سازمان پولیس بینالملل میگوید برخی کسانی که از اروپا به تروریست ها پیوستهاند، خود را با کشتیهای سیاحتی به خاورمیانه رسانده اند.
اینترپل میگوید این افراد که به گروههای مسلح در عراق و سوریه پیوستهاند، با کشتیهای سیاحتی به ترکیه رفتهاند و از آنجا راهی جبهههای درگیری شدهاند.
به گفته این نهاد، اغلب این افراد بهویژه آنهایی که از اروپا میآیند به شهر ساحلی ازمیت در ترکیه میروند.
این سازمان خواسته برای پیشگیری از مشکلات بیشتر، همان بازرسیهایی که برای مسافران خطوط هوایی صورت میگیرد، برای مسافران کشتیهای سیاحتی هم اجرا شود.
رونالد نوبل؛ رئیس اینترپل که بهزودی سمت خود را ترک میکند، در موناکو گفت که کشورها باید بیش از پیش مسیرهای سیاحتی دریایی را کنترل کنند.
یکی از گزارشهای اخیر سازمان ملل برآورد کرده که در عراق و سوریه، دستکم ۱۵ هزار نیروی تروریست خارجی حضور دارند که از ۸۰ کشور فعال در مبارزه علیه داعش آمدهاند.
انتشار این خبر، پرده از بخشی دیگر از رسوایی هایی که در پشت سناریوی تروریزم و داعش در خاور میانه جریان دارد برمی دارد و نشان می دهد که چگونه کشورهای مدعی مبارزه با تروریزم و توسعه و صدور دموکراسی در خاور میانه و دنیای اسلام، از پوشش توریزم برای کمک به تروریزم و تامین نیروی انسانی گروه های مخوف تروریستی در سوریه و عراق استفاده می کنند.
هیچ تردیدی وجود ندارد که این روند با حمایت های وسیع و پنهانی کشورها و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی حامی تروریزم در منطقه انجام می شود، در غیر آن، هر عقل سالمی می تواند این معنا را درک کند که یکی از ابتدایی ترین و بدیهی ترین تبعات و پیامدهای نفوذ تروریزم و سلطه و استیلای گروه های دهشت افکن در مناطق توریستی جهان به ویژه در خاور میانه، از رونق افتادن و توقف کامل صنعت توریزم است.
پیش نیاز اصلی توریزم و سیر و سیاحت، تامین امنیت و ثبات است.
به عنوان نمونه، هیچ توریستی به منظور بازدید از آثار و اماکن تاریخی و جاذبه های گردشگری ولایت هایی مانند هلمند و غزنی به آنجا سفر نمی کند؛ دلیل آن روشن است: نبود امنیت.
غزنی در افغانستان از معدود شهرهایی است که کهن ترین سلسله های شاهی، امپراتوری ها و تمدن ها و درخشان ترین دوره های تاریخ بشری را در دل خود جای داده است؛ اما اکنون درآمد حاصل از صنعت توریزم در این ولایت، شاید صفر باشد.
در سال ۲۰۱۳ که این شهر مرکز فرهنگ و تمدن اسلامی نام گذاری شد، تنها برای یک روز به منظور برپایی یک مراسم محدود در فضایی بسته و به شدت امنیتی، هزاران نیروی امنیتی از کابل؛ پایتخت و ولایت های اطراف در این شهر، مستقر شدند و مقررات منع رفت و آمد وضع شد. در چنین وضعیتی، چگونه می توان انتظار داشت که آثار تاریخی چند صد ساله این شهر، میزبان هزاران توریست و جهانگرد خارجی باشد؟
این مثال، در مورد شهرهایی مانند حمص و حلب و موصل و رمادی و... به مراتب عینی تر و درک آن، ملموس تر است؛ زیرا وضعیت امنیتی غزنی با مثلا موصل از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
با این حساب، چگونه کشورهایی مانند ترکیه توانسته اند با این تناقض عجیب کنار بیایند که هزاران تبعه خارجی، واقعا به هدف بازدید از جاذبه های توریستی سوریه و عراق از مرزهای آبی آن کشور گذشته اند؟!
این در حالی است که آنها به خوبی می دانند که نیروی انسانی گروه تروریستی داعش و دیگر نیروهای تروریستی مستقر در سوریه و عراق را غالبا شهروندان خارجی و اکثرا غربی ها تشکیل می دهند.
با این حساب، چگونه می توان باور کرد که این آشتی معنادار توریزم و تروریزم، بدون چراغ سبز کشورهایی مانند ترکیه و... امکان پذیر گشته است؟
بعد دیگر انتشار این خبر تکان دهنده این است که کشورهایی مانند ترکیه، نه تنها هیچ مسئولیت و عذاب وجدانی از راه اندازی موجی از ویرانی های گسترده اماکن بی نظیر تاریخی در سوریه و عراق که میراث مشترک فرهنگ و تمدن بشری و متعلق به همه ابنای بشر است احساس نکرده اند؛ بلکه وجود این جاذبه های بی مانند و غیر قابل بازآفرینی را با استفاده ابزاری از نام توریزم به کام تروریزم، دستمایه کمک به ویرانی ها و جنایت ها و کشتارهای بیشتر قرار داده اند و این عمیقا دردناک و شدیدا تکان دهنده است.