حادثه پشاور پاکستان، سخت درد آور و الم ناک بود. بیش از صد و چهل نفر انسان بی گناه و کودکان مکتب در مدت کمتر از چند ساعت به خاک و خون درغلطیدند و جان های شیرین خود را از دست دادند و بیش از صد و چهل خانواده به سوگ عزیزان خود نشستند و اشک ماتم ریختند و زانوی غم به بغل گرفتند. افغان ها نیز همانند کثیری از کشورها و نهادهای بین المللی این حادثه دردناک را محکوم کردند و به خانواده های داغدیده تسلیت فرستادند. کثیری از خانواده های افغان، چون خانواده های پاکستانی، آه از نهاد کشیدند و به از دست رفتن این کودکان گریستند. این درد عظیم و مصیبت جانکاه برای افغانستان شناخته شده است. نزدیک به بیست سال است که افغانستان قربانی خشونت دد منشانه و دیو صفتانه جمعی آدم نماهای متحجر می شوند. فرزندان خود را از دست می دهند، فرزندانی که پدران خود را از دست داده مادرانی که در غم کودکان خود به سوگ نشستند. نزدیک به بیست سال است که چشم افغان ها به نم نشسته و دلهای به غم اندوده، روز گار سپری می کنند.
متاسفانه در این بیست سال، برادران مسلمان همسایه و هم دین ما کمتر از حال ما خبر شدند، کمتر فریاد دردمندی های مادران غم کشیده را شنیدند و از درد دل آنها آگاه شدند. بارها این فریادها بلند شد که برادران همسایه! ما اگر به زعم شما، مسلمان نیستیم و ما را خارج از دین و مسلک خود می دانید، اما انسانیم و حرمت خون ما را نگهدارید و اوامر خدا و پیامبر را پاس دارید و کاری نکنید که این مصیبت دامن شما را نیز بگیرد و به دردی چون ما مبتلا شوید.
صدایی شنیده نشد و پژواکی به گوش نرسید دیدیم که ددانی از قبیله وحشی به جان آن مردم نیز افتاد و فرزندان بی گناه آنها را به خاک خون افگند. افغان ها از این درد هیچ گاه خرسند نبوده و نخواهند شد؛ اما این پیام را به سران حکومت پاکستان ارسال داشته اند که برای چه دست به خون بی گناهان می آلائید که خون فرزندان بی گناه تان چنین ناحق ریخته می شود؟ چرا دیده بصیرت نمی گشائید و ندای دین را با عمق ضمی تان نمی شنوید گفته اند" که هرکس بدی کرد به بدی پاسخ خواهد یافت هر که نیکی کرد بیشتر از آن پاداش خواهد گرفت . آیا شما تصور می کنید که (نعوذه بالله) سخنان خداوند یاوه یا گزافه است به آن گوش نمی سپارید و تحقق آن را باور ندارید که چنین چشم بسته دشمنان این مردم را مسلح می کنید و می فرستید تا خون این مردم بی گناه را به ناحق بریزند؟
در سیزده سال گذشته که طالبان مسلح شدند و دوباره بر گشتند و به دریدن، کشتن و خون ریزی دست یازیدند، مردم افغانستان بارها اعلام کردند که این خون ریزی ها در نهایت دامن تروریست پرورها را نیز خواهند گرفت و به مصیبتی گرفتار خواهند آمد که هرگز چنین روزگاری را ندیده و نشنیده باشند. اما گویا سازمان استخبارات پاکستان، تصور می کرد که با این کشتن ها می توانند به هدف خود نزدیک شوند از کشته های افغان ها نردبانی برای رسیدن به اهداف پلید خود بسازند و دیدیم که چنین نشد. این نردبان های خونین چون گردابی شد که اینک پای مردم بی گناه پاکستان در آن فرو رفته است. مردمی که شاید جنایت های حکومت خود را هرگز نپذیرند اما وقتی تیغ انتقام خداوند از نیام بر کشیده شود آنگاه، تر و خشک با هم می سوزد. امروز که سیزده سال یا به روایتی دیگر نزدیک به بیست سال است که افغان ها فریاد می کشند و از افراط گرایی نالیده اند، حالا جنرالان پاکستانی با بهت و حیرت وارد افغانستان می شوند و خواستار مذاکره و تصمیم مشترک می گردند.
کاش همین حالا از خواب سنگین بی خبری بیدار شده باشند، جامه یک رنگی به تن کرده باشند و با حسن نیت و به غرض پایان دادن به ترور وحشت آمده باشند و تنها قصد و نیت آن باشد که تروریزم برای همیشه از منطقه و از افغانستان و پاکستان برکنده شود.
افغان ها می دانند که اگر حمایت بی دریغ حکومت پاکستان و سازمان استخبارات آن کشور نبود طالبان برای یک ماه هم نمی توانستند و نمی توانند دوام آورند و در این کشور به ادامه جنگ مبادرت کنند. اما سردمداران پاکستانی، ریختن خون بی گناهان را گناه ندانست به ریختن خون بی گناهان ابرام کرد در نتیجه امروز خون بی گناهان موج سهمگینی آفریده است که مردم بی گناه آن را درکام می کشد.
در کجای تاریخ ثبت و ضبط شده است که مردمی خون ناحق ریخت و کشت سرانجام خونش ریخته نشد و پای چوبه انتقام نرفت؛ در کجای تاریخ نوشته اند که آدم کشان و خون ریزان، دامن فراچیده باشند و از معرکه جان به سلامت به در برده باشند؟
ازسلسله های خلفایی که به نام دین حکومت کرده اند. هر آنکه اندک عدالتی ورزید و خونی را محترم داشت تا امروز و تا به ابد زنده است. آنان که خونی به ناحق ریخت یا مورد خشم مردم قرار گرفت و خونش ریخته شد یا آن که مورد لعن و نفرت ابدی آدمیان و خدای آدمیان قرار گرفت؟ این که خداوند می فرماید: در زمین سیر کنید تا عاقبت کذاب ها بر شما آشکار شود." برای آنست که بدانیم که تاریخ عبرت گاه آدمیان است.
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند
مردم افغانستان از کشته شدن بیش از صد نفر از برادران دینی و ایمانی خود رنج می برند به جان حکومت گران نادان و نالایق پاکستان اندوه ناک اند که این حکومت وحشی چگونه خون بی گناهان را وسیله سیاست و قدرت خود قرار داده و از خون مردم دریا ساخته و از این دریا ماهی مراد می گیرد. این قوم وحشی ودد منش بی خبر از این که از دریای خون نمی توان به ماهی مراد دست یافت! با ذکر داستانی را از تورات به این مقال خاتمه می بخشم. نقل کرده اند که حضرت داود (ع) از طرف خداوند به مرمت دیوار بیت المقدس مامور شد، هر روز سنگی بر سنگی می نهاد و دیوار نو می ساخت، آخر روز همه بنا خراب می شد. حضرت داود مجبور بود از اول آغاز کند. روزی به درگاه خداوند نالید که خداوندا! چه حکمت است که هر روز دیواری می افرازم، در آخر همه خراب می شود؟ وحی از جانب خداوند آمد که تو آدم کشتی.
عرض کرد خدایا! اگر آدم کشتم به اذن تو بوده. ندا آمد اگر از طرف من بوده هم بندگان من بوده است من دوست ندارم که کشته شوند و دست تو به خون بندگان من آلوده است. این گفته مقام منیع انسان در نزد خداوند را نشان می دهد. هرکس دست به آدم کشی بزند و خون انسان در دیدگاهش بی ارج و ارزش باشد بی هیچ تردیدی دیوار مقصدش بلند نخواهد شد که فرو خواهد ریخت و روزی به عواقب کار خود پی خواهد برد .