در حالي كه فضاي تنشآلود پس از ترور رهبر سیاسی حماس در قلب تهران ادامه دارد، احتمال اينكه سناريوهاي ذهني، بر خودآگاهي استراتژيك ايران اثر بگذارد، همچنان رو به فزوني است. نخبگان و افكار عمومي بعد از ترور 31 جولاي 2024، بيش از پيش به اين فكر خواهند كرد كه اگر ايران يك دولت هستهاي به معناي خاص كلمه بود، آيا ماجراجوييهايي مانند ترور اسماعيل هنيه، رهبر سياسي حماس در قلمرو حاكميتي ايران، به سادگي اتفاق ميافتاد؟ و آيا اسرائيل بهسادگي پا به جاده تصاعد تنش با ايران ميگذاشت؟
علی قنادی / «ایران در حال حاضر فعالیتهای کلیدی توسعه سلاحهای هستهای انجام نمیدهد که برای ساخت یک وسیله هستهای قابل آزمایش لازم است». این جمله، بخشی از برآورد اطلاعات ملی امریکا (NIE) مربوط به ۲۰۲۲، ۲۰۲۳ و سالهای ماقبل آن است که از برآورد اطلاعاتی جولای ۲۰۲۴ آژانس اطلاعات ملی امریکا حذف شده است. امریکاییها، حتی در برآورد اطلاعاتی فوریه ۲۰۲۴ (دو ماه قبل از تنش ۱۸ روزه تهران- تلآویو در آوریل) هم، جمله بالا را در برآورد اطلاعاتی خودشان درج کرده بودند، ولی در جدیدترین نسخه NIE (جولای) خبری از آن نیست. در عوض، در این ارزیابی، اظهارنظرهای رسمی مقامهای ایرانی درباره احتمال تغییر دکترین هستهای مورد توجه است و ابراز نگرانی شده که ساخت سلاح هستهای در بین ایرانیان (مقامات و افکار عمومی) دارد از حالت «تابو بودن» خارج میشود. در حالی که جامعه اطلاعاتی امریکا، مواضع علنی مقامهای ایرانی از جمله کمال خرازی مشاور رهبر انقلاب را رصد کردهاند که هشدار داده اگر ایران «ناچار» شود «دکترین هستهای» خود را تغییر خواهد داد، بعید است تغییر ملموس افکار عمومی در بین ایرانیان درباره برنامه هستهای، از نگاه آنها مغفول مانده باشد.
نظرسنجی Iran Poll در جولای ۲۰۱۴، نشان میدهد که ۷۱ درصد ایرانیها معتقدند ساخت سلاح هستهای برخلاف آموزههای اسلام است. این مخالفت در نوامبر ۲۰۱۹ به ۶۶ درصد و در جولای ۲۰۲۲، به کمتر از ۵۵ درصد سقوط کرده است. تغییر افکار عمومی ایرانیان درباره ساخت سلاح هستهای در سال ۲۰۲۴، از هر موقع دیگری ملموستر و در آستانه یک چرخش تاریخی است. طبق نظرسنجی ۲۰ فوریه تا ۲۶ می۲۰۲۴، حدود ۷۱ درصد پاسخدهندگان ایرانی با این گزاره که «ایران باید سلاح هستهای داشته باشد» کاملاً موافق یا تا حدودی موافقاند (۴۸ درصد کاملاً موافق و ۲۳ درصد تا حدی موافقاند). نتیجه این نظرسنجی که در موضعگیری مقامهای ایرانی هم منعکس شده، همان چیزی است که برآورد NIE-۲۰۲۴ در جمله آغازین خود به آن توجه کرده است: «امسال افزایش قابلتوجهی در اظهارنظرهای رسمی در ایران در مورد تسلیحات هستهای وجود داشته که نشان میدهد این موضوع کمتر تابو است.» تابوزدایی تسلیحات هستهای به این معنی که افکار عمومی در ایران آن را ابزار کشتار نبینند، میتواند در روندی تدریجی، منجر به تغییر فرهنگ استراتژیک ایرانیان در مورد مالکیت بر تسلیحات هستهای شود.
واقعیت این است که بحث درباره تسلیحات اتمی به لحاظ تاریخی، میان نخبگان استراتژیک و افکار عمومی در ایران، چیزی شبیه تابو بوده، به این معنی که تسلیحات هستهای برای نخبگان حکومتی پیش و پس از انقلاب و همچنین مردم، یک چهره بیشتر نداشتهاند؛ «تسلیحاتی برای کشتار همگانی». شواهد و قرائن جدی، از جمله نظرسنجی اخیر Iran Poll و اظهارنظرها در فضای مجازی، نشان میدهد که این نگاه تکبعدی به تسلیحات هستهای، درحال رنگباختن است و علاوه بر نخبگان استراتژیک، افکار عمومی هم برای اولین بار دارند در مسیر جامعهپذیری این واقعیت قرار میگیرند که تسلیحات هستهای همزمان با دهشتافکنی، خطرناکی و فاجعهآمیز بودنشان، ابزار بازدارندگی هم محسوب میشوند. شاید دیدگاه برخی رئالیستها درباره اینکه «سلاح هستهای تنها سلاح حافظ صلحی است که تاریخ آن را به چشم دیده» لفاظانه یا افراطی به نظر برسد، ولی واقعیت این است که در جهان، دولتهایی که تا همین حالا، آلوده و معتاد به داشتن سلاح هستهای شدهاند و به هیچوجه هم حاضر به کنار گذاشتن آن نیستند، فقط در یک حالت از کاربرد سلاح هستهای در وضعیتهای جنگی پرمخاطره (مثل وضعیت پرمخاطره امریکا مقابل تسلیم نشدن ژاپن در جنگ دوم) منصرف خواهند شد: «بدانند که دولت متخاصم آنها نیز تسلیحات هستهای دارد.»
بیشک، نه خاورمیانه کنونی مشابه جهان در زمان جنگ دوم جهانی است و نه ایران با مخاطرهای در آن سطح روبهرو است. با این حال، نخبگان استراتژیک در عالم واقع، گریزی جز پیشبینی و آماده شدن برای بدترین سناریوها ندارند. جنگ غزه و حمایت ایران و متحدانش از فلسطینیان بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نگاه نخبگان امنیتی-استراتژیک ایران به فضای پیرامونی خود را دچار تغییرات جدی کرده و خواهد کرد. ۱۸روز تنش بیسابقه ایران با اسرائیل در آوریل ۲۰۲۴، یعنی از وقتی اسرائیل به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق حمله کرد تا عملیات وعده صادق و پنج روز بعد از آن (پاسخ محدود اسرائیل به حمله ایران)، تغییرات مهمی در نگاه نخبگان امنیتی-استراتژیک در تهران به وجود آورد. برای اولین بار، آنها خود را در دل یک تصاعد بحران بیسابقه با اسرائیل دارای سلاح هستهای دیدند که ممکن است تا حد و اندازه یک رویارویی تمام عیار گسترش یابد.
طبعاً آنها در ذهن سناريوي تهديد هستهاي تلآويو را هم مرور ميكردند. پرسش كليدي اين بود كه اگر اسرائيل در فضاي تصاعد بحران، چيزي شبيه نوعي اولتيماتوم اتمي (پنهان يا آشكار) متوجه ايران كند، بايستي چگونه با آن كنار آمد؟! ايران چنين سناريوي فرضياي را، يك بار هم در ژانويه 2020 در ذهن خود مرور كرده بود، زماني كه در فاصله ترور فرمانده سپاه قدس تا موشكباران پايگاه عينالاسد، تنشها با امريكا بالا گرفت و ترامپ تهديد كرد كه 52 نقطه ايران را خواهد زد. احتمالاً همان موقع هم، تصميمسازان نظامي-امنيتي، به اين فكر ميكردند كه اگر ايران اتمي بود، امريكا وارد چنين تصاعد پرتنشي با ايران نميشد يا اينكه دستكم براي ورود به اين سطح از تنش، شرايط را چندمرتبه سبك و سنگين ميكرد.
تنش 18 روزه ماه آوريل 2024 تهران با تلآويو، اين پرسش را كه « چطور ميتوان با بازيگري كه چندده سلاح اتمي دارد، كنار آمد؟»، هم در ميان نخبگان امنيتي برجسته كرده و هم به ناخودآگاه افكار عمومي كشيده است. در ميان تصميمسازان، علاوه بر هشدار كمال خرازي درباره تغيير دكترين هستهاي ايران، احمد حقطلب، فرمانده سپاه حفاظت و امنيت مراكز هستهاي گفت: «تجديدنظر در دكترين و سياستهاي هستهاي جمهوري اسلامي ايران و عدول از ملاحظات اعلامي گذشته محتمل و قابل تصور است.» تغيير در سطح افكار عمومي نيز بسيار ملموس است. در نظرسنجي Iran Poll، ايرانياني كه «كاملاً موافق» داشتن تسليحات هستهاي هستند از 40درصد قبل از اول آوريل 2024، به 48درصد پس از آن افزايش يافته (افزايش 8 درصدي) و در مقابل، درصد كساني كه صرفاً «تا حدودي» موافق داشتن تسليحات هستهاي هستند، بعد از 1 آوريل، از 27 به 23 كاهش يافته است (كم شدن 4درصدي)؛ اين، يعني آنكه ترديد افكار عمومي درباره مهم بودن سلاح هستهاي به عنوان ابزار بازدارنده كمتر شده و قشر خاكستري كمتري از ايرانيان درباره استراتژيك بودن آن ترديد دارند. اگر وضع به همين منوال ادامه پيدا كند و تنشهاي بينالمللي پيش روي ايران در فضاي 10ماهه جنگ غزه بيشتر شود، معناي جمعي ايرانيان از هستهايشدن، تسليحات اتمي و كاركردهاي آنها، بيش از هر موقع ديگري در طول چند دهه گذشته متحول خواهد شد.
در حالي كه فضاي تنشآلود پس از ترور رهبر سیاسی حماس در قلب تهران ادامه دارد، احتمال اينكه سناريوهاي ذهني، بر خودآگاهي استراتژيك ايران اثر بگذارد، همچنان رو به فزوني است. نخبگان و افكار عمومي بعد از ترور 31 جولاي 2024، بيش از پيش به اين فكر خواهند كرد كه اگر ايران يك دولت هستهاي به معناي خاص كلمه بود، آيا ماجراجوييهايي مانند ترور اسماعيل هنيه، رهبر سياسي حماس در قلمرو حاكميتي ايران، به سادگي اتفاق ميافتاد؟ و آيا اسرائيل بهسادگي پا به جاده تصاعد تنش با ايران ميگذاشت؟
تسليحات هستهاي، جامعهپذيري خاص خودشان را دارند. همانطور كه دولتهاي هستهاي به سادگي يا اصطلاحاً مثل نقل و نبات، تسليحات اتمي را به رخ همديگر نميكشند و همديگر را به كاربرد آن تهديد نميكنند (تابوي هستهاي)، براي ايجاد تنشهاي متعارف با همديگر هم، دست به عصا، محتاط و حزمانديش هستند. گزارش جولاي 2024 آژانس اطلاعات ملي امريكا گفته كه تابو بودن تسليحات هستهاي در ايران در حال كمتر شدن است و ادامه داده كه ايران «زيرساختها و تجربه لازم براي توليد سريع اورانيوم با درجه تسليحاتي در چند تا از تأسيسات خود را دارد، اگر انتخاب كند كه چنين كاري انجام دهد.» نكته كليدي اين گزارش، هشدار درباره غنيسازي 90 درصدي ايران در «پاسخ به تحريمهاي اضافي، حملات (احتمالي) يا سرزنش برنامه هستهاي خود» است. گزينه دوم، يعني تأثير حملات احتمالي بر سرعت گرفتن برنامه هستهاي ايران، چيز جديدي نيست و مدتهاست كه محققان حوزه كنترل تسليحات هشدار ميدهند اقدام نظامي، افكار عمومي و جامعه استراتژيك در ايران را مجاب خواهد كرد كه پشت حاميان بازدارندگي استراتژيك معتبر، صف بكشند. با اين حال، مهم اين است كه «حمله به ايران» به عنوان كاتاليزور توسعه برنامه هستهاي ايران، براي اولين بار وارد برآورد علني جامعه اطلاعاتي امريكا شده است. NIE-2024، يك هشدارباش به بازيگراني مثل اسرائيل است كه بر طبل تنش با ايران ميكوبند: «دستي دستي ايران را به سمت سلاح هستهاي سوق ندهيد.»
منبع: روزنامه جوان