم متاسفانه رسانههای غربی و بسیاری از سیاستمداران مسلمان به دست افراطیون به بازی گرفته شده اند."
به گفته او، بیشتر قربانیان این افراطیون خود مسلمانها هستند.
می توان گفت با بخشی از سخنان آقای عوض می توان مخالف بود و با بخشی از آن موافق.
او توهین به پیامبر اکرم(ص) را «حق» نشریه افراطی و هتاک و حرمت شکن فرانسوی می خواند؛ بدون آنکه برای آن دلیلی ارائه کند. این در حالی است که آنچه در فرانسه آزادی بیان خوانده می شود و در سایه آن می توان به پیامبر یکی از بزرگترین ادیان آسمانی و توحیدی توهین کرد، لزوما در سایر موارد از جمله یهودیان، هلوکاست و... کاربرد ندارد؛ بنابراین آقای عوض نیز تحت تاثیر جو رسانه ای و تبلیغاتی ای که غرب در سایه این حوادث ایجاد کرده است قرار گرفته و از دیدن حقیقت، یا ناتوان است و یا از آن احتراز کرده است.
واقعیت این است که اگر فرانسه آنگونه که خود عقیده دارد، کانون آزادی و حقوق بشر و احترام به ادیان و چندگانگی فرهنگی و همزیستی صلح جویانه انسانی است نباید به یک نشریه منحط و افراطی اجازه دهد، اعتقادات میلیون ها شهروند آن کشور را دستمایه طنز و تمسخر قرار دهد؛ همانگونه که دیگر نشریات آن کشور حتی نمی توانند در زمینه حقیقت هلوکاست تحقیق کنند و یا خرافات مضحک و منحطی که در آیین های تحریف شده یهودیت و مسیحیت وجود دارد را به سخره بگیرند؛ زیرا در آن صورت، متهم به «یهودستیزی» می شوند و تحت این عنوان مستوجب بدترین مجازات شناخته می شوند.
از جانب دیگر در همان فرانسه ای که آزادی بیان به اندازه ای گسترده است که نشریه ای می تواند بزرگترین مرجع اعتقادی بیش از یک میلیارد انسان را دستمایه طنز و سخره و شوخی قرار دهد، زنان مسلمانان یا اساسا نباید حجاب داشته باشند و یا در برابر استفاده از حق انتخاب پوشش که بدیهی ترین و ابتدایی ترین حق انسانی است، باید جریمه بپردازند؛ بنابراین، آزادی دروغی است که به مثابه یک حربه به صورت یکجانبه در اختیار افراطیونی مانند گردانندگان شارلی ابدو قرار داده شده است و میلیون ها نفر دیگر در همان فرانسه از این حق، محروم اند.
بخشی از سخنان آقای عوض که قابل قبول است این است که خشونت در برابر اهانت، در اسلام جایی ندارد و بنابراین، کاری که علیه کارمندان شارلی ابدو انجام شد، لزوما یک عمل اسلامی نبود.
به ترویج کنندگان این ایده انحرافی که داعش و القاعده امروزه اصلی ترین نمایندگان اسلام در دنیای جدید اند، باید گفت که آنها آنچه با آن هیچ نسبتی ندارند، اسلام و آخرین پیامبر است.
توهین هایی که امثال شارلی ابدو ۱۴ قرن پس از ظهور آخرین پیامبر علیه او مرتکب می شوند، در زمان قدرت پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز وجود داشت.
در تاریخ اسلام آمده است که مخالفانش هنگام عبور پیامبر(ص) از کوچه بر سرش خاکستر می ریختند؛ تا به این ترتیب، موجب آزار و اذیت عزیزترین و مهربان ترین پیامبر شوند.
پیامبر اما واکنشی که نشان می داد، سلام و مهربانی و عیادت از هتاکان در هنگام بیماری و لحظات مرگ آنها بود. این کنش و واکنش را با آنچه شارلی ابدو و مخالفانش در برابر همدیگر انجام داده اند مقایسه کنید، وانگهی نتیجه بگیرید که نسبت داعش و القاعده و خشونت مورد تایید آنها با اسلامی که پیامبر عرضه می کرد چیست.
بنابراین، در میان دو شعاری که در دوسوی این صف بندی، این روزها باب شده است که یکی می گوید: من شارلی هستم و دیگری تروریست خوانده می شود، می توان راه سومی هم پیشنهاد کرد؛ راهی که می گوید: نه شارلی، نه تروریست؛ مسلمان. البته مسلمانی که ایمان و عمل اش مستقیما منبعث از سیره پیامبر رحمت و مهربانی(ص) باشد.