اقتدار داخلی تنها راه بهرهبرداری از تحولات جهانی/ افغانستان میتواند جایگزین «عربستانِ سکولار» در رهبری مسلمانان اهل سنت شود
رئیس مرکز تبیان طی سخنانی در نشست تحلیلی «افغانستان و تحولات ملی و بینالمللی، چالشها و راهکارها» با تبیین برخی از تحولات مهم بینالمللی کنونی، ضمن محکومیت هتک حرمت به مقدسات در عربستان، به این نکته اشاره کرد که اکنون عربستان در سایهی حرکت تند حاکمان آن به سمت سکولاریزه شدن این کشور، دیگر به عنوان رهبر اهل سنت در جهان اسلام مطرح نیست و امارت اسلامی اکنون میتواند به راحتی جایگزین آن شود و رهبری جهان اسلام در سطح اهل سنت را بر عهده بگیرد.
حسینی مزاری قدرت و اقتدار داخلی را یگانه راه بهرهبرداری افغانستان از تحولات جهانی دانست و با اشاره به اینکه افزایش و تعمیق ریشههای مقبولیت داخلی امارت اسلامی زمینهساز این اقتدار است، بر لزوم رعایت عدالت اجتماعی، حفظ حقوق شهروندی، تقویت بنیه اقتصادی مردم و تعامل صحیح با همسایگان تاکید کرد.
خبرگزاری صدای افغان(آوا)-کابل: نشست تحلیلی «افغانستان و تحولات ملی و بینالمللی، چالشها و راهکارها» به همت دفتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل، با حضور جمعی از اعضای این تشکیلات اعم از علما، روحانیون، شخصیتهای فرهنگی و سیاسی کشور، اساتید حوزه و دانشگاه و دهها تن از اقشار مختلف مردم به شمول زنان و مردان در بیتالشهدای هفتم جدی برگزار شد.
حسینی مزاری طی سخنانی مهم در این نشست با اشاره به مواجه بودن افغانستان با دو نوع تحولات مهم داخلی و بینالمللی، مهمترین تحول داخلی کشور را سقوط جمهوریت و روی کار آمدن امارت اسلامی و استیلای آن بر افغانستان دانست و با ذکر برخی از دستاوردهای حاکمیت در عرصههای مختلف، تاکید کرد که اگر مردم تحت تاثیر تبلیغات غربیها نباشند و منصفانه قضاوت کنند خواهند دید که افغانستانِ کنونی نسبت به تمامی دورههای پیشین وضعیتی استثنایی و خوب دارد.
وی با اشاره به تحولات عربستان به عنوان مهمترین تحول بینالمللی و حرکت تند حاکمان آن به سمت سکولاریزه شدن، گفت: اقدامات محمد بن سلمان هم میتواند به نفع جهان اسلام و هم به ضرر آن باشد: «از این لحاظ به نفع اسلام است چون پایگاه وهابیت و پایگاه مولویهای وهابی در عربستان به شدت متزلزل شد. خیلیها دستگیر شدند. خیلیها بازداشت خانگی شدند. خیلیها از کار برکنار شدند. لذا با این روند ضربهای اساسی بر پیکره وهابیت وارد شد.»
رئیس مرکز تبیان با محکومیت هتک حرمت به مقدسات در عربستان، به این نکته اشاره کرد که اکنون عربستان به عنوان رهبر اهل سنت در جهان اسلام مطرح نیست. وی گفت: امروز افغانستان در سطح دنیای اسلام بخصوص اهل سنت تنها حکومت اسلامی موجود است که وجهه و نگاهی اسلامی دارد. امارت اسلامی اکنون میتواند به راحتی جایگزین عربستان شود و حداقل رهبری جهان اسلام در سطح اهل سنت را بر عهده بگیرد. از آن طرف تنها حکومت اسلامی در سطح شیعه جمهوری اسلامی ایران است، از این طرف هم امارت اسلامی افغانستان و اگر این دو کشور در کنار هم دست به دست هم بدهند جمهوری اسلامی برای رهبری و مدیریت جهان تشیع و امارت اسلامی برای مدیریت جهان اهلسنت کار درست بکنند و در کنار هم باشند، جهان اسلام به صورت کامل از سیطرهی غرب و جهان کفر نجات پیدا میکند.
حسینی مزاری جنگ روسیه و اوکراین را جنگی استعماری خواند که آمریکا و غرب زمینهساز آن بودند. وی با اشاره به لزوم اخذ موضع شفاف از سوی امارت اسلامی در حمایت از روسیه و تقویت جبهه روسها گفت: امروز اگر جبهه روسیه تقویت شود باعث تضعیف جهان غرب که عامل اصلی مشکلات مسلمانان است خواهد شد.
رئیس مرکز تبیان با نام بردن مصایب غزه و لبنان به عنوان تحول مهم بینالمللی و داغ ناسور جهان اسلام گفت: افغانستان باید به گونهای نقش ایفا بکند که برای دنیای اسلام ثابت شود که این حاکمیت و این ساختار، قدرت و شایستگی و لیاقت و توان رهبری جهان اسلام در سطح اهل سنت را دارد. وی به ارسال کمکهای اقتصادی از افغانستان به مردم غزه و لبنان و انعکاس گسترده رسانهای آن اشاره کرد.
حسینی مزاری انتخابات آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ در این انتخابات را تحول مهم خارجی دیگر برشمرد و با اشاره به برخی تصورات خوشبینانه مخالفین حکومت امارت اسلامی گفت: آمریکا زمانی که در افغانستان هزاران نیروی نظامی و عملههای داخلی داشت نهایتا با خفت از کشور خارج شد اکنون که در همه زمینهها آن اقتدار چهار سال قبل را ندارد نمیتواند کاری در قبال افغانستان و حاکمیت آن انجام دهد.
رئیس مرکز تبیان اقتدار افغانستان و حاکمیت آن را یگانه راهی دانست که افغانستان میتواند از رهگذر این تحولات مهم بهرهبرداری کند. وی با اشاره به اینکه اقتدار افغانستان نیز به خارج از کشور ارتباطی ندارد و منبع قدرت در داخل کشور است، گفت: افغانستان زمانی مقتدر میشود که امارات اسلامی مقبولیت داخلی خود را افزایش بدهد. من نمیگویم که حالا مقبولیت ندارد، حالا هم مقبولیت دارد و جامعه، امارت اسلامی را با همین ساختار قبول کرده است اما حرف من این است که این مقبولیت باید گسترش پیدا بکند و تعمیق شود، ریشههای مقبولیت باید در عمق قلوب مردم ریشه بدواند تا اینکه کل جامعه افغانستان با امارت باشد و امارت هم با کل جامعه افغانستان باشد.
حسینی مزاری، رضایت تمامی مردم افغانستان و اینکه مردم همه مناطق و پیروان همه مذاهب و متکلمین به همه زبانها حاکمیت را از خود بدانند و خود را از حاکمیت بدانند را راه مقبولیت و تعمیق ریشههای حاکمیت در قلوب مردم و در نتیجه افزایش اقتدار کشور و حکومت امارت اسلامی دانست.
رئیس مرکز تبیان به گسترش عدالت اجتماعی، رعایت حقوق شهروندی و تقویت اقتصاد عمومی افغانستان و توجه به همسایگان و تعامل صحیح با آنان را از جمله مسایل مهم در بحث اقتدار داخلی افغانستان دانست و گفت: ما باید با همه کشورهای همسایه به گونهای تعامل بکنیم که هیچ خطری از طرف این کشورها متوجه افغانستان نشود. اگر تنها یک کشور و نه همهی این چند کشور علیه افغانستان سنگاندازی و کارشکنی بکند ما با مشکل جدی مواجه میشویم و اقتدار و عظمت افغانستان ضربه میبیند.
وی خاطرنشان کرد: اگر افغانستان قوی و قدرتمند باشد میتواند از تحولات مهم بینالمللی مانند عربستان و جنگ روسیه و اوکراین و انتخابات آمریکا به نفع جامعه افغانستان بهرهبرداری بکند. در غیر این صورت اگر افغانستان ضعیف باشد نه تنها هیچ بهرهبرداری نمیتواند بلکه مدام از آمریکا و همسایه ها و دنیا ضربه خواهد خورد و مخالفینی که مثل گرگهای زیر باران منتظر هستند نیز به حاکمیت و مردم ضربه خواهند زد.
متن کامل سخنان رئیس مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان افغانستان در این نشست به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. ثم الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبیین. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی. اما بعد و افوض امری الی الله ان الله بصیر با العباد.
مواجهه کشور با تحولات مهم داخلی و بینالمللی
عنوان جلسه حاوی مطالب خیلی مهم و نکات ارزشمندی است و قطعا نیاز به فرصت بیشتری دارد تا به همه آنها پرداخته شود و افکار عمومی نسبت به تحولات داخلی و خارجی روشن گردد. قطعا مردم ما اگر نسبت به مسایل داخل و همچنان خارج مشرف بوده و اطلاعات مطلوب داشته باشند میتوانند در ساختن کشور و اقتدار و عظمت افغانستان نقش خیلی خوبی ایفا بکنند. متاسفانه وقت اینجانب محدود است و سعی میکنم به صورت خیلی مختصر و گذرا حول موضوع این نشست مطالب و نکاتی را مطرح بکنم. افغانستان با دو تحول مهم و عمده مواجه بوده و است.
مهمترین تحول داخلی: سقوط جمهوریت و روی کار آمدن امارت اسلامی
اولین تحول، تحولات داخلی است. عمدهترین و مهمترین تحولات داخلی سقوط جمهوریت و آمدن امارت اسلامی و استقرار در افغانستان و استیلای آن بر کشور است. از زمانی که امارت اسلامی بر کشور مسلط شد در بسیاری از عرصهها کارهای خیلی خوبی انجام شد. شما در عرصه امنیت حتما میبینید که روند رو به بهبود و پیشرفت است. در عرصه اقتصاد نیز با آنکه افغانستان از طرف کشورهای کافر غربی تحریم است اما باز هم در این عرصه موفقیتهای خوبی داریم. اگرچه در کشور بیکاری و کم کاری وجود دارد اما چهارچوب و استخوانبندی اقتصاد کشور رو به اقتدار و عظمت پیش میرود. نمونه بارز و واضح آن ارزشمند شدن پول کشور است که ارزش آن هر روز در برابر ارزهای خارجی بیشتر میشود.
در عرصه ساخت و ساز عمومی هم شما میبینید که ساخت و ساز عمومی از ناحیه دولت انجام میشود، البته از ناحیه مردم هنوز ساخت و ساز رونق نگرفته است که دلایل خاص خودش را دارد، اما حقیقتاً دولت در عرصه ساخت و ساز، کارهای خیلی خوبی دارد انجام میدهد. شما وقتی در شهر گشت بزنید یا از کابل به سایر ولایات مسافرت نمایید، در طول مسیر انقلابی از ساخت و ساز را میبینید. ساخت و ساز جاده، ساخت و ساز پل، ساخت و سازهای کوچک و زیربناهای مختلف دیگر در عرصههای مختلف. شما در بحث اجتماع هم موفقیتهایی میبینید.
در عرصه مباحث دینی و اسلامی هم وقتی وارد افغانستان میشوید با یک اسلام یکدست مواجه میشوید، یعنی در سرتاسر افغانستان نمود اسلام مطرح است. شما در زمان جمهوریت وارد کشور میشدید آثار و و نشانه های کفر و نفاق و فسق و فجور را به وفور میدیدید یعنی احساس میکردید وارد یک کشور غربی یا یک کشور مستعمره غرب شدهاید. اما اکنون اینطوری نیست. شما وقتی وارد افغانستان میشوید به هر گوشه ی کشور سفر میکنید احساس میکنید این کشور یک کشور اسلامی است. اگرچه چالشها و معضلات مختلفی هم در کشور وجود دارد اما عزم حاکمیت این است که این معضلات رفع شود و مردم در افغانستان زندگی راحتی داشته باشند.
اگر در تمامی زمینهها مطالعه دقیق نمایید شاهد تحولات بسیار ژرف و عمیق هستید. تحولاتی که طی این سه سال با سقوط جمهوریت و با آمدن امارت اسلامی ایجاد شد در طول ۴۵ سال گذشته بیسابقه است. ما باید انصاف به خرج بدهیم. اگر ما تحت تاثیر تبلیغات بیرونیها نباشیم و یک مقدار منصفانه تحلیل کنیم حقیقتاً افغانستان افغانستانی کاملا استثنایی نسبت به زمان حکومت مجاهدین و نسبت به حتی ۵ سال اول حکومت امارت اسلامی و متفاوتتر از زمان جمهوریت است. این در رابطه با تحولات داخلی که همین مقدار کافیست. بعد از تحولات خارجی باز به تحولات داخلی افغانستان بازمیگردیم.
مهمترین تحول خارجی: سکولاریزه شدن عربستان
در حال حاضر تحولات در خارج از کشور هم زیاد است که مسئولیت افغانستان را چند برابر میکند. افغانستان باید در برابر این تحولات موضع داشته باشد و در رابطه با بهرهبرداریهای درست و مناسب اقدام به موقع بکند. اما من در این فرصت به چندتا تحول مهم در خارج میپردازم. عمدهترین تحول و سرنوشتسازترین تحول در سطح دنیا بخصوص در سطح جهان اسلام سکولاریزه شدن عربستان است. عربستان در گذشته جایگاه رهبری جهان اسلام را داشت بخصوص در سطح اهل سنت.
شما حتما در جریان روابط عربستان با دنیای اسلام بودید که چقدر این کشور تاثیرگذار بود و نسبت به تحولات منطقه و دنیا به خصوص جهان اسلام دست داشت. حتی عید و برات مردم هم با تاسی از عربستان صورت میگرفت. آخر این افق افغانستان چه ربطی دارد به افق عربستان؟! عید بر اساس افق صورت میگیرد. افق افغانستان قطعا متفاوت از افق عربستان است. خوب وقتی عربستان مثلا عید میشد بعد بلافاصله در افغانستان و یا سایر کشورهای اسلامی هم عید اعلام میکردند. اما بعد از آمدن محمد بن سلمان اقداماتی روی دست ولیعهد جوان گذاشته شد یا خودش گرفت و یا شبکهای که این شخص را مدیریت میکرد و یا میکند، به هر حال عربستان را به یک سمت و مسیر دیگر برد.
اقدامات محمد بن سلمان هم میتواند به نفع اسلام باشد و هم میتواند به ضرر اسلام باشد. از این لحاظ به نفع اسلام است چون پایگاه وهابیت و پایگاه مولویهای وهابی در عربستان به شدت متزلزل شد. خیلیها دستگیر شدند. خیلیها بازداشت خانگی شدند. خیلیها از کار برکنار شدند. لذا با این روند ضربهای اساسی بر پیکره وهابیت وارد شد. در گذشته در خیلی از کشورهای اسلامی بخصوص در دوره جمهوریت در همین افغانستان اگر وهابیت به وسیله مولویها و ملاهای وهابی عربستان ترویج میشد و اگر مدارس دینی بود و مراکز دارالقرآن و دانشگاه بود و اگر کارهای مختلفی در شهرهای مختلف افغانستان اتفاق میافتاد، اینها با حمایت وهابیهای عربستان بود. در اوایل دهه هشتاد در دوران جمهوریت تنها در مزارشریف بیش از پانزده هزار پسر مزاری جذب این مدارس و مکاتب شده بودند. شما در هر کوچه مزار میرفتید به بهانه آموزش قرآن پسران را جذب میکردند. خرج و مصرف این پسران را می دادند که هیچ برای خانوادههایشان هم یک مقدار پول میدادند تا تشویق شوند پسرانشان را در این مدارس بگذارند.
آن پسری که در اوایل دهه هشتاد مثلا پنج یا شش ساله در آن مدارس بوده از آن وقت تا حالا نزدیک بیست سال میگذرد، اکنون او یک پسر بیست و پنج ساله با تفکر و نگاه وهابی است. و یا در قندوز یک مدرسهای برای دخترها درست کرده بودند. -جالب است که نگاه وهابیت تغییر کرده بود و میخواستند از طریق دختران در راستای ترویج وهابیت کار بکنند-. در قندوز یک مدرسه ساخته بودند که تقریبا بیش از پنج هزار شاگرد داشت. شاگردان دخترانه این مدرسه مطلقا با تفکر وهابیت تربیت شده بودند. و یا در هرات نه یک هزار طلبه بلکه دهها هزار نیرو توسط مدارس مدیریت میشدند که از طرف عربستان حمایت و تمویل میشدند. یا دانشگاهی را در کابل کلنگ زده بودند که تنها مسجدش ظرفیت پنج هزار نماز گذار را داشت. در ننگرهار دانشگاهی با ظرفیت بسیار بالا ساخته بودند.
این کارها بر پیکر جامعه اسلام ضربه وارد میکرد. تنها در افغانستان هم نبود. وهابیت در سایر کشورها حتی تا شاخ آفریقا نفوذ کرده بودند. تمام گروههای افراطی و سلفی پاکستان ریشهشان به وهابیت عربستان برمیگشت. طبعا تضعیف روند گسترش وهابیت و تضعیف این بنیه به نفع جامعه اسلام است. از این بابت ما از محمد بن سلمان قدردانی میکنیم که تشکر از شما که این کار را کردید، هرچه بیشتر این کار را بکنید ما در این قسمت از شما حمایت میکنیم.
اما از سوی دیگر، حرکت سکولاریزه شدن عربستان ضربات اساسی دیگری در سطح افکار عمومی جهان اسلام وارد میکند. ما کل سرزمین عربستان را به عنوان سرزمین وحی میشناسیم. در شهری مثل ریاض که سرزمینی در همسایگی مکه مکرمه است کنسرتی دایر میشود که در آن سازهای مثل کعبه را درست کردهاند و خانمهای برهنه و نیمه برهنه دور این خانه و این سازه هی رقص میکنند و هی میچرخند که البته من دیشب در محکومیت این حرکت بیانیه صادر کردم. این یک نمونهاش است. نمونههای زیادی در سرزمین عربستان وجود دارد. حرف من این است که عربستان از موقعیت و جایگاه رهبری جامعه اسلام کنار زده شد. دیگر حالا عربستان به عنوان رهبر جهان اسلام در سطح اهلسنت مطرح نیست.
خوب اینجا وظیفه افغانستان چیست؟! امروز افغانستان در سطح دنیای اسلام بخصوص اهل سنت تنها حکومت اسلامی موجود است که وجهه و نگاهی اسلامی دارد. امارت اسلامی اکنون میتواند به راحتی جایگزین عربستان شود. امارت اسلامی میتواند حداقل رهبری جهان اسلام در سطح اهل سنت را بر عهده بگیرد. از آن طرف تنها حکومت اسلامی در سطح شیعه جمهوری اسلامی ایران است، از این طرف هم امارت اسلامی افغانستان و اگر این دو کشور در کنار هم دست به دست هم بدهند، جمهوری اسلامی برای رهبری و مدیریت جهان تشیع و امارت اسلامی برای مدیریت جهان اهلسنت کار درست بکنند و در کنار هم باشند، جهان اسلام به صورت کامل از سیطرهی غرب و جهان کفر نجات پیدا میکند و یک مجموعه قدرتمند و بزرگ و مستقل در دنیا میشود و مشکلات فعلی آن نیز از بین خواهد رفت. خوب در رابطه با این بحث صحبت زیاد است و من فقط اشاره میکنم و امیدوار هستم که در آخر بحث مجددا به آن برسم.
تحول مهم خارجی دیگر: جنگ اوکراین
عمدهترین و مهمترین تحول دیگر دنیا که میطلبد امارت اسلامی از حول این تحول و فضایی که این تحول ایجاد کرده است بهره ببرد، جنگ اوکراین است. جنگ اوکراین یک جنگ استعماری است و آمریکا و غرب زمینهساز این جنگ بودند. درست است که روسها ابتدا به موشکباران اوکراین شروع کردند اما در واقع مجبور بودند برای دفاع از امنیت ملی خودشان یک جنگ پیشدستانه را شروع بکنند. اگر روسها آرام و ساکت مینشستند ناتو آمده بود وارد اوکراین شده بود و میآمد در مرزهای روسیه مستقر میشد. بعد از آنجا شروع میکرد به اقدام در داخل روسیه و اگر جنگ فیزیکی و نظامی را هم روی دست نمیگرفت، از نظر فرهنگی و اطلاعاتی و جاسوسی و با ایجاد انقلابهای رنگی روسها را زمینگیر میکرد و جامعه روسیه و حکومت روس را با فروپاشی مواجه میکرد. اینجا بود که روسها خطر را احساس کردند و متوجه شدند که نقشه آمریکا و ناتو چیست، لذا جنگ را شروع کردند.
بر این اساس، جنگ کنونی روسیه با اوکراین نیست بلکه با کشورهای عضو ناتو و آمریکا است. امروز اگر جبهه روسیه تقویت شود باعث تضعیف جهان غرب میشود، غربی که امروز عامل کل مشکلات نه تنها در جهان اسلام بلکه در دنیای بشریت است. امروز آلمان مشکلآفرین است، انگلیس مشکلآفرین است، فرانسه مشکلآفرین است. این کشورها استعماری هستند و در جهت به استعمار کشاندن سایر کشورهای ما جداً تلاش میکنند. مشکلات افغانستان ناشی از دخالتهای اینهاست. مشکلاتی که در ایران است، مشکلاتی که در کشورهای عربی است، مشکلاتی که در پاکستان است، مشکلاتی که در آفریقا و سایر کشورها است، ناشی از دخالتهای این کشورها و همچنین آمریکا است. مشخص است که اینجا بحث، بحث تضعیف جبهه غرب است.
حالا امارت اسلامی باید چکار بکند؟! باید خیلی شفاف و روشن موضع بگیرد و در جهت تقویت جبهه روسیه همه کار بکند. درست است که روسها بیش از ۱۴ سال علیه ما جنگ کردند، درست است که ما در جنگ با شوروی بیش از یک میلیون شهید و معلول دادیم؛ اما باید دید که اکنون اولویت با چیست؟! اولویت ما امروز مبارزه با آمریکا و کل جهان غرب است. اگر ما امروز غرب را به زمین نزنیم و اگر آمریکا را تضعیف نکنیم فردا آرامش نخواهیم داشت. بنابراین امروز هر فرد و هر جریان و حکومتی که حتی در گذشته دشمن ما بوده و امروز علیه غرب و آمریکا باشد، ما باید به صورت کاملا شفاف از آن حمایت نموده و از این فضا بهرهبرداری بکنیم. مبادا کوتاهی شود و جبهه غرب در جنگ اوکراین پیروز شود و روسها به زمین بخورند. این دومین تحول است.
تحول مهم خارجی دیگر: مصایب غزه و لبنان
تحول بعدی بحث غزه و لبنان است که متأسفانه به عنوان داغ ناسور جهان اسلام مطرحاند. اگرچه بیش از هفتاد سال است که قضیه فلسطین وجود داشته و ادامه داشته و دهها هزار فلسطینی شهید و مجروح و معلول و زندانی و اسیر شدند و زیرساختهای شان بارها خراب شد، اما بیش از یکسال است که شما میبینید چه جنایتی توسط غربیها در سرزمین غزه به وجود آمد و چه معضلات بزرگی رخ داد. بیش از پنجاه هزار نفر که اکثراً کودک و زناند توسط بمبهای اهدایی آمریکا به اسرائیل به شهادت میرسند. از خانه و کاشانه چیزی در غزه نمانده و مناطق مختلفی در غزه و کرانهی باختری و رفح و خان یونس و... با مشکلات مختلف مواجه است. لبنان هم در چنین وضعیتی است.
اینجا افغانستان چه نقشی باید داشته باشد؟! افغانستان باید به گونهای نقش ایفا بکند که برای دنیای اسلام ثابت شود که این حاکمیت و این ساختار، قدرت و شایستگی و لیاقت و توان رهبری جهان اسلام در سطح اهل سنت را دارد. درست است که امارت اسلامی از ابتدای هفت اکتبر در رابطه با فلسطین و مخالفت با اسرائیل مواضع خیلی خوبی داشته است و ما خیلی خوشحالیم از این بابت. از همان ابتدا از رهبری گرفته تا رئیس الوزراء، تا اعضای کابینه، تا اعضای پاییندست موضع گرفتند. در مساجد اجتماعاتی شد و تظاهراتهایی شد که تا حالا هم ادامه دارد. این کار خیلی خوبی است اما کافی نیست.
در بحث اعزام نیرو قبلا اعلام آمادگی شده که هم مردم فلسطین و هم مردم لبنان هرزمانی خواسته باشند بله افغانستانیها آماده هستند، هم امارت نیرو میفرستد و هم غیر امارت. من هم پارسال در اول اکتبر بیانیهای صادر کردم و نامه نوشتم به سازمان حماس و اعلام آمادگی کردیم که آماده هستیم با هزاران نیرو وارد سرزمین غزه شویم و در کنار شما بجنگیم. اما الحمدلله کشورهای پیرامونی غزه و لبنان اینقدر عرب و عجم هستند که هیچ نوبت به ما نمیرسد.
در بحث کمکهای اقتصادی اما یک حرکت سازماندهیشده ی خودجوش در سطح جامعه و مردم نمیبینیم. باید پرسید مردم ما چقدر آمدند وسط صحنه و کمک جمع کردند برای غزه و لبنان؟! کدام مسجد؟! کدام امام جمعه چه شیعه چه سنی؟! کجا؟! ما که ندیدیم! باید حرکتی جدی در سطح کشور ایجاد شود و برای مردم غزه و لبنان عملا و علناً پول جمع شود و فرستاده شود.
بنابراین مردم افغانستان در عرصه کمک اقتصادی کار جدی بکنند. امارت اسلامی باید در سازماندهی این حرکت پیشقدم شود و جدی عمل بکند تا اینکه دنیای اسلام و دنیای بشریت بداند که امارت اسلامی این حجم کمک جمع کرد و فرستاد. باید صد تا تریلی و دو صدتا تریلی صف بکشند و کار رسانهای شود و عکس و فیلم گرفته شود و بازتاب داده شود. بعد این تریلیها بروند از مسیر هرات سمت ایران و بعد هم سمت سوریه و از سوریه هم وارد لبنان و فلسطین شوند.
این کار کاری است که میشود و امکانش است. اگر امارت اسلامی این کار را انجام بدهد و اگر شخصیتهای حقیقی و حقوقی دیگر شیعه و سنی این کار را انجام بدهند، باید حتما انجام شود. این بهترین فرصت است تا ما هم وظيفه کمک رسانی به مظلومان را انجام بدهیم و هم برای دنیا نشان بدهیم که آماده هستیم تا مدیریت جوامع اهل سنت اسلامی در سطح افکار عمومی را بر عهده افغانستان بگذارید. این تحول خیلی مهمی است که در برابر حکومت امارت اسلامی و مردم افغانستان قرار دارد که ما باید در آن نقش اساسی و جدی ایفا کنیم.
تحول مهم خارجی دیگر: انتخابات آمریکا
تحول دیگر خارجی بحث انتخابات آمریکا است. این تحول هم تحول کلان و مهمی است. مخالفان افغانستان و امارت اسلامی در دلشان هی قند آب میکنند که الحمدلله خوب شد ترامپ آمد و مسوولینی هم که در کابینه ترامپ احراز مسئولیت میکنند اینها همه مخالفین امارت اسلامی هستند و حتما بر علیه آن اقدام میکنند و مسایل مختلف اینچنینی!
اولاً گفتنی است که آقای ترامپ در چهار سال حکومت خود در افغانستان چه کاری توانست انجام بدهد که حالا انجام بدهد؟! آنها آن زمان بیش از صدهزار نیرو در داخل افغانستان داشتند، تمام مستشاران نظامی و سیاسیشان اینجا بودند، صدها هزار عمله افغانی مزدورشان بودند، اینها چه کاری توانستند که حالا بعد از شکست مفتضحانهای که در افغانستان خوردند و از کشورمان خارج شدند و در دنیا تحقیر شدند، بخواهند کاری بکنند؟! آمریکای امسال آمریکای سه سال پیش به هیچ وجه نیست. آمریکای امسال حتی آمریکای پارسال نیست. بعد، این ترامپ با چهار تا آدم ناکار چه کار میتواند بکند؟!
به هرحال اینجا مسائلی است که امارت اسلامی میتواند موقف خود را مشخص بکند و مواضع جدی در این راستا اتخاذ بکند و افکار عمومی را روشن بکند که آماده است با عزت و کرامت اسلامی با همه دنیا به جز اسرائیل روابط حسنه داشته باشد، اما اینکه آمریکا یا غیر آمریکا با انتصاب فلان آقا و فلان آقا بتوانند برای افغانستان مشکل ایجاد بکند، حاشا و کلا و این خواب و خیال است هم برای آمریکا و هم کسانی که امروز در کشورهای خارج پراکندهاند. اینها دیگر به این فکر نباشند که باز آمریکا با یک لشکری میآید و باز اینها را وارد افغانستان میکند و باز اینها را مسلط بر سرنوشت مردم افغانستان میکند. از این خوابها دیگر نبینند بهتر است. این موارد چند تا تحول خارجی مهم در شرایط کنونی بودند.
افغانستان در مورد این تحولات باید چه کند
اما افغانستان چگونه میتواند نقش خوبی ایفا بکند؟! چطور میتواند هم برای جامعه اسلامی و هم برای کشور خودمان از این تحولات بهرهای ببرد؟! در صورتی میتواند که افغانستان و حاکمیت آن قوی و مقتدر باشد. البته اقتدار افغانستان هم بستگی به ارتباط با خارج ندارد. خیلیها دلشان خوش است که رابطه افغانستان هی دارد با جهان بهتر میشود، مثلا با فلان کشور ارتباط برقرار شد، به فلان کشور سفیر رفت و امثال آن! بله! ارتباط با خارج خیلی خوب است، اما منبع قدرت افغانستان در داخل است، در خارج نیست.
شاید برخیها بگویند منبع قدرت کشور در خارج است و اگر افغانستان رابطهاش با خارج خوب باشد و از سوی دنیا به رسمیت شناخته شود میتواند با قدرت و عظمت فعالیت نماید! باید گفت پس چرا جمهوریت نتوانست؟! مگر جمهوریت از طرف کل دنیا به رسمیت شناخته نشده بود؟! مگر کل دنیا حامی حکومت جمهوریت نبودند؟! مگر دهها هزار ارتشِ بیش از چهل و شش کشور جهان در افغانستان نبودند؟! پس چرا جمهوریت نتوانست خود را نگهدارد و کشور را مدیریت بکند؟! بخاطر اینکه جمهوریت در داخل اقتدار و مقبولیت نداشت و منشأ قدرتش از داخل کشور نبود. لذا با وصف اینکه همه دنیا حامی آن بود، آمریکا اینجا حضور داشت، آلمان بود، انگلیس بود، فرانسه بود، ترکیه بود، کشورهای مختلف اینجا حضور داشتند و صدها میلیارد دالر پول و هزاران تانک هاموی و تانکهای مختلف دیگر و رنجر و دهها طیاره در اینجا بودند و بیش از ۳۵۰ هزار ارتش ملی و اردو و پولیس و امنیت ملی داشتیم اما هیچ کدامشان نتوانستند کاری بکنند چون جمهوریت مقبولیت داخلی نداشت.
اینجاست که افغانستان زمانی مقتدر میشود که امارت اسلامی مقبولیت داخلی خود را افزایش بدهد. من نمیگویم که حالا مقبولیت ندارد، حالا هم مقبولیت دارد و جامعه، امارت اسلامی را با همین ساختار قبول کرده است اما حرف من این است که این مقبولیت باید گسترش پیدا بکند و تعمیق شود، ریشههای مقبولیت باید در عمق قلوب مردم ریشه بدواند تا اینکه کل جامعه افغانستان با امارت باشد و امارت هم با کل جامعه افغانستان باشد. ما وقتی از درون قوی شدیم آن زمان میتوانیم نقشهای بین المللی را خوب ایفا کنیم، آن زمان میتوانیم از ارتباطات خارجی خود به خوبی بهرهبرداری بکنیم. آن زمان اصلا نیازی نیست که به پیش این کشور و آن کشور زاری و عذر بکنیم که ما را به رسمیت بشناسید! به جهنم اصلا به رسمیت نشناسند، چون همانند ماجرای سوریه، خودشان بعدها از پشت ما دویده خواهند آمد.
مگر یک زمانی همه در دنیا نمیگفتند بشار اسد باید برود و حکومتش باید ساقط شود؟! تروریستهای خارجی از ۳۶ کشور دنیا به سوریه آمدند و علیه حکومت بشار اسد جنگیدند، کشورهای عرب اطراف سوریه علیه سوریه بودند، کشورهای غرب علیه سوریه بودند، آمریکا با آن اقتدارش علیه سوریه بود، ترکیه مسئول سازماندهی جنگ علیه حاکمیت بشار اسد بود، اما چون بشار اسد در درون مشروعیت و اقتدار داشت خود را نگه داشت. اکنون اتحادیه عرب که متشکل از کل کشورهای عربی است و سوریه را از این اتحادیه اخراج کرده بود، در حال مُس مس کردن است که برود پیش آقای بشار اسد و سوریه را به اتحادیه عرب بازگرداند. بنابراین اقتدار داخلی و محبوبیت داخلی خیلی مهم است.
اما امارت اسلامی افغانستان چگونه میتواند مقبولیت داخلی را افزایش بدهد و آن را ریشهدار بکند و پایگاههای اجتماعی خود را در سرتاسر افغانستان گسترش بدهد و بر قلوب مردم حکومت بکند؟! راهش این است که امارت اسلامی کاری بکند که همه مردم افغانستان از امارت اسلامی راضی باشند، مردم همه مناطق و پیروان همه مذاهب و زبانها بالسّویه حاکمیت را از خود و خود را از حاکمیت بدانند.
این نگاه و نظریه چطور حاصل میشود؟! اول: عدالت اجتماعی باید توسط امارت اسلامی در جامعه مد نظر قرار بگیرد و هر فرد جامعه و هر جریان و هر کتلهای احساس بکند که حقوقش در همه ابعاد جدّا رعایت میشود و هیچ تبعیض و ستمی وجود ندارد. دوم: حقوق شهروندی، هر فرد افغانستان باید خود را در آیینه حکومت ببیند. مردم هر منطقهای و متکلمین به هر زبانی و پیروان هر مذهبی در هر گوشهای از افغانستان بایستی خود را در آینه این حکومت ببینند، نباید خود را خارج از حکومت احساس بکنند، نگویند که این حکومت مال ما نیست و مال فلان و بهمان است!
اگر یک چنین شرایطی پیش آمد و حقوق شهروندی شهروندان توسط حاکمیت رعایت شد آن زمان طبیعی است که همه مردم به صورت جدی در کنار حاکمیت خواهند بود و در قسمت رفع معضلات اجتماعی اقدام خواهند کرد. لذا باید در بخش رفع ممنوعیت فعالیتهای صوتی و تصویری و مکتب و مسایل دیگر حتما اقدام مناسب شود. سوم: باید به اقتصاد مردم توجه جدی شود. اگر خود حکومت میتواند باید این اقدام را بکند و در بخش جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی هر کاری میتواند بکند چون وقتی مشکلات اقتصادی باشد و کار وجود نداشته باشد مردم از هر نظر ناراحت خواهند بود و میگویند وقتی حکومت به شکم ما کاری ندارد مسایل فرعی دیگر فایدهای ندارد. فقر که بیاید مکتب و مذهب از در دیگر میرود.
لذا باید در بخش اقتصاد فعالیت جدی انجام شود. همچنین باید در عرصه مباحث دینی کار شود و معرفت دینی مردم افزایش یابد. در این رابطه کار فرهنگی صورت بگیرد. حکومت در حمایت از فرهنگیان باید سنگ تمام بگذارد. تا زمانی که آگاهی مردم در عرصههای مختلف بالا نرود و به تحصیلات مردم اعم از زن و مرد توجه نشود طبیعی است که ما در همه زمینههای دیگر با مشکلات جدی مواجه خواهیم شد.
توجه به همسایهها و تعامل با آنان نکته مهم دیگری است که در رابطه با اقتدار داخلی افغانستان مهم است. ما باید به همسایههای خود توجه داشته باشیم. ما باید بررسی کنیم که مثلا پاکستانیها از ما چه میخواهند، نباید موضوعی که ممکن است به معضل میان دو کشور تبدیل شود را رها کنیم. پاکستان به عنوان همسایه توانمند ما یک کشور قدرتمند است و ما باید به عمق استراتژیک این کشور در خود افغانستان توجه کنیم و اجازه ندهیم که پاکستان هر روز برای ما مشکل ایجاد بکند، هر روز مرز خود را با ما ببندد و هر روز جلوی تجار ما را بگیرد و هر هفته صدها یا هزاران تن مواد صادراتی را در مرز فاسد کنند. اینگونه ضربات سنگینی به کشور وارد میشود. ما باید با آنان بنشینیم و مشکلات خود را با مذاکره حل کنیم.
ما نباید کاری کنیم که همسایهها حساس شوند. ما نمیگوییم که آقا با کشورهای دنیا و منطقه و یا با هندوستان ارتباط نداشته باشیم چون پاکستان خوشش نمیآید! نه! باید ارتباط داشته باشیم، اما توازن باید حفظ شود، به گونهای نشود که پاکستانیها فکر بکنند که ما به دامن هندیها افتادیم. هند چند هزار کیلومتر آنطرفتر است اما پاکستان همسایه دیوار به دیوار ماست، ما باید این توازن را در ارتباطات خود با دنیا حفظ بکنیم. حق افغانستان است که با هند و یا با هر کشور دیگری ارتباط بگیرد، اما این توازن باید حفظ شود. همچنین جمهوری اسلامی ایران یک کشور خیلی توانمند است، باید با این کشور ارتباط حسنه داشته باشیم. با ازبکستان، با ترکمنستان، با تاجیکستان، با چین، با همه این کشورهای همسایه باید به گونهای تعامل بکنیم که هیچ خطری از طرف این کشورها متوجه افغانستان نشود. اگر تنها یک کشور و نه همهی این چند کشور علیه افغانستان سنگاندازی و کارشکنی بکند ما با مشکل جدی مواجه میشویم و اقتدار و عظمت افغانستان ضربه میبیند. ما باید با همسایهها تعامل داشته باشیم.
اینها مواردی بود که میتواند افغانستان را در یک سطح اقتدار بالا قرار بدهد. افغانستان آن زمان میتواند جایگزین عربستان شود و مدیریت جهان اسلامی را در سطح اهل سنت بر عهده بگیرد. درست است که در افغانستان هم بلاخره درصد بالایی از شیعهها هم حضور دارند اما اکثریت برادران اهل سنت هستند و اکثریت حاکمیت مال اهل سنت است. فرصت خیلی خوبی است. امارت اسلامی باید این فرصت را مغتنم بشمارد و جداً توجه بکند. فرصت جنگ اوکراین فرصت خوبی است. بایستی امارت اسلامی نقش درست ایفا بکند و در همین شرایطی که روسها در بحراناند و با مشکل مواجهند همین حالا رابطه نیک و حسنه برقرار بکنند که فردا روسیه پیروز شد بتوانند از فضای روسها و از امکانات آنان برای ساختن افغانستان استفاده بکنند. با غربیها نمیشود و به هیچ وجه امکان ندارد که غربیها برای جهان اسلام مفید باشند.
بحث غزه و لبنان هم همینطور، افغانستان قوی و قدرتمند میتواند از این فضا بهرهبرداری بکند به نفع خودش و بحث انتخابات آمریکا هم علی هذاالقیاس، اگر افغانستان قوی و قدرتمند باشد ترامپ میتواند توجه خاص دیگری به نفع جامعه افغانستان داشته باشد و ما از فضای آمریکا و از فضای کل کشورهای غربی به نفع افغانستان بهرهبرداری خواهیم کرد و الّا اگر افغانستان ضعیف باشد نه تنها هیچ بهرهبرداری نمیتواند بلکه مدام از آمریکا و همسایه ها و دنیا ضربه خواهد خورد، مخالفینی که مثل گرگهای زیر باران منتظر هستند نیز به حاکمیت ما ضربه خواهند زد.
ما وقتی این تحلیلها و پیشنهادها را برای امارت اسلامی مطرح میکنیم باز فردا نگویید چه شد و حسینی مزاری چرا اعتراض و انتقاد دارد! نخیر اینها بخاطر نفع کشور و به منفعت حاکمیت است. همهی دنیا میداند که ما به امارت اسلامی نگاه مثبت داریم. همهی دنیا میداند که مرکز تبیان از ابتدای آمدن امارت اسلامی در جهت توجیه حاکمیت و حمایت از کارهای مثبت حاکمیت بوده است، اما خوب ما نقاط منفی را هم مطرح کردیم، چرا مطرح کردیم؟! به خاطر تقویت ساختار و امنیت و اقتدار افغانستان. مردم دیگر از جنگیدن و ناامنی خسته شدهاند، از ناراحتیها و رنجها افسردهاند، دیگر نمیخواهند به گذشته برگردند. ما نمیخواهیم عناصری که در زمان جمهوریت فساد کردند، جنایت کردند و خیانت کردند، باز به کشور بازگردند و در افغانستان حاکمیت بکنند. ما طرفدار امنیت و سلامت کشور هستیم. بیش از این مزاحم عزیزان نمیشوم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته!
گفتنی است؛ حجتالاسلام والمسلمین سید عبدالعظیم علوی، مسئول بخش علمای دفتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل نیز طی سخنانی در این نشست گفت که یکی از چالش های پیشرو در کشور عدم اجماع سیاسی و اجتماعی است و چالش دوم موضوع اقتصاد است.
وی افزود: طی چند سال اخیر کار برخی از پروژههای زیربنایی در کشور آغاز شده ولی هنوز هم مردم در یک سردرگمی اقتصادی به سر میبرند.
وی از امارت اسلامی خواست تا در بحث جلب سرمایهگذاری در کشور بیشتر تلاش کند و با ایجاد کارخانههای تولیدی سطح بیکاری را کاهش دهد.
علوی با ابراز خوشحالی از امنیت سرتاسری و مبارزه جدی دولت با گروههای تروریستی در کشور بیان داشت، که باید هرچه عاجل جامعه بینالمللی امارت اسلامی را به رسمیت بشناسند.
وی همچنین بر گسترش روابط با کشورها و جامعه بینالمللی مطابق به اصول و شریعت اسلامی تاکید کرده و گفت که حضور جوانان نخبه در بدنه حکومت بیشتر احساس میشود.
بانو سیده شهلا سادات، مسئول بخش بانوان دفتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان نیز گفت؛ زن به مثابه قلب جامعه در سینه خانواده می تپد و ضربان آن به خانواده حیات می بخشد، لذا توجه به منزلت و کارکردهای موثر در بطن تحولات جامعه را به همراه دارد.
وی نقش زنان در عرصه تاثیرگذاری در جامعه را از دید اسلام پر اهمیت عنوان کرده و افزود؛ در اسلام مسئولیت های اجتماعی نیز برعهده زنان گذاشته شده است.
وی با بیان این که رسانه های امپریالیستی غرب مدام تصویری منحرف از زنان جامعه اسلامی ترسیم می کنند بیان داشت که در اسلام ناب محمدی هیچ گونه انحرافی وجود ندارد.
براساس سخنان بانو سادات، غالب زنان نیز همانند بسیاری از مردان نقش مهم در پیشبرد اهداف انبیای الهی داشته و در شرایط بحران با مدیریت مطلوب خویش وظایف سنگین خود را انجام داده اند.
مسئول بخش بانوان مرکز تبیان با اشاره بر این که امروزه زنان مسلمان دنیا دوشادوش مردان در دفاع از اسلام و قرآن در میدان نبرد با دشمن به پاخاسته اند، افزود که بنابراین نمی توان نقش زنان را در بیداری جامعه اسلامی نادیده گرفت، نمونه ای این زنان مبارز زنان فعلی فلسطین، غزه و لبنان هستند.
وی خاطرنشان ساخت که ما به نمایندگی از زنان امروزه جامعه با همین پوشش اسلامی و دینی اعلام میکنیم آماده هستیم به تحصیل خویش ادامه بدهیم چون هدف ما لباس نه، بلکه پیشرفت جامعه اسلامی است.
تصاویر این نشست را اینجا مشاهده کنید.