شیعیان دوازده امامی علاوه بر ولایت شرقیه درمدینه و وادی فاطمه دارای جمعیت های بزرگی هستند و در جده وریاض نیز گروه های كوچكی تشكیل داده اند.
جامعه شیعی در عربستان سعودی (قسمت دوم)
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- مشهد مقدس , 16 حوت 1390 ساعت 9:59
شیعیان دوازده امامی علاوه بر ولایت شرقیه درمدینه و وادی فاطمه دارای جمعیت های بزرگی هستند و در جده وریاض نیز گروه های كوچكی تشكیل داده اند.
تشیع در عربستان:
حضور شیعه در عربستان، به قرن اول هجری، یعنی زمانی كه شیعیان علی جانشین پیامبر توسط ابوبكر را رد كردند، باز می گردد. طبری درتاریخ خود تصریح دارد كه نبی مكرم در (یوم الانذار)، سه موضوع مهم را مطرح و عشیره خود را به آن دعوت كرد كه عبارت است از: توحید، نبوت و ولایت و جانشینی پس از پیامبر كه غیر از علی بن ابی طالب (علیهما السّلام)، كسی در آن روز به پیامبر ایمان نیاورد و بزرگان قبیله ابوطالب را خطاب كرده، و ولایت و سرپرستی كودكش را به وی به تمسخر تبریك گفتند.
ازنظر قرآن نیز حضور شیعه به زمان خود پیامبر باز می گردد، چنان كه طبری و آلوسی در تفاسیر خود، ذیل آیه هفتم سوره مباركه (البینه)، بااشاره به شأن نزول آیه، علی (علیه السّلام) و پیروان ایشان را مصداق این آیه معرفی كرده اند (7).جمعیت شیعیان در عربستان را منابع مختلف بین 10 تا 15 درصدجمعیت كل كشور، یعنی رقمی حدود دو میلیون نفر تخمین می زنند. طبق سرشماری حكومت سعودی در سال 2004 كل جمعیت عربستان 22/670/000 نفر است كه از این رقم 16/529/302 نفر شهروندسعودی و بقیه خارجیان مقیم هستند. 10 تا 15 درصد جمعیت شیعه دوازده امامی هستند كه اكثریت شیعیان عربستان را تشكیل می دهند.
بیشتر این جمعیت در منطقه شرقیه زندگی كرده و در همانجا نیز مشغول به كارند. شرقیه استانی است كه شیعیان به لحاظ جمعیتی، اكثریت غالب را تشكیل داده و از نظر اقتصادی بزرگ ترین منطقه نفتی باگسترده ترین تاسیسات پالایش نفت در عربستان است؛ در حالی كه تعداد كمی از شیعیان در دمام، مركز استان شرقیه و بزرگ ترین شهر این استان ساكن هستند، اكثر قریب به اتفاق آنها در شهرها و روستاهای بین دو واحه بزرگ قطیف و الحساء زندگی می كنند. الحسأ دو شهر بزرگ به نام های هفوف و مبرز دارد كه علاوه بر سنی ها، شیعیان نیز در آنهاسكونت دارند. گروه قابل ملاحظه ای از شیعیان اسماعیلی (حدود صدهزار نفر) نیز در استان نجران و حومه آن (در منطقه مرزی نزدیك به یمن) ساكن اند. (8)
شیعیان دوازده امامی علاوه بر ولایت شرقیه درمدینه و وادی فاطمه دارای جمعیت های بزرگی هستند و در جده وریاض نیز گروه های كوچكی تشكیل داده اند. زیدی ها نیز به عنوان شاخه ای شیعی، در شهرهای جنوبی نجران، جده، ینبوع و عصیرسكونت دارند وابستگی شان بیشتر به زیدی های یمنی است. علاوه برسه گروه شیعی مذكور، شیعیان بسیاری هستند كه به دلیل شرایط بدمذهبی در شهرهای سنی نشین در تقیه زندگی می كنند و از بروز مذهب خود اجتناب می ورزند. (9(
شیعیان از قرن چهاردهم تا اوایل قرن بیستم میلادی، در شبه جزیره عربستان، تحت تسلط مداوم نیروهای خارجی قرار داشتند. به استثنای حدود 70 تا 80 سال زمان حضور پرتغالی ها در قرن شانزدهم. بقیه این مدت شیعیان تحت قیادت سنی های خارجی، از جمله دولت عثمانی قرار داشتند. (10) علیرغم این شرایط، شیعیان مقام های عالی روحانی رادر اختیار داشتند و تا به قدرت رسیدن سعودی ها، موسسات مهم دینی آنها از جمله مساجد و حسینیه ها همچنان زنده و فعال بود. شیعیان تا آن زمان، آشكارا مراسم عبادی خود را برگزار می كردند و در حوزه های علمیه محلی، به فراگیری علوم دینی می پرداختند. این پویایی تا دهه 40میلادی قرن گذشته به اندازه ای بود كه قطیف را نجف كوچك می خواندند.
در سال 1913، آل سعود منطقه شرقیه را فتح كرد و كنترل آن را ازحاكمان عثمانی منتزع ساخت و بعدها آن را در آنچه پادشاهی عربستان سعودی خواند، ادغام كرد. جنگجویان عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود كه اخوان نامیده می شدند، دارای احساسات مذهبی شدید ضدشیعی بودند و جهاد علیه شیعیان، محور اصلی عقاید آنها را تشكیل می داد.
اخوان فشار زیادی بر آل سعود وارد كردند تا شیعیان را به زور به كیش وهابی درآورد یا آنها را به قتل رساند. در پاسخ به این فشار، عبدالعزیز مبلغ های مذهبی وهابی را به منطقه شرقیه فرستاد؛ اما ازتغییر دادن مذهب شیعیان با استفاده از زورخودداری كرد. زمانی كه او درسال 1926 درخواست اخوان را رد كرد، آنها شورش كردند كه در نهایت آل سعود، آنها را سركوب كرد.
با این همه اخوان بار دیگر دیدگاه خود را به كرسی نشاندند و تعداد زیادی از شیعیان را به قتل رساندند. (11)با تأسیس پادشاهی سعودی در سال 1932 میلادی، سركوب و به حاشیه راندن شیعیان، رنگی دولتی به خود گرفت و به سیاست رسمی رژیم تبدیل گردید. رژیم سعودی به طور همزمان، ابزارهای مختلفی رابرای آرام كردن و به حاشیه راندن اقلیت شیعه به كار گرفت كه مهاجرت هزاران مهاجر سنی و تاجر از نجد و قصیم به منطقه شرقیه، ساخت شهرها و مراكز تجاری جدید سنی نشین، به زوال كشاندن شبكه های كشاورزی و تجاری قدیمی وابسته به شیعیان، عدم معامله با تجار شیعه و تمایل به همكاری هرچه بیشتر با مركز و غرب عربستان، مصادره باغ های نخل داران شیعه و منابع و محصولات آنها توسط رژیم از جمله این ابزارها بود.
همزمان حاكمان سعودی و ناظران محلی، از انجام شعایر و مراسم مذهبی شیعیان به شدت جلوگیری می كردند ومحدودیت های فراوانی را در زمینه اعلام عمومی برای نماز و دعا، چاپ انتشار متون دینی، ساخت مساجد و حسینیه و زیارت مراقد ائمه اعمال می كردند و شیعیانی را كه در مراسم مذهبی مانند عاشورا شركت می كردند، تحت تعقیب و آزار و اذیب قرار می دادند. نتیجه این اقدامات این بود كه بنیانگذاری عربستان سعودی و تسریع شكل گیری دولت دراین كشور، تضعیف جدید و شدید نهادهای شیعی را به دنبال آورد. (12(
ظهور شیعه شناسی:
با تأسیس پادشاهی سعودی و اقدامات آن علیه شیعیان، عملا جایگاه اجتماعی - اقتصادی خود را از دست دادند و تحت فشارهای شدید قرارگرفتند. در این شرایط، دیگر آنها در پست های مدیریتی جایی نداشتند ودر گارد ملی و پلیس نیز اصلا به كار گرفته نمی شدند؛ اما تحمل این شرایط سبب نشد تا آنها به مقاومت علنی در برابر رژیم سعودی برخیزندو خواستار تغییر وضعیتشان شوند. روحانیون شیعه در این دوره، سیاست سكوت و مدارا را سر لوحه كارهای خود قرار دادند و با این شیوه توانستند، از تشدید وضعیت علیه خود جلوگیری كنند.
فعالان جامعه شیعی نیزهیچ یك قویاََ از آزادی های بیشتر دم نزده و به جای آن نمایندگان مهمی در فواصل معین و با آرامی برای رهایی از افراطی ترین اشكال تبعیض به رژیم سعودی عرض حال ارائه كردند. اما بالا گرفتن انقلاب در ایران و رهنمودهای امام (ره) موجب تبلورساختار و رهبری سیاسی شیعیان سعودی شد و آنها نفوذ معنوی امام وآگاهی از حقوق خود، رفته رفته از دوره خمود و بی تفاوتی بیرون آمدند وبر فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود افزودند.
نیروی الهام بخش انقلاب موجب شد تا در شیعیان عربستان، خواست حقوق و آزادی های گسترده تر مذهبی جوانه بزند و تحت این شرایط، نسل جدیدی ازرهبران شیعه به وجود آید كه در آینده، منشأ تحولات گسترده شوند. این نسل از رهبران شیعه از قطیف و الحساء، تحصیلات خود را در نجف گذراندند؛ جایی كه به تدریج سیاست سكوت و مدارای خود را به كناری نهاد. اما پس از اقدام حكومت بعثی در سال 1973 علیه آنها به جرم جاسوسی برای سعودی، تعدادی از آنها به قم آمدند و به ادامه تحصیلات خود در این شهر پرداختند كه حسین صفار، شخصیت برجسته سیاسی شیعه عربستان یكی از آنها بود. (13)
صفار و همكارانش در سال 1974 به كویت مهاجرت كردند؛ جایی كه باكمك آیت الله [سید]محمد الحسینی الشیرازی و خواهرزاده اش محمد تقی المدرسی، حوزه علمیه ای را تأسیس كردند.
علاوه بر صفار، تنی چند ازدیگر طلاب هسته شبكه سیاسی شیعه عربستان سعودی معاصر نیزمدتی را در كویت گذراندند. این گروه شامل توفیق الصیف و برادرش، فوزی الصیف و محمودالصیف (از تاروت)، یوسف سلمان المهدی (ازصفوا)، حسین مكی الخویلدی (از صفوا) و موسی ابوخمسین و برادرش حسین ابوخمسین (از الحساء) می شدند. (14)
حوزه علمیه كویت توانست، در این مدت پیروانی از عراق و بحرین را نیز به خود جذب كند. دستاورد اقامت صفار در كویت و آشنایی با تجارب دیگر گروه های مقاومت شیعی، نظیر حزب الدعوه عراق، تأسیس شبكه های سیاسی -مذهبی بود كه تا به امروز بر سیاست شیعیان عربستان سعودی حاكم بوده اند(16). شاگردان و طلاب در كویت هر از چندی به عربستان بازگشته و جنبش زیرزمینی اصلاح شیعه (حركت الاصلاح) را در دهه 70 پایه گذاری كردند.
آنها نوارهای كاست توزیع، مراسم نمازجمعه رابرگزار و متون سخنرانی مربوط به تفكر سیاسی شیعه را پخش می كردند. (16)در سال 1977، صفار و همراهان او به قطیف بازگشتند؛ جایی كه ازیك سو دعاوی آنها، مقامات سیاسی و مذهبی را و از سوی دیگرفراخوانی آنها راه و روش فعالیت های سیاسی روحانیون مدارا پیشه را به چالش طلبید. با پیروزی انقلاب و افزایش انتقادات از خاندان سعود، صفار و یارانش اهمیت و برجستگی بیشتری یافتند و شیعه سیاسی به یك نیروی قوی كه كنترل كمی بر آن اعمال می شد، تبدیل گردید.
صفارو همراهانش با تأثیر گرفتن از انقلاب اسلامی ایران، خلأ داخلی تعدادزیادی از جوانان شیعه را نیرو بخشیده، آنها را به حمایت از دادن پیامی كه مستقیماََ رژیم را به چالش می طلبید، ترغیب كردند. آنها شكایات وتظلمات مذهبی شیعه و جامعه شیعی را مطرح و در نهایت در سال 1979، مهم ترین نافرمانی عمومی مدنی قرن شیعیان عربستان را به راه انداختند. (17(
مطالبات شیعیان عربستان در آن زمان، به حق برگزاری مراسم مذهبی، پایان بخشیدن به تبعیض، سهم بیشتر از درآمدهای نفت، فرصت های شغلی و مدرن سازی شهرها و جوامع شیعه و همچنین مخالفت شدید با اتحاد ریاض - واشنگتن و حضور امریكا در منطقه محدود می شد و براندازی آل سعود را در بر نمی گرفت. خشم عمومی درنوامبر 1979 راه را برای اعتراض گسترده هموار ساخت و هزاران شیعه به مقابله با تحریم حكومت برخاسته و برای بزرگداشت عاشورا به خیابان ها آمدند. (18) گارد ملی به این مبارزه طلبی به شدت پاسخ داد وطی چند روز بیش از 20 نفر از شیعیان را به شهادت رساند.
سیاست سختگیرانه رژیم پس از قیام نوامبر 1979 موجب دستگیری و تبعیدصدها نفر شد و صفار نیز پس از آنكه در سوریه ساكن شود، به ایران پناهنده گردید. بسیاری از افرادی كه در این دوره دستگیر و شكنجه یاتبعید شدند، در حال حاضر نقشی محوری در صحنه سیاست جامعه شیعی عربستان دارند. از جمله این افراد می توان به شیخ انصار، جعفرالشایب (عضور شورای شهر قطیف)، توفیق السیف (ساكن لندن ونویسنده روزنامه عكاظ)، عیسی التریل (عضو شورای شهر قطیف) وصادق الجبران (فعال سیاسی در منطقه الحساء) اشاره كرد. (19)
مشاركت گسترده در اعتراض 1979 انعكاسی از تركیب یك پیام عمومی و سازمان های سیاسی جدید شیعی بود. چند ماه پیش از این اعتراض، صفار (حركت اصلاح شیعی) را به عنوان سازمان انقلاب اسلامی در شبه جزیره عربستان مجددٹ نامگذاری كرده بود و با پخش پرچم هایی به نشانه نارضایتی عمومی از شرایط موجود، به رژیم سعودی و دولت امریكا اخطار و هشدار داده بود تا مطالبات شیعیان را برآورده سازند. اعتراض 1979 عملا ماهیت سیاسی شیعیان عربستان رامتحول ساخت و آنها را از یك دوره بی تفاوتی یا سكوت هوشمندانه (به گفته برخی فعالان شیعی عربستان)، به مرحله جدیدش مشتمل براعتراض و واكنش فعالانه و آشكار به اقدامات رژیم منتقل كرد. (20)این مرحله كمتر از یك دهه دوام یافت و از اواخر دهه 1980 میلادی رهبران تبعیدی شیعه تاكتیك های خود را تغییر دادند. آنها به تدریج ازپیام ها و تاكتیك های تهاجمی دست برداشته، به این نتیجه رسیدند كه با واقعیات موجود، نمی توانند به یك انقلاب اسلامی موفق دست یابند.
در عوض آنها به تدریج تغییر مسیر داده و رویكردی دو وجهی رابرگزیدند كه براساس آن تظلمات و مطالبات خود را عنوان می كردند وهم به دنبال بهبود روابط با رژیمی بودند كه بر مشروعیت آن صحه گذاشته بودند. این سیاست موجب شد تا سرانجام حكومت سعودی كه ازدرگیری با شیعیان واهمه داشت، به آنان پاسخ مثبت و متناسب داد.
درسال 1993 ملك فهد چهار رهبر شیعه و حامیان الصفار (جعفر الشایب، صادق الجبران، عیسی المزیل و توفیق الصیف) را برای بحث و بررسی مطالباتشان به جده دعوت كرد. شیعیان پس از این جلسه، در ازای پایان دادن به مخالفت فعال از خارج، توانستند تا زندانیان سیاسی خود را كه ازدهه 80 در حبس بودند، آزاد كنند و صدها تبعیدی نیز اجازه یافتند به كشور بازگردند. گذرنامه های آنها را اعاده و حق مسافرت به آنان بازگردانده شد.
رژیم سعودی همچنین به ارگان های دولتی دستور داد تااعمال تبعیض آمیز را محدود و متون درسی مدارس را اصلاح كند ورذایل ها را كه به شیعه نسبت داده شده بود، حذف كنند. (22) اگرچه این توافق نتایج متعددی را درپی داشت؛ اما تمام مطالبات شیعیان را محقق نساخت و بار دیگر به شكل گیری گروه ها و جریان های مبارزه جویانه وكم رنگ تر شدن تاكتیك سازش منجر گردید.
پی نوشت ها
6. همان، ص 17.
7. مسئله شیعه در عربستان سعودی، مترجم: محسن یوسفی، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، تهران، 1386، ص 168.
8. همان، ص 168.
9. www. shianews. com
10. آسمان محترم و جنگ مقدس: سیاست، فرهنگ و تاریخ اسلام شیعه، ژوان كول، نیویورك، 2001، ص 42.
11. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، صص 169ـ168.
12. همان، ص 170.
13. همان، ص 173.
14. روزنامه المدینه، 8 اكتبر 2004.
15. Mamoun Fandy، Saudi Arabia and the Politics of Oissent، Newyork، 1999، P. 198.
16. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، ص 174.
17. همان، ص 175.
18. Jacob Goldberg، the Shia Minoritg in Saudi Arabia، in Juan Cole andNikki kiddie(Eds)، Shiasm and Social Protest، New york، 1989.
19. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، ص 177.
20. همان.
21. Graham E، Faller and Rahim Francke، the Arab Shia: the ForgohenMuslims، New york، 1999، P. 190
منبع: بیناد فرهنگی حضرت موعود(عج)
کد مطلب: 37443