گفتمان علمی پژوهشی جستجوی راه تعالی با عنوان "رابطۀ دین و سیاست" با حضور جمعی از اهالی حوزه و دانشگاه در تاریخ پنجشنبه 1 حوت/اسفند در دفتر مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در شهر مقدس قم برگزار شد.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) -قم: حجتالاسلام دکتر سید ذکی موسوی مسئول مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در این شهر و کارشناس این گفتمان با اشاره به زمینههای پیدایش و وجود ادله و رفع شبهه در خصوص سکولاریزم گفت: یکی از ادلههایی که طرفداران جدایی دین از سیاست عنوان میکنند این است که دین یک سری قواعد ثابت دارد اما امور اجتماعی در حال تغییر و تحول هستند و امور ثابت نمیتوانند جوابگوی تغییر و تحول باشند.
وی افزود: طرفداران جدایی دین از سیاست میگویند که در همین راستا باید دین را کنار گذاشته و از عقل استفاده کنیم. این در حالی است که هر دو گزینه دارای اشکال میباشد و با این روند باید فاتحه دین را بخوانیم.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: باید بدانیم که اولا همه امور اجتماعی در حال تغییر و تحول نیست و ثانیا دین قوانین ثابتی دارد که به مرور زمان شکل و قالب آن تغییر میکند ولی بنیان و اساس آن هیچ تغییری نکرده است.
مسئول مرکز فرهنگی اجتماعی تبیان در قم تصریح کرد: قانون دین یک امر ثابت است و یک سری قوانین متغیر نیز دارد، چنانچه ما در اسلام احکام اولیه و ثانویه داریم که همین احکام ثانویه جزو قوانین متغیر میباشد.
حجتالاسلام موسوی اظهار داشت: یکی دیگر از مواردی که سکولاریزم نتوانست جوابگوی جامعه بشری باشد قطعی نبودن فهم متون دینی بود. از منظر دانشمند آلمانی نظر هرمنوتیک میگوید اصلا ما نمیتوانیم از متن برداشت قطعی داشته باشیم و هر کس با پیشفرض خود میتواند از متن برداشت کند و نمیتواند در مورد دین نظر داده و سبب گمراهی شود بنابراین باید از عقل استفاده کنیم.
وی خاطرنشان ساخت: اسلام هم برگرفته از متون بوده و به سراغ متن میرود. هر چند بحث هرمنوتیک قابل انکار نیست، اما بحث دین این است که اگر بخواهیم دین را بفهمیم باید از متخصص کمک بگیریم.
کارشناس مسائل دینی یادآور شد: ما دینمان را از متون دینی میگیریم و یک متخصص باید با توجه به شرایط تفسیر کند نه تفسیر به رای، و این به این معنا نیست که هر کسی میتواند اظهار نظر کند بلکه باید متخصص باشد.
حجت الاسلام موسوی با اشاره به سابقه تاریخی به عنوان سومین ادله سکولاریزم در جدایی دین از سیاست ابراز داشت: تا زمان قبل از رنسانس میبینیم که سیاست زیر مجموعه دین بوده است، چرا که سیاست کلیسا، فساد مالی، برداشت متون یهودیت و مسیحیت سبب شد برخی مردم در برابر دین قد علم کرده و بگویند دین یک مقوله فردی است و باید از سیاست جدا شود.
استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان ساخت: اگر بخواهیم به این مقوله پاسخ دهیم باید بگوییم دین یک مقوله است و مجریان دین یک مقوله دیگر چنانچه اسلام یک چیز است و مجریان اسلام چیز دیگر و اگر بخواهیم گناه و عیب مجریان را به گردن دین بیندازیم فاتحه اسلام خوانده شده است. بنابراین نباید عملکرد مجریان را به گردن دین بیندازیم.
مسئول مرکز فرهنگی اجتماعی تبیان در قم با اشاره به چهارمین دلیل جدایی دین از سیاست عنوان کرد: مگر خدا به ما عقل نداده و ما اگر متکی به دین باشیم پس عقل ما کی به درد میخورد، هرچند دین هیچ موقع به صورت کلی رد نمیکند و ارزش عقل بر جامعه دینی و مسلمانان جامعه قابل انکار نیست.
حجتالاسلام موسوی افزود: خدا به ما عقل داده و این امر قابل انکار نیست، چرا که عقل در برخی مواقع راه حل ندارد و یا تا محدودهی خاصی توانایی دارد و باید بر پایه دین باشد تا بتواند هدایت کند.
کارشناس مسائل دینی اظهار داشت: این همه اختلافی که در جامعه ما وجود دارد حاکی از این مقوله است که عقل در برخی مواقع حرفی برای گفتن ندارد.
استاد حوزه و دانشگاه عنوان کرد: دلیل پنجم جدایی دین از سیاست از منظر سکولاریزم سیره معصومین است و اگر بخواهیم جامعه را به دستور معصومین اداره کنیم، این است که آنها هیچ وقت در سیاست دخالت نکردهاند، از جمله امام علی (ع) و امام حسن (ع) که نشان میدهد دین از سیاست جداست و باید دین را کنار گذاشته و سیاست را پیگیری کنیم.
وی با رد این موضوع افزود: ما باید به سیره معصومین (ع) استناد کنیم و تمام جوانب را در نظر بگیریم و ببینیم ائمه معصومین (ع) در چه محیط و شرایطی زندگی میکردند و اینکه به دنبال حکومت نرفتهاند به دلیل عدم حمایت مردم بوده است یعنی آنها اقدام کردند اما اگر حکومتی تشکیل نشد از عدم حمایت مردم بوده است.
حجتالاسلام موسوی گفت: مطرح کردن سکولاریزم در حال حاضر به خاطر به حاشیه بردن ولایت فقیه است. بنابراین با ایجاد چنین ادلههایی میگوید دین نباید در سیاست دخالت کند و میخواهد با این نقشه و توطئه ولایت فقیه را زیر سوال ببرد.
حجتالاسلام ناصری استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس دیگر این گفتمان گفت: در قرن 18 میلادی تحت عنوان رنسانس، سکولاریزم با جدیت پایهگذاری شد و زمانی که سکولاریزم پا به عرصه وجود گذاشت، موضوع جدایی دین از سیاست را به صورت عمده و گسترده مطرح کرد.
وی افزود: اگر بخواهیم معنای لغوی سکولاریزم را بیا کنیم باید به مواردی از جمله عرفگرایی، اعتقاد به اصالت امور دنیوی، غیر دینگرایی و جدایی دین از دنیا اشاره کنیم.
حجتالاسلام ناصری ادامه داد: جدایی دین از دنیا نظر سکولاریستها میباشد، چرا که دنیا ابعاد گسترده و وسیعی دارد و زندگی فرد هم اموری است مربوط به دنیا چنانچه در زندگی آخرت هم فرد مطرح میباشد.
کارشناس مسائل دینی تصریح کرد: مسئله جدایی دین از دنیا به صورتی است که پافشاری، نوک پیکان و جهتگیری آن به طرف حکومت است یعنی در واقع قلمرو دین از حکومت جداست.
وی عنوان داشت: و کسانی که دنیادار هستند باید بدانند حاکمیت دین قلمرو فرد و افراد است و در زندگی فردی خودش اختیار تمام دارد به هر نحوی که دوست دارد بین خود و خدای خود ارتباط برقرار کند.
ناصری افزود: اما درمورد اجتماعی فرد یا اشخاص دیگر حق اظهارنظر در مورد اینکه دین دارد یا ندارد را ندارند و دین را در حدی قبول دارند که به حوزه فردی یا افراد بیاید اما اگر دین بیاید و در عرصه اجتماع، زمامداری جامعه و قانونگذاری در جامعه را در قالب برجسته و بزرگتر در دست بگیرد و عناصر و لوازم زندگی جمعی را در اختیار داشته و جولان دهد سرکشیدن دین و دینداران را ممنوع میداند.
استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان ساخت: مسئله دیگر لائیکیزم و سکولاریزم است چرا که خواستگاه سکولاریزم دین بوده و قلمرو آن فردی است و درحوزه فرد دین میتواند نقش داشته و حکومت کند در حالی که خواستگاه لاییک قبول نداشتن دین است و تفاوت این دو در همین است که نقش و حضور دین را از زندگی افراد نفی نمیکند و بلکه برای آن تفکیک قائل است.
وی ابراز داشت: در بخش فردی نیز دین منحصر به برخورد فرد است یعنی فرد هر دینی را که دوست دارد میتواند انتخاب کند اما لائیک از ریشه دین را قبول ندارد و رابطه آن با دین رابطه تضاد و تباین است.
حجت الاسلام ناصری با بیان اینکه اولین عنصر و رکن سکولاریزم اومانیسم است گفت: اومانیسم در واقع انسانمداری و انسانگرایی است چرا که سکولاریستها معتقدند عقل انسان در ابتدا دارای تغییر و تحول و تکامل نبوده و لذا انسان نیاز به دین داشته تا امورات زندگی خود را سپری کند و به مباحث فردی و اجتماعی بپردازد.
کارشناس مسائل دینی یادآور شد: اما از زمانی که عقل انسان از قدرت لازم برخوردار شده دیگر نیاز به دین نیست و انسانها میتوانند از طریق دین به حل مشکلات خود بپردازند و این امر یکی از عناصر اومانیسم در زیر زدن دین در حوزه اجتماعی و زمام گرفتن جامعه به دست دینداران است که استدلال میکنند که ما در این قلمرو نیازی به دین نداریم.
وی ادامه داد: ناسیونالیزم نیز بر این معنا است که انسان عقلگرا و عقلمدار است و انسان عقلگرا امروز به جایی رسیده که از رهگذر عقل به مواردی دسترسی دارد که با تکیه بر عقل میتواند زندگی خود را اداره کند در حالی که اسلام نظر سکولاریزم را قبول ندارد.
حجتالاسلام ناصری افزود: هر چند جدایی دین از سیاست از دوره رنسانس شروع شده اما دین از قبل بوده و چه علتی وجود دارد که مردم به سمت جدایی دین از سیاست رفته و دین را وابسته به عنصر و فرد میدانند.
استاد حوزه و دانشگاه بیان داشت: سکولاریزم در واقع ریشه در عملکرد نابخردانه و برگرفته از اثر نفوذ شیطانی اربابان و سران کلیسا در قبال جامعه و افراد آن زمان دارد و از دورانی که سران کلیسا به بیراهه رفتند دانشمندان را از مسیحیت دور کردند که دومین عامل پیدایش سکولاریسم همین برخورد سران کلیسا با عقل بود که مسائلی را مطرح میکردند که با عقل همخوانی نداشت مانند تثلیث که میگفتند خدای پدر، پسر و روح القدوس که اگر همخوانی داشت امور جامعه سامان مییافت، اما اگر تثلیث باشد قطعا به مشکل برخورد میکند و همین امر سبب دوری دانشمندان از مسیحیت شد.
وی یادآور شد: یکی دیگر از اقدامات سران کلیسا تفتیش عقاید بود که اندیشمندان و صاحبنظرانی که در عرصه نوآوری مبتکرانه اظهار نظر میکردند را به اشد مجازات محکوم میکردند که با این تفتیش عقاید دانشمندان متوجه شدند کلیسا با سیاستهای آنان همخوانی ندارد و در صدد برآمدند تا دین را از عرصه اجتماع به تمام معنا نفی کنند.
حجتالاسلام ناصری اظهار کرد: اینکه آیا سکولارها توانستهاند در قلمرو مکتب خود خردمندانه عمل کنند یا خیر جای سوال است اما باید دانست آنها در جلب و جذب به صورت عاقلانه نتوانستند به اهداف خود جامعه عمل بپوشانند.
کارشناس مسائل دینی گفت: بر اساس نظر مونتسکیو دانشمند آمریکایی اگر بخواهیم در نهادهای حکومتی عدالت را ایحاد کنیم باید آنها را از هم تفکیک کنیم و هر نهادی مستقلانه عمل کند چرا که رابطه بین نهادهای اساسی کشور، شهروندان، حقوق دولت بر مردم و مردم بر دولت مطرح میشود که در اصل برای تحقق عدالت در بین نهادها باید بین تمام آنها تفکیک ایجاد شود.
وی در پایان گفت: اگر انسان خدا را در تمام مراحل ناظر بر اعمال خود چه در قالب فردی و چه در قالب احتماعی لحاظ کند هیچگاه به گمراهی کشیده نخواهد شد.