خبرگزاری صدای افغان(آوا)-کابل: مراسم ختم قرآن جهت شادی روح حجت الاسلام والمسلمین سیدخلیل احمد حسینی از طرف آقایان کربلایی سیدشاه آقا، سید عبدالحمید و سیدکاظم طاهری در غرب کابل برگزار شد. پیش از این گزارشی از سخنان رئیس مرکز تبیان در این مراسم منتشر شد.
در این گزارش، مشروح سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری را از نظر میگذرانید.
متن کامل سخنان ریاست مرکز تبیان در این مراسم به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. ثم الصلاة والسلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبین. رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یفْقَهُواْ قَوْلِی. اما بعد قال رسول الله (ص): «رَجَبٌ شَهرُ اللَّهِ الأصبُّ، یَصُبُّ اللَّهُ فیهِ الرَّحمَةَ عَلَى عِبادِهِ صَبّا»
مرحوم حسینی در جهاد افغانستان نقش بارزی داشت
ابتدا درگذشت شخصیت جلیل القدر جناب آقای حسینی را به محضر بازماندگان ایشان بخصوص خواهرزادهها؛ جناب آقای ذوالفقاری و آقایان حسنی و همچنان داماد ایشان جناب آقای مشهدی و نواسهها و تمام ارادتمندان این مرحوم تسلیت میگویم. این مجلس برای تجلیل از این شخصیت جلیلالقدر و شادی روح ایشان برگزار شده است. مرحوم حسینی حتماً در زندگی این جهانی خود سعی کرده است که به عنوان یک انسان مؤثر زندگی بکند و بنده خدای متعال و خادم دین و مذهب و خدمتگزار برای مردم مسلمان باشد. یکی از خدمات شایسته و برجسته ایشان این بود که در برپایی جهاد با عظمت چهارده ساله مردم افغانستان سهم بارزی داشت و به عنوان یکی از بنیانگذاران حزب بزرگ و تأثیرگذار حرکت اسلامی ایفای نقش کرد. آقای حسینی در طول عمر با برکت خود سعی کرد شخصیت مؤثری در اجتماع باشد. ایشان برای خوشبختی خود، خانواده و اجتماع خود زحمت کشید و مبارزه کرد.
خوشبختی انسان در زندگی با عزت در دنیا و آخرت است
طبعا خروجی و فرآیند خوشبختی انسان زندگی با عزت در این دنیا و حیات ابدی و با سعادت در اُخری خواهد بود. آخر عمر همه انسانها مثل مرحوم حسینی رفتن از این دنیا است و همه ما باید روزی رخت سفر بربندیم و از این دنیا وداع بکنیم و به سمت ملاقات به سوی خدا حرکت بکنیم. در این میان انسانی برنده خواهد بود که در طول زندگی خود سعی کند از این دنیا برای خوشبختی خودش، خوشبختی خانوادهاش و خوشبختی اجتماعاش بهره کافی ببرد و در نهایت به عنوان یک فرد در یک خانواده عزتمند در این دنیا زندگی بکند و به عنوان یک فرد یا مجموعه با سعادت در آن دنیا در کنار رسول گرامی اسلام و ائمه اطهار (علیهمالسلام) محشور شود.
صحبت در رابطه با بحث خوشبختی زیاد است و فرصت بنده اندک است، لذا به برخی از عوامل خوشبختی که برآیند و خروجی آن عزت در دنیا و سعادت در ٱخری است اشاره میکنم و سپس التماس دعای مخصوص از همه شما عزیزان.
اعتقادات قوی؛ اولین عامل خوشبختی
ما باید در زندگی به عنوان یک انسان مسلمان واقعی تبارز داشته باشیم. نباید فقط مسلمان در زبان باشیم بلکه خصوصیات و شاخصههای یک مسلمان واقعی باید در همه اعمال و رفتار تبارز داشته باشد. ما موظفیم در ابعاد مختلف به عنوان یک انسان مسلمان واقعی کار بکنیم و خود را انسانی مسلط و مشرف به احکام و قواعد و قوانین اسلامی تربیت بکنیم. وظیفه اول و اصلی همه انسانهای مسلمان این است که در حوزه اعتقادات کار بکنند؛ اینکه اگر ما مسلمانیم باید از چه عقایدی برخوردار باشیم و به چه موضوعات و مسائلی معتقد باشیم و این اعتقاد در چه سطح و مرحلهای باشد.
ما موظفیم اعتقادات خود را مستحکم کنیم
اگر ما باسوادیم موظف هستیم بیشتر مطالعه کنیم. اگر سواد آنچنانی نداریم، باید از عناصر آگاه و مطلع استفاده کنیم و از صحبتها و نصایح و تذکراتشان بهره ببریم. ما نباید راحت بنشینیم و نسبت به مباحث اعتقادی بیتوجه باشیم و با خود بگوییم اگر فهمیدیم که فهمیدیم و اگر نفهمیدیم هم که نفهمیدیم! نخیر! ما به عنوان یک فرد مسلمان مسئولیت داریم که اعتقادات خود را محکم کنیم و خود را در این حوزه مسلط بسازیم.
عمل به عبادات؛ عامل دوم خوشبختی
ما بایستی در حوزه عبادات کار بکنیم. در میان همه عبادتها هم نماز ستون دین است. یعنی اگر ما در حوزه نماز توانستیم خوب عمل بکنیم در بقیه عرصههای عبادی هم شاید این توانمندی را داشته باشیم که عملکرد خوب و مناسبی داشته باشیم. ما به عنوان یک مسلمان موظفیم که بندگی خود را برای خدای متعال ثابت بکنیم و آن را تظاهر بکنیم. بله بخشی از اعمال عبادی ما بایستی در حوزه تظاهر صورت بگیرد. این طوری نیست که حتماً عبادت ما باید مخفی باشد، حالا بخشی از عبادات شاید مخفی باشد که همان عبادات مخفی هم گاهی برای تظاهر خوب است. مثلاً نماز شب تأکید شده است که باید در جای آرام و ساکت باشد و برای کسی مزاحمت ایجاد نکند و خودنمایی و ریا هم صورت نگیرد، اما اگر همین نماز شب با هدف تشویق خانواده به صورت آشکار انجام شود اشکالی ندارد. وقتی شما برای نماز شب بلند میشوی دستگیره در را محکمتر بزن تا اعضای خانواده متوجه شوند که وقت نماز شب است و آنها هم تشویق شوند. اگر برای تشویق باشد، ریا نیست و این تظاهر تظاهر خوبی است.
نماز باید سر وقت و با خضوع و خشوع باشد
ما در عرصه عبادت به خصوص نماز باید توجه جدی داشته باشیم. اما ما شاهدیم که متأسفانه با وصف اینکه نماز امر بسیار بسیار مهم و مفید برای جامعه انسانی است و تأکید شده که حتماً باید سر وقت خوانده شود و حتماً باید در هنگام نماز توجه داشته باشیم که در مقابل چه کسی ایستادهایم و ما از او چه میخواهیم و او از ما چه میخواهد و حتما باید با تمام خشوع و خضوع صورت بگیرد، اما گاهی اوقات ما نسبت به نماز تنبلی میکنیم.
فرهنگ نماز در جامعه ما به عنوان یک فرهنگ تأثیرگذار جا نیفتاده است
من در خیلی از محافل و مجالس ختم قرآن و روضه و عزاداری که شرکت میکنم میبینم غذا خوردن نسبت به نماز اول وقت اهمیت بیشتری دارد. حتی گاهی صاحبان مجلس سعی میکنند که روحانی و ملا، جلسه را زودتر تمام کند که نان سرد نشود. در حالی که جامعه اسلامی بایستی به بحث نماز اهمیت بدهد. اگر ما سعادت میخواهیم باید نماز اول وقت بخوانیم، اگر خوشبختی میخواهیم باید نماز اول وقت بخوانیم، اگر دفع بلا و و مصیبتها را میخواهیم باید نماز اول وقت بخوانیم، اگر به دنبال اقتصاد خوب هستیم باید نماز اول وقت بخوانیم، اگر میخواهیم فرد شاخص و محترمی باشیم باید نماز اول وقت بخوانیم و اگر میخواهیم در دنیا صاحب عزت و جا و جلال و شکوه و شوکت شویم باید نماز اول وقت بخوانیم.
دوری از خدا و آموزههای دینی عامل اصلی مشکلات ماست
برادران ما کجای کاریم؟ چرا مسیر را گم کردهایم؟ چرا برای پر کردن جیب خود و بهتر شدن اقتصاد و وضعیت زندگی خود هر راهی را میپیماییم به جز راه خدا و ارتباط گرفتن با او؟! ما به عنوان یک مسلمان از غنائ خوب و امکانات بسیاری بهرهمند هستیم اما از این امکانات و ظرفیتهای فرهنگی غنی بهره نمیبریم. دوری از خدا و فاصله گرفتن از معنویات و آموزههای دینی که نماز در مرکز این آموزه ها و ستون دین است، یکی از عوامل مهم ایجاد مشکلات و معضلات برای فرد و جامعه است. بالاتر از نماز هیچ ذکری وجود ندارد. اما متاسفانه سبک گرفته میشود و نماز اول وقت در بسیاری از مجالس ما وجود ندارد.
مساجد ما از حضور جوانان خالی است
ما در رابطه با نمازهای جمعه بیتوجه هستیم. نمازهای جمعه ما آنگونه که باید از شور و شوق و ازدحام برخوردار باشد برخوردار نیست. نمازهای جماعت و مساجد ما از رونق افتاده است. اکثر مساجد ما فعلا در افغانستان تعطیل است و اگرهم نماز جماعت برگزار میشود چهار نفر آدمهای پیر و پایمانده و دربدری که جای دیگری رفته نمیتوانند و در خانه هم شاید خیلی جای خوبی نداشته باشند میگویند خوب برویم مسجد یک ساعتی را بگذرانیم. نهایتا یک صف یا دو صف و یا هم سه صف از آدمهای کهنسال تشکیل میشود و تمام. در حالی که نوجوانان، جوانان، میانسالان و کهنسالان و زن و مرد ما به مساجد توجه کنند و نماز خود را در مسجد بجا بیاورند.
مسجد باید مرکز بزرگ فکری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی باشد
مسجد علاوه بر بحث نماز بایستی به عنوان یک مرکز بزرگ فرهنگی، فکری، سیاسی و اقتصادی مطرح باشد. اما چرا امروز مساجد ما کم رونق است؟! این به خاطر ضعف ما مردم است. روحانی که در مسجد مسئولیت دارد، به خاطر عدم توجه و حمایت مردم از شوق و انگیزه دور میشود. وقتی مردم از ناحیه اقتصادی روحانی مسجد را حمایت نکنند او مجبور میشود قبل و بعد از حضور در مسجد کار اقتصادی کند. در حالی که وظیفه روحانی این است که مسجد را مرکز کار و ارائه خدمات خود قرار بدهد، اما به شرط اینکه مردم هم در صحنه باشند و از او حمایت کنند.
هزینههای کلان مردم برای ابتذال و خساست در مجالس معنوی
روحانیت در اجتماع کنونی از احترام خاصی برخوردار نیست. از نگاه برخیها روحانی باید حتما مفت سخنرانی کند و روضه بخواند، قاری باید مفت قرائت کند و غذای محافل مذهبی و خیرات کمکیفیت هم باشد اشکال ندارد اما اگر یک کس دیگر را برای موسیقی و ابتذال دعوت کنند پولهای سنگین به او میدهند و هزینههای کلان میکنند. این در حالی است که ما باید در مسیر عبادت و حرکت در راه خدا و دین و مذهب از عزیزترین چیزهای خود بگذریم اما ما اینگونه نیستیم، لذا خدا ما را به خودمان وا میگذارد. خدا اگر ما را به خود ما واگذاشت زندگیمان مملو از مشکل و معضل و مملو از سیئات و گناهان مختلف خواهد شد.
عامل سوم خوشبختی؛ اخلاق
اگر ما خوشبختی میخواهیم، اگر عزت و عظمت دنیا میخواهیم و اگر سعادت اُخرا میخواهیم باید به بحث اخلاق خیلی توجه کنیم. نباید در زندگی ما دروغ باشد، نباید در زندگی ما غیبت باشد، نباید در زندگی ما سخنچینی و دوبههم زنی باشد و نباید در زندگی ما سایر رذایل اخلاقی وجود داشته باشد. چرا ما باید به عنوان مسلمان گرفتار این رذایل و مصیبتها باشیم؟!
گاهی از یک دروغ مسلّم به عنوان یک خیر استفاده میشود!
متأسفانه گاهی اوقات دروغ آنچنان در جامعه جا میافتد که از آن به عنوان یک خیر استفاده میشود. من به عنوان مثال برای شما بگویم: یک وقتی به دیدن یک حاجی کربلایی به خانهاش در اواسط جاده دشت برچی رفتیم و سر سفره صبحانه بودیم. برایش زنگ آمد. در جواب تلفن گفت اینه بچیم من در پیش جکشن هستم و پنج دقیقه دیگر در خدمتت هستم. قرارش پل سوخته بود! شما ببینید خانهاش در کجا و جکشن در کجا؟! این دروغ است برادر من! این آقا شاید مثلاً به احترام ما این حرف را گفته باشد اما این احترام نیست و یک دروغ است. طرف بین موتر در کابل نشسته برایش زنگ میآید میپرسد کجا هستی؟! میگوید که من فعلا لوگر هستم! این به صراحت دروغ است. چرا ما خود را به این دروغهای آشکار گرفتار میکنیم؟ ما باید مطالعه کنیم ببینیم که چه چیزهایی دروغ و چه چیزهایی راست است. از بعضی دوستان سؤال میکنیم آقا شما دیگر چرا؟! میگوید که حاجآقا اینکه دروغ نیست! این در حالی است که دروغ کلید همه گناهان است و اگر انسان به دروغ گرفتار باشد قطعا معصیتهای دیگر را نیز انجام خواهد داد. مهمترین عوامل خوشبختی ما این است که در بحث اعتقادات، عبادات و اخلاقیات خود را فعال بسازیم و ورود جدی داشته باشیم.
اندیشه و شعور سیاسی؛ عامل چهارم خوشبختی
آقایان! ما همچنین باید تحلیل سیاسی داشته باشیم. اگر تحلیل سیاسی نداشته نباشیم اعتقاد محض به درد ما نمیخورد، عبادت بدون تحلیل سیاسی به درد ما نمیخورد و اخلاق بدون تحلیل سیاسی هم به درد ما نمیخورد. اگر ما نسبت به اوضاع و احوال تحلیل سیاسی نداشته باشیم میشویم مثل خوارج زمان امام علی علیه السلام. آنها خیلی آدمهای معتقد بودند، نماز شب خوان بودند، پیشانیهای شان پینه بسته بود، آدمهای خیلی مطرح و بزرگی هم بودند اما چون تحلیل سیاسی نداشتند سرشان کلاه رفت. امام علی علیهالسلام که قرآن ناطق بود را در مخمصه و در مضیقه قرار دادند و باعث ضربه به لشکر آن حضرت شدند.
بسیاری از شخصیتهای ما جادهصافکن آمریکا شدند
امروز هم ما چنین آدمهایی کم نداریم. اگر ما تحلیل سیاسی میداشتیم در بیست سال گذشته فریب آمریکا را نمیخوردیم و مردم ما با بهبه و چهچه از حضور اشغالگران غربی استقبال نمیکردند و نمیگفتند که آمریکا آمده ما را نجات بدهد و موجب آزادی و ساختن کشور ما شود! این در حالی است که ما و شما در طول بیست سال گذشته دیدیم که آمریکا و غربیها چه مصیبتی را بر کشور ما تحمیل کردند و چه معضلاتی را به وجود آوردند. چرا؟ به خاطر اینکه بسیاری از شخصیتهای ما تحلیل سیاسی نداشتند، نه تنها تحلیل سیاسی نداشتند بلکه بسیاری از آنان عوامل آمریکاییها و جاده صاف کن غرب شدند، چه آنهایی که عمامه سیاه داشتند و چه آنهایی که عمامه سفید داشتند و چه آنهایی که دانشگاهی بودند.
آمریکا بدون کمک عوامل داخلی خود در افغانستان کاری نمیتوانست
تبعا آمریکا از هزاران کیلومتر راه آن طرف بدون عوامل داخلی ما نمیتوانست کاری بکند. خیانت با همکاری عناصر داخلی و کشوری ما صورت گرفت یعنی کسانی که از اوضاع تحلیل سیاسی نداشتند و فکر میکردند که اگر این روند را ادامه بدهند کشور درست میشود و افغانستان قدرتمند میشود. آنان در ضمن اینکه با آمریکاییها همکاری کرده و در زمینههای مختلف مصیبت ایجاد کردند، خودشان هم در راستای ساختن افغانستان عمل نکردند.
ما از بیگانگان توقع نداریم، چرا خودمان کار نمیکنیم؟!
من از آمریکاییها گلهای ندارم. من حتی در زمان جمهوریت در مسجد امام زمان(عج) صحبت کردم و گفتم هی نگوییم آمریکا آمریکا، شرق و غربو فلان و بهمان! چرا ما خودمان در این کشور فعال نیستیم، چرا خودمان صاحب این کشور نیستیم و در راستای منافع کشور کار نمیکنیم؟! کشورهای بیگانه که معلوم است در راستای منافع ملی خود کار میکنند و منابع سرزمینی ما را در راستای منفعت خود میبرند. اما ما که در افغانستان هستیم چرا از سرزمین خود درست بهرهبرداری نمیکنیم؟! ما چرا بر اساس منافع ملی خود کار نمیکنیم؟! چرا در مسیر منافع ملی بیگانگان قرار بگیریم؟!
تا زمانی که تحلیل سیاسی نداشته باشیم کشور از مصیبت رها نمیشود
اگر افغانستان در طول تاریخ با مشکلات و معضلات مواجه شده است به خاطر این بوده که خودمان در مسیر تأمین منافع بیگانگان قرار گرفتهایم. اگر انگلیسیها در افغانستان حضور داشتند و تجاوز کردند و جنگ صورت گرفته است، اگر روسها و شورویها وارد افغانستان شدند و عواملشان اینجا قدرتمند شدند و اگر آمریکاییها آمدند، جادهصافکن همه آنها مردم خودمان بودند. به خاطر اینکه مردم ناسالم و تهذیبنشده در خدمت منافع بیگانگان قرار میگیرند و علیه امنیت و تمامیت ارضی کشور عمل میکنند. بنابراین ما به عنوان یک مسلمان موظف هستیم در راستای بالابردن شعور و اندیشه سیاسی خود کار بکنیم. اگر همچنان از تحلیل سیاسی برخوردار نشویم تا سالهای سال از عذاب و مصیبت و رنج و فریب خوردن از این و آن نجات پیدا نخواهیم کرد.
ما به عنوان مسلمان در قبال کشور، منطقه و دنیا مسئولیت داریم
به خصوص شرایط فعلی شرایط خیلی حساس و خطرناکی است. ما امروز به عنوان مسلمان در قبال افغانستان، منطقه و تمام دنیا مسئولیتهای سنگینی داریم. ما باید در رابطه با سرنوشت داخلی افغانستان حساس باشیم و ایفای وظیفه بکنیم. مبادا خود را به کنار بکشیم و بگوییم به ما ربطی ندارد و روزگار هر روز خرابتر شده میرود. امروز افغانستان در معرض شدیدترین تهاجمات فکری، فرهنگی و تبلیغاتی قرار دارد. از زمین و زمان علیه این کشور توطئه میبارد. اگر مردم در صحنه نباشند و حواسشان جمع نباشد و بر اساس شعور و اندیشه سیاسی خود در این عرصه احساس مسئولیت نکنند قطعاً ما با مشکلات جدیتر مواجه خواهیم بود.
وجود اختلافات یکی از نشانههای نداشتن تحلیل سیاسی است
جای شکی نیست که مردم ما مردمی مسلماناند. جای شکی نیست که مردم ما در عرصه عقاید کار کردند، در عرصه عبادات کار کردند و در عرصه اخلاق مردمانی متخلقاند؛ اما چون ما در بحث تحلیل سیاسی ضعف داریم باز هم شکست میخوریم و با مصیبتها مواجه میشویم. یکی از نشانههای نداشتن تحلیل سیاسی مردم ما وجود اختلافات در جامعه بخصوص در میان شیعیان است. این مردم از دوره جهاد که با هم اختلاف داشتند و بزرگترین جنگهای داخلی در بین جریانها و احزاب شیعه وجود داشت تا دوران جمهوریت که مردم ما از آن فرصت طلایی بهرهبرداری نکردند و تا حالا. آیا میتوان این جامعه را یک جامعه توانمند و قدرتمند و مفید برای این کشور حساب کرد؟! خیر! هر ملای ما حرف خود را میزند، هر آیتالله ما حرف خود را میزند، هر دانشمند دانشگاهی ما حرف خود را میزند، هر کسی در یک گوشه خود را مشغول کرده است.
عالم و دانشمند زیاد داریم اما اندیشه سیاسی کم است
امروز همهی مردم افغانستان مسئولیت دارند، همهی علما مسئولیت دارند، همهی دانشمندان حوزه و دانشگاه وظیفه دارند، امروز مردم ما مردمی مستمند، مستضعف و مظلوم و بیچاره در همهی عرصههاست. این مردم نیاز به همکاری دارند. علمای حوزه کجا هستند که باید انسجام داشته باشند؟!. ما روحانی زیادی هم در داخل و هم در خارج از کشور داریم. آدمهای دکتر و مهندس و تکنیسین هم زیاد داریم، در حالی که ما تعداد زیادی عالم و دانشمند داریم اما وضعیت مردم ما این چنین است. چرا؟! بخاطر اینکه تحلیل و اندیشه سیاسی ضعیف است. بنابراین اکثرا دست روی دست گذاشتهاند و عموماً گرفتار محافظهکاری هستند.
مدعیان رهبری در دوران جمهوریت برای مردم و حتی خودشان کاری نکردند
در زمان جمهوری دیدید که اکثراً شخصیتهای برجسته که ادعای رهبری و مدیریت عام جامعه را داشتند، چقدر محافظه کاری کردند و در زیر سایه این محافظه کاری برای خودشان سعی کردند کاری بکنند که البته کاری برای خودشان هم نکردند و چیزی هم فعلا دستشان را نگرفته و در خارج از کشور به عنوان مهاجر در به در دستشان پیش این و آن دراز است و زندگی نکبت باری دارند. این شخصیتها در زمان جمهوریت خدمت نکردند. شما امروز بفرمایید از رئیس جمهور گرفته تا وزراء، تا معاونین، تا وکلا، تا فلان و بهمان چه داشتهای از خود برای مردم به جا گذاشتهاند که ما ببالیم که فلان وکیل مثلاً فلان کلینیک را برای ما تأسیس کرد و فلان وزیر فلان دانشگاه را برای ما ساخت و فلان معاون رئیس جمهور مثلاً توانست برای مغاره نیشینهای بامیان خانه بسازد.
ضعف تحلیل سیاسی مردم و شخصیتهای ما
امروز در جای جای افغانستان مشکلات و معضلات وجود دارد. اینها به خاطر چیست؟! به خاطر این است که تحلیل سیاسی مردم و شخصیتهای ما ضعیف بود و لذا متأسفانه ما امروز با این معضلات گرفتاریم، به خصوص در عرصه اقتصاد، امروز خیلی رنج دیده و مصیبت دیدهایم. امروز تمام وجود ما و تمام استخوانهای بدن ما زیر مشکلات اقتصادی دارد خورد میشود. مردم ما خیلی مظلوم و محروماند. اینها نتیجه کار نکردن شخصیتهای ما در طول ۲۰ سال و قبل از آن است. اکنون هم کار جدی مشاهده نمیشود و مردم و کشور توجه خاصی از سوی بزرگان و شخصیتها نمیبینیم. آنها در کابل و یا در سایر ولایات در انزوا زندگی میکنند و یا در مشهد و قم و تهران راحت زندگیشان را میکنند. امروز کسی از این شخصیت های مدعی رهبری به فکر مردم و جامعه و کشور نیست. ما فکر میکنیم مسلمانیم، ما فکر میکنیم که در عرصه اعتقاد و اخلاق و عبادت موجودات و شخصیتها و عناصر توانمند هستیم، اما چون شعور سیاسی و اندیشه سیاسی ضعیفی داریم، در بحث وحدت مشکل داریم. ما امروز در کنار هم نیستیم و در مسیر انسجام قرار نداریم. معضلات و مشکلات مختلفی وجود دارد.
اشارهای گذرا به عوامل دیگر خوشبختی جامعه
من در بحث عوامل خوشبختی جامعه که برآیندش عزت دنیا و سعادت آخرت بود، چهار عامل را مورد اشاره قرار دادم. عوامل مختلف دیگری هم است. پنجمین عامل این است که ما تشکیل خانواده خوب بدهیم و همسر خوب انتخاب بکنیم. همسر یکی از شاخصهای خوب در جهت ارتقا و بهبود زندگی است. ما نباید در قسمت ازدواج و انتخاب همسر بیتوجهی بکنیم. عامل دیگر خوشبختی ما داشتن فرزندان خوب است. ما در قسمت تربیت فرزندان خود باید جدا تلاش بکنیم. فردی که از این دنیا میرود اگر فرزند صالح داشته باشد در آن دنیا از وضعیت خوبی برخوردار خواهد بود. کار خیر فرزند در این دنیا باعث میشود وضعیت والدیناش در آن دنیا خوب شود. بنابراین ما بایستی در عرصه تربیت فرزندان توجه جدی داشته باشیم. بحث دیگر اینکه ما درد اجتماعی داشته باشیم. درد اجتماعی از داشتن درد خانواده شروع میشود تا محیط و تا ولسوالی، تا ولایت و تا کل کشور و تا کل امت مسلمه که هر یک از اینها مورد بحث است. بایستی بیشتر روی این موضوعات صحبت شود اما متأسفانه که وقت کم است و زمان نماز هم نزدیک است. امیدوار هستم که این جلسه مثل بقیه جلسات سعی نکنند اول غذا بخورند بعد نماز بخوانند. اگر بعد از اقامه نماز صرف غذا باشد اشکال ندارد.
بیش از این وقت شما را نمیگیرم.