از دیر باز به این فکر بودم و حالا نیز هستم تا مشکلات ریشه دار مهاجرین از گذشته تاحالا حل و فصل گردد تا در راستای حسن استفاده از ظرفیت مهاجرین و نزدیکی دوملت و دولت ایران و افغانستان کار بایسته و شایسته ای صورت بگیرد و حتی بدین منظور تقریبا ۴ ماه قبل نامه ای به محضر رهبر انقلاب و ۱۰ شخصیت حقوقی دیگری چون رئیس جمهور محترم، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس شورای اسلامی، وزیر خارجه، وزیر داخله/کشور، دبیر شورای امنیت ملی و... و مدیرکل اموراتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور جمهوری اسلامی نوشتم و تقاضای حل مشکلات مهاجرین هموطن را کردم و یکی از راه حل هارا نیز در مجلس شورای اسلامی می دیدم تا نمایندگان با بصیرت و دلسوز، به اصلاح قوانین کهنه زمان شاه یا اوایل انقلاب در رابطه با مهاجرت بپردازند و یا قوانین جدیدی بسازند تا روند ساماندهی مهاجرین را به روز کرده، در حد امکان آنان را به حقوق مشروع و معقول شان برسانند و یا حداقل از آلام و دردهای شان بکاهند اما حالا می بینم نه تنها از تلاش برای حل مشکلات خبری نیست که بیش از سی نفر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مشکل اصلی ایران را مهاجرین افغانستانی دانسته، کمر همت بسته، علیه مظلوم ترین قشر اما قهرمانان کسب و کار و فعالیت مجاهدانه طرح می دهند
##سید_عیسی_حسینی_مزاری/اخیرا طرحی در ##مجلس_شورای_اسلامی_ایران اعلام وصول شده و قرار است به زودی در مورد آن رای گیری گردد که سخت ترین مجازاتها برای مهاجرین فاقد مدرک و نیز شرایط دشوار دیگری را برای مهاجرین مجاز جهت اقامت در ایران پیشنهاد کرده است.
اگرچه از یکسو طرفدار ورود غیر قانونی هموطنان به ایران نیستیم و از سوی دیگر علاقه نداریم مهاجرین هموطن در ایران رسوب کرده و هیچ میلی به برگشت به وطن نداشته باشند و خود نیز طرح و تلاش داریم تا زمینه بازگشت آبرومندانه و داوطلبانه مهاجرین را نه فقط از ایران بلکه از دیگر کشورها به افغانستان فراهم کنیم و از سوم سو دغدغه های مسئولان ذیصلاح ایرانی را از تبعات سیاسی و امنیتی مهاجرین نیز درک می کنیم، اما این بدان معنا نخواهد بود که مهاجرین مقیم مجاز در ایران و یا آنهایی که در ابتدا، ورودشان مجاز بوده اما بنا به دلایلی مدارک اقامتی شان باطل گردیده، تحت عنوان غیر مجاز زندگی می کنند و یا حتی آن دسته از مهاجرینی که به هردلیلی از کشور آواره گردیده، به عنوان هجرت کننده های واقعی خودرا به ایران رسانده اند، مورد بی مهری قرار گرفته، آنهم با پیشنهاد و پیگیری تعدادی از نمایندگان مجلسی که پسوند عنوان انقلابی دارد، اقدام به تصویب قانونی علیه آنها صورت بگیرد که نه با آموزه های اسلامی و نه با قوانین شناخته شده بین المللی سازگاری دارد.
از دیر باز به این فکر بودم و حالا نیز هستم تا ##مشکلات_ریشه_دار_مهاجرین از گذشته تاحالا حل و فصل گردد تا در راستای حسن استفاده از ظرفیت مهاجرین و نزدیکی دوملت و دولت ایران و افغانستان کار بایسته و شایسته ای صورت بگیرد و حتی بدین منظور تقریبا ۴ ماه قبل نامه ای به محضر رهبر انقلاب و ۱۰ شخصیت حقوقی دیگری چون رئیس جمهور محترم، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس شورای اسلامی، وزیر خارجه، وزیر داخله/کشور، دبیر شورای امنیت ملی و... و مدیرکل اموراتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور جمهوری اسلامی نوشتم و تقاضای حل مشکلات مهاجرین هموطن را کردم و یکی از راه حل هارا نیز در مجلس شورای اسلامی می دیدم تا نمایندگان با بصیرت و دلسوز، به اصلاح قوانین کهنه زمان شاه یا اوایل انقلاب در رابطه با مهاجرت بپردازند و یا قوانین جدیدی بسازند تا روند ساماندهی مهاجرین را به روز کرده، در حد امکان آنان را به حقوق مشروع و معقول شان برسانند و یا حداقل از آلام و دردهای شان بکاهند اما حالا می بینم نه تنها از تلاش برای حل مشکلات خبری نیست که بیش از سی نفر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مشکل اصلی ایران را مهاجرین افغانستانی دانسته، کمر همت بسته، علیه مظلوم ترین قشر اما قهرمانان کسب و کار و فعالیت مجاهدانه طرح می دهند و به دنبال تصویب خواسته ای هستند که نه تنها پشتوانه اسلامی و شیعی و حتی حقوق بشری ادعایی غربی ندارد که اصولا ضد حقوق انسانی و برخلاف رویه بشر دوستانه و در تقابل با افکار همسویی و هماهنگی دو دولت و ملت ایران و افغانستان خواهد بود.
خدمات جمهوری اسلامی ایران برای مهاجرین و حتی مردم افغانستان چه در دوران جهاد و مقاومت و چه در ۱۹ ساله اخیر فراموش شدنی نیست و کاملا قابل قدر است و تمام مردم ما به اهمیت ارائه این خدمات آنهم در شرایط سختی که جمهوری اسلامی در مقاطع مختلف درگیر آن بوده، پی برده، همواره شکرگزار این نظام هستند و رهبر انقلاب را رهبر خود می دانند و حاضرند با تمام وجود از تمامیت حاکمیت اسلامی دفاع کنند، اما باز در این میان مشکلات خرد و بزرگی بوده که همواره برای مهاجرین چالش برانگیز گردیده، زندگی معمولی آنان را تحت تاثیر جدی قرار داده و ازین فضا نیز رقبا و دشمنان سوء استفاده جسته، همواره به تخریب وجهه جمهوری اسلامی و ایجاد جدایی بین مردم افغانستان و ایران و حتی به وجود آوردن تضاد میان آنها پرداخته و می پردازند، این درحالی است که از یکسو همسویی و هماهنگی دو دولت و ملت افغانستان و ایران به شدت به نفع هردو کشور است و از سوی دیگر بسیاری از شخصیتهای حقیقی و حقوقی هر دو ملت کوشیده اند تا شرایط همسویی و همدلی را فراهم کنند و در این راستا خون دلها خوردند و هزینه های سنگینی پرداخته و باز حاضر به پرداختن خواهند بود و از سوم سو افغانستان نه فقط در منطقه بلکه از اهمیت جهانی برخوردار است و قطعا همکاری افغانستان در عرصه های مختلف با ایران از جایگاه به سزایی برخوردار است و در چنین شرایطی است که برای رسیدن به این اهداف، کار زیادی بایستی صورت بگیرد که یکی از این کارها رسیدگی بیش از پیش به امور مهاجرین، رفع مشکلات کوچک و بزرگ آنها و همسو کردن این طیف با نظام اسلامی است. چون هرگز امکان ندارد رضایت مهاجرین تامین نشود اما از آن طرف در سیاست خارجی ایران، شعار دوستی ایران و افغانستان تحقق پیدا کند.
به طور قطع در چنین شرایط بحث برانگیز، که دشمنان جمهوری اسلامی از زمین و هوا و از شرق و غرب و شمال و جنوب، چنگ و دندان تیز کرده اند تا به هر نحو ممکن علیه این نظام ضرباتی وارد کنند اما تعدادی از نمایندگان مجلس عامدانه و یا از روی عدم مطالعه حساسیت اوضاع، طرحی را به مجلس پیشنهاد می کنند که نه از پشتوانه اسلامی برخوردار است و نه توجیه بین المللی دارد و نه هم به نفع امنیت ملی ایران است.
بنابراین از رهبر بزرگوار انقلاب، رئیس جمهور محترم جمهوری اسلامی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، شورای امنیت ملی و سایر مراجع ذیربط جمهوری اسلامی ایران نه تنها می خواهم جلو این طرح گرفته شود و در معرض بررسی و رای گیری و تصویب قرار نگیرد بلکه خواهان رفع نواقص قوانین کهنه مربوط به مهاجرت و تدوین و تصویب قوانین جدید جهت تسریع در سازماندهی سالم و رفع مشکلات ذیل مهاجرین نیز می باشیم:
۱- مهاجرین افغانستانی مقیم ایران با مشکلات متعدد اقامت، عدم تمدید گذرنامه های خانواری، ابطال سربرگ های مهاجرین سرشماری شده، تردد بین شهری، گردشگری، بیمه درمانی، بیمه کارگری، گواهینامه رانندگی، عدم پیوند اعضا، اهداء خون، مدارس محل ثبت نام به نام بالاشهر و پایین شهر، عدم ثبت نام در مدرسه های تیز هوشان، عدم توجه به فرهنگیان و ورزشکاران، برخوردهای سلیقه ای مامورین پایین دست برخی ادارات با مهاجرین و اخراج و طردمرزهای غیرقانونی آنها و ده ها مشکل دیگر مواجه هستند که می طلبد دولت جمهوری اسلامی ایران برای رفع معضل طیف وسیعی ازین قشر کاری کند و با گشایش گره مشکلات اینها از ظرفیت بزرگ و عظیم مهاجرین بهره برداری سالم و مثبت بنماید.
۲- کسبه، بازاریان و ##کارگران_مهاجر به دلیل نداشتن پروانه کار، صاحب سرمایه و مایملک منقول و غیر منقول خود نیستند. اگر مهاجری مغازه دار است باید مجوز به نام ایرانی و یک مباشر ایرانی نیز در راس کار و مسئول خرید و فروش باشد و در حقیقت صاحب سرمایه اصلی هیچ کاره محسوب می گردد، ملک و ماشین نیز به نام مهاجر قابل ثبت نیست، امور بانکی اعم از حساب جاری و پس انداز و کارت عابربانک و خرید سیمکارت موبایل شان همواره با خلل و مشکل همراه است و از همین رو مهاجر از یکسو رشد آنچنانی اقتصادی پیدا نمی کند و از سوی دیگر ملک و دارایی نقدی و غیر نقدی آن همواره در معرض کلاه برداری و زورگیری قرار می گیرد و از سوم سو خاطر مهاجر نه فقط از دولت و ملت بلکه از کل نظام مکدر می گردد.
برداشتن موانع کسب و کار مهاجرین و سایر امور متذکره و دادن پروانه فعالیت با داشتن کمترین سرمایه، نه تنها امکانات مهاجران را به کار می اندازد بلکه ده ها هزار شغل برای اتباع ایران نیز ایجاد کرده و در راستای پویاسازی اقتصاد ایران نقش بارزی بازی خواهند کرد.
۳- مهاجرین قادر به ##سرمایه_گذاری_در_ایران نیستند و اگر بخواهند اقدام بدین کار بکنند شرایطی در فراروی آنها قرار می گیرد که ترجیح می دهند کار مخفی یا غیر قانونی کرده و هیچگونه مالیاتی نیز نپردازند و یا در نهایت بساط خویش را جمع کرده، با تمام سرمایه، به کشورهای امارات، ترکیه، قزاقستان و... بروند که به اذعان سرمایه گذاران، به صدها مرتبه بیشتر از ایران به صرفه شان به نظر می رسد. فراهم سازی سرمایه گذاری با مبنا و معیار ریال ایرانی و مطابق با شرایط اتباع ایران برای مهاجرین مقیم جمهوری اسلامی ایران و ایجاد تسهیلات در مسیر ثبت شرکت های تجاری و سرمابه گذاری کاری است که می تواند هزاران میلیارد تومان سرگردان و یا خوابیده مهاجرین را به گردش درآورده، زمینه رشد و ارتقای اقتصادی ایران را نیز درپی داشته باشد.
۴- مشکل دیگر، وضعیت دانش آموزان در ابعاد مختلف و نیز _ثبت_نام_فرزندان_مهاجر در دانشگاه های ایران است. هزینه به دلار باید پرداخت گردد آنهم چندبرابر یک دانشجوی ایرانی و حتی دانشجوی مهاجر پذیرفته شده از طریق کانکور در دانشگاه های دولتی هم بایستی هزینه پرداخت کنند و این درحالی است که اکثر علاقمندان به تحصیل مهاجر در زیر خط فقر به سر می برند و وجود این موانع باعث شده است اکثر جوانان مهاجر از تحصیلات عالیه بازمانده، مشغول به کسب و کار معمولی شوند و اینجاست که جامعه مهاجرِ امروز، بی سوادتر و یا کم سوادتر از دیروز می گردد.
فراهمسازی شرایط سهل ثبت نام مهاجرین به دانشگاه های ایران با هزینه ریالی اما معادل با تبعه ایرانی، راه چاره خواهد بود.
همچنان در ایران بستری فراهم شده که از یکسو انگیزه تحصیل تضعیف گردیده و از سوی دیگر باعث فرار تحصیل کردگان و نخبگان مهاجر شده است. از جوانی که توانایی تحصیل حتی با پرداخت هزینه دلاری دارند سوال می کنم؛ چرا تحصیلت را ادامه ندادی؟! می گوید برای چه؟! می گویم خب تحصیل عالیه خوبه؟! می گوید: مدرک کارشناسی بگیرم، کارشناسی ارشد و حتی مدرک دکترا داشته باشم، چه کنم؟! باز بروم مغازه میوه فروشی؟! یا کفاشی و بقالی؟! یا بنایی و در نهایت کار آزاد؟! اینگونه است که جوان مهاجر با فهم اینکه پس از پایان تحصیلات قادر به احراز شغل مورد علاقه خود نیست، با درس و بحث خداحافظی می کند و یا نخبه تحصیل کرده ما در ایران یا افغانستان و یا در هرکشور دیگری، توان اشتغال به رشته دلخواه خودرا ندارد، چه کند به ایران بماند و اسکان یابد؟!، طبعا راه مهاجرت را در پیش گرفته، به سایر کشورهای اروپایی و... می روند! اگرچنین نیست! پس بفرمایید چند نفر دکترِ مهاجر، شماره نظام پزشکی داشته و دارای مطب طبابت می باشند و یا چند مهندس عمران و راه و ساختمان و کامپیوتر و... در ادارات و شرکت های خاص دولتی یا خصوصی ایرانی دارای مشاغل رسمی هستند. طبیعی است با اینگونه شرایط در ایران، از یکسو نسل مهاجر بی سواد و یا کم سواد بار آمده و یا تحصیل کردگان شان فرار را بر قرار ترجیح داده، رو به سوی غرب می گذارند، ایران می ماند و سیلی از انسان های معمولی و غیر عالم و فرهیختگانی نیز که به دلایل مذهبی و اخلاقی علاقه به مهاجرت ندارند، در کمال گمنامی و قناعت زندگی فقیرانه را سپری می کنند.
بنابراین فراهم سازی اشتغال تحصیلکردگان و نخبگان، راه نجات جامعه مهاجر از عقب ماندگی و رفتن به سوی رشد و تعالی خواهد بود که هم به نفع مهاجرین مقیم ایران و مردم داخل افغانستان است و هم به نفع جمهوری اسلامی ایران.
۵- بسیاری از جوانان مهاجر علاقه دارند چون ایرانی ها به طور آزاد دروس حوزوی را فرابگیرند و از امتیازات شهریه و اقامت حوزه علمیه نیز برخوردار باشند ولی سالهاست که این موهبت از مهاجرین دریغ شده، درب حوزات علمیه به روی طلاب علاقمند مسدود است و به همین منظور دسته ای از طلاب عازم نجف شدند و حد اقل برای من توجیه پذیر نیست که چرا چنین عملیه ای در رابطه با جوانان افغانستانی تحقق یافته و راه ورود شان به تحصیل آزاد اما تحت برنامه حوزه علمیه ممنوع گردیده است؟!
این درحالی است که جامعه شیعی افغانستان ازین ناحیه ضربات جبران ناپذیری متحمل گردیده که تا ده ها سال دیگر قابل رفع نخواهد بود.
۶- _فرزندان_طلاب_جامعه_المصطفی العالمیه از سن ۱۸ سالگی به بعد از تحت تکفل پدر جدا شده و پروانه اقامتشان لغو می گردد و این روند تاکنون آسیب سختی به دانش آموختگان این مرکز آکادمیک وارد کرده که جبران ناپذیر است. بسیاری ازین فرزندان، سرخورده شده، در ایران به صورت غیر قانونی زیسته، اما مخالف رشته تحصیلی پدر و بلکه بد بین و مخالف آن و یا راه سرزمین غرب را درپیش گرفته، زندگی در کفرستان را بهتر از ایران تشخیص داده اند و گناه این نقیصه را چه شخص حقیقی و یا حقوقی می تواند بر عهده بگیرد؟!.
۷- جوان متولد ایران در حالی که چهار دهه از عمر خودرا نیز در این کشور گذرانده است، کجا می تواند برود؟! افغانستان؟! یا کدام کشور دیگر؟!، او به صورت طبیعی تبعه ایران گفته می شود و بایستی تابعیت ایرانی دریافت کند. این درحالی است که این طیف نیز بعضا مانند سایر مهاجرین با مشکل اقامت مواجه می شوند. صدور تابعیت ایرانی حق مسلم چنین جوانانی خواهد بود.
تکرار می کنم که وجود برخی ازین مشکلات بر می گردد به قوانین قبل از انقلاب و یا اوایل آن و یا نبود قانون و یا برخورد سلیقه ای برخی مسئولین رده بالا و حتی میانی و خیلی انتظار می رفت تا مجلس انقلابی برای رفع نواقص این قوانین و به روز کردن آنها و یا طرح و تدوین قانون جدید و نظارت بر عملکرد مدیران بپردازند، البته بعد ازینکه سایر اولویت های مربوط به خود ایران را به سر انجام رساندند، تا بلکه بتوانند مشکلات زندگی مهاجرین را که ناشی از نارسایی قوانین و به روز نبودن آن و یا نبودن قانون است رفع کنند و از ظرفیت عظیم چندمیلیونی مهاجرین به نفع خودشان، افغانستان، ایران و امت مسلمه بهره ببرند، نه اینکه چوب لای چرخ گذاشته با پیشنهاد طرح غیر اسلامی و انسانی، بر مشکلات و معضلات متعدد مهاجرین بیفزایند و از یکسو طیف وسیعی مردم دوست داشتنی و حامی خودرا از دست بدهند و از سوی دیگر دشمنان را شاد کرده، دست آنهارا برای موج سواری علیه ایران و بهره گیری از افکار و اذهان منفی مهاجرین و مردم افغانستان بازتر کرده، در این مسیر سو استفاده بزرگ صورت بگیرد و تنفر از ایران و ایرانی و ایران هراسی را دامن بزنند.