"زبیگنیو برژینسکی" برای کارشناسان مسائل سیاسی و مخصوصا امریکا پژوهان یک چهره شناخته شده است. او یک لهستانی الاصل است که سال هاست به تابعیت امریکا درآمده است. رهبران حزب دموکرات امریکا برای او ارزش و امتیاز ویژه ای قائلند، در واقع اگر جمهوری خواهان به سیاستمدار بزرگی مانند هنری کسینجر در اتاق های فکری حزب خود می بالند، دموکرات ها همین رویه را در قبال برژینسکی دارند. به هر حال زمامداران کاخ سفید همواره برای نظرات برژینسکی ارزش قائلند و به قول برخی از اساتید روابط بین الملل دلیل برتری دستگاه سیاسی و دیپلماتیک امریکا در این است که سیاستمداران و استراتژیست های بزرگی مانند برژینسکی و کیسینجر را در اختیار دارند.
به هر حال پرداختن به برژینسکی و افکار او در توان این نوشتار نیست ولی در این قسمت از نوشتار "زوال عصر امریکا" برآنیم به دیدگاه های برژینسکی نیز در این باره اشاره ای داشته باشیم. تقریبا در سال های 2005 تا 2006 بود که کتابی تحت عنوان "انتخاب؛ سلطه یا رهبری" از "زبیگنیو برژینسکی" در امریکا منتشر شد که در آن به جایگاه و موقعیت برتر امریکا در نظام بین الملل پرداخته شده بود. برژینسکی در این کتاب موقعیت امریکا را در نظام بین الملل بی بدیل معرفی می کند و دیگر قدرت های رقیب امریکا یعنی چین، روسیه، هند و اتحادیه اروپا را در آن حدی نمی داند که بتواند نقش امریکا را در نظام بین المللی ایفاء کنند. برژینسکی در کتابش شواهد و قراینی را می آورد که تقریبا خواننده را قانع می کند که عصر امریکا هنوز در اوج است ولی تحولات چند سال اخیر آغاز بحران اقتصادی و ... در امریکا نظرات برژینسکی را در قبال امریکا تا حدود زیادی دگرگون کرده است.
چیزی در حدود یک سال قبل بود کتاب جدید برژینسکی تحت عنوان "امریکا و بحران قدرت جهانی" زیر چاپ رفت، کتابی که با کتاب قبلی برژینسکی یعنی "انتخاب؛ سلطه یا رهبری" تضادها و تقابلات فراوانی دارد، به شکلی که خواننده اصلا تصور نمی کند که نگارنده هر دو کتاب یک نفر باشد. برژینسکی در این کتاب شرایط فعلی امریکا را با شرایط شوروی قبل از فروپاشی مقایسه کرده است. در بخشی از کتاب او که در ایران ترجمه و منتشر شده، آمده است؛ ... شوروی از مشکلات فراوان اقتصادی رنج می برد و این مشکلات را با اوج بخشیدن به رقابت تسلیحاتی با امریکا و تهاجم نظامی به افغانستان دو چندان کرد. در واقع از دید برژینسکی شوروی به این دلیل فروپاشید که هزینه های اضافی و غیر ضروری بسیاری برای خود به وجود آورده بود، هزینه هایی که در نهایت حزب کمونیست را از اداره شوروی عاجز کرد و کشور را به فروپاشی کشاند.
این هزینه های اضافی و سرسام آور برای امریکا هم اکنون در عراق، افغانستان و خاورمیانه به وجود آمده است و با توجه به اوضاع بد اقتصادی امریکا، موقف ابرقدرتی این کشور را در دنیا تضعیف کرده است.
برژینسکی حتی به انتقاد از اوباما می پردازد و عملکرد او را در قبال بحران خاورمیانه ضعیف توصیف می کند. البته برژینسکی در کتابش بخشی از ناکامی های اوباما را ناشی از سیاست های اسرائیل ارزیابی می کند و می نویسد؛ ... علت شکست اوباما در سازش خاورمیانه، مانورهای اسرائیل در سیاست های داخلی و خارجی امریکا بوده است ... اسرائیل توان خرید بسیاری از افراد را در خاورمیانه دارد.
در بخش های پایانی کتاب، برژینسکی به صراحت اعتراف می کند که مشکلات متعدد امریکا باعث شده است که قدرت بین المللی آرام آرام از غرب به شرق منتقل شود. به عبارتی دقیق تر برژینسکی در کتاب جدیدش همان حرف نوام چامسکی را به شکلی تائید کرده است که جهان امروز از منظر نظامی کماکان تک قطبی است ولی از منظر اقتصادی سه قطبی ( شامل امریکا، چین و اتحادیه اروپا ) و از منظر سیاسی چند جانبه گرایی سرنوشت محتوم آینده در مدت زمان اندک خواهد بود.
نویسنده: سید محمد رضا موسوی