حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری در مراسم پیوستن حزبالله ملت افغانستان به مرکز تبیان:
انسجام، حرکت با برنامه و هدف شاخص؛ شروط اصلی استفاده از فرصت کنونی/ مرکز تبیان بستر فعالیت مسنجم را فراهم کرده است
حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری که در مراسم پیوستن حزبالله ملت افغانستان به رهبری کاتب محبوب بنایی به مرکز تبیان، در حضور شخصیتهای جهادی، علما، دانشگاهیان و متنفذین مردمی مهاجر در حسینیه شهید مصباح (ره) در مشهد مقدس صحبت میکرد، با اشاره به اینکه مرکز تبیان بستر کار منسجم را از گذشته فراهم کرده است، گفت: ما تلاش کردهایم تا عناصر سالم و متدین و خالص از هر ولایت و زبانی خارج از روحیه قومی و منطقهای گرد هم بیایند و در این بستر حضور جدی داشته باشند تا انشاءالله همه در کنار هم بتوانیم فضا را برای خروج مردم و کشور از بحران و در راستای تامین امنیت و ثبات و صلح واقعی و حاکمیت مقتدر و کشوری با تمامیت ارضی افغانستان آماده کنیم.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) -مشهد مقدس: حسینی مزاری با بیان اینکه در عرصه مبارزه در افغانستان بسیاری از شخصیتها بعد از پیروزی جهاد از مسیر کنار رفتند و بحث جهاد و مبارزه را رها کردند، گفت: اما جناب آقای بنایی از ابتدایی که وارد عرصه مبارزه میشود تا حالا به صورت متمرکز، سازمانیافته و هدفمند به پیش آمده است بدون اینکه کمترین سستی و ضعفی در مسیرش به وجود بیاید و کمترین انحرافی در حرکت ایشان شکل بگیرد. آنچه در مبارزه ایشان خیلی مشهود و محسوس و کاملا نمایان است ولایتمداری ایشان است که تا حالا هم با همین محوریت حرکت میکند و نه تنها توجه و تاکید وی بر این محور ضعیف نمیشود بلکه روز به روز جدیتر و قاطعتر در صحنه ظهور و بروز پیدا میکند.
رئیس مرکز تبیان خطاب به شخصیتهای جهادی که در دو دهه گذشته از مسیر جهاد منحرف شدند و یا راه تقیه و مخفی کردن هویت جهادیشان را در پیش گرفتند، خاطرنشان کرد: شما اینگونه برج و باروی اعتقادی مردم را فرو میریزانید! مردم فکر میکنند که آیا شما در گذشته راست میگفتید یا حالا راست میگویید؟ اگر در گذشته راست میگفتید چرا حالا این مسیر را انتخاب کردید و دقیقا بر علیه دین و مذهب و مکتب و عقبههای حمایتی خود ایستادهاید و اگر امروز راست میگویید پس چرا ما را در زمان جهاد بنام خدا و امام حسین و ولایت فقیه به کشتن دادید؟ این سوال در ذهن هر فرد مسلمان ایجاد میشود. شما با این رویکردی که انتخاب کردید نمیتوانید مردم را رهبری کنید و آنان را به سمت دین جهت بدهید.
این آگاه مسایل سیاسی با اشاره به اینکه در ۲۰ سال گذشته فرصتهای خیلی نابی وجود داشت که ما استفاده نکردیم، اما با آمدن طالبان و سقوط جمهوریت نیز فرصتهای ناب دیگری در افغانستان فراهم شده است، تاکید کرد: این فرصتها نیاز به مطالعه و دقت و نیاز به شناسایی زمینههای بهرهبرداری دارد. قطعا مشکلات و معضلات و موانع مختلفی نیز بر فرا راه ملت وجود دارد، اما بحث این است که در دل همه این مشکلات و معضلات، فرصتهایی هم وجود دارد و چه بسا ما میتوانیم از آنها استفاده کنیم. اگر فرصتی هم وجود نداشته و تهدیداتی وجود دارد، ما این تهدیدات را به فرصت تبدیل بکنیم. به شرط اینکه ما اهل مطالعه و اهل دقت و اهل برنامه و استراتژی باشیم که بتوانیم از این فرصتها بهرهبرداری بکنیم و اگر تهدیداتی هم است آنها را مبدل به فرصت کنیم.
حسینی مزاری خاطرنشان کرد: در دو دهه گذشته غربیها در افغانستان به خصوص از نظر فرهنگی و اعتقادی و معنوی آنقدر کار کردند که ما تا دهها سال نمیتوانیم جبران بکنیم، چون خود ما شرایط را تغییر نداده بودیم بلکه آنها تغییر دادند و برای خودشان برنامه داشتند و بر اساس برنامه هم عمل کردند و ما را کشاندند به مسیری که خودشان میخواستند. در این میان زنان افغانستانی سختترین ضربات را در جامعه افغانستان از نیرو و فرهنگ غرب متحمل شدند. اگر جمهوریت ده سال دیگر ادامه پیدا میکرد، برای خانوادهها زن و دختری باقی نمیماند و همه از دست ما رفته بود. بنابراین شرایط فعلی فرصت خوبی است تا مردم از آن استفاده نمایند.
رئیس مرکز تبیان با تاکید بر اینکه به صورت پراکنده و غیر منسجم و بدون برنامه و استراتژی و هدف شاخص، امکان ندارد تا از فضای موجود بهرهبرداری شود گفت: اگر ما باز مثل بیست سال قبل در رابطه با شرایط موجود برخورد کردیم قطعا باز هم ناموفقیم و ده سال بعد باز میآییم از ده سال قبل تحلیل میکنیم که چقدر فرصتهای خوبی بود و ما بهرهبرداری نکردیم، عقب ماندیم و صحنه را خالی کردیم اما دیگران آمدند از این صحنه بهرهبرداری کردند و خودشان را قوی کردند و برای خود امکانات سازمان دادند و ما عقب ماندیم.
وی ادامه داد: اکنون شرایط مناسب است و ما باید در راستای بهرهبرداری از این فرصت ورود پیدا بکنیم؛ منتها ورود با انسجام، ورود متشکل و ورود سازمانیافته. تمام نخبگان و تمام شخصیتها، هم از خانمها و هم از آقایان بایستی در یک صف واحد و در یک چارچوب مستحکم و در یک تشکیلات منظم ورود داشته باشند و از این شرایط بهرهبرداری بکنند. اگر پراکنده باشیم، اگر منسجم نباشیم و اگر اختلافات مثل حالا در سطح جامعه وجود داشته باشد طبیعی است که ما شکست خواهیم خورد.
حسینی مزاری با اشاره به اینکه مرکز تبیان بستر کار منسجم را از گذشته فراهم کرده است، گفت: ما تلاش کردهایم تا عناصر سالم و متدین و عناصر خالص خارج از روحیه قومی و منطقهای و خارج از هر روحیهای که باعث جلوگیری از انسجام و هماهنگی و وحدت شود، از هر ولایت و از هر زبان و از هر قوم و منطقه گرد هم بیایند و در این بستر حضور جدی داشته باشند تا انشاءالله همه با هم در کنار هم بتوانیم برای رسیدن به هدف در شرایط موجود کار بکنیم و فضا را برای خروج مردم از بحران و خروج کشور از بحران و در راستای تامین امنیت و ثبات و صلح واقعی و حاکمیت مقتدر و کشوری با تمامیت ارضی افغانستان آماده کنیم.
مشروح سخنان حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این مراسم به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و به نستعین
انگیزه و دلیل برگزاری این مراسم مشخص است، اعلام پیوستن حزبالله ملت افغانستان به رهبری کاتب محبوب بنایی به مرکز تبیان. چند نکته را حول این موضوع خدمت شما عزیزان تقدیم میکنم.
نکته اول در مورد خود جناب آقای کاتب محبوب بنایی است
ایشان یکی از شخصیتهای برجسته، بهنام و باآوازهی عرصه جهاد و مبارزات مردم مسلمان افغانستان میباشد. آقای بنایی در یک خانواده مذهبی و متدین در شهر هرات چشم به جهان گشود و ایام طفولیت و نوجوانی را در آغوش پدر و مادر و خانواده با تعلیمها و آموزشهای لازمه گذراند. وی همزمان با ایام نوجوانی و شروع جهاد مقدسِ افغانستان وارد مبارزات مسلحانه علیه رژیم تروریستی در شهر هرات میشود و طی ۱۴ سال جهاد در عرصه حضور خیلی جدی و فعال دارد. از مبارزات عادی به عنوان یک سرباز گرفته تا رسیدن به مرحله فرماندهی ارشد جهاد و مبارزه و رهبری یک جریان به وظایف دینی و انسانی خود میپردازد و بعد از پیروزی همچنان در صحنه است و در ۲۰ سال اخیر هم در مسئولیتهای مختلف ایفای وظیفه کرده و تا حالا هم در عرصه مبارزات حضور جدی داشته است.
ولایتمداری در حرکت مبارزاتی کاتب محبوب بنایی کاملا مشهود است
البته در عرصه مبارزهی افراد و عناصر و شخصیتها، متاسفانه فراز و نشیبهای زیادی وجود داشته است. چه بسا بسیاری از شخصیتها بعد از پیروزی جهاد از مسیر کنار رفتند و بحث جهاد و مبارزه را رها کردند و وظایف دیگری را در پیش گرفتند. اما جناب آقای بنایی از ابتدایی که وارد عرصه مبارزه میشود تا حالا به صورت متمرکز، سازمانیافته و هدفمند پیش آمده است بدون اینکه کمترین سستی و ضعفی در مسیرش به وجود بیاید و کمترین انحرافی در حرکت ایشان شکل بگیرد. آنچه در مبارزه ایشان خیلی مشهود و محسوس و کاملا نمایان است ولایتمداری ایشان است. نیروی مذهبی و مکتبی ی که مبارزه را با این محوریت انتخاب میکند و با همین محوریت ادامه میدهد و تا حالا هم با همین محوریت پیش میبرد و نه تنها توجه و تاکید بر این محور ضعیف نمیشود بلکه روز به روز جدیتر و قاطعتر در صحنه ظهور و بروز پیدا میکند.
شما در ۲۰ سال گذشته حتما مشاهده کردید به محض اینکه غرب به رهبری امریکا در افغانستان حضور پیدا میکند و یا به عبارتی تجاوز می کند و فضای غربی برکشور مستولی میشود، تغیرات و تحولات زیادی در عرصه زندگی افراد و اشخاص متعددی پیدا میشود؛ عده ای که ریش بلند داشتند ریشها را کوتاه کردند، کسانی که ریش کوتاه داشتند آنرا تراشیدند و رفتند در افغانستان سر سفره شراب نشستند و با زنان دست دادند و محرمات الهی را حلال پنداشتند و ترویج کردند و گسترش دادند. مسیر خدا و دین و مذهب یا به کلی رها شد و یا کمرنگ شد و اگر کسی را میگفتی مجاهد انگار به او آدم فحش می دادی و به بعضی آدمها حتی شخصیتهای متنفذ که مجاهد گفته میشد احساس ننگ و عار میکردند و برخی مجاهد نبودن را مایه افتخار خود میدانستند. من شاهد این روحیات در برخی از شخصیتها بودم.
برخیها گذشتهی جهادی خود را انکار و یا تقیه میکردند، ولی در واقع به اعتقادات مردم ضربه زدند
شاید بعضی شخصیتها مثلا به گفته خودشان تقیه میکردند، من به یکی از آنان اعتراض کردم که آقای بزرگوار شما با این وضعیت و موقعیت و با این رویکرد چرا بر علیه اعتقادات و افکار گذشته خود حرف میزنید و موضع میگیرید؟ او به اصطلاح خیلی راحت گفت که ما میخواهیم مردم خود را حفظ بکنیم! من گفتم خب با این روند و با سر دادن این شعارها و فحش دادن به گذشته خود و بریدن از گذشته خود که مردم و شیعه حفظ نمیشود بلکه برج و باروی اعتقادی مردم را شما فرو میریزانید! مردم فکر میکنند که آیا شما در گذشته راست میگفتید یا حالا راست میگویید؟ اگر در گذشته راست میگفتید چرا حالا این مسیر را انتخاب کردید و دقیقا بر علیه دین و مذهب و مکتب و عقبههای حمایتی خود ایستادهای و اگر امروز راست میگویید پس چرا ما را در زمان جهاد بنام خدا و امام حسین و ولایت فقیه به کشتن دادید و این همه مشکلات و معضلات متعدد خلق کردید؟ این سوال در ذهن هر فرد مسلمان ایجاد میشود. شما با این رویکردی که انتخاب کردید نمیتوانید مردم را رهبری کنید و آنان را به سمت دین جهت بدهید. مردم نسبت به شما بیاعتماد و بیاعتقاد میشوند. ولی خب نه یک نفر، نه دو نفر، بلکه اکثر شخصیتها به اعتقاد خودشان سعی میکردند که برای مذهب و مکتب خدمت بکنند، در حالی که رویکرد اینچنینی خیانت به دین، خیانت به مذهب، خیانت به مکتب و خیانت به مردم بود.
در دو دهه گذشته ضربات سنگینی در عرصههای مختلف بر ملت وارد شد
عده زیادی که حقیقتا از دین رویگردان شدند و در مسیر بیدینی قرار گرفتند و مدام سعی میکردند که به گونهای رفتار بکنند که غربیها، امریکاییها و آلمانیها و انگلیسیها اینها را به عنوان آدمهای همراه و همفکر خودشان بپذیرند. این بود که متاسفانه در ۲۰ سال گذشته از فرصتی که برای اسلام و مذهب و مکتب و مردم به وجود آمده بود بهرهبرداری صورت نگرفت و نه تنها بهرهبرداری نشد بلکه از این فرصت بر ضد اهداف و آرمانهای مردم استفاده گردید و ضربات سنگینی بر پیکر ملت در عرصه اقتصادی، اعتقادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی وارد شد و نتیجه وضعیت آنروز شرایطی فعلی است که همه اینها فرو پاشیدند. همهشان لغزیدند و به تاریخ پیوستند. شما وقتی در داخل افغانستان با مردم صحبت بکنید میبینید که به جریانها نگاهی منفی دارند. با این حال، شخصیتهایی هم در افغانستان بودند که رویکردشان رویکردی اسلامی و مذهبی و مکتبی بود و از همان روز اول جهاد که راه خود را انتخاب کردند، در ۲۰ سال گذشته هم این رویکرد را داشتند تا حالا هم دارند. یکی از آن آدمها جناب آقای کاتب محبوب بنایی بود و همین رویکرد هم باعث شد که ایشان دستگیر شود و یک سال با شرایط مشقتباری در زندان بگرام زندانی شود.
در حال حاضر مشکلات وجود دارد ولی در دل این مشکلات فرصت نهفته است
نکته دوم این است که اکنون در افغانستان فرصت بسیار خوبی بوجود آمده است. اگرچه در ۲۰ سال گذشته هم فرصتهای خیلی نابی وجود داشت که ما استفاده نکردیم، اما با آمدن طالبان و سقوط جمهوریت فرصتهای ناب دیگری در افغانستان فراهم شده است که این فرصتها نیاز به مطالعه و دقت و نیاز به شناسایی زمینههای بهرهبرداری دارد. البته گاهی، وقتی میگوییم در افغانستان فرصت خیلی خوبی پدید آمده است؛ بعضیها ناراحت میشوند و سر و صدا و جنجال و هیاهو میکنند که با این همه معضلات و مشکلات و اقدامات طالبان چه فرصتی بوجود آمده است؟ بمسایل مختلفی را مطرح میکنند و سیاهنمایی های عجیب و غریبی از طرف برخی آدمهای بیمسئولیت منعکس میشود. این در حالی است که بنده هم نگفتم در افغانستان مشکلات و معضلات نیست و مسایل مختلف وجود ندارد، قطعا مشکلات و معضلات و موانع مختلفی بر فراراه ملت وجود دارد، اما بحث این است که در دل همه این مشکلات و معضلات، فرصتهایی هم وجود دارد و چه بسا ما میتوانیم از آنها استفاده کنیم. اگر فرصتی هم وجود نداشته و تهدیداتی وجود دارد، ما این تهدیدات را به فرصت تبدیل بکنیم. از دید من تهدیدی وجود ندارد و همهاش فرصت است. حتی موانع و تهدیدهایی که گفته میشود در افغانستان وجود دارد نیز فرصت هستند، اگر هم فرصت نباشند باید فرصتسازی شود، به شرط اینکه ما اهل مطالعه و اهل دقت و اهل برنامه و استراتژی باشیم که بتوانیم از این فرصتها بهرهبرداری بکنیم و اگر تهدیداتی هم است آنها را مبدل به فرصت کنیم.
باید از فرصت موجود استفاده کرد؛ اگر منتظر امریکا باشیم که کاری کند، تمام شئون ما را مدیریت میکند
نکته بعدی هم این است که حالا ما این فرصت را چیکار بکنیم؟ اگر در کنار فرصت مثلا تهدید هم است چیکار بکنیم؟ راهش این است که ما بایستی از این فرصتها بهرهبرداری بکنیم. راهش این است که ما دست روی دست نگذاریم و منتظر این نباشیم که دیگران بیایند اوضاع را برای ما درست بکنند و بعدش ما مثل مهمان وارد کشور شویم و از موهبتهایش بهرهبرداری بکنیم. شما تا هر زمانی که منتظر باشید شرایط و فرصتها را دیگران برای شما فراهم بکنند، آنان بهرهاش را خواهند برد و شما را مدیریت و رهبری نموده و از وجود شما استفاده میکنند، چنانچه در ۲۰ سال قبل بعد از ۱۱سپتامبر امریکاییها آمدند وارد افغانستان شدند حمله کردند و از خیرات سر امریکاییها طالبان سقوط کرد و ائتلاف شمال با همکاری امریکاییها آمدند افغانستان را گرفتند و حکومت تشکیل دادند. خب شما با توان و مدیریت و رهبری امریکایی رفتید افغانستان را گرفتید. شما خودتان در افغانستان وارد عمل نشدید بلکه امریکاییها این موهبت را به شما اعطا کردند. وقتی امریکاییها برای شما سفره را پهن میکنند، حتی بر نحوه خوردن شما هم مدیریت خواهند کرد و حتی به نحوه لباس پوشیدن و تعامل و صحبت و رفتار اجتماعی شما هم نظارت خواهند نمود. چنانچه در ۲۰ سال گذشته امریکا و غربیها در همه شئون مردم ما و شما دخالت داشتند و جهت دادند و رهبری کردند. آنها یک دالر هم که خرج میکردند سعی میکردند بر اساس یک برنامهریزی این پولها را خرج نمایند و از خروجی آن در راستای توسعه دموکراسی و آزادی بیان خودشان بهرهبرداری بکنند.
شما توجه داشته باشید که غربیها در افغانستان به خصوص از نظر فرهنگی و اعتقادی و معنوی آنقدر کار کردند که ما تا دهها سال نمیتوانیم جبران بکنیم، چون خود ما شرایط را تغییر ندادیم بلکه آنها تغییر دادند و برای خودشان برنامه داشتند و بر اساس برنامه هم عمل کردند و ما را کشاندند به مسیر مختلفی که خودشان میخواستند. ما خوش بودیم که مثلا چند صد نفر نمایندگان مجلس داریم، ما خوش بودیم که مثلا رئیسجمهور را انتخاب کردیم و انتخابات داریم، ما خوش بودیم وزرا داریم، ما خوش بودیم شیعیان سهم وزیر و وکیل و فلان داشتند. اما چه کاری شد برای مردم و کشور؟ شما بفرمایید یک خروجی مثبت از وضعیت گذشته برای من نشان بدهید! یکی از چیزهایی که برای ما به عنوان خروجی مثبت نشان میدهند و هی تبلیغ میکنند وضعیت زنان است که در زمان جمهوریت در سطح زندگی زنان انکشاف داده شد و در صحنه حضور پیدا کردند و فلان و بهمان. بابا شما طنز میگویید. اگر طنز هم است طنز خیلی تلخی است. اگر شما در رابطه با زن صحبت میکنید بدانید این زنان بودند که سختترین ضربات را در جامعه افغانستان از نیرو و فرهنگ غرب متحمل شدند.
زنان افغانستانی سختترین ضربات را از سوی فرهنگ غربی متحمل شدند
ضربات بسیار سنگین و وحشتناکی بر جامعه زنان ما تحمیل شد. اما شما برای جامعه زنان چه کاری انجام دادید؟ نهایت تلاش شما این بود که زن ما چادر را از سر دور کند، زن ما لب سیرین/ماتیک بزند، زن ما به اصطلاح نیمه برهنه و یا برهنه شود. موسساتی در کابل وجود داشتند که برای یک دختران جوان ماهانه پول میدادند و چند دست لباس هم هم برایش تعیین میکرد که شما کافیست فقط با این لباس در شهر کابل راه بروید. لباسی میپوشیدند آنقدر ظریف و نازک که حتی زیر پیراهنی و لباس زیرش معلوم میشد. اگر جمهوریت ده سال دیگر ادامه پیدا میکرد برای خانواده ما و شما زن و دختری باقی نمیماند و همه از دست ما رفته بود. طرف مثلا با عبا و قبا و ریش بلند، حضرت آیتالله خیال میکرد چی شخصیتی مثلا، گاهی اوقات اظهار نظرهای قلمبه سلمبه داشت اما از وضعیت دختر خود خبر نداشت. یکی از شخصیتهای شاخص یک روز به من زنگ زد خیلی خوشحالی میکرد که حاجآقا دخترم الحمدالله از طریق او آی ان در فلان اداره مسئولیت پیدا کرده و رفته مشغول کار شده است. ذائقه غربی اینقدر تاثیر گذاشته که روحانی ما خوشحال است که دخترش از طریق یک موسسه خارجی در یک اداره فاسد کار پیدا کرده است. آدم خجالت میکشید که بگوید این آقا روحانی است. ببینید بالاخره غربیها در افغانستان چکار کردهاند که حتی روی افرادی که به اصطلاح دیندار و مذهبی بودند اینقدر تاثیر گذاشتند. بنابراین شرایط فعلی شرایط مناسبی است که مردم ما از این فرصت بهرهبرداری بکنند و به آن ورود پیدا نمایند.
شرط مهم استفاده از فرصت فعلی، منسجم و با برنامه عمل کردن است
نکته بعدی این است که به صورت پراکنده و غیر منسجم و بدون برنامه و استراتژی و هدف شاخص، امکان ندارد از فضای موجود بهرهبرداری شود. اگر ما باز مثل بیست سال قبل در رابطه با شرایط موجود برخورد کردیم قطعا باز هم ناموفقیم و ده سال بعد باز میآییم از ده سال قبل تحلیل میکنیم که چقدر فرصتهای خوبی بود و ما بهرهبرداری نکردیم، عقب ماندیم و صحنه را خالی کردیم اما دیگران آمدند از این صحنه بهرهبرداری کردند و خودشان را قوی کردند و برای خود امکانات سازمان دادند و ما عقب ماندیم. پس حالا هم سر وقت است برادران و خواهران که ما در افغانستان در راستای بهرهبرداری از این فرصت ورود پیدا بکنیم؛ منتها ورود با انسجام، ورود متشکل و ورود سازمانیافته. تمام نخبگان و تمام شخصیتها هم از خانمها و هم از آقایان بایستی در یک صف واحد و در یک چارچوب مستحکم و در یک تشکیلات منظم ورود داشته باشند و از این شرایط بهرهبرداری بکنند. اگر پراکنده باشیم، اگر منسجم نباشیم و اگر اختلافات مثل حالا در سطح جامعه وجود داشته باشد طبیعی است که ما شکست خواهیم خورد. بنابراین انسجام اولین شرط بهرهبرداری از فرصت است.
باید دست به دست هم دهیم و با یک حرکت مقتدر به سمت استفاده از فرصت موجود برویم
دومین شرط، داشتن هدف شاخص است. سومین شرط داشتن برنامه برای رسیدن به این هدف شاخص است. و این است که ما امروز نیاز داریم در افغانستان همه دست به دست هم بدهیم در کنار همدیگر با یک حرکت مقتدر و قوی برویم به سمت بهرهبرداری از این فرصتها. لذا لازم است که همه نخبگان و همه شخصیتهای حقیقی و حقوقی در کنار هم قرار بگیرند و با یک حرکت قوی و قدرتمند انشاءالله از این فرصت بهره برداری بکنیم. اقدام جناب آقای کاتب محبوب بنایی هم در همین راستا است و همچنان که اقدام بقیه دوستان ما در گذشته قبل از آقای بنایی در همین راستا بوده است. لذا عناصر نخبه حقیقی و حقوقی باید کنار هم قرار بگیرند با صفوف واحد و متحد و یکپارچه در رابطه با بهرهبرداری از فرصتها کار بکنند. البته صحبت از این فرصتها به جلسه مستقلی نیاز دارد که اگر حالا بپردازم به فرصتهای موجود در
افغانستان قطعا برنامه طولانی خواهد شد و من از طولانی شدن برنامه اجتناب میکنم و انشاءالله در یک فرصت دیگر اینجا یا کابل در رابطه با فرصتهایی که در افغانستان وجود دارد صحبت خواهم کرد.
مرکز تبیان بستر فعالیت منسجم را فراهم کرده است
مرکز تبیان هم این بستر را از گذشته فراهم کرده است تا عناصر سالم و متدین و عناصر خالص خارج از روحیه قومی و منطقهای و خارج از هر روحیهای که باعث جلوگیری از انسجام و هماهنگی و وحدت شود، از هر ولایت و از هر زبان و از هر قوم و منطقه گرد هم بیایند و در این بستر حضور جدی داشته باشند تا انشاءالله همه با هم در کنار هم بتوانیم برای رسیدن به هدف در شرایط موجود کار بکنیم و مطابق مطالباتی که در افغانستان داریم، برای بدست اوردن این مطالبات، چه مطالباتی که متوجه شرایط طبیعی و جغرافیایی است و چه مطالباتی که متوجه حکومت است و چه مطالبات در سطح عموم و از ناحیهی مردم و چه مطالبات از ناحیهی سایر شخصیتهای حقیقی و حقوقی است حرکت بکنیم و فضا را آماده بکنیم برای خروج مردم از بحران و خروج کشور از بحران و در راستای تامین امنیت و ثبات و صلح واقعی و حاکمیت مقتدر و کشوری با تمامیت ارضی افغانستان و انشاءالله به انجام وظایف دینی و اسلامی و مکتبی خود متمرکز شویم. بیش از این وقت عزیزان را نمیگیرم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
لینک گزارش تصویری این مراسم: https://www.avapress.net/fa/gallery/258527/2/