دو پسرخاله كه از طريق تباني با يكديگر به بهانه فروش موترهای مدل بالا مبلغ 34 ميليارد و پانصد ميليون تومان در ایران از مردم كلاهبرداري كرده بودند و يكي از آنها زنداني بود، بزودي محاكمه ميشوند.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا) به نقل از «جامجم»، پرونده اين كلاهبرداري زماني تشكيل شد كه چند هفته پيش مردي با حضور در شعبه اول بازپرسي دادسراي فرودگاه مهرآباد تهران از يكي از همكارانش به اتهام كلاهبرداري شكايت كرد.
شاكي گفت: قصد خريد يك موتر مدل بالا را داشتم كه يكي از همكارانم با ادعاي اين كه پسرخالهاش در زمينه خريد و فروش موتر فعاليت دارد، از من 15 ميليون تومان پول گرفت و چند روز بعد موتر را تحويلم داد.
وي اضافه كرد: با توجه به شرايط خريد موتر و قيمت پايين آن، چند نفر از اقوامم براي خريد موتر مبلغ يكصد ميليون تومان به من دادند و من هم پولها را در اختيار همكارم قرار دادم تا چند روز بعد موترها را تحويلمان دهد كه ناپديد شد. در حالي كه تحقيقات براي دستگيري مرد كلاهبردار آغاز شده بود، افراد ديگري نيز كه از همكاران شاكي بودند، با حضور در پليس آگاهي شكايتهاي مشابهي را ارائه كردند.
در بررسيها معلوم شد، متهم فراري از شاكيان كه همگي از كارمندان يك سازمان دولتي و اقوام آنها بودهاند، 5/1 ميليارد تومان كلاهبرداري كرده است.
جستجوها براي دستگيري متهم كلاهبردار ادامه داشت تا اين كه نیروی انتظامی هفته گذشته اطلاع يافتند مردي كه كارمند كلاهبردار او را پسرخاله خود معرفي كرده بود، به اتهام كلاهبرداري 33 ميليارد توماني زنداني است.
به اين ترتيب روند رسيدگي به پرونده وارد مرحله تازهاي شد و با هماهنگي قضايي اين مرد زنداني به پليس آگاهي در تهران منتقل و بازجويي شد. متهم پس از ضد و نقيضگويي و ادعاي اين كه كلاهبردار فراري را نميشناسد، سرانجام اعتراف كرد يك كلاهبردار حرفهاي بوده و متهم فراري، پسرخالهاش است.
متهم در ارتباط با كلاهبرداريهايش گفت: چندي پيش به بهانه فروش موترهای مدل بالا به قيمت پايينتر از بازار، از 500 نفر حدود 33 ميليارد تومان كلاهبرداري كردم و تحت تعقيب پليس بودم. همچنين در جريان معامله با فردي، چكي به مبلغ 170 ميليون تومان به او دادم، اما پولي در حسابم نبود. وي افزود: در ادامه پسرخالهام را نيز فريب دادم. به طوري كه ابتدا يك موتر با قيمت پايين به او فروختم و سپس از وي خواستم در قبال دريافت مبالغي برايم مشتري پيدا كند. او هم همكارانش و اقوام آنها را به دام انداخت.
متهم افزود: پسرخالهام كه نميدانست من كلاهبردار تحت تعقيب پليس هستم، به همكارياش با من ادامه داد و 5/1 ميليارد تومان بابت خريد موتر براي همكارانش و اقوام آنها به حسابم واريز كرد و من هم متواري و بعد از مدتي زندگي پنهاني، دستگير شدم. در پي اعتراف متهم، روزهاي پاياني هفته گذشته پسرخاله او ـ متهم فراري ـ نيز در يكي از محلههاي جنوبي تهران دستگير شد .