غلامرضا سادات: ترکیه با اینکه از گروه اخوان المسلمین و معارضان سوری محاصره شده در ادلب و دولت وفاق ملی لیبیا در مقابل خلیفه حفتر حمایت میکند؛ اما در مقابل، عربستان از گروه های تکفیری سلفی سوری که رویکرد مقابله جویانه با اسلام معتدل اخوانی داشته حمایت کرده که این دو تفکر را در مقابل هم قرار داده؛ اما با تمام این موارد و تنش بعد از چندین دهه فراز و فرود مسایل جهانی و منطقه ای از جمله بحران انرژی جهان و تقویت و گسترش حوزه مقاومت و موارد دیگر، به ناگزیر مقامات ترک و عرب را به کنار آمدن در مقابل همدیگر وادار کرده است.
عربستان و ترکیه دو کشور مدعی «رهبری جهان اسلام» در خاورمیانه همواره رابطه نوسانی توام با تنش داشته اند. این فراز و فرود از زمان فروپاشی و سقوط امپراتوری عثمانی و همزمان با تأسیس عربستان توسط آل سعود تا امروز وجود داشته است.
در اوایل روابط، عربستان سعودی با رویکرد سلفی گری وهابی در مقابل جمهوری ترکیه وارث عثمانی با رویکرد سکولار قرار داشته که در سال های اخیر هر دو کشور از دین به عنوان سلطه و گسترش ایدئولوژی شان بهره جسته اند.
با تمام این رویکردها اما آنچه وجهه این دو کشور متضاد از نظر ایدئولوژیک را در کنار هم قرار داده، روند تنش آفرینی و سلطه جویی و گسترش پان ترکیسم از جانب اردوغان، در مقابل تبلیغات ایدئولوژیک سلفی گری از جانب آل سعود بوده که این رویکردها هرچند امروز اندکی تعدیل شده؛ اما نتیجه کار اردوغان و بن سلمان را می توان در ویرانی های کشورهای منطقه و خاورمیانه به وضوح دید.
بهار عربی در سال ۲۰۱۰ نقطه عطفی در کاربرد عملی تفکر پان ترکیسم و و عربیسم سلفی بود. با وجود اعتراضات داخلی در کشورهای ترکیه و عربستان علیه حاکمیت های این کشورها، اما هر دو کشور با اسلحه و گلوله به مصاف معترضان رفته و میدان تقسیم استانبول و شهر قطیف در عربستان به میادین سرکوب و کشتار بدل شده بودند.
در حالی که رهبران این دو کشور مردمان خویش را زندانی و اعدام و کشتار دسته جمعی می کردند/ میکنند، اما برای ملت های دیگر شعار آزادی و دموکراسی سر داده و به بهانه آن، کشورهای سوریه و لیبیا و یمن را درگیر جنگ های خانمان سوز داخلی کرده که تا امروز ادامه دارد.
این دو کشور با اینکه در سرکوب مخالفان داخلی خود در سال های اخیر با شدت و قدرت تمام عمل کرده و هزاران تن را به جرم های مختلف زندانی و اعدام کرده اند، اما در عین حال در تقویت گستره تکفیر و تروریزم در کشورهای منطقه نقش محوری را بازی کرده و ده ها گروه تروریستی را در کشورهای سوریه و یمن و لیبیا علیه ملت ها بسیج و تقویت و حمایت کرده اند.
در کنار موارد دیگر، قتل جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول توسط عمال محمد بن سلمان در ۲۰۱۸ و مسایل منطقه ای از جمله حمایت دو کشور از گروه های مخالف همدیگر، اخوانی و تکفیری در کشورهای منطقه بعد از بهار عربی و دیگر مسایل بین المللی، ظاهرا روابط این دو کشور را به نقاط باریک و تیرگی علنی کشانده بود؛ اما با تمام این تفاسیر آنچه این دو کشور سلطهجو را به هم نزدیک کرده و می کند هراس از گسترش حوزه مقاومت در مقابل زیاده خواهی های دولت ها و کشورهای سلطه جو از یک طرف و تبعیت این دو کشور به عنوان پایگاه های پان ترکیسم و وهابیت خاورمیانه، در مقابل «هلال شیعی» است که به نوعی به مسامحه و مصالحه ای مصلحت جویانه آنها را واداشته است.
ترکیه با اینکه از گروه اخوان المسلمین و معارضان سوری محاصره شده در ادلب و دولت وفاق ملی لیبیا در مقابل خلیفه حفتر حمایت میکند؛ اما در مقابل، عربستان از گروه های تکفیری سلفی سوری که رویکرد مقابله جویانه با اسلام معتدل اخوانی داشته حمایت کرده که این دو تفکر را در مقابل هم قرار داده؛ اما با تمام این موارد و تنش بعد از چندین دهه فراز و فرود مسایل جهانی و منطقه ای از جمله بحران انرژی جهان و تقویت و گسترش حوزه مقاومت و موارد دیگر، به ناگزیر مقامات ترک و عرب را به کنار آمدن در مقابل همدیگر وادار کرده است.
سفر اخیر اردوغان به عربستان بعد از پنج سال و چشم پوشی از بلوف های سفت و سخت سیاسی که در قبال قتل جمال خاشقجی به عربستان داده بود، بازهم عدم تعادل این پیر سلطه گر ترک را به عنوان مدعی وراثت امپراتوری عثمانی با تبلیغات میان خالی اسلامی نشان داد، و اینکه وی برای استحکام پایه های حکومت اش در مسیر ایدئولوژی از راه حل تأمین انرژی که به بحران جهانی بدل شده وارد شود؛ اما در مقابل، محمد بن سلمان که متهم اصلی قتل جمال خاشقجی است، بعد از چندین سال انزوای سیاسی که هنوز هم به پایان نرسیده در سفر نمادین با اشتیاق تمام به ترکیه رفت.
بن سلمان با سفر به ترکیه هم پرونده قتل جمال خاشقجی را با خود به ریاض برده و مهر سربسته به آن می زند و هم رابطه تیره چند سال اخیر این دو کشور را با وعده تأمین انرژی ترکیه، حداقل به ظاهر تا حدی بهبود می بخشد.
آنچه قابل توجه است اینکه ممکن است تزویج این دو کشور به عنوان منبع و حامی تکفیر و تروریزم در کوتاه مدت به نفع حاکمیت های سلطه گر ترک و عرب منطقه (اردوغان و بن سلمان) باشد؛ ولی قطعا با رویکرد سلطه گری و سردمداری و رهبری جهان اسلام (سنی) که رهبران هر دو کشور سودای آن را در سر می پرورانند دوام و تضمین این تزویج سخت و دشوار خواهد بود.
البته آنچه بیش از همه مورد توجه و تأمل است اینکه گرمی و سردی روابط این دو کشور (ترکیه و عربستان) هیچ سودی برای ملت های منطقه و دولت های اسلامی خاورمیانه و حتی ملت های ترکیه و عربستان نداشته و ندارد و در هر حالت آن، چه تنش و چالش و چه مسامحه و مصالحه رهبران (ترک و عرب) تا زمانی که رهبران این دو کشور سودای رهبری جهان اسلام از مجرای سلطه ایدئولوژی (پان ترکیسم و سلفی گری) در سر داشته و به عنوان حامیان جدی تکفیر و تروریزم عمل کنند، جز بدبختی و تخریب و ویرانی برای ملت ها و کشورهای منطقه، ارمغان دیگری نداشته و ندارد. برای ملت های ترک و عرب هم پیامی جز سرکوب و زندان و اعدام، حاصلی نخواهد داشت.