بالاخره نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال 2012 نیز قطعی شد و همانگونه که اکثرا پیش بینی می کردند باراک اوبامای دموکرات یک بار دیگر توانست با پیروزی بر رقیب جمهوریخواهش "میت رامنی" به کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند. انتخاباتی سخت، طاقت فرسا و کاملا شانه به شانه که فقط با چند درصد محدود اختلاف به نفع دموکرات ها رقم خورد. به هر حال اوباما پیروز شد و رامنی ها پیروزی اوباما را تبریک گفتند و هم اکنون این سوال به سوژه بسیاری از رسانه های بین المللی مبدل شده است که چرا اوباما پیروز شد و رامنی شکست خورد؟ سوالاتی که پاسخ دادن به آن ها مستلزم توجه به چند نکته اساسی است.
نخست اینکه جمهوری خواهان به طور کامل از رامنی حمایت نکردند، رامنی چهره ایده آلی برای جمهوری خواهان نبود و او از همان زمان که در انتخابات درون حزبی خود را کاندیدا کرد با مخالفان جدی از درون حزب خود مواجه شد که چندان از کاندیداتوری او خوشحال نبودند. بسیاری از رهبران حزب جمهوری خواه در مقایسه با رهبران حزب دموکرات که کاملا یکدست و هماهنگ از اوباما حمایت می کردند، در حمایت از رامنی چندان فعال نبودند. این مسئله تقریبا برای رامنی هم به شکلی واضح و روشن شده بود و قطعا در جلسات آینده درون حزبی جمهوری خواهان به شکل جدی مطرح خواهد شد.
نکته دیگری که نباید از آن غافل شد جاذبه های فردی کاندیداها بود. اوباما در مناظرات و مصاحبه های خود بر ثروت انبوه رامنی اشاره می کرد و او را فرد مطلوبی برای طبقه متوسط بر نمی شمرد و در مقابل، اوباما خود را فردی از طبقه متوسط امریکا بر می شمرد و همین مسئله برای بسیاری حایز اهمیت شده بود. در واقع اوباما شخصیت جذاب تری نسبت به رامنی داشت و این شخصیت جوان تر، قابل انعطاف تر، صلح طلب تر، ملایم تر او بود که او را از رامنی پر رنگ تر کرده بود.
مسئله دیگری که نمی توان از کنار آن به سادگی عبور کرد، مسئله پایگاه های اجتماعی دو کاندیدا بود که از دید اکثر کارشناسان عامل اصلی این پیروزی را می توان در این عامل جستجو کرد. حامیان اوباما عبارت بودند از اسپانیولی زبان ها، مهاجران آسیایی، افریقایی تبارها، اکثریت جامعه یهودیان، زنان، جوانان، اقشار کارگر و ... که در کنار هم ائتلاف قدرتمندی از گروه های اجتماعی مختلف و متنوع را به وجود آورده بودند که همه این ها را به شکلی می شد در پیروزی اوباما در شیکاگو مشاهده کرد ولی هواداران رامنی اینگونه متنوع و متکثر نبودند و مرکز انتخابات جمهوری خواهان در بوستون کاملا یک رنگ و یک نواخت مشاهده می شد و بیشتر به یک همایش سفید پوستان مشابهت داشت.
در واقع اوباما انتخابات را برد چرا که جامعه چند فرهنگی امریکا او را راحت تر هضم می کردند و میت رامنی جمهوری خواه هیچگاه نتوانست در جذب رنگین پوست ها، مهاجران و ... موفق عمل کند. بسیاری بر این عقیده بودند که پیروزی رامنی در شرایط کنونی یک فاجعه برای کشور بود. برنامه های اعلام شده از سوی او وضعیت اقتصادی امریکا را به سال های دهه 1920 که امریکا غرق در یک بحران اقتصادی بود، باز می گرداند و از منظر اجتماعی او برنامه هایی داشت که متناسب با شرایط دهه 1940 بودند تا شرایط کنونی و از منظر سیاسی هم فکر او تحت تاثیر حال و هوای سال های جنگ سرد قرار داشت و این همان چیزی بود که نشان می داد رامنی برای جامعه جدید امریکا حرف جدیدی برای گفتن ندارد. ضمنا کارنامه بد جرج بوش هنوز از اذهان مردم امریکا پاک نشده است و انتخاب رامنی به نوعی بازگرداندن امریکا به سیاست های جرج بوش و دیگر محافظه کاران تندرو تلقی می شد و این همان چیزی بود که جامعه امریکا به هیچ وجه برای آن ارزشی قائل نبود.
نویسنده: سید محمد رضا موسوی