همایش "امام سجاد (ع) و تبلیغ فرهنگ عاشورایی" با حضور گسترده شخصیتهای حقیقی و حقوقی مهاجر و انصار و مسئولین و اعضای هیئات مذهبی افغانستانی مقیم شهر مقدس قم در مجتمع آموزش عالی فقه برگزار شد.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) - قم: حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری رئیس عمومی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان طی سخنانی در این همایش به سرفصلهایی نظیر "اقدامات امام سجاد (ع) بعد از واقعه عاشورا؛ وظایف عزاداران و مسئولان هیئات حسینی در شرایط کنونی؛ هفت خروجی لازم برای مجالس و محافل عزاداری؛ و راهحل اساسی رفع مشکلات مهاجرین افغانستانی در ایران" صحبت نموده و در پایان دو پیشنهاد به مسئولان حوزه علمیه قم و جامعةالمصطفی العالمیه ارائه نمود.
حسینی مزاری "خطابههای کوبنده امام سجاد (ع) در کوفه و شام؛ تربیت شاگردان متعدد؛ سازماندهی غیرمستقیم شیعیان از طریق دعا و نیایش و از همه مهمتر بنیانگذاری مجالس و محافل عزاداری" را از جمله اقدامات امام سجاد (ع) بعد از واقعهی عاشورا عنوان کرده و اظهار داشت: آن حضرت میدانست که اگر بعد از روز عاشورا در رابطه با حفظ دستاوردهای امام حسین (ع) کار و حقایق بیان نشود و چهرهی باطل آشکار نگردد، از اسلام خبری نمیماند، چه برسد به بحث امامت. وقتی اسلام نبود امامتی هم در کار نیست. در حقیقت زحمات و تلاشها و مجاهدتهای امام سجاد (ع) باعث تداوم دین اسلام و بحث امامت بوده است.
وی با طرح این پرسش که اکنون وظیفهی ما به خصوص مهاجرین و عزاداران و مسئولین هیئات عزاداری و تشکلهای مذهبی چیست؟ خاطرنشان کرد: طبیعی است که ما بایستی همان کاری را که امام سجاد (ع) انجام دادند ما هم تلاش کنیم تا انجام بدهیم، بنابراین حفظ دستاوردهای عاشورا و ترویج فرهنگ آن و نهادینه کردن این فرهنگ در متن زندگی ما و عمل مطابق دستورات ائمهی معصومین (علیهم السلام) و فراهم کردن زمینه های ظهور و آمدن آقا امام زمان (عج) از جمله وظایف ما خواهد بود.
رئیس مرکز تبیان در ادامه، با بیان اهمیت مجالس عزاداری و به دنبال آن تلاش دشمن در راستای به انحراف کشاندن این مجالس، از "سوق دادن مجالس عزاداری به سوی افراط و تحجّر و همچنین تفریط و سکولاریزه کردن مجالس" به عنوان دو اقدام عمدهی دشمن در این راستا نام برده و به بیان مصادیقی از افراط و تحجّر و تفریط و سکولاریزه کردنِ مجالس عزاداری پرداخته و تاکید کرد که ما بایستی به عنوان عزاداران حسینی و به عنوان مسئولین و اعضای هیئات حسینی با انحرافات در آیین عزاداری مبارزه نموده و مجالس را از وجود نواقص و معایبی که در عزاداریهای ما وجود دارد، پالایش کنیم.
حسینی مزاری در بخش دیگر سخنان خود، "تبیین خط حسینی و یزیدی در عصر امروز؛ تربیت نیروی ولایی؛ تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی امام خمینی (ره)؛ شناساندن مردم افغانستان و ظرفیتهای مهاجرین به ایرانیها؛ و شناسندن ایران و ایرانی به افغانستانی ها، شناساندن افغانستان به نسل جدید مهاجرین؛ آشنا نمودن مهاجرین با وظایف و مسئولیتهای شان و همچنین سوق دادن مهاجرین به سمت مطالبهگریِ مطلوب" را به عنوان هفت خروجی لازم و ضروری برای مجالس عزاداری برشمرد و به توضیح هر یک از آنها پرداخت.
در ادامه، رئیس مرکز تبیان با اشاره به تعدادی از مشکلات مهاجرین همچون بحث تحصیل، بحث کار و سرمایهگذاری و تجارت، بحث اقامت و نامه تردد، بحث گواهینامه و بحث اسناد و مدارک موبایل و کارت بانکی و نظایر آن، اظهار داشت: راه حل این نیست که هَی نق بزنیم و علیه این نظام حرف بزنیم و در هر جلسه که نشستیم غیبت بکنیم، بلکه بایستی ضمن اینکه حامی این نظام و سرباز تفکر ولایت باشیم، اما در عین حال مطالبهی خود را هم داشته باشیم و آن را به صورت سالم و سازمانیافته مطرح بکنیم و شخصیتهای نخبهی مهاجر که در قم و مشهد و در جای جای ایران حضور دارند باید بنشینند و راهکار تهیه کنند و با مسئولین ایرانی مطرح نمایند.
حسینی مزاری در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به لزوم باز بودن در به روی همهی طلاب افغانستانیِ علاقمند به تحصیل در حوزه علمیه،بر لزوم حل مشکلات اقامتی فرزندان طلاب جامعه المصطفی تاکید کرد و گفت: "خانوادههای طلاب جامعةالمصطفی بایستی از نظر اقامتی تا هر وقتی که خودشان میخواهند تحت پوشش قرار بگیرند، اگر بحث روی این است که از این طریق طلبهها را وادار کنند بروند افغانستان، آقا نه! این اهرم خوبی نیست، این آلت فشار خوبی نیست! طلبه باید عاشق انجام وظیفه باشد. طلبه اگر قرار است برود افغانستان کار کند، باید عشق داشته باشد، نه با اهرم فشار و نه با زور و برنامههایی که بخواهد طلبه را وادار بکند برای انجام یک کاری. بنابراین این راه باید باز شود. این اقامت برای طلاب ما بایستی داده شود و طلاب افغانستان مورد حمایت قرار بگیرند.
مشروح سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در همایش "امام سجاد ع و تبلیغ فرهنگ عاشورایی" به شرح ذیل است:
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین. ثم الصلوة والسلام علی سیدنا محمد و آله الطیبین. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی. اما بعد قال الامام السجاد علیه السلام "انی لم اذکر مصرع بنی فاطمة الا خنقتنی لذلک عبرة"
ابتدا بنده هم تسلیت میگویم این مناسبت و سالروز شهادت حضرت امام سجاد(ع) را به محضر شما و تشکر و سپاس میگویم از همه عزیزانی که در برگزاری این مجلس دست اندرکار بودند.
موضوعی که برای این مراسم انتخاب شده است موضوع مهم و در عین حال پردامنهای است و هر مقدار که آدم بخواهد صحبت بکند کم است، از طرفی هم گفتند که در این مراسم از مسئولین اعضای هیئات عزاداری و تشکلهای مذهبی مهاجرین افغانستان در قم تجلیل و تکریم و تعظیم به عمل میآید. به هر حال دقایقی وقت شما عزیزان را میگیرم و علاقه دارم حول این موضوع صحبت بکنم.
همه میدانیم که اولین امام معصومی که بعد از روز عاشورا موظف بود در رابطه با حفظ دستاوردهای عاشورا و تبلیغ و ترویج فرهنگ عاشورا کار بکند حضرت امام سجاد(ع) بود. درست است که حضرت زینب(سلام الله علیها) در این عرصه نقش بیبدیل و درخشانی بازی کرده است و کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود و این یک جملهی خیلی پرمعنا و واقعی در رابطه با حضرت زینب(س) است، اما رهبر و فرمانده و کسی که حضرت زینب(س) را هدایت و رهبری میکرد حضرت امام سجاد(ع) بود. بخشی از کارکردهای حضرت امام سجاد(ع) توسط برادر بزرگوار ما جناب آقای دکتر سید ذکی موسوی گفته شد، اما بنده هم به صورت فهرستوار و خیلی خلاصه کارکردهای حضرت امام سجاد(علیه السلام) را در این حوزه مرور میکنم.
خطابههای امام سجاد (ع)؛ اولین اقدام آن حضرت بعد از قیام عاشورا
اولین کارکرد حضرت امام سجاد(علیه السلام) خطابههای ایشان در کوفه و بعد در شام و بعد در نزدیکی مدینه بود. این خطابهها باعث ایجاد تحول در بین مردم آن زمان شد و آنان را بیدار کرد و همین بود که بحث توابین پیش آمد و بعدش هم قیام مختار، که البته از برخی قیامها هم حضرت امام سجاد(ع) بصورت غیر مستقیم حمایت به عمل میآورد.
تربیت شاگرد؛ دومین اقدام حضرت سجاد(علیه السلام)
دومین اقدام حضرت امام سجاد(علیه السلام) تربیت شاگرد بود. آن حضرت تقریبا بیش از ۱۷۰ نفر شاگرد تربیت کرد، از جمله ابوحمزهی ثمالی و بعضی دیگر که اسامیشان در کتب تاریخی آمده است. امام سجاد(علیه السلام) از هر کدام اینها برای ترویج فرهنگ عاشورا و در راستای رهبری جریانهای شیعی در گوشه و کنار سرزمینهای اسلامی حُسن استفاده را میبرد.
سومین اقدام امام سجاد؛ روش غیرمستقیم آن حضرت از طریق دعا و نیایش
کار دیگر حضرت امام سجاد نیز بحث روش آن حضرت است که بصورت غیر مستقیم بود و از دعا و نیایش در راستای سازماندهی شیعیان و پیروان علی ابن ابیطالب (ع) بهرهبرداری میکرد که ما و شما امروز آن را در قالب صحیفه سجادیه میشناسیم.
چهارمین و مهمترین اقدام امام سجاد(علیه السلام)؛ بنیانگذاری روضهخوانی و عزاداری
عمدهترین کار حضرت امام سجاد(علیه السلام) بحث بنیانگذاری روضهخوانی و عزاداری میباشد. میبینیم که خود امام سجاد(ع) مجلس روضه و عزاداری تشکیل میدهد و در عین حال بقیهی شیعیان را هم تشویق میکند که این مجالس و این محافل را برپا کنند. مجالس عزاداری و روضهخوانی از آن زمان شروع شد و تا حالا در اختیار ما و شما قرار گرفته است و به تأسی از آن امام بزرگوار، این مجالس و محافل برگزار میشود. در مجموع میتوان گفت که امام سجاد(علیه السلام) میدانست اگر بعد از روز عاشورا در رابطه با حفظ دستاوردهای امام حسین(ع) کار و حقایق بیان نشود و چهرهی باطل آشکار نگردد از اسلام خبری نمیماند، چه برسد به بحث امامت. وقتی اسلام نبود امامتی هم در کار نیست. در حقیقت زحمات و تلاشها و مجاهدتهای امام سجاد(ع) باعث تداوم دین اسلام و بحث امامت بوده است.
وظیفهی ما چیست؟
اکنون این سوال مطرح است که ما به عنوان پیروان آن حضرت چه وظیفهای داریم؟ این مهم است. بحث روی کارکرد خود امام سجاد(علیه السلام) به صورت ریز در این جلسه نه امکانپذیر است و نه هم بنده ممکن است آنقدر اطلاعات عمیق داشته باشم. بحث من بحث وظیفهی ماست که در عصر کنونی زندگی میکنیم، بخصوص مهاجرینی که در اینجا حضور دارند و به ویژه مسئولین و اعضای هیئات عزاداری و تشکلهای مذهبی. خب طبیعی است که همان کاری را که امام سجاد(علیه السلام) کرد ما هم باید بکنیم. بنابراین حفظ دستاوردهای عاشورا و ترویج فرهنگ آن و نهادینه کردن این فرهنگ در متن زندگی ما و عمل مطابق به دستورات ائمهی معصومین(علیه السلام) و فراهم کردن زمینهی ظهور و آمدن آقا امام زمان (عج) از جمله وظایف ما خواهد بود.
گرامیداشت محرم و صفر؛ یکی از راههای حفظ دستاوردهای عاشورا
یکی از راههای حفظ دستاوردهای عاشورا و ترویج فرهنگ آن، زنده نگه داشتن و گرامیداشت محرم و صفر است. همهی بزرگان دین در رابطه با اهمیت محرم و صفر صحبت دارند اما این صحبت امام خمینی (ره) که "محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است" مهمترین صحبت و شفافترین حرفی است که در عصر خود و در زمان زندگیمان دریافته و گوش دادهایم. اما این محرم و صفر از چه طریق باید گرامی داشته شود؟ خب معلوم است از طریق برگزاری محافل روضهخوانی و عزاداری؛ اینجاست که اهمیت تشکلهای مذهبی و مسؤولین و اعضای هیئات عزاداری و هر فردی که در این مسیر گام برمیدارد معلوم میشود. از طریق برگزاری این مجالس است که ما میتوانیم اسلام را زنده نگه داشته و در راستای ترویج اسلام و تبلیغ و تداوم خط امامت عمل بکنیم. این وظیفهی سنگین کسانی است که درگیر برنامههای عزاداری هستند.
اهمیت مجالس عزاداری و تلاش دشمن برای به انحراف کشاندن آنها
خب وقتی مجالس عزاداری اینقدر مهم باشد طبیعی است که دشمن در راستای به انحراف کشاندن این مجالس و این محافل کار میکند . در این راستا دشمن مشخصا دو کار انجام میدهد؛ یکی تلاش برای افراط و به تحجر کشاندن مجالس و دیگری برای تفریط و سکولاریزه کردن آن.
اقدام اول دشمن برای به انحراف کشاندن مجالس عزاداری: سوق دادن مجالس به سمت افراط و تحجّر
دشمن تلاش می کند مسیر عزاداریها را به سمت افراط و تحجّر سوق بدهد، یعنی مجالس را مجالسی سرگرمکننده درست نماید، یعنی اینکه عزاداران تنها به سر و صورت خود بزنند و گریه بکنند و منتظر شفاعت مفت و مجانی باشند و دست روی دست بگذارند و هیچ عملی نکنند و گرفتار انتظار منفی باشند و بنشینند که امام زمان خودش بیاید و کارها را درست بکند، یعنی عزاداران به غیر از امور خود، به اجتماع و مسلمین و سرنوشت اجتماعی و سیاسی و فرهنگی خود و جامعهی خود هیچ کاری نداشته باشند. طبیعتا این تحجّر است و متاسفانه شما امروز در برخی از مجالس ما این رویه را میبینید و در دیدگاه و رفتار برخی از علمای ما نیز شاهد آن هستید. تازه در مجلس عزاداری امام حسین(ع) وقتی مباحث روز و مباحث سیاسی خرد و بزرگ مطرح میشود فریاد میکشند و میگویند که آقا مجالس عزاداری را سیاسی نکنید! آدم بی عقل نمیفهمد که امام حسین(علیه السلام) خودش درگیر یک کار سیاسی بود و از کار سیاسی گذشته، آن حضرت کار نظامی کرد و مجبور شد شمشیر کشیده و در عرصهی نظامی وارد عمل شود. این چه شیعه و چه روحانی و چه عالمی است و در کدام حوزهی علمیه و مکتب درس خوانده است که هنوز نمیفهمد که مکتب ما مکتب مدیریتی است، دین ما دین مدیریتی است و درک نمیکند که سیاست یعنی مدیریت اجتماع و امام حسین(علیه السلام) برای مدیریت جامعهی اسلامی قیام کرد که سپس منجر به جنگ نظامی شد.
متاسفانه بعضی از علما و خطبا و بعضی از مداحان سعی میکنند که فکر و ذهنیت مردم را به این سمت و سو جهت بدهند که آقا ما عزاداریم، آقا ما صرفا گرفتار امام حسینیم، آقا ما صرفا ارادتمندان این خاندانیم و کاری به کار سیاسی و کاری به کار مملکت و اجتماع و داخل و خارج و غرب و شرق و اینها نداریم. این بحث افراط و تحجّر، جامعه را خراب میکند. این است که جوانان ما به سمت انحراف میروند، این است که بستر فراهم میشود برای جذب جوانان ما از سوی گروههای افراطی تروریستی و سعی میکنند که آنان را علیه اسلام و مسلمین و کشورهای اسلامی جهت بدهند، حالا ممکن است که تاکنون نتوانستهاند از سطح شیعیان گروههای افراطی نظامی درست بکنند، اما گروههای افراطی فکری درست کردهاند. امروز ما در قم درگیر این تفکر هستیم، امروز ما در مشهد درگیر این تفکر هستیم، امروز ما در نجف و کربلا درگیر این تفکر هستیم، امروز در کابل و مزار و هرات درگیر این تفکر هستیم. بجای اینکه ما مشت خود را محکم به سمت دشمن بگیریم بزنیم وادار میکنند که به سر خود بزنیم، ما بجای اینکه شمشیر خود را و زنجیرهای تیغدار خود را علیه دشمن بکار ببندیم، اینها وادار میکنند که ما به سر و صورت خود بزنیم و خود را خونی و مجروح بکنیم و به بدن و روح و روان خود ضربه بزنیم، حالا رسم شده است طرف به عنوان مثلا دلسوز و عزادار امام حسین(علیه السلام) با کلاشینکف و گلوله به پای خود شلیک میکند. طبعا مجالس اگر اینگونه شد مجالسی انحرافی است و آقایان هیچ دردی را دوا نخواهد کرد. این حرکت نه تنها در مسیر افکار امام حسین(علیه السلام) نیست و نه تنها سود معنوی و دینی ندارد، بلکه ما را از دنیای ما هم میگذارد. هر کسی در راستای برگزاری این چنین مجالسی کار نماید گناه کرده است. هر کسی در راستای برگزاری این چنین مجالسی پول خرج کند پول و وقتش به هدر رفته است و نه تنها به هدر رفته است که در سطح جامعه اسلامی مجرم و گناهکار نیز میباشد. چنین افرادی باید دستگیر و محاکمه شوند که چرا جبههی مسلمین را به سمت انحراف و مسیر اضمحلال سوق میدهند.
اقدام دوم دشمن برای به انحراف کشاندن مجالس عزاداری: تفریط و سکولاریزه نمودن مجالس
اقدام دیگر دشمنان برای به انحراف کشاندن مجالس عزاداری، بحث تفریط است. دشمن سعی میکند مجالس عزاداری را به سمت سکولاریزه شدن سوق بدهد و کاملا از مباحث دینی جدا بکند، مثلا بحث دهل و سورنا را در مجالس ترویج بدهد، حرکتهای رقصگونه را در زمان سینه زنیها و عزاداریها ترویج بکند، مداحهای ما بگونهای مداحی بکنند که انگار آن خواننده لسآنجلسی یا خوانندهی یک کشور غربی دارد در مجلس عزاداری ما نوحه میخواند و روضه میخواند؛ این حرکتها نیز حرکات تفریطی و حرکت به سمت سکولاریزه شدن است. شما امروز در مجالس عزاداری میبینید حرکتهای ناموزون و ناشایست و مشمئزکنندهی عدهای از جوانان ما را و نام گرفتن از حسین به نام حس حس حس، امثال اینها ادا درمیآورند و جوانان چگونه رقص و حرکات ناشایست از خود نشان میدهند. اینها کار دشمن است که تلاش دارد مجالس عزاداری ما را از دین خالی بکند و اگر هم چیزی به نام دین در آن وجود داشته باشد دین تحجّر، دین واپسگرایی، دین ضربهزنندهی به تمام هست و بود مردم تشیع باشد.
باید مجالس عزاداری را از انحرافات پالایش و پاکیزه کنیم
بنابراین ما بایستی به عنوان عزاداران حسینی و به عنوان مسئولین و اعضای هیئات حسینی مبارزه نموده و مجالس را پالایش و پاکیزه کنیم از وجود این چنین نواقص و معایبی که در عزاداریهای ما وجود دارد. حداقلش این است که ما مجالس عزاداری سنتی برگزار بکنیم و در آنها داستان کربلا بصورت سالم و درست بیان شود، همین مقدار هم اگر باشد طبعا روی عزاداران و جوانان ما تاثیر مثبت میگذارد. اگر ما بیاییم سرنوشت ائمهی معصومین علیهم السلام را درست بیان کنیم، اگر نحوهی قیام و حرکت امام حسین علیه السلام را درست بیان کنیم، نیازی هم نیست که مطالب روز و مباحث سیاسی مطرح شود، چون خیلی از علمای ما متاسفانه به مباحث سیاسی روز ورود ندارند و البته این جای خیلی تاسف هست، جای خیلی گلایه هست. از حوزه ی علمیه گلایه دارم که چرا وقتی یک روحانی از حوزه علمیه فارغالتحصیل میشود بعنوان روحانی روز و مسلح به علوم روز و مسلح به ابزار و وسایلی که بتواند جامعه را هدایت بکند و تفکر جامعه را هدایت بکند و در برابر توطئههای دشمن مبارزه بکند، فارغ التحصیل نمی شود؟!، نمیگویم هیچ نیست، هست، علمای مبّرز و برجسته و طلاب زحمتکش و مبارز و مجاهدی هستند اما اکثرا تا هنوز من در سطح حوزهی علمیه حداقل در قسمت افغانستان، این چنین تحرک و این چنین برنامهای را ندیدهام. اینجاست که اگر ما بتوانیم مجالس سنتی به این شکل برگزار بکنیم باز هم خوب است، اما این در حالی است که ما وظایفی داریم تا از این مجالس خروجیهای مورد نظر خود را بگیریم.
حال که ما زحمت میکشیم و امروز این بستر در سطح جامعه شیعه فراهم است و خداوند این موهبت را به ما داده است، باید این محافل و مجالس عزاداری بایستی مورد بهرهبرداری درست قرار بگیرد و باید خروجی که خودمان لازم داریم از این مجالس اخذ کنیم.
اولین خروجی مجالس عزاداری) تبیین خط حسینی و یزیدی در عصر امروز
اولین خروجی که مجالس عزاداری بایستی داشته باشند این است که باید خط حسینی و خط یزیدی عصر امروز توسط سخنرانها و توسط نوحهخوانها تبیین شود. بایستی خط حسین برای مردم جامعه روشن ساخته شود. امروز خط حسین در برابر خط یزید در سطح دنیا قرار دارد و در حال مبارزهی جدی و سنگین است. امروز در راس خط حسین شخصیت بزرگ و مطرح و بینظیر جهان حضرت امام خامنهای حضور دارد، و در راس خط یزید نیز امروز ترامپ و دست اندرکاران غربی ترامپ و نوکران و مزدوران منطقهای وی قرار دارند. امروز این دو خط در مقابل هم هستند و علمای ما باید این مسئله را تبیین کنند. جوانان ما باید بدانند که امروز هم خط حسین وجود دارد و نیازی نیست ما آرزو کنیم که ای کاش در سال ۶۱ هجری بودیم و در رکاب امام حسین(علیه السلام) مبارزه میکردیم و شهید میشدیم! نه آقا، امروز هم همان روز است، امروز هم همان شخصیت در همان مسیر قرار دارد و امام خامنهای هم حسینگونه دارد حرکت میکند و هرکسی دوستدار امام حسین علیه السلام است بایستی در این خط قرار بگیرد. هرکسی به دنبال تداوم خط حسین است بایستی در این مسیر قرار بگیرد.
امروز خط ولایت و خط رهبری خطی است که در دنیا تحول ایجاد کرده است و سکان رهبری تمام جهان اسلام در اختیار این خط است! حالا ممکن است که تخریباتی وجود داشته باشد. حرفهای چرندی هم در داخل و خارج، چه در داخل ایران و افغانستان و چه در منطقه و دنیا گفته شود، اما واقعیت همین است که ما داریم درک میکنیم. ما داریم با تجربهی خود میبینیم که امروز حضرت امام خامنهای طابق النعل بالنعل در مسیر امام حسین علیه السلام و ائمه ی معصومین(علیهم السلام) عمل میکند و عملا بعنوان نائب امام زمان تبارز کرده است و تلاش و مجاهدت دارد. امروز روحانیت ما این وظیفه را دارد که در این مسیر قرار بگیرد. امروز شیعیان ما و حتی اهل سنتی که آزادیخواه هستند و اقتدار اسلام را میخواهند بایستی در حول محور این شخصیت و این خط گرد هم بیایند تا اینکه بتوانیم در برابر استکبار و در برابر خط یزید پیروز شویم. اگر ما ادعا میکنیم که حسینی هستیم و امام حسین را دوست داریم و اگر در مجالس عزاداری حضور بهم میرسانیم و به سر و سینهی خود میزنیم و اگر پول و امکانات خرج میکنیم اما هیچ علاقه و ارتباطی با امام خامنهای و خط ایشان نداریم، یقین بدانید و باور کنید که ما نه تنها حسینی نیستیم بلکه ضد حسینیم! ضد این خط و ضد این جهت هستیم و امروز داریم ضرر میکنیم و نباید ضرر بکنیم، بایستی از این فرصت استفاده بکنیم. این اولین خروجی است که به خصوص مهاجرین از مجالس عزاداری بایستی داشته باشند. شخصیتهای عالم ما، ملاهای ما و روحانیت ما باید جوانان مهاجر افغانستانی را با این حقیقت آشنا بکنند، باید ذهنشان را روشن بکنند و باید جهت بدهند تا در این مسیر حرکت نمایند. تنها راه نجات ما و تنها راه اقتدار ما و تنها عامل پیروزی ما در برابر استکبار چه در افغانستان و چه در منطقه و در کل دنیا این است که در این خط ولایت فقیه قرار بگیریم؛ چرا که این خط، خط انبیا و خط امام حسین علیه السلام و خط امام زمان (عج) خواهد بود.
دومین خروجی) تربیت نیروی ولایی
دومین خروجی که از مجالس عزاداری بایستی گرفته شود، تربیت نیروی ولایی است. ما بایدمجالس عزاداری را به عنوان مکتب و مدرسه و دانشگاه درست بکنیم. از این مکتب و مدرسه و دانشگاه باید نیروهای تربیتشدهی ولایی داشته باشیم که بیایند وارد جامعه شوند. اگر مجالس عزاداری برای اسلام سرباز تربیت نکند، اگر مجالس عزاداری نیروی انقلابی تقدیم جامعهی اسلامی نکند، حیف است و ما داریم ضرر میکنیم و وقت خودمان را تلف میکنیم، ما فقط دل خود را خوش میکنیم که مجالس عزاداری برگزار کردیم و امام حسین هم از ما راضی است و روز قیامت هم ما مورد شفاعت قرار می گیریم، نه بابا، از این خبرها نیست! مجالسی که خروجی برای اسلام نداشته باشد، مجالسی که نیرو تربیت نکند تا این نیرو در راستای تداوم خط امام حسین (ع) عمل بکند، شما یقین بدانید که ما ضرر کردهایم و کار ناشایست و نادرستی صورت گرفته است و بهتر است که یک چنین مجالس عزاداری اصلا برگزار نشود.
سومین خروجی) تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی
سومین خروجی این است که دستاوردهای انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(رحمه الله علیه) را باید تبیین کنیم. جوانان نسل کنونی ما باید بدانند که این انقلاب چگونه ایجاد شد و به رهبری امام خمینی(رحمه الله علیه) چگونه به پیروزی رسید و تا حالا چگونه توسط خلف صالح ایشان حضرت امام خامنه ای حفظه الله تعالی در جهان با اقتدار پیش میرود. این انقلاب، انقلاب مادر است، یعنی انقلاب الگوست. ما اگر میخواهیم در سطح دنیا تحول ایجاد شود، بایستی از این انقلاب درس بگیریم. از نکاتی که در این انقلاب وجود دارد، از پندهایی که در متن حوادث این انقلاب وجود دارد ما بایستی درس بگیریم و در سطح کشور خود، در سطح مردم خود، در سطح تشکلهای انقلابی و اسلامی خود نهادینه و اجرایی بکنیم و توطئههایی که علیه این انقلاب است ما بایستی تبیین بکنیم، ما باید اهمیت رهبری را روشن بکنیم. خیلی از جوانان ما نمیدانند؛ وقتی من با برخی از جوانان مینشینم صحبت میکنم نمیدانند. گاهی اوقات ما در فضای مجازی و رسانهها صحبت حضرت امام خامنهای را میگذاریم، شخصا خودم در کانال خودم، در صفحات مجازی که دارم، بعضی از شخصیتها حتی طلبههایی که در قم حضور دارند به من پیام میدهند که آقای مزاری تو را چه غرض به آقای خامنهای! با همین سبُکی نام میبرند، تو به فکر کشور خود باش، تو به فکر مردم و مملکت خود باش، چرا اینقدر پاچهخواری میکنی! استغفرالله، ببینید چرا یک جوان طلبهی ما یک چنین تفکری داشته باشد؟ چرا یک جوان دانشجوی ما یک چنین تفکری داشته باشد؟ چرا نمیدانند که ما میتوانیم از وجود این شخص استفاده بکنیم. پیروی ما از ایشان ممکن است بنفع ایشان نباشد، اصلا چیزی به ایشان اضافه نشود، اما استفاده از پیام ایشان، استفاده از صحبتهای ایشان، استفاده از سخنرانیها و راهنماییها و ارشادات ایشان به ما کمک میکند و ما را قوی میسازد، ما را سازمان میدهد، ما را جهت میدهد و به نفع ماست. ما بایستی این حرکت را در مجالس عزاداری خود ببینیم.
ما به عنوان همسایهی نظام جمهوری اسلامی ایران، باید از این نظام حسن استفاده را ببریم
آقایان و خانمها! در مجالس عزاداری باید پیرامون اهمیت رهبری حضرت امام خامنهای و اهمیت نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخته شود، جوانان ما باید بفهمند که امروز در کل دنیا تنها نظام اسلامی موجود، جمهوری اسلامی ایران است، تنها نظامی که از مستضعفین عالم حمایت میکند جمهوری اسلامی ایران است، تنها نظامی که از شیعیان مستضعف در سطح دنیا حمایت میکند، تنها نظامی که از سنیهای مبارز در سطح دنیا حمایت میکند، تنها نظامی که حتی از آزادیخواهان عالم حمایت میکند، نظام جمهوری اسلامی ایران هست. بنابراین ما که همسایهی این نظام هستیم، چرا نباید از این نظام با این اهمیت بهرهبرداری کنیم؟ اگر ما در این عرصه سست بجنبیم به ضرر خود ماست، گاهی اوقات بعضی از شخصیتهای ما انتقاد میکنند که ایرانیها آنقدر کمکهایی که به لبنانیها میکنند به افغانستان نمیکنند، انقدر توجهی که به لبنان و حزبالله لبنان دارند به افغانستان توجه نمیکنند، الان من میگویم که آقایان و خانمها! کمکهایی که جمهوری اسلامی ایران تاکنون به مردم افغانستان، به دولت افغانستان، به شخصیتهای حقیقی و حقوقی افغانستان کرده است، دهها برابر کمکهایی است که به حزبالله لبنان صورت گرفته است، اما حزباللهی ها هوشیارند و از ما عاقلترند و از توان جمهوری اسلامی ایران بهرهبرداری میکنند، مردانه پشت تریبون و در محضر دهها تلویزیون میگویند که امام خامنهای رهبر ماست، میگویند که ایران ستون خیمهی مقاومت و انقلاب و اسلام است و این ستون نباید فرو بریزد و نباید بشکند، اما ما متاسفانه خجالت میکشیم.
ما که رفتنی هستیم، چرا با نام نیک از این دنیا نرویم؟
گاهی اوقات در کابل بعضی سخنرانهای ما سخنرانی میکردند و چند تا صحبت و جمله از بزرگان دین و بزرگان فلسفه یاد میکردند که فلان بزرگ اینطور گفت، فلان بزرگ آنطور گفت. یک روز از یکی از آنها یک جمله را سوال کردم که آقا این جملهای که فرمودید از کدام بزرگ بود؟ گفت که این جمله از حضرت امام خمینی(ره) بود. گفتم چطور از سقراط و افلاطون و کجا و کجا نام میبری، اما از امام خمینی(ره) نام نمیبری! میگفت که خب اینجا ملاحظه وجود دارد، خب چه ملاحظهای؟ مگر بالاتر از جان دادن هم ملاحظهی دیگری هست! آخر اگر ما آمادهی جان دادن برای اسلام و برای مذهب و مکتب خود نباشیم، آیا روی ما هم انسان نام میگذارند؟ چرا از مرگ بترسیم؟ مرگی که دست خداست و در نهایت رفتنی هستیم. چرا نباید تا زمانی که زنده هستیم در مسیر فکر و فرهنگ و هدف و مکتب و انقلاب خود عمل نکنیم؟ بالاخره ما خواهیم رفت، یا در اثر حادثهی انتحار، یا ترور، یا سکتهی قلبی، یا غرق شدن در آب، یا زیر دیوار شدن، یکطوری بهرحال رفتنی هستیم، اما چرا با نام نیک از این دنیا نرویم؟ چرا با پروندههای خوب از این دنیا نرویم؟ در اوایلی که کرونا فراگیر شده بود، در ماه اسفند یا حوت بعضی از علما را گفتند که کرونا جانشان را گرفت، خیلیها تاسف خوردند، خیلیها اعلامیه دادند. عکس بعضی هایشان را هم تازه من میدیدم؛ گفتم که بله بفرما! کرونا اینجوری راحت ما را میکشد قبل اینکه ما کار اساسی در راه دین کرده باشیم. با کرونا یا غیر کرونا بلاخره ما خواهیم رفت، بنابراین این سومین خروجی است که ما بایستی از این برنامهها و از این مجالس داشته باشیم.
چهارمین خروجی) شناساندن مردم افغانستان و ظرفیتهای مهاجرین به ایرانیها و اهمیت ایران و رهبر انقلاب به مردم افغانستان
خروجی چهارم نیز این است که ما باید مردم افغانستان، فرهنگ افغانستان، قدمت تاریخی مردم افغانستان، داشتههای مردم افغانستان، شجاعتهای مردم افغانستان، انقلابی بودن مردم افغانستان و مظلوم بودن مهاجرین و قهرمان بودن مهاجرین و داشتن ظرفیتهای بزرگ مهاجرین را از طریق این تریبون به مردم ایران معرفی کنیم. امروز مردم ایران آن شناختی را که بایستی از مهاجرین ما داشته باشند، ندارند. حتی مسئولین جمهوری اسلامی ایران خیلیهایشان ندارند. این شناخت نداشتن هم تقصیر خود ماست. چون نشناساندیم، کار نکردیم، کار فکری نکردیم، کار فرهنگی نکردیم. این مجالس عزاداری هم که مجالس مفت فرهنگی و بستر مفت در اختیار ما هست، اما ما از بزرگواری مردم افغانستان و انقلاب افغانستان و جهاد افغانستان صحبت نکردیم و برای ایرانیها نگفتیم که افغانستان چقدر اهمیت دارد.
یک وقت در لبنان اجلاسی بود، آقای دکتر ولایتی سخنران اول بود. از بحث مقاومت و از جهاد فلسطین و عراق و سوریه و اینها صحبت کرد، سخنران دوم من بودم، بعد وقتی من بلند شدم، در رابطه با بحث مقاومت گفتم؛ ببینید دستور رهبر ماست، ما مطیع هستیم که بحث فلسطین موضوع اول جهان اسلام است، این کاملا قبول است و ما قبول داریم، هیچ هم که نباشد چون رهبر گفته است ما متعبّد هستیم و قبول داریم، چرا که ولی امر ماست؛ اما یک چیز را من برای شما اینجا عنوان میکنم که افغانستان هم کشور مهمی است. آقایان شما در کدام کشور منطقه دیدهاید که ۴۶ کشور خارجی حضور داشته باشند؟ شما در کدام کشور منطقه دیدهاید که بیش از ۱۵۰۰۰۰ عسکر تا به دندان مسلح خارجی در آن وجود داشته باشند؟ امروز در افغانستان این وضعیت است، من گفتم شما آقا جان اگر دنبال آمریکا هستید لازم نیست بروید واشنگتن، کابل واشنگتن است، کابل پاریس است، کابل لندن است. امروز در افغانستان این حجم از هجوم فکری، فرهنگی، رسانهای و نظامی صورت گرفته است و با تمام توان برای انهدامِ هست و بود افغانستان کار میکنند؛ اگر اهمیت نمیداشت خارجیها انقدر زحمت نمیکشیدند برای مردم افغانستان و اینچنین حضور بهم نمیرساندند، آمریکاییها هزاران سرباز خود را به کشتن نمیدادند، صدها میلیارد دالر یا بیش از هزار میلیارد دالر خود را در افغانستان خرج نمیکردند؛ پس حتما خبرهایی است.
اگر افغانستان در اولویت موضوعات جمهوری اسلامی نیست، تقصیر از خودمان است
خلاصهی صحبت من در آن اجلاس این بود که اگر شما در دنیای اسلام صلح میخواهید باید در افغانستان صلح برقرار شود، چرا که صلاح و فساد جهان اسلام بستگی به صلاح و فساد افغانستان دارد. ابو مصعب زرقاوی آنجا آموزش دید و رفت به عراق. ابوبکر بغدادی یکسال در وزیر اکبرخان حضور داشت و بعد رفت به عراق. آقای ریگی محل قرار و مدار و آموزش و کارهایش در کابل بود. خیلی از تروریستها و عناصری که امروز در برابر جهان اسلام و در رأس گروههای تروریستی قرار دارند در افغانستان رفت و آمد داشتند، چرا متوجه نیستید؟! خب این متوجه کردن اذهان و افکار عامه به عهدهی ما افغانستانیهاست! به عهدهی علما و دانشجویان ماست. ما بایستی از این فرصت استفاده بکنیم و مردم افغانستان و فرهنگ و اهمیت این کشور را برای ایرانیها بفهمانیم.
ای برادران ایرانی! امروز اشتراکاتی که بین ما و شما در دنیاست هیچ کشور دیگری با شما این اشتراکات را ندارد. آن همه محبتی که مردم افغانستان و مهاجرین ما نسبت به این انقلاب و نظام دارند و آن همه حمایتهایی که از زمان جهاد تا حالا صورت گرفته است، هیچ کشور دیگری این موقعیت و سِمت را در رابطه با جمهوری اسلامی ایران ندارد. ما وظیفه داریم افکار و اذهان شخصیتهای ایرانی و بزرگان ایرانی را در رابطه با این بحث روشن کنیم و بفهمانیم. اگر ما نمیفهمانیم و اگر ضعف داریم و بعدش هم ایرانیها توجه جدی به وضع مهاجرین نمیکنند، اگر ایرانیها افغانستان را در اولویت موضوعات قرار نمیدهند، خب تقصیر خود ماست. عراقیها در این زمینه کار میکنند و در صدر مطرح هستند. سوریها کار میکنند و در صدر مطرح هستند. امروز جمهوری اسلامی ایران امالقرای جهان اسلام است و تمام جهان اسلام سعی میکنند که از این ظرفیت و از این رهبر و از این مجاهدان و از این مردم انقلابی حسن استفاده را بکنند. ما چرا خوابیم؟! ما چرا خوابمان برده است؟!
همچنین برادران و خواهران من! همانگونه که اهمیت مردم افغانستان و کشور افعانستان را به ایرانیها معرفی میکنیم، باید اهمیت ایران و جمهوری اسلامی ایران و رهبر انقلاب را به مردم افغانستان معرفی کنیم. مردم افغانستان بایستی قدر این نظام، قدر این انقلاب و قدر این مردم انقلابی را بدانند. خیلی از مردم ما متاسفانه نمیدانند و اطلاع ندارند و نه تنها اطلاع ندارند، بلکه اطلاعات برعکس از طریق رسانهها و کانالهای مختلف هی مرتب دارد پمپاژ میشود و سعی میکنند که فکر مردم ما را به سمت انحراف جهت بدهند و مانع میشوند از نزدیکی دو ملت ایران و افغانستان؛ نه تنها مانع میشوند بلکه سعی میکنند که مردم و مهاجرین افغانستان را در برابر نظام جمهوری اسلامی قرار بدهند. شما حتما بحث هریرود یادتان هست، حتما بحث مهریز یزد یادتان هست، از نظر من که یک فرد رسانهای هستم و اطلاع کاملی از اوضاع دارم و بر تحولات منطقه و دنیا در حد امکانات خودم اشراف دارم میگویم که تقصیر نظام جمهوری اسلامی ایران نبود! اینها مجبورند از امنیت خود دفاع بکنند، اینها مجبورند مواظب امنیت کشور خود باشند. اگر مثل ما افغانستانیها بیخیال باشند که لاری یا کامیون پر از مواد منفجره از مرز وارد کشور شود و بعد بیاید پایتخت و بعد بیاید کنار بیت رهبری منفجر شود. خب اینها اینطور نمیکنند!
از مجالس عزاداری باید برای نزدیکی دو ملت ایران و افغانستان بهره برد
ما افغانستانیها اینطور بیخیال بودیم که امروز کابل محل انفجارات بزرگ است، امروز شهرهای بزرگ افغانستان محل ترورهای وحشتناک است. چند روز قبل دیدید که معاون اول رئیسجمهور مورد حمله قرار گرفت. چرا که در افغانستان این حساسیت وجود ندارد، ولی در ایران این حساسیت وجود دارد. چرا ما درک نمیکنیم؟ ما بایستی درک نمائیم که امنیت جمهوری اسلامی ایران امنیت تمام تشیع در سرتاسر دنیاست، امنیت جمهوری اسلامی ایران امنیت کل جهان اسلام در سرتاسر دنیاست و وجود این نظام، وجود اسلام است. برادران و خواهران حواسمان باشد! والله، به پیغمبر، به ۱۲ امام قسم که این حرفها را بخاطر خوشامدگویی به ایرانیها نمیگویم. این حرف من است که در کابل صحبت کردم و بارها هم صحبت کردم. اگر قبول ندارید سخنرانیهای من در یوتیوب هست، بروید و بشنوید. علنا و عملا من این موضوعات را در کابل گفتم. آنجا صحبت کردم و همهجا هم میگویم. دیشب در اصفهان مراسمی بود، آنجا هم این موضوعات را صحبت کردم و در رابطه با مهاجرین گفتم که بایستی شما بالاخره این اهمیت را بدانید و ما برادران و خواهران موظفیم که از این مجالس حسن استفاده را بکنیم و در راستای نزدیکی دو ملت ایران و افغانستان بهرهبرداری بکنیم. نزدیکی دو ملت هم به نفع ایران و هم به نفع افغانستان است و باعث اقتدار اسلام و باعث اقتدار جبههی مقاومت و باعث اقتدار مردم افغانستان میشود. ما میتوانیم در افغانستان بهرههای خیلی خوبی داشته باشیم.
پنجمین خروجی) شناساندن افغانستان به نسل جدید مهاجرین
خروجی پنجم مجالس عزاداری نیز آشنا ساختن مهاجرین نسبت به افغانستان است. علمای ما بایستی در رابطه با افغانستان صحبت بکنند آنان باید به نسل نو ما که در اینجا در هجرت بسر میبرند و حتی اینجا متولد شدند، جوان شدند، ازدواج کردند، افغانستان را بشناسانند. ظرفیتهایی را که در افغانستان داریم باید به نسل جدید ما بشناسند. بایستی هم افغانستان و ظرفیتهای افغانستان و تحولاتی که در افغانستان جریان دارد، شناسانده شود و هم توطئههایی که در افغانستان وجود دارد.
برادران و خواهران! امروز تمام غرب دست به یکی کردهاند که بنیان افغانستان را براندازند. از کجا؟ از درون خانواده، از درون خانواده از کدام نقطه؟ از طریق مادران و خواهران ما، تحت عنوان توانمندسازی زنان برنامه دارند، امروز بنیاد خانوادههای ما را در افغانستان در معرض تهاجم قرار دادند، ۲۰ سال یا ۱۹ سال است که علیه زنان کشور ما کار میشود. شما متوجه هستید که اگر زن خانواده از دست ما رفت دیگر چیزی نمیماند.
دشمن کارش این است، دشمن امروز در رابطه با آموزش و پروش ما برنامه دارد، چند روز قبل من کلیپی دیدم از یک استاد روسی که برای عدهای درس میداد و میگفت که دوران براندازی یک کشور ۱۵ تا ۲۰ سال وقت میبرد؛ چرا؟ بخاطر اینکه طول دورهی آموزش و پرورش یک کشور ۱۵ تا ۲۰ سال است. شما از ابتدا وقتی شروع میکنید منتظر میمانید که این دانشآموزی که رویش کار کردید دیپلم بگیرد، لیسانس بگیرد بعد ذائقهی اینها تغییر میکند و بعد وقتی اینها آماده شد، آنگاه ما میتوانیم طرحها و برنامههای خود را اجرا نمائیم. آقایان و خانمها! امروز روی آموزش و پروش کشور ما دارد کار میشود، در رابطه با مساجد ما کار میشود، در رابطه با حسینیه های ما کار میشود، در رابطه با حوزات علمیهی ما کار میشود. در رابطه با بخشهای مختلف کار میشود. علمای ما بایستی این موضوعات را برای مهاجرین ما بازگو کنند.
ششمین خروجی) آشنا نمودن مهاجرین با وظایف و مسئولیتهایشان
ششمین خروجی هم اینکه سخنرانان باید مهاجرین را با وظایفشان آشنا بکنند. خیلی از مهاجرین ما نمیدانند که ما که فعلا اینجا مهاجر هستیم وظیفهی اصلی ما چیست و برای چه کاری آمدهایم و اینجا چکار داریم؟ در افغانستان چکار داریم؟ آنجا چه مسولیتهایی داریم؟ اینجا چه مسؤلیتهایی داریم؟ این مسؤلیتها باید در این مجالس روشن ساخته شود و از این بستر باید بهرهبرداری صورت بگیرد و جوانان ما جهت داده شوند و بحث وظیفه شناسی برای اینها آموزش داده شود.
برادران و خواهران! یکی از درسهایی که ما از نهضت امام حسین (ع) باید بگیریم بحث وظیفهشناسی است! اینکه در موقعش باید عمل صورت بگیرد، در موقعش باید کار صورت بگیرد و چگونه کار صورت بگیرد تا تاثیرگذار باشد. اینها هرکدامش نکاتی است که ساعتها میشود روی آنها بحث و تحلیل و ارزیابی کرد.
هفتمین خروجی) سوق دادن مهاجرین به سمت مطالبهگریِ مطلوب
آخرین خروجی که بایستی مجالس عزاداری داشته باشند این است که مهاجرین باید به سمت مطالبهگریِ مطلوب جهت داده شوند. آقای شیرمحمدی مسئول کل اداره اتباع قم اینجا نشسته است، من به مسؤل قبلی ادارهی اتباع که آقای رمضان پناهی بود گفته بودم و در دیدار با استاندار قم جناب آقای صادقی که آن زمان استاندار بود نیز به ایشان گفته بودم که شما فکر نکنید که مهاجرین نسبت به شما گل و بلبل فکر میکنند. در سطح مهاجرین انتقادات و اعتراضات جدی نسبت به نظام و نسبت به حکومت و نسبت به برخوردهایی نامناسب با مهاجرین وجود دارد. مشکلات مختلفی در سطح مهاجرین وجود دارد. علمای ما موظفند که این دیدگاه و این ذهنیتها را جهت بدهند به سمت مثبت و به سمت مطلوب.
در سطح مهاجرین مشکلات مختلفی وجود دارد
ما نمیگوییم در سطح مهاجرین مشکلات وجود ندارد، اما این را هم بایستی بدانیم که این نظام برای مهاجرینمان کار میکند، برای مهاجرین ما خدمت میکند در حالی که در برابر کل دنیا ایستاده است، بحث تحریم اقتصادی و بحث توطئههای فرهنگی و استخباراتی در داخل و بیرون این کشور علیه نظام هم وجود دارد. با اینکه اینها شب و روز درگیرند، اما با وصف این در رابطه با مهاجرین کار میکنند، اما خب مشکلاتی هم در سطح مهاجرین وجود دارد که آنها را دیشب در محفل اصفهان به صورت مفصل توضیح دادم و دوباره لازم نیست که اینجا من در رابطه با بحث مشکلات مهاجرین صحبت بکنم. ما در بحث تحصیل مشکل داریم، در بحث کار و سرمایهگذاری و تجارت مشکل داریم، در بحث اقامت و نامه تردد و مهر زدن کجا و فلان مشکل داریم، در بحث گواهینامه و بحث اسناد و مدارک موبایل و کارت بانکی و امثال اینها مشکل داریم؛ مشکلاتی را اگر من اینجا بشمارم شاید از صدتا مشکل هم بیشتر شود، اما راهحلش چیست؟
نق زدن و غیبت کردن، راهحل مشکلات نیست!
آیا راه حل این است که هَی ما نق بزنیم! آیا راه حل این است که ما هَی علیه این نظام حرف بزنیم و در هر جلسه که نشستیم غیبت بکنیم؟ در این صورت ما گناه کردهایم! هَی مرتب بنشینیم و بدون اطلاعات و معلومات تهمت بزنیم! خب این کار غلطی است! ما ضمن اینکه حامی این نظام باشیم، ضمن اینکه سرباز تفکر آقا باشیم، اما در عین حال مطالبهی خود را هم داشته باشیم و آن را بصورت سالم و سازمانیافته مطرح بکنیم. شخصیتهای نخبهای که ما در قم داریم، شخصیتهای نخبهای که در مشهد داریم و در جای جای ایران حضور دارند و مستقر هستند، اینها بنشینند و راهکار تهیه کنند، بفرمایند نزد مسؤلین بگویند که این مشکل مهاجر است و حل این مشکل بنفع شما هم هست. حالا اگر موانع سرمایهگذاری از مسیر مهاجرین ما برداشته شود میلیاردها دالر از سرتاسر دنیا وارد نظام جمهوری اسلامی میشود، خب این به نفع کیست؟ اول به نفع ماست چون هم مهاجرین ما قدرتمند میشوند و هم سرمایه میرود به سمت افغانستان و هم به نفع جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. امروز مهاجرین ما در بحث سرمایهگذاری واقعا مشکل دارند. در بحث کسب مشکل دارند. کسبه میلیاردها تومان در مغازه ای سرمایهگذاری کرده است، آخر باید یک مباشر دیگر هم باشد! خب این مباشر به دل خود هر رقم کاری که خواست انجام میدهد و مهاجر بنده خدا چیزی گفته نمیتواند، چرا؟ چون امکانات و مجوز و همه چیز در اختیار یک مباشر ایرانی است. حالا اگر آدم متدین و مخلص و معتقد باشد که خیلی خوب است وگرنه که یک آدم کلاهبردار باشد صدها مهاجر ما به این شکل کلاهشان برداشته شده است.
همین مشکلات موجب میشود که نخبگان ما از ایران مهاجرت بکنند و به سمت اروپا بروند. یک وقتی یکی از دوستان ایرانی میگفت که تمام مهاجرین پایمانده و کم پول در ایران مانده و تمام نخبگان و سرمایهداران مهاجر به اروپا رفته اند. خب وقتی که فرصت نباشد، مشکل پیش میآید. نخبگان ما چرا دکترا بگیرند و برای چه بگیرند! جوان مهاجر وقتی میخواهد برود به سمت تحصیل فکر میکند که تحصیل بکند و مدرک بگیرد برای چه چیزی؟ البته آن کسی که میرود افغانستان خطش جداست، ولی آن جوانی که اینجا متولد شده است، شما اگر دار هم بزنید به سمت افغانستان نمیرود خب مجبور است اینجا کار بکند. اگر بخواهد تحصیل بکند باید بالاخره مدرک بگیرد و بعد مطابق رشتهی خود کار نماید. خب این کار اینجا وجود ندارد و طبیعی است که مهاجر ما باید مهاجرت بکند، امروز نخبگان ما باید از ایران به اروپا بروند، امروز پولداران ما باید به دبی و ترکیه و قزاقستان بروند، و این طبیعی است چرا که این مشکلات وجود دارد.
اما راه حل اساسی حل مشکلات مهاجرین چیست؟
برادران! راهحل این است که ما کار بکنیم و با طرح و با ارائهی راهکار، این موانع و معضلات را از مسیر راه مهاجرین خود برداریم. البته من به دنبال رسوب مهاجرین در اینجا نیستم! من طرفدار این نیستم که مهاجرین بیایند اینجا رسوب کنند. من طرفدار برگشت همهی مهاجرین هستم، اما وقتی مهاجری میماند و اینجا زندگی میکند، باید با عزت و آبرومندی زندگی نماید، نباید هَی مرتب وضعیت زندگی خود را با اروپا مقایسه کند و بعد بیاید و فحش و دشنام را نثار جمهوری اسلامی ایران بکند وبگوید اروپا این خوبی را دارد، اروپا آن خوبی را دارد! در حالی که شما ندیدید اروپا چه وضعیتی دارد، من رفتم به اروپا، من از وضعیت تجار و برنامههای آنجا خبر دارم. من از وضعیت زندگی مهاجرین در آنجا خبر دارم. برادران و خواهران! با شرافتترین زندگی و باکرامتترین زندگی در جمهوری اسلامی ایران فراهم است، این را من خودم نمیگویم، از زبان کسی میگویم که در اینجا از لندن مهمان من و خبرنگار بود و با رئیس خود در لندن صحبت میکرد و میگفت که شما در رابطه با ایران سیاهنمایی کرده بودید و ایران را شما بد گفتید اما حالا وقتی من اینجا تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که با شرافتترین زندگی و باکرامتترین زندگی در ایران زمینهاش فراهم است. آقای حبیبی هم شاهد تلفن زدن این آقا با رئیس خودش بود.
به هر حال این فضا در ایران از نظر دینی و اخلاق و مذهبی و مکتبی فراهم است. بنابراین ما افغانستانیها هم باید در کنار دوستان ایرانی خود قرار بگیریم و کمک کنیم که مشکلات اینها برطرف شود و فکری هم به حال مهاجرین بکنند.
البته خروجیهای مختلف دیگری نیز بایستی از دل مجالس و محافل عزاداری بیرون شود.
اما برادران و خواهران! اگر مجالس عزاداری ما این خروجیها را نداشته باشد خدا شاهد است که ما ضرر کردهایم، خدا شاهد است که ما خَسِرَالدنیا و الآخره خواهیم بود. سخنرانی که دعوت میکنید باید قبلش بدانید که این آقا از اوضاع و احوال تحلیل دارد یا ندارد، باید بدانید که این آقا تفکر انقلابی دارد یا ندارد، باید بدانید که این آقا وقتی امام هست، امام جماعت هست، امام اقتصاد هم هست یا نیست! امام سیاست هم هست یا نیست! امام فرهنگ هم هست یا نیست! امام اجتماع هم هست با نیست! یک طلبه باید در همهی زمینهها امام باشد و اگر طلبهای امام نباشد در همهی عرصهها، این طلبه هم باخته است و اگر طلبهای غیر امام وارد جامعه شود و به سخنرانی بپردازد وقت مردم را هم گرفته است و دست این مردم در روز قیامت به یقهی این عالم و ملا و روحانی خواهد بود. بنابراین روحانیت ما هم بایستی کار بکنند و تلاش بکنند و خود را به روز بکنند و به گفتهی مردم ما، هَی مرتب خود را آپدیت بکنند که بتوانند رهبری جامعه را به درستی ایفا بکنند.
پیشنهاد اول به حوزه علمیه: در به روی تحصیل همه طلاب افغانستانی باز باشد
در پایان دو تا پیشنهاد دارم برای حوزه علمیه و جامعه المصطفی العالمیه، چون این محیط مربوط به جامعةالمصطفی است و این پیشنهاد را میکنم و شاید از مسؤلین حوزه علمیه و جامعةالمصطفی هم اینجا حضور داشته باشند.
پیشنهاد اولم این است که درب به روی تحصیل طلبهی افغانستانی باز و آزاد باشد. بعضی طلبههای ما شرایط پذیرش در جامعةالمصطفی را ندارند، یا دیپلم ندارند یا فلان شرایط سنی را ندارند، اما علاقهی به درس خواندن دارند؛ این آدمی که مثلا سنش ۳۰ سال یا ۴۰ سال شده است و تازه میخواهد برود حوزه درس بخواند خب چکار بکند؟! چرا دربِ تحصیل به روی یک چنین آدمی بسته باشد و نتواند درس بخواند؟ چرا نتواند از شهریه استفاده کند؟ چرا نتواند از اقامت حوزهی علمیه استفاده بکند؟ بایستی درب به روی طلبه باز باشد تا هر کسی خواست مطابق با برنامهی جامعةالمصطفی تحت پوشش قرار بگیرد و آکادمیک درس بخواند و طلبهای هم که نخواست برود آزاد درس سنتی بخواند. این بسته بودن درب باعث میشود که قم موقعیت امالقرایی بودن خود را حداقل در رابطه با افغانستان از دست بدهد. طلبههای ما هَی مرتب میروند به نجف و کربلا و آنجا راحت پذیرش میشوند و درسشان را میخوانند، در حالی که ما راضی نیستیم، چرا که فضای نجف و فضای کربلا فضایی نیست که طلبهی ما را انقلابی بار بیاورد و فضایی نیست که طلبه آنجا تحصیل کند فردا بیاید به نفع اسلام و دین و مذهب و مکتب ما به درستی عمل بکند. این برای ما ضرر است. این برای ما ضربه است. این پیشنهاد ما را حوزه علمیه و مسئولین جمهوری اسلامی ایران بایستی بشنوند. جناب آقای شیرمحمدی هم از عوامل و دستاندرکاران قبلی جامعةالمصطفی است و امیدوارم که این پیام را برسانند. البته این پیام رسانهای هم میشود ولکن دوستان خودشان برسانند خیلی بهتر است. این حرف من نیست آقایان و خانمها و مسؤلین جمهوری اسلامی ایران! این حرف تک تک طلبههایی است که امروز در قم و مشهد و دیگر شهرهای ایران محرومند از شهریهی حوزه ی علمیه، امروز محرومند از بیمه، امروز محرومند از داشتن یک اقامت. خب این ظلم است، این گناه است، این کار درستی نیست که در یک کشور اسلامی بچهی من و فرزند من یا برادر من سنش گذشته بخواهد درس بخواند بعد با مشکل مواجه باشد. این اولین پیشنهاد بود.
پیشنهاد دوم) مشکل اقامت فرزندان طلاب حل شود
پیشنهاد دوم من این است که طلابی که در جامعةالمصطفی تحصیل میکنند با یک مشکل خیلی جدی مواجه هستند. آخر پسر این آقا سنش به ۱۸ سالگی رسید یا به ۲۲ سالگی رسید چه گناه دارد که از تحت پوشش پدر خود خلاص شود و اقامت نتواند بگیرد؟ خب این آقا چیکار بکند؟ این بچه بدون اقامت در ایران چطوری زندگی بکند؟ آیا مسؤلین ایرانی خبر دارند که بسیاری از پسران علمای ما که نتوانستند اقامت بگیرند راهی اروپا شدند؟ گناه این رفتن و این مهاجرت معکوس را و این مهاجرت منفی را چه کسی میتواند بپذیرد؟
بنابراین پیشنهاد من این است که بایستی خانوادههای طلاب جامعةالمصطفی از نظر اقامتی تا هر وقتی که خودشان میخواهند تحت پوشش قرار بگیرند. اگر بحث روی این است که از این طریق طلبهها را وادار کنند بروند افغانستان، آقا نه! این اهرم خوبی نیست، این آلت فشار خوبی نیست! طلبه باید عاشق انجام وظیفه باشد. طلبه اگر قرار است برود افغانستان کار کند باید عشق داشته باشد، نه با اهرم فشار و نه با زور و برنامههایی که بخواهد طلبه را وادار بکند برای انجام یک کاری.
بنابراین این راه باید باز شود. این اقامت برای طلاب ما بایستی داده شود و طلاب افغانستان مورد حمایت قرار بگیرند. امروز طلاب مستضعفترین جمعیت مهاجر افغانستانی هستند که امتیاز مادی و مالی خاصی هم ندارند، بخصوص در شرایط کرونایی که بعضی طلاب انتظار داشتند تبلیغ بروند که این هم به دلیل کرونا متوقف شد. به هر حال اگر از نظر اقتصادی کمک نمیشود، حداقل از نظر اقامت برای طلاب و علما کمک شود. این باعث دلخوشی و دلگرم شدن جامعه روحانیت خواهد شد و آنگاه این علما سرباز انقلاب و رهبری و نظام هستند و به اسلام و انقلاب خدمت میکنند. بیش از این مزاحم عزیزان نمیشوم و از اینکه وقت شما را زیاد گرفتم عذرخواهی میکنم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!