عید غدیر اگرچه شاخص برای یکی از فرقههای اسلام یعنی شیعیان است، ولی در واقع با مفهوم و محتوا و مضمون گستردهای که این حادثه دارد، یقینا متعلق به همهی مسلمانان، بلکه به همهی کسانی است که برای نجات بشریت از یوغ استکبار بیرحم خونآشام دل میسوزانند.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) -قم: نشست علمی "غدیر از دیدگاه فریقین"، با همکاری انجمن فقه و اصول مدرسه حجتیه و مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان، در دفتر این نمایندگی در شهر مقدس قم برگزار شد.
حجتالاسلام سیدصادق حسینی کارشناس این نشست در رابطه با معنا و مفهوم غدیر از دیدگاه فریقین اظهار داشت: واژه غدیر در زبان عرب به معنی برکه است، یعنی مقدار آبی که در یک سرزمین خشک پیدا میشود، اما بهشکل معمول واژه «غدیر» به آخرین سفر حج پیامبر اکرم (ص) در دهم هجری تلقی میشود. بر اساس گزارشات تاریخی که از شیعه و سنی رسیده است؛ حجة الوداع آخرین باری بود که رسول خدا (ص) به حج رفتند و در مسیر برگشت بنا به وحی و دستور خداوند، ایشان از همه کاروانها خواستند تا در غدیرخم جمع شوند و پیام الهی ولایتمداری امام علی (ع) را به همگان ابلاغ کنند.
حسینی ادامه داد: یکی از نکات مهم در واقعه غدیر خم این است که در طول رسالت پیامبر (ص) این اولین باری نبود که ایشان حضرت علی بن ابیطالب (ع) را به عنوان ولی و سرپرست مسلمانان انتخاب می کردند، بلکه واقعه غدیر رسمیترین شکل ممکن اعلام ولایت امیرالمومنین (ع) بر مسلمانان بود.
کارشناس این نشست در مورد فضیلت و برتری صاحب غدیر از نگاه فریقین گفت: اگر پیغمبر اکرم در یک روز گرم و در یک نقطهی حساس، در مقابل چشم مردم، علی بن ابی طالب را به دستور خداوند به عنوان امام مسلمین پس از خود و ولیامر امور اسلام معرفی کرد، برای این بود که این چهرهی بزرگوار اسلام را هم خدا تأیید کرده بود و هم همهی مردم از نزدیک آزموده بودند؛ کسی نبود که نسبت به این نصب امیرالمؤمنین دچار تردید شود.
وی عنوان کرد: اهمیت عید غدیر به این مسئله باز میگردد که دشمنان اسلام و بدخواهان پیامیر رحمت خیال میکردند که با رحلت آن حضرت داستان حاکمیت الهی هم خاتمه پیدا خواهد کرد، ولی در عید غدیر حقیقتی به جهان معرفی میشود که مهمتر از آن حقیقت، موضوعی وجود ندارد. بعد از بعثت رسول الله صلی الله علیه وآله که عظیم ترین واقعه هستی بود و پس از حاکمیت ده ساله آن حضرت در منطقه ای از جهان که به عنوان یک سمبل و نماد مطرح است بهاین سوال پاسخ داده میشود: پس از وقوع این امر عظیم و شگفت آور الهی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یعنی اکنون که بزرگترین حکیم و خردمند عالم، دولت تشکیل داد و حکومت حق ایجاد شد حالا پس از این چه اتفاقی می افتد؟ عید غدیر با روشن کردن این سوالات حاکمیت الهی را تثبیت و نا امیدی دشمنان و کفار را برای همیشهی تاریخ رقم زد.
حجتالاسلام حسینی در بیان مسئله دیگری به عنوان اهمیت غدیر، خاطرنشان کرد: غدیر علاوه بر اثبات ولایت و امامت علی علیهالسلام اتحاد امیرالمومنین (ع) با پیامبر اکرم (ص) و یکی بودنشان را به نمایش میگذارد. قرآن کریم میفرمایند که امیر المومنین (ع) خود پیامبر (ع) است. عبارت أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکمْ گویای این موضوع است. شاید درست نیست که بگوییم، غدیر عید جانشینی پیامبر اکرم (ص) است. رسول خدا (ص) بحث جانشینی را بارها از ابتدای رسالتشان تا روز غدیر مطرح کرده بودند. در هر مناسبتی به ولایت امیرالمومنین اشاره شده بود. ایشان پیش از غدیر گفته بودند، اول کسی که به من ایمان بیاورد، جانشین من خواهد بود. این موضوعی نبود که رسول خدا (ص) تا عید غدیر نگفته باشند. اما چرا عید غدیر اهمیت پیدا کرد. البته که در عید غدیر رسول خدا (ص) ولایت علی (ع) را مجدد تکرار کردند، اما سخن دیگری باید گفته میشد.
وی ادامه داد: رسالت روز غدیر این بود که پیامبر به مردم بگو که علی و فرزندان او تا مهدی (عج) خود پیامبر و نفس پیامبر هستند، پیامبر اکرم در حدیث مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. نمیگویند علی بعد از من جانشین است؛ بلکه میفرمایند هر که من برای او مولا هستم؛ هر چه من برای هر کس هستم، پس این علی همان است چنانچه که قرآن هم علی را نفس پیامبر معرفی میکند و میفرماید: أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکمْ.
حسینی اظهار داشت: حادثهی غدیر خم توسط بسیاری از عالمان بزرگ اهل سنت ذکر شده است؛ به عنوان نمونه ابن ماجه (محمدبن یزید قزوینی) متوفای ۲۷۵ ه.ق از فقها و محدثان بزرگ اهل سنت و یکی از نویسندگان صحاح سته در کتاب سنن ابن ماجه به سندش از براء بن عازب روایت میکند؛ با پیامبر (ص) در حجة الاسلام بودیم؛ در بین راه پیامبر (ص) فرود آمد و دستور به نماز جماعت داد، سپس دست علی(ع) را گرفت و فرمود: «هذا ولیُّ مَن أنا مولاه».
کارشناس این نشست علت اصلی اختلافات میان مذاهب اسلامی را دوری از ولایت و تبعیت از شیطان دانست و گفت: مسلمانان بجای اینکه در رفتارهای اجتماعی از ولایت الله پیروی کنند، بیشتر سلیقهای رفتار میکنند، اگر مسلمانان دین را بماهودین یعنی بهصورت یک مجموعهٔ فراگیر و سیستمی که میتواند جنبههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دینی را شامل میشود و مرتبط باهم هستند نگاه کنند قطعا مشکلات امروزی وجود نخواهد داشت.
وی اظهار داشت: بعد از اینکه در دین و باورهای دینی اصل اول یعنی مسئلهی شناخت را که نقش زیرساختی در بنای دین داشت خوب درک کردیم نوبت به اصل دوم میرسد، همانگونه که در بنای یک ساختمان اصل دوم ساختن اسکلت ساختمان است، اسکلت و ساختمان دین هم «ایمان است» که باید ساخته شود، شناخت کار عقل و ذهن بود ولی ایمان یک امر قلبی است که با احساسات همراه است، ایمان شناخت تنها نیست بلکه شناختی است که احساسات را نیز به سمت خود جهت میدهد و با محبت و تنفر همراه است؛ محبت نسبت به آنچه که خدا خواسته است و تنفر نسبت به آنچه که خدا نخواسته است. لذا ایمان کاملا با محبت عجین است چنانچه که خداوند میفرماید: «ان الذین آمنوا کانوا اشد حباًّ لله»
حسینی ادامه داد: وقتی که شناخت کامل شد، ایمان هم ایجاد میشود و نوبت به اصل سوم یعنی نمای بیرونی میرسد. نمای بیرونی دین احکام، آداب و مناسک دینی است، اما اصل چهارم که تاسیسات و امکانات داخلی است، روحیات و ملکات نفسانی مانند صداقت، عدالت، ایثار، عفاف و... چیزهایی که در درون انسان بوجود میآید و انسان را به حیات جاودان میرساند همگی به عنوان تأسیسات و تزئینات و امکانات داخلی دین بهحساب میآیند.
کارشناس این نشست عنوان کرد: همانگونه که مسئله حفاظت و ایمنی در هر بنایی فوقالعاده اهمیت دارد، مسئلهی ولی شناسی و دشمن شناسی که نقش حفاظت و ایمنی دین را به عهده دارد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، نکتهی قابل توجه این است که اگر تمام اصول فوق در بنای دین رعایت شود ولی ولی شناسي و دشمن شناسی نداشته باشیم باز هم بنای دینی ما آسیب پذیر خواهد بود. از این طرف هم فقط داشتن اصل پنجم، آن هم بدون شناخت (اصل اول) فایدهای ندارد، داشتن روحیات خوب و اخلاق خوب بدون ایمان هیج فایدهای ندارد، انجام آداب و مناسک دینی بدون شناخت بازهم فایدهای ندارد، بلکه باید همهی اصول باهم رعایت شود تا یک بنای مستحکم دینی شکل بگیرد،
وی در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: اگر بتوانیم اینگونه بنای دینی خود را بسازیم میتوانیم بگوییم که این بنا در مقابل تمامی تهدیدات، شبهات و تبلیغات زهرآگینی که علیه دین صورت میگیرد مقاوم، نگهدارنده و مدافع است و ما را به حیات طیبه و سعادت دنیوی و اخروی میرساند، ولی اگر حتی یکی از اصول یادشده در انسان مؤمن و متدین نباشد دیگر هیج تضمینی وجود ندارد که انسان، با ایمان از دنیا برود، دشمن با حیلههایی که دارد خیلی زود ایمان را از انسان گرفته و بنای دینی او را روی سرش خراب میکند.