بى خبرى جوامع و قبايل پيشين از مواهب طبيعى و توانمندى هاى فطرى زن و ناديده گرفتن نقش نيرومند او در پديدايى جامعه سالم انسانى و تربيت فرزند و تحكيم مبانى خانواده كه با حكمت و تدبير پديد آورنده هستى در عرصه وجودى او به وديعت نهاده شده، او را در طول تاريخ، در تنگناى داوري هاى ناسالم و ستم بار قرارداده است.
امروزه بعضى از قلم فرسايان دگرانديش در آثار و نوشتار خود هرگاه از مراتب و جايگاه زن در اجتماع سخن به ميان مى آورند، پندار و رفتار عرب جاهلى پيش از اسلام را سمبل استبداد و ستم نسبت به زن ياد مى كنند و از سوى ديگر، كمال شخصيت زن را در الگويى نشان مى دهند كه در عرصه تمدن جديد دنياى غرب عرضه شده است.
گرچه اين حقيقت بر كسى پوشيده نيست كه در جـاهليت پيش از اسلام مواهب حقوقى وارزش هاى انسانى زن پايمال شده بود، ولى جستار و تكاپو در متون تاريخى به روشنى نشان مى دهد كه: نه جاهليت پيش از اسلام، تنها مظهر تعدى به حقوق زن بوده و نه تمدن امروزين غرب، چراغ روشن و نور اميدآفرين براى جامعه زنان بوده و هست!
در روزگارانى كه خورشيد تابناك وحى و نسيم آسمانى و جان پرور پيامبران بر دل مردگان مى دميد تا مدتى بارقه اميد زندگانيِ انسانى و آبرومندانه، براى جامعه زنان نيز پديد مى آمد، ولى هرگاه با گذشت زمان، اين مشعل تابناك آسمانى در زير لكه هاى تيره و تار عادات و سنتها و اوهام و خرافات جعل و تحريف، پنهان مى شد، بار ديگر تعدى و تجاوز به حقوق زن از سرگرفته مى شد. این نوشتار نگاهی است به باورها وعقاید جاهلی در مورد «زن» و احیای حقوق زنان در سایه دستورات حکیمانه اسلام.
حق حیات و موجودیت
بزرگ ترين حقى را كه نه تنها عرب جاهلى بلکه دیگر جوامع و قبایل نیز، از زن گرفته بودند حق حيات و زندگى بود. مردمى كه در طى قرنها بت پرستى و دورى از توحيد و فساد اعتقادى و اخلاقى فطرت آنها را پوشانيده بود، بدان سان متكبرانه زندگى مى كردند كه حتّى موجوديت زن بر آنها گران مى آمد. قرآن كريم با توجه به شرايط طبيعى و ساختار فيزيكى زن، حقوق او را در ابعاد گوناگون زندگى فردى و اجتماعى زنده كرد. در راستاى تشريع حقوق همه جانبه زن به پديده دختركشى خاتمه داد و با بيانهاى گوناگون، اعراب را از اين كردار زشت و ناپسند بر حذر داشت:
«وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْءًا كَبِيرًا» (اسراء/31)
«فرزندان (دختر) تان را از بيم فقر و تهى دستى نكشيد، ما شما و آنان را رزق مى دهيم، همانا كشتن آنان گناهى بزرگ است»
و نیز می فرماید:
«... وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَكُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ...» (انعام/151)
«دختران خود را از بيم فقر نكشيد; ما شما و آنان را رزق مى دهيم.»
از اين دو آيه بدست می آید كه عامل عمده دختركشى در عرب جاهلى فقر و تهى دستى آنان بوده است.
آيه ديگر، آنان را به ياد پرسشهاى سخت روز واپسين در برابر دختران بى گناه مى اندازد.
« وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تكوير/9 ـ 8)
«و هرگاه از دختران زنده به گور شده پرسيده شود، كه آنان به چه گناهى كشته شده اند»
آيات روح بخش قرآن در دلهاى مرده مشركان قريش تأثيرگذاشت. قيس بن عاصم كه خود با غرور از زنده به گور كردن 13 دختر بزرگ و كوچك خود سخن مى گفت، با چهره شرم آلود نزد حضرت پيامبر آمد و پرسيد: «براى كفاره گناهم چه كنم؟»
حضرت فرمود: «در برابر هر دخترى كه كشته اى، كنيزى آزاد كن»
و اين گونه بود كه اسلام، نه تنها زنان را از كشتن رهانيد، بلكه آزادى آنان از اسارت و بندگى را نيز به همراه آورد.
قرآن و اصلاح ازدواج
اهانت ديگرى كه در آن روزگار به مقام و حيثيت زن مى شد، ازدواجهايى بود كه با اشكال گوناگون به رسميت شناخته شده بود.
در بين عرب جاهلى در چند همسرى هيچ حدّ و مرزى نبود. گذشته از هر حق طبيعى ديگر، از نظر نفقه نه تنها مرد عهده دار نفقه زنان پرشمار خود نبود كه حتى از وجود آنان به شكلهاى مختلفى چون واداشتن به كارگرى و درآمدزايى، و در مورد كنيزان، با مجبور كردن به زنا، قرض و كرايه دادن به ديگران و… ثروت و دارايى خود را مى افزود.
قرآن كريم بر ازدواجهاى ضدّ انسانى كه در ميان عرب جاهلى، قبايل وحشى، هنديان، يونانيان، ايرانيان و ديگر ملتها به شدت رونق يافته بود مهر بطلان زد و با دو دستور حكيمانه در برابر آن ايستاد:
1. بازدارندگى از تعدد زوجات و محدود ساختن آن به چهار همسر.
2. نهى از ازدواجهاى نامشروع.
ادامه دارد