مبارزه با کشت مواد مخدر
حکومت طالبان در افغانستان یک مشکل سیاسی صرف نبود، بلکه طالبان و حکومت نام نهاد آن گروه، مجموعه ای از مشکلات را دامن گیر مردم افغانستان و منطقه ساخته بود. مشکل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از زمره مشکلاتی بود که برای همه مردم قابل درک و لمس بود. هر عاملی که می توانست این همه مشکلات را دفع کند یا حداقل کاهش دهد، مورد استقبال قرار می گرفت. از این جهت بود که حضور نیروهای غربی با استقبال کم سابقه ی مردم افغانستان مواجه شد و تصور نیز بر آن بود که حضورغربی ها به معنای پایان همه دشواری ها در کشور خواهد بود. از جمله معضل حادی که افغانستان به آن مواجه بود کشت تریاک بود که در حکومت طالبان رونق و رواج بسیار گسترده ای پیدا کرده بود.
هیچ قراء و قصبه ی افغانستان نبود که از این بلا در امان مانده باشد و در آن تریاک کشت نشود و تعدادی آغشته به مواد مخدر نباشند. مردم، معضل کشت مواد مخدر را با حضور طالبان گره خورده می دانستند و باور داشتند که مبارزه با طالبان بدون مبارزه با کشت تریاک، نادیده گرفتن ضلعی از اضلاع ناامنی در کشوراست. و این دو بلا چنان در هم آغوشی و هم جوشی قرار دارند که نمی توان به یکی پرداخت و از دیگری صرف نظر کرد و یا نادیده انگاشت. لذا حضورغربی ها در افغانستان به معنای خاتمه یافتن حکومت طالبان از یک سوی و ختم کشت تریاک و تولید مواد مخدر از سوی دیگر تلقی می گردید و غربی ها نیز می دانستند که وجود طالبان با مواد مخدر و تریاک چنان گره خورده و ممزوج شده است که نمی توان آن را از دیگری تفکیک کرد و نگاه جداگانه به هر کدام انداخت .
غربی ها اما؛ برخلاف انتظار مردم، این دو مشکل را از هم جدا ساختند و اولویت را مبارزه با طالبان دادند، چون می دانستند که کشت تریاک بیشتر به جامعه افغانستان لطمه خواهد زد و سبب ناامنی اتباع کشورهای غربی نمی شود. با این دید، به کشت تریاک و قاچاق مواد مخدر به عنوان یک معضل استراتژیک ننگریستند و در سال های اول ورود به افغانستان هیچ توجهی جدی به ضبط و مهار(کنترل) کشت تریاک صورت نگرفت.
تنها نیروهایی که مسئولیت مبارزه با کشت تریاک را به عهده گرفتند، نیروهای انگلیسی در ولایت هلمند بود. با آنکه این نیروها در هلمند حضور داشتند اما از کشت تریاک کاسته نشد و تولید مواد مخدر کاهش پیدا نکرد. آمارهای سالیانه نهادهای بین المللی نشان می داد که کشت تریاک افزایش چشم گیر یافته است.
عملیات های نظامی ای که در سالهای ۲۰۱۰ و۲۰۱۱ علیه طالبان در هلمند صورت گرفت، نشان داد که نه تنها مبارزه ای صورت نگرفته حتا نیروهای انگلیسی به رادیوی محلی دستور داده بوده که علیه کشت تریاک برنامه ای پخش نکند. تنها دلیل این کار نیز گفته شده بود که منع کشت تریاک باعث می شود که مردم به طالبان تمایل پیدا کنند و در نتیجه ناامنی افزایش پیدا کند. بنابراین کشت تریاک به جای آن که با حضور نیروهای غربی در هلمند کاهش پیدا کند، افزایش قابل ملاحظه ای نیز یافت و نیروهای انگلیسی عملا در رواج کشت تریاک، سهم و نقش عمده ای داشتند.
برای آن که نیروهای انگلیسی جان خود را حفظ کرده باشند و خطر کمتری متوجه آنها باشد عملا این مسئولیت را کنار نهادند و از آن چشم پوشیدند.
این گونه سهل انگاری ها یا به سخن بهتر مسئولیت ناشناسی ها سبب شد که کشت تریاک و تولید مواد مخدرو قاچاق آن، سیر صعودی پیدا کند و هر سال بیشتر از سال گذشته افزایش یابد. آمارهایی که منتشر شده است نشان می دهد که بیش از ۹۰ در صد کشت تریاک و تولید مواد مخدر در ولایت های جنوبی کشور به ویژه در هلمند صورت می گیرد. آنجا که نیروهای انگلیسی مسئولیت مبارزه با آن را به عهده گرفته بودند.
گفتنی است که حکومت آقای کرزی نیز در سالهای اول روی کار آمدن خود چندان نقش و سهمی در جلوگیری از کشت تریاک و تولید مواد مخدر نداشت؛ اما زمانی هم که ارتش و پولیس ملی افغانستان شکل گرفتتد، متاسفانه اراده ی سیاسی برای مبارزه با مواد مخدر ایجاد نشد. این معضل با گذشت بیش از سیزده سال اکنون از کانونی ترین معضل امروز در افغانستان شمرده می شود.
غربی ها در حالی ختم ماموریت نظامی خود را اعلام داشته اند که کشت تریاک و تولید مواد مخدر با پیچیدگی های فراوانی همراه است.
اگر اراده ای برای مبارزه وجود می داشت؛ شاید کاهش کشت تریاک در بدو ورود نیروهای غربی کار آسان تر و کم هزینه تری بود؛ در حالی که اکنون کشت و قاچاق مواد مخدر به یک معضل منطقه ای تبدیل شده است.
هیچ کشوری به تنهایی و بدون یک استراتژی منطقه ای و همکاری های همگانی نمی تواند با این معضل روبرو شود. کشورهای همسایه افغانستان با آن که هزینه های مادی و معنوی سنگینی پرداخته اند اما به وضعیت مطلوب و قابل قبول دست نیافته اند، علت اساسی نیز آنست که این معضل پیچیدگی های بسیاری یافته و نیازمند عزم منطقه ای است.
باید اذعان کرد بخشی از قاچاقچیان مواد مخدر در زیر چتر حکومت آقای کرزی به رشد و بالندگی رسیدند، به قول معروف مار بودند به افعی تبدیل شدند، و با دست باز به رفت و آمدهای خارجی و داخلی پرداختند، با مافیای منطقه ای مواد مخدر ارتباط بسیار محکم و سیستماتیکی برقرار کردند که در شرایط کنونی نه کشف آن کار آسانی است و نه مبارزه با آن با سهولت انجام می یابد. حکومت افغانستان بدین نکته وقوف دارد و می داند که مبارزه با خشونت و افراط گرایی طالبانی دارای وجوه و ابعاد فراوانی است.
نمی توان از این کثیرالاضلاع، صرف به ضلع طالبان پرداخت و از اضلاع دیگر آن غافل بود. سخن آخر این که نیروهای غربی با امکانات و تجهیزاتی که در اختیار داشتند و با اطلاعات وسیعی که از طریق هوا و زمین به دست می آوردند و نقاط کانونی کشت تریاک و تولید مواد مخدر را بهتر می توانستند شناسایی کنند و با اطلاعات وسیع و هم جانبه با این معضل مواجه شوند. متاسفانه این کاررا نکردند. این مشکل اینک به دوش حکومت افغانستان مانده است. حکومتی که هم باید تلاش کند تا تاوان فساد حاکم در دستگاه حکومت آقای کرزی را بپردازد و هم با پروژه های ناقص به جا مانده از نیروهای خارجی مواجه شود.