یک افغانستان آرام به معنای یک منطقه آرام است / امارت اسلامی افغانستان ناگزیر است در شیوه اداره جامعه تجدید نظر کند
کارشناسان در همایش ملی افغانستان و چشم اندازهای آینده می گویند که اداره کردن کشوری مانند افغانستان در دنیای جدید نیاز به تخصص و مهارت دارد. البته به این مهارت به دلیل درگیری و جنگ طالبان کمتر توجه شده است. مسئله آموزش در افغانستان گسترش و رشد پیدا کرده و اینکه امارت اسلامی به این مسئله بیتوجه باشد، جفای بزرگی به این کشور است. بسیاری از مسائل مانند تحصیل، شغل و... از حقوق ابتدایی انسان است که تعارضی با اسلام نیز ندارد. امارت اسلامی افغانستان ناگزیر است در شیوه اداره جامعه تجدید نظر کند.
خبرگزاری صدای افغان(آوا) - مشهد مقدس: شعیب بریالی، رییس امور کنسولی وزارت خارجه کشور، امروز، 27 ثور در پنل اول همایش ملی افغانستان و چشماندازهای آینده که در محل سالن اجتماعات دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، با اشاره به اهمیت مشورت در روابط خارجه گفت: ما هر انتقاد سالم و مشورت خوب را با آرامش میشنویم و انسان کامل نیست و به مشورت نیاز دارد، اما اصول علمی باید رعایت شود. افغانستان مشکلات زیادی دارد اما اولویتهای ما متفاوت است.
یک افغانستان آرام به معنای یک منطقه آرام است
او گفت: ما بعد از چهل سال حاکمیت واحد داریم. امکان تحصیل در مدارس تا کلاس چهاردهم و مکاتب تحصیل تا کلاس ششم برای دختران وجود دارد. در افغانستان تنشهای قومی وجود دارد اما در حال حاضر همگی کنار یکدیگر میایستند و نماز میخوانند. در شرایط کنونی باید منطقه یکدست شود.
وی افزود: چرا افغانستان را به عنوان دولت اسلامی به رسمیت نمیشناسند؟ یک افغانستان آرام به معنای یک منطقه آرام است. حال که یک حاکمیت واحد وجود دارد باید از آن استفاده کرد. همچنین تقاضای مردم باید به اندازه توانایی ما باشد. فرق ما و یک دیپلمات ایرانی این است که ما در آرامش تحصیل نکردهایم.
فقدان یک دولت قوی در افغانستان
دکتر اصغر داوودی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد گفت: ریشه بسیاری از مسائل افغانستان به فقدان یک دولت قوی در افغانستان برمیگردد. اگر یک دولت قوی در این کشور باشد، ثبات سیاسی در افغانستان تامین خواهد شد و دولتهای خارجی نمیتوانند در این کشور دخالت کنند. در مورد امارت اسلامی در افغانستان چه خوشمان بیاید یا نیاید آنچه اتفاق افتاده این است که امارت اسلامی در این کشور یک حاکمیت موثر ایجاد کرده است. آنچه اهمیت دارد این است که امارت اسلامی در این کشور پتانسیل مهمی برای بر طرف کردن این چالش و ضعف تاریخی در افغانستان را دارد.
وی خاطر نشان کرد: طالبان میتواند این ضعف را که در طول تاریخ افغانستان از آن رنج میبرده با شروطی حل کند. طالبان یک دولت پیشامدرن است که میخواهد یک نظام سیاسی را ایجاد کند و موضوع مانایی این دولت مطرح است. طالبان نمیتواند به اقتضاعات تشکیل دولت مدرن بیتفاوت باشد. مسئله ارتباط با دنیا، تعامل با شهروندان، ایجاد دولت فراگیر و... از اقتضاعات دولت مدرن است.
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد عنوان کرد: اداره کردن کشوری مانند افغانستان در دنیای جدید نیاز به تخصص و مهارت دارد. البته به این مهارت به دلیل درگیری و جنگ طالبان کمتر توجه شده است. مسئله آموزش در افغانستان گسترش و رشد پیدا کرده و اینکه امارت اسلامی به این مسئله بیتوجه باشد، جفای بزرگی به این کشور است. بسیاری از مسائل مانند تحصیل، شغل و... از حقوق ابتدایی انسان است که تعارضی با اسلام نیز ندارد. امارت اسلامی افغانستان ناگزیر است در شیوه اداره جامعه تجدید نظر کند.
توهم توسعه با توسعه پایدار متفاوت است
در ادامه دکتر حجت میان آبادی، استادیار دانشگاه تربیت مدرس با تحلیل بازیگران سوم در مناسبات ایران و افغانستان و نقش آب در سیاست خارجه افغانستان خاطر نشان کرد: افغانستان پنج حوزه آبریز اصلی دارد. علیرغم اینکه افغانستان کشور پرآبی است اما از نظر وضعیت امنیت اقتصادی آبی در وضعیت نامناسبی قرار دارد. موقعیت ژئوپلیتیک این کشور باعث شده افغانستان همواره در طول تاریخ محل بازیهای بزرگ باشد. یکی از مهمترین راههای نفوذ و تسلط بر افغانستان در طول تاریخ مسئله آب بوده است.
وی عنوان کرد: کنترل منابع آبی در طول تاریخ مسئله جدی در این کشور بوده که باعث شده این مسئله به اهرم بازی قدرتها برای نفوذ در افغانستان تبدیل شود. طبق یک مقاله که در سال 2002 منتشر شده است، در دهه 1960 کشورهایی نظیر شوروی، چین و آلمان غربی پروژههای سدسازی افغانستان را در دست اجرا داشتند. در این زمان افغانستان بیشترین کمک توسعهای در سطح جهان را داشت، تا جاییکه رقابت بین شوروری و آمریکا در افغانستان به عنوان نوع جدیدی از جنگ سرد معرفی شد.
استادیار دانشگاه تربیت مدرس گفت: در آن سالها مقامات آمریکایی صراحتا اعلام میکردند سرمایهگذاری برای ساخت سد در افغانستان توسط کشورهای مختلف، همان جنگ سردی است که آنها میخواهند. سدسازی در این کشور معادل پارادایمهای توسعه غلط شده و هر چه ارتفاع سد بزرگتر برای کشورهای در حال توسعه مصداق خود باوری شد. این در حالی است که در کشورهای غربی بالغ بر چهار دهه است که از استفاده از این نظریه دست برداشتهاند.
میان آبادی افزود: طبیعت مرزهای سیاسی را به رسمیت نمیشناسد، معضل گرد و غبار هم نشانگر این موضوع است. توهم توسعه با توسعه پایدار متفاوت است.
مفهوم مشترک بر سر انتظام اجتماعی، حلقه گمشده در افغانستان
دکتر مرتضی منشادی، دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد در ادامه این همایش درباره میراث مشترک فرهنگی حلقه گمشده انتظام اجتماعی در افغانستان خاطر نشان کرد: فرهنگ مجموعهای از تفکر، احساس و عمل مشترک بین گروه زیادی از انسانها است که موجب همبستگی و تمایز آنها از سایر گروهها میشود. انتظام با نظم متفاوت است، نظم در طبیعت یافت میشود و انتظام مخصوص جوامع انسانی است. آنچه که در افغانستان طی دو سده گذشته مفقود بوده، مفهوم مشترک بر سر انتظام است. سرزمین امروزی افغانستان تاریخی به بلندای خود تاریخ دارد.
وی ادامه داد: اتفاقی که در افغانستان افتاده و نخبگان فکری برای آن نکردند، تعارض در روستا و شهر بر سر آموزش در دوره مدرن است. در دوره مدرن حاملان فرهنگی در افغانستان نتوانستهاند انتظام بین الاذهانی به وجود بیاورند. این تعارض در دوره مجاهدان جدی شد، حتی در دوره جمهوری نیز این مشکل حل نشد. این مفهوم زمانی ایجاد خواهد شد که نخبگان افغانستان به جای پرداختن به فرهنگ سیاسی به جامعهپذیری سیاسی بپردازند.
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد با تاکید بر ایجاد مفاهیم بینالاذهانی عنوان کرد: این همبستگی در حال حاضر فقط از حکومت ساخته است هرچند برنامهریزی فرهنگ از طرف حکومتها ناپسندیده است. آنچه باید در افغانستان به آن توجه شد تلاش برای مفاهیم بینالاذهانی است.