رسانههای پاکستانی گزارش دادهاند که هیاتی از علمای این کشور برای گفتگو با رهبران امارت اسلامی در قندهار و کابل «درباره تنشهای مرزی اخیر» به افغانستان سفر میکند.
به گفته مقامات محلی ایالت بلوچستان پاکستان جلسه فرماندهان مرزی طالبان و پاکستان نیز به دلیل سفر علمای پاکستانی به تعویق افتاده است.
یک مقام محلی پاکستانی گفته است این هیأت چهار نفری «برای گفتگو و عدم تکرار درگیری» در گذرگاه مرزی چمن در منطقه اسپین بولدک قندهار به افغانستان سفر می کند. این گذرگاه اخیراً بارها شاهد درگیری بین افراد امارت اسلامی و نیروهای مرزی پاکستان بوده است.
تنشهای مرزی دو کشور پس از تسلط دوباره امارت اسلامی افزایش یافته است. همچنین پاکستان مدعی شده که گروه های شبه نظامی به ویژه «تحریک طالبان پاکستان» از خاک افغانستان به این کشور وارد شده و به نیروهای ارتش حمله می کنند.
کارشناسان می گویند که تنش های مرزی اخیر که هر بار شدیدتر، خشونت بارتر و خونین تر می شود، موجب نگرانی شدید مقام های سیاسی و امنیتی اسلام آباد شده است.
پاکستان به دلیل روابط پیچیده و طولانی اش با امارت اسلامی، انتظار داشت که پس از سقوط نظام جمهوری، روابط تاریخی را با کابل برقرار کند و از این رهگذر به بسیاری از اهداف مشروع و غیرمشروع خود دست یابد. اکنون اما به این نتیجه می رسد که وضعیت نه تنها نسبت به گذشته، بهتر نشده؛ بلکه امارت اسلامی، بیش از دیگر رژیم های پیشین مسلط بر افغانستان، نسبت به استقلال سیاسی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان، حساس است و اجازه نمی دهد که قدرت های خارجی و کشورهای همسایه، به هر بهانه ای به این حوزه، تعدی و تجاوز کنند.
این در حالی است که سران رژيم اسلام آباد به ویژه جنرال های مستقر در راولپندی، تصور می کردند که پاکستان به دلیل حمایت های گسترده اش از نیروهای امارت اسلامی در طول نزدیک به ۳۰ سال گذشته به آسانی می تواند شرایط و خواسته های خود را بر رهبران امارت، تحمیل کند و آنها را مطیع و منقاد دستورات خویش قرار دهد.
تجربه نزدیک به یک و نیم سال اخیر اما نشان داد که امارت اسلامی، بیشترین تنش و درگیری مرزی را با پاکستان داشته است. دلیل آن کاملا واضح است؛ زیرا هیچ کشوری در همسایگی افغانستان به اندازه پاکستان به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان، چشم ندوخته است. هیچ کشوری به اندازه پاکستان اقدام به رفتارهای تحریک آمیز به منظور نشان دادن سلطه بلامنازع خود بر سرنوشت مردم افغانستان نکرده است. هیچ کشوری همانند پاکستان با استفاده از ابزارهای گوناگون در صدد رخنه و نفوذ در عرصه های امنیت و سیاست افغانستان نبوده و نیست. و در نهایت، هیچ کشوری مثل پاکستان، تصور نمی کرده که افغانستان زیر سلطه امارت اسلامی، مدیون آن کشور است و باید به دستورات و درخواست های مشروع و غیرمشروع آن تمکین کند و از سیاست هایی که اسلام آباد تعریف می کند بدون قید و شرط، پیروی نماید.
واکنش امارت اسلامی در برابر این رویکرد اما صریح و روشن بوده است. رهبران بلندپایه و نظامیان و مرزبانان عادی امارت اسلامی، نشان داده اند که در برابر خواسته های تحمیلی پاکستان، مقاومت می کنند و اجازه نمی دهند که افغانستان که به تازگی از زیر سلطه امریکا و ده ها کشور هم پیمان آن، رهایی پیدا کرده و به استقلال دست یافته، این بار تحت سیطره پاکستان قرار بگیرد و بار دیگر شاهد استعمار خارجی از نوع پاکستانی آن باشد.
از جانب دیگر، رهبران امارت اسلامی به خوبی می دانند که مردم افغانستان، از پاکستان نفرت عمیقی دارند و هرگز سیطره راهبردی اسلام آباد بر کابل را برنمی تابند.
اعتراضات گسترده ای که در نخستین روزهای تسلط امارت اسلامی بر کشور علیه مداخلات پاکستان، شکل گرفت هم به وضوح نشان داد که راه پاکستان برای تسلط بر افغانستان، هموار و آسانگذر نیست و پاکستانی ها هرگز نباید تصور کنند که با قدرت گرفتن دوباره امارت اسلامی در افغانستان، همه چیز به کام پاکستان قرار گرفته است؛ زیرا اول اینکه امارت اسلامی از استقلال افغانستان در برابر همه قدرت های خارجی، صیانت و پاسداری می کند و دوم اینکه مردم افغانستان، هیچگاه سلطه هیچ بیگانه ای را تحمل نخواهند کرد و این نگاه نسبت به پاکستان، چندین بار پررنگ تر و نیرومندتر است.
با توجه به این وضعیت، اکنون پاکستانی ها تلاش می کنند تا با استفاده از سیاست معروف «زردک و چماق» با امارت اسلامی، مواجه شوند تا از یکسو با راه اندازی کارزارهای تبلیغاتی برای کسب مشروعیت بین المللی برای دولت امارت اسلامی در عرصه جهانی، تلاش کنند و از سوی دیگر، بر کابل برای پذیرش سلطه اسلام آباد، فشار وارد کنند و حتی اگر لازم شد کابل را به تجدید نظر بر سیاست خود، تهدید کنند.
در این میان، رهبران امارت اسلامی همانطور که تاکنون محکم و مقتدر، ایستاده اند و به سلطه طلبی غیرمشروع پاکستان با قدرت نه گفته اند، از این پس نیز نباید مجذوب یا مرعوب سیاست ترغیب و فشار اسلام آباد شوند؛ بلکه باید استقلال سیاسی، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، مصالح، امنیت و منافع کشور را خطوط سرخ سیاست خارجی خود در برابر پاکستان و همه کشورهای جهان، اعلام کنند.