خروج مفتضحانه امریکا از افغانستان؛ این دومین مرتبهای است که در آن نظامیان امریکایی از کشوری خارج میشوند که به آن حمله نظامی کردهاند. در قرن بیستم ویتنام و در این قرن افغانستان. قطعا هر دو مورد ادعای بشردوستی امریکا را به وضوح زیر سوال میبرنچد، اما برای ما افغانستانیها و به خصوص برای سیاستمداران و مسئولان حکومتیمان خروج حقارتآمیز امریکاییها از افغانستان و مواضع و اظهارنظرهای متعدد مقامات این کشور پس از آن، درسها و نکتههایی به همراه دارد.
در روزهای گذشته کتاب خاطرات «هرگز کوتاه نیا» نوشته مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق امریکا منتشر شد که بخشهایی از آن به افغانستان اختصاص دارد.
میتوان گفت امروز هیچکس به اندازه اشرف غنی از خواندن کتاب خاطرات مایک پمپئو ناراحت و افسرده نیست. وی که خود مستقیما با حمایت امریکا قدرت را در افغانستان به دست گرفته بود و بعد از مدتها کشمکش انتخاباتی این جان کری بود که دستان او را بالاتر از دستان رقیبش عبدالله عبدالله در دست گرفت تا مهر تاییدی باشد بر تسلط غنی بر قدرت، هیچگاه گمان نمیکرد که ورق برگردد و روزگاری فرارسد که هر کدام از مقامهای امریکایی به نحوی تمام تقصیرها را به گردن این رییس جمهور فراری بیاندازند.
شاید از همان روزی که جو بایدن با صراحت اعلام کرد که وی چهارمین رئیس جمهور امریکا است که با معضل افغانستان دست و پنجه نرم میکند و به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که این میراث به رئیس جمهور بعدی این کشور برسد، به تدریج این یقینِ اشرف غنی که امریکا برایش تکیهگاهی امن است فروریخت. با این حال ناامید نشد و حتی چند هفته قبل از تسلط امارت اسلامی بر افغانستان به امریکا رفت تا شاید بتواند تصمیم جو بایدن را مبنی بر خروج سربازان امریکایی تا ۳۱ اوت ۲۰۲۱ تغییر بدهد؛ اما وقتی با پاسخ منفی وی مواجه شد دیگر قافیه را باخت. از همین رو بود که در روز ۲۴ اسد آنچنان از کشور متواری شد که حتی برخی از نزدیکترین اشخاص به وی از این فرارِ ناگهانی مات و مبهوت ماندند.
همین فرار شرمسارانه بود که به هیلاری کلینتون جسارت داد تا چند ماه بعد در سخنانی اشرف غنی را رئیس جمهوری ترسو و بزدل توصیف کند و اینگونه مجال یابد تا از شدت فشار افکار عمومی امریکا بر دولت جو بایدن به خاطر خروج مفتضحانه نظامیانشان از افغانستان بکاهد. در واقع کلینتون با گام گذاشتن بر حیثیت نداشته اشرف غنی، بر لکه ننگ خروج ننگین کشورش از افغانستان سرپوش بگذارد.
و حالا در تازهترین مورد از اظهارات مقامات امریکایی در مورد رییس جمهور فراری افغانستان، مایک پمپئو در کتاب خود ادعا میکند که اشرف غنی «بدترین» رهبری بوده که با او دیدار کرده است.
وزیر خارجه سابق امریکا اشرف غنی را شخصی معرفی میکند که هرگز حاضر به فداکاری برای کشورش نبوده است و حال وی را به هم میزند: «غنی متقلبی تمامعیار بود که برای رسیدن به قدرت جان سربازان امریکا را هدر داد.»
نشانه رفتن انگشت اتهام مایک پمپئو به سمت اشرف غنی در این مسئله که وی خون سربازان امریکا را هدر داده است، بازهم سرپوش دیگری بر سیاستها و راهبردهای نظامی اشتباه امریکا در حمله به افغانستان و اشغال آن محسوب میشود.
البته در کتاب پمپئو به عبدالله عبدالله هم اشاره شده است: «اشرف غنی و عبدالله عبدالله به باندهای فساد اجازه دادند که میلیونها دالر از کمکهای امریکا را دزدی کنند.»
در این بخش از سخنان پمپئو باز هم شاهد فرافکنی این مقام امریکایی هستیم. بله قطعا فساد سیستماتیک در دوره جمهوریت در افغانستان جریان داشت، اما نکته مهم اینجاست که این دولتهای امریکا بودند که نقش تسهیلکننده و هدایتکننده فساد در افغانستان را بر عهده داشتند؛ موضوعی که در واکنش امرالله صالح به انتشار کتاب پمپئو نیز به آن اشاره شده است، آنجا که میگوید: «سرنگونی حکومت پیشین افغانستان باعث شد که کلاهبرداریهای مالی امریکاییها دفن شود.»
در بخش دیگری از کتاب وزیر خارجه سابق امریکا که به افغانستان اختصاص یافته است، در مورد اشرف غنی آمده: «اشرف غنی در میان رهبران افغان فاقد اعتبار بود و هرگز یک رهبر مناسب برای آن کشور جنگزده و چندپارچه نبود.» اینجا هم باید مستقیما خود امریکا پاسخگو باشد که حامی اشرف غنی و عامل اصلی روی کار آمدن وی در عرصه ریاست جمهوری و تصاحب قدرت بوده است.
میتوان گفت انتشار سخنان مایک پمپئو در مورد اشرف غنی بار دیگر و به صورت عریان ذات کثیف حاکمان امریکا را برملا کرد. یانکیهایی که حتی به وفادارترین نوکران خود که جز سرسپردگی به درگاه امریکا وظیفهای نداشتهاند نیز کوچکترین رحمی نمیکنند و حاضر اند برای تطهیر آبروی نداشته خود، حیثیت و شرف بربادرفته آن سرسپردگان را لگدمال کنند.