پرواضح است که در دوران کنونی، امپریالیسم رسانه با علم به قدرت اعجاز انگیز اطلاعات کوشیده است با بهره گیری از شگردهای خاص رسانه ای، برای تامین منافع کشورهای استکباری افکار عمومی مردم جهان را به سمت و سویی خاص کند. این روند در کشور ما بیشتر نمود یافته است چراکه اذهان عمومی افغانستانیها تحت تاثیر شلیک تیرهای مسموم خبرهای رسانه های غربی و پیروان بدون چون و چرای داخلی آنها بیش از پیش نسبت به آینده کشورشان نگران شده اند. توانایی نیروهای افغان در تامین امنیت سراسری بعد از خروج نیروهای خارجی، شکل حضور امریکا در کشور بعد از سال ۲۰۱۴، حفظ یا از بین رفتن دستاوردهای ۱۱ ساله، رئیس جمهور آینده و سرانجام جایگاه طالبان بعد از سال ۲۰۱۴ از مهمترین عرصه جولان جنگ نرم رسانه های غربی برای ترساندن مردم ما و در نهایت امتیازگیری به شمار می رود.
توانایی یا عدم توانایی نیروهای امنیتی کشور در تامین امنیت سراسری بعد از سال ۲۰۱۴ و نیز انجام عملیاتهای نظامی مستقل برای دفع حملات طالبان و تروریست اولین سوژه ای است که رسانه های غربی برای ایجاد فضای رعب و وحشت از آینده در کشور از آن بهره کافی برده است. اگر چه براساس شنیده ها هم اکنون امنیت در حدود ۹۰ در صد از مناطق کشور توسط نیروهای افغانستانی تامین می شود و این نیروهای در بسیاری از عملیاتها نقش محوری را به عهده دارند اما رسانه های غربی با نشر خبرهای منفی سعی در کوچک جلوه دادن آن داشته اند:"از هر ۲۳ سرباز افغانستانی تنها ۱ نفر توان لازم برای انجام مامورت ها را دارد."،" سواد نیروهای نظامی افغانستانی پایین است."، " نیروهای افغانستانی از اردو و پلیس ملی می گریزند." و بالاخره " پیوستن نیروهای امنیتی افغانستانی به طالبان بعد از ترک اردوی و پولیس ملی" از جمله خبرهایی است که مردم را نسبت به آینده کشورشان بدبین می کند، این در حالی است که کرزی با استقبال از خروج نیروهای خارجی از کشور معتقد است در صورت مجهز شدن به سلاح های مدرن، نیروهای نظامی افغانستانی به تنهایی می تواند از کشور در مقابل طالبان دفاع کند. وی چند ماه پیش با سفر به امریکا لیستی از سلاح های مدرن و دیگر ادوات جنگی را تحویل مقامات این کشور داد. کرزی در امریکا گفت: به نیروی هوایی، ماشین های زرهی و تانک نیاز داریم.
دومین موردی که افکار عمومی مردم کشور را نسبت به آینده نگران ساخته است مشخص نبودن شکل حضور امریکا در کشور بعد از سال ۲۰۱۴ می باشد. از یک طرف امریکا در این ارتباط حرف های ضد و نقیض می زند و اعلام می کند که در سال ۲۰۱۴ بر اساس برنامه از پیش تعیین شده قسمت عمده نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج می کند و تنها ۶۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ نیروی امریکایی را برای آموزش نیروهای افغان جهت انجام عملیات های ضد تروریستی نگه می دارد و نیز تهدید می کند در صورتیکه در مورد قراداد امنیتی با کرزی به توافق نرسند ممکن است همه نیروهای خود را از افغانستان بیرون بکشد و از طرف دیگر دولت کرزی هم جواب روشنی به مردم در این زمینه نمی دهد: کرزی اتخاذ هرگونه تصمیم در مورد قرارداد امنیتی با امریکا را به ریش سفیدان کشور واگذار می کند در حالیکه قول می دهد ریش سفیدان را به گرفتن تصمیم مناسب در این مورد تشویق کند.
سومین عامل نگرانی افغانستانیها نسبت به آینده حفظ یا نابودی دستاوردهای ۱۱ ساله است. مردم نمی دانند آیا هرآنچه در طی ۱۱ سال رشته اند به یک باره بعد از خروج نیروهای خارجی در سال ۲۰۱۴ و با حضور دوباره طالبان در عرصه قدرت پنبه خواهد شد یا اینکه در بهترین حالت همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.
انتخابات ریاست جمهوری پیش روی از یک طرف و خروج نیروهای امریکایی از کشور از طرف دیگر عامل چهارمی است که باعث شده است مردم با نگرانی اوضاع آینده را دنبال کنند: انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در آپریل ۲۰۱۴ برگزار خواهد شد و کرزی طبق قانون اساسی نمی تواند در این دوره از انتخابات شرکت کند هر چند که وی گفته است زمان آن رسیده است که سیاست را ترک کند. حال این سوال پیش می آید که در این اوضاع بحرانی چه کسی کشور را اداره خواهد کرد؟ آیا در بهترین حالت انتخابات برخلاف دوره قبل بدون تقلب و دستکاری آراء به پایان خواهد رسید یا در بدترین حالت جنگ و منازعه ای دیگر کشور را به سوی عصر حجری دیگر پیش خواهد برد؟
و بالاخره جایگاه و نقش طالبان در افغانستان بعد از ۲۰۱۴ شاید اصلی ترین دغدغه ذهنی مردم نسبت به آینده باشد. کرزی مایل است قبل از خروج نیروهای خارجی، از طریق پروسه صلح طالبان را پس از کشاندن به پای میز مذاکره در معادله سیاسی کشور حضم کند تا از این طریق ضمن حفظ دستاوردهای ۱۱ ساله خطر طالبان را خنثی کند. جاوید لودین، معاون وزیر امور خارجه افغانستان، نیز در این زمینه گفته است اگر طالبان بخواهد با دولت مذاکره کند خطوط قرمزی هم وجود دارد و دستاوردهای ۱۱ ساله یکی از خطوط قرمز ماست: در افغانستان افراد تحصیل کرده زیادی وجود دارد: کسانیکه خواهان پیشرفت و آینده روشن می باشد. بنابراین طالبان نیز باید بدانند بیشتر مردم می خواهند این شرایط ادامه داشته باشد، این در حالی است که طالبان همچنان نسبت به چراغ سبز دولت کرزی بی اعتنا هستند: هر روز انتحار و انفجار و گوش به زنگ بودن به دستورات امریکا که هیچ کس دقیق نمی داند در کدام اتاق فکرهای دنیا گرفته می شود، کار همیشگی طالبان بوده است.
با همه این اوصاف باید گفت شرایط کنونی افکار عمومی افغانستانیها به یک چهار دیواری بلند و سرپوشیده ای شبیه است که تنها یک پنجره کوچک در یکی از دیوارهای آن قرار گرفته است و هیچ کس حق ندارد به آن نزدیک شود تا بیرون را ببیند و در این میان رسانه های غربی است که هر روز و هر شب مردم ما را از آنچه در بیرون چهاردیواری مخوف وجود دارد می ترسانند: از آینده تاریک. اما باید بدانیم این خاصیت استعمار و استکبار جهانی است و نباید از چیزهایی که وجود عینی ندارد ترسید بلکه باید با واقع بینی درست اوضاع را به سوی منافع ملی خود مدیریت کرد، داشتن اردوی ملی قوی، کنار آمدن با طالبان، داشتن انتخاباتی سالم و در نهایت جانشین مناسب برای کرزی، حفظ آنچه در این سالها کمایی کرده ایم و در نهایت وادار کردن امریکا به اتخاذ موضع شفاف در قبال افغانستان همه امکان پذیر است اگر فقط و فقط "دست در دست هم نهیم به مهر تا کشور خویش را کنیم آباد."
نویسنده : حفیظ الله رجبی