شهید علامه سید اسماعیل بلخی بنیانگذار ادبیات انقلابی افغانستان و از علمای شهیری بود که در دوران سیاه اختناق و خفقان ستمشاهی، فریاد آزادیخواهی سر داد. در رابطه با این شهید عدالتخواه و مبارز مومن و متعهد حرف زیاد است که قلم را یارای به تحریر درآوردن همه خصائل نیکو و ارزشمندش نیست ولی تبرکا و تیمنا چند ویژگی ذیل را لازم به یادآوری میدانم که میتواند الگوی ایثار و فداکاری و صبر و مقاومت و تبدیل تهدیدها و بحرانها به فرصتها توسط ایشان، درسی برای ما و نسل جوان و مبارز باشد.
۱- خطهای که از دیرباز مرکز تشیع و پایگاه ستارگان علم و ادب بوده در ۲۴ سرطان ۱۲۹۹ یا ۱۲۹۵ هجری شمسی شاهد ورود قدمهای مولود مبارکی بود که امروز ایشان پس از گذشت قرنها، پایاپای ستارگان درخشانش چشم و چراغ ملت مسلمان به حساب میآید.
۲- بلخی بعد از مهاجرت از وطن نیز طلبهای وارسته و بی آلایش و محبوب همگان بود. در گیر کفش و کلاه نبود و با کهنه ترین عبا و عمامه میساخت و به خوراکی اندک قناعت میکرد. با این حال، سخاوتی بلند داشت. تا آخر عمرش برای خود نیاندوخت و هیچ گاه کیسه و جیبی برای نگهداری پول درست نکرد. مقدار شهریه و درآمدی را که داشت، میان عمامه میگذاشت و این سیره را تا آخر عمرش مراعات کرد.
۳- همیشه در جمع طلاب و مردم سخن تازه داشت و از دریای علم و کمال و شعر و ادبش مردم بهرهها میبردند و تشنهتر میشدند و در همان آغازین روزهای ورودش به حوزه، دم از آزادی، استقلال و نبرد با استعمار میزد.
۴- در سال ۱۳۱۴ با شیخ «محمدتقی بهلول» از رهبران مبارزه با کشف حجاب، آشنا شد و در همین سال در نهضت معروف مسجد گوهرشاد مشهد مشارکت کرد و این حرکت یکی از اساسیترین حرکتهای جریان عملی مبارزه وی با استکبار و عوامل آن، در جهت حفظ ارزشهای اسلامی به شمار میرود که وی سهم عمدهای داشت و در روزگار شوم و خونین ملت ایران، شریک آلامشان بود.
۵- در رمضان ۱۳۱۵ پس از هشت سال تحصیل در حوزه خراسان، وقتی به وطن مراجعت نمود، حکومت وقت افغانستان که از فعالیتهای بلخی احساس نگرانی میکرد، اجازه خروج وی از هرات را نداد و او ناچار شد که هشت سال را در همین شهر سپری کند. وی با اغتنام فرصت تحصیلات حوزوی خود را نزد «شیخ محمدطاهر قندهاری» ادامه داد و در سال ۱۳۱۷ نیز در همانجا ازدواج کرد. علیرضا مشهور به «علی آقا» تنها پسر شهید بلخی بود که بعد از کودتای هفت ثور ۱۳۵۷ توسط حکومت کمونیستی دستگیر و شهید شد.
۶- سید اسماعیل با وجود محصور بودن در هرات عازم شمال کشور شد، سپس به کابل و قندهار سفر کرد و مجدد به هرات بازگشت. او با برداشتن هر گام دهها یار و شیفته پیدا میکرد و عملا در راه تشویق مردم به طرف احکام و دستورات اسلامی گام میبرداشت لذا طی دو ماه، نزدیک به دو هزار و ۵۰۰ نفر از خوبان را جذب و فعالیت تشکیلاتی اش را در سال ۱۳۲۲ پایهگذاری نمود.
۷- ایشان و همفکرانش به تدریج در ادارات و نهادهای دولتی نفوذ و برخی از کارمندان دولتی و شخصیت های فکری و فرهنگی را به سوی خود جذب کردند. با فعالیتهای گسترده بلخی در هرات، مقامات دولتی به این نتیجه میرسند که وی در هرات قابل کنترل نیست و ناچار او را به مزار شریف تبعید کردند. فعالیتهای شهید بلخی در مزار شریف با آشنایی قبلی مردم این شهر از وی بسیار زود اوج گرفت و این باعث گسترش فعالیت سیاسی بلخی در مناطق شمال افغانستان شد و برخی از شخصیتهای مهم منطقه مثل «خواجه محمد نعیم» فرمانده نظامی و امنیتی مزار شریف جذب شهید بلخی شدند.
۸- علامه بلخی در سال ۱۳۲۷ بنا به دعوت جمعی از اهالی کابل وارد این شهر شد، البته گفته شده، سید اسماعیل به علت فعالیت علیه نظام شاهی، به کابل فراخوانده شد تا بتوانند او را مستقیما تحت کنترل خودشان قرار دهند. اما وی از این تهدید هم استفاده مناسب کرد و آن را به فرصت تبدیل کرد. با آمدن وی، کابل پر از شور و هیجان شد و فضای تاریک شهر رو به روشنایی و امید گذاشت و شیعیان جان تازهای گرفتند. زمزمهها، نفس گرم و حلاوت کلام سید، شهر را نورباران کرد، طنین فریاد کوبندهاش در کوچه پس کوچههای شهر شنیده میشد و زنگ کوچ ظلمت و تباهی از سرزمین شیران، در بناگوش کاخ سلطه به صدا درآمد.
۹- با اوج اختناق سیاسی، بلخی و یارانش به فکر فعالیتهای مسلحانه علیه حکومت غیر قانونی حاکم وقت برآمده و اولین حرکت گسترده مسلحانه خود را در حمل سال ۱۳۲۹ که قصد سرنگونی رژیم مستبد شاهی را داشتند، آغاز کردند. قیام مسلحانه اما با خیانت یکی از یاران سیاسی نافرجام ماند و شهید بلخی توسط حکومت دستگیر و بدون سند و محاکمه، به زندان «دهمزنگ» کابل منتقل شد و ۱۴ سال در این زندان مخوف ماند. اما این روحانی اندیشمند و روشنضمیر و شاعر مبارز، از فرصت و فراغت به دست آمده استفاده کرده و اکثر سرودههای خود را در همین زندان کابل سرود. وی که در یکی از مقاطع تاریک و پر خفقان تاریخ افغانستان میزیست علمدار مبارزه فرهنگی و سیاسی علیه نظام حاکم و مرد فکر و عمل و قیام و منبر بود. آثارش که در دخمههای تاریک زندان سروده شده از مفاهیم مترقی روز سرشار و هم از تعالیم نجات بخش دین برخوردار است.
۱۰- علامه بلخی در سال ۱۳۴۳ همزمان با تصویب قانون اساسی جدید که به نام دهه دموکراسی شهرت یافت، بر اثر وجود همین فضای نسبتا باز سیاسی، از زندان آزاد شد و فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را با اولین منبر خود، یک ماه پس از آزادی، دوباره از سر گرفت و ارتباط مستقیم با مردم شهرهای مختلف افغانستان و همچنان با دید جهانی که داشت با سایر کشورها مانند ایران، عراق، عربستان، مصر، سوریه، اردن و شوروی برقرار کرد و با درک مشکلات روزافزون آنها به سفری تاریخی به این کشورها پرداخت که نقطه عطفی در تاریخ مبارزات فکری و فرهنگی ایشان محسوب میشود.
۱۱- در سفر به سوریه با امام موسی صدر (ره) رهبر شیعیان لبنان دیدار و مذاکره کرد؛ در عراق هیئت عزاداری و سینه زنی از افغانستانیهای مقیم عراق و زائران افغانستانی در کربلا، تشکیل داد. از مهمترین ملاقاتهای شهید بلخی در نجف، دیدار و ملاقات با حضرت امام خمینی (ره) در منزل امام بود که جلسه مفصل خصوصی برگزار شد و درد دلهای گذشته و طرحهای آینده مطرح و برنامهریزی شد. البته ملاقات دیگری نیز میان امام خمینی (ره) و شهید بلخی در شهر کربلا صورت گرفته که شهید بلخی شعر «شب دیجور» را در محضر امام (ره) خوانده است.
۱۲- یکی از ویژگیهای علامه وسعت نظر و نگاه بزرگ او بود، که به همه جهان اسلام نظر داشت. جهان اسلام را سرزمین خود میدید و از آن دفاع میکرد. چنانکه وقتی اسرائیل به سرزمینهای عربی حمله کرد، به دفاع از مردم مظلوم فلسطین برخاست و مردم افغانستان را ضد صهیونیستها تحریک کرد و برای مردم فلسطین کمکهای سیاسی و مالی فراهم کرد.
۱۳- این علامه مبارز در یکی از سخنرانیهایش میگوید: «برادران عرب ما خیال نکنند که تنها عرب به این درد میسوزد. روزی که صهیونیستها به ممالک اسلامی و فلسطین حمله کردند، افغانستان یکپارچه ماتم شده بود، طلاب معارف، کسبه و دکاندار و ارباب علم، همه برای مظاهره به بازارها برآمدند، خطابهها و شعارها دادند. من بر فراز بازار سرپل خشتی برآمدم؛ خطابه جذابی خواندم که حاکی از معاونت مالی و جانی و خونی ملت مسلمان بود و به سفارت کشورهای عربی فرستادم. به وزارت خارجه رفتم و خطابه آتشین دادم؛ به مسجد پل خشتی رفتم و خطابه سوزناک دادم. همه همدردی کردند ولی درد آن وقت اثر میکند که واقعا وحدت نظر باشد.» سید شهید، در سال ۱۳۲۷ به نمایندگی از ملت افغانستان، اقدام به جمعآوری کمک برای مجاهدین فلسطینی نمود و با مجاهدان فلسطینی ابراز همدردی کرد.
۱۴- آثار سید اسماعیل بلخی در شعر معاصر افغانستان و بلکه در شعر فارسی عصر خویش، دارای مفاهیمی رفیع است و آثارش به سبب سرزندگی و برخورداری از حس و تفکری پویا مشمول گذر زمان نشده است:
در بسم الله وحدت با نقطۀ خون باید
نا محرم این معنی از خانه برون باید
چون شاهد هر مقصد بی عشق به کف ناید
یک پردۀ دانش را صد پرده جنون باید
در دفتر حریت خط حلقۀ زنجیر است
شاگرد چنین مکتب بر گوی که چون باید
در دیوان وی که از شهرت خاصی برخوردار است، درباره سرور و سالار آزادگان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) اشعار جانسوزی از این شاعر و مبارز شهیر به جا مانده است:
در دشت عراق آمد چون رهبر آزادی
آزاد توان بردن ره در بر آزادی
با رمز تبسم فاش می گفت به هر گامی
امضای من از خونست در دفتر آزادی
عباس نجات شرع از لطمهی طوفان داد
در شط فرات افکند چون لنگر آزادی
نقل شده است که سید اسماعیل بلخی بیش از ۷۵ هزار بیت سروده که بخش اندکی از آنها به جا مانده و تاکنون توسط ناشران مختلف در ایران منتشر شده است.
اگر خواهی همی رشد سیاسی
طریق مرشد و ارشاد خون است
به غفلت آبرو از جوی ما رفت
به استمداد و استرداد خون است
جوانا! در قلم رمز شفا نیست
دوای درد استبداد خون است
ز خون بنویس بر دیوار ظالم
که آخر سیل این بنیاد خون است
بزن بلخی تو هم بر صنف رندان
که هر چه هست بادا باد خون است
والسلام علیکم