به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا)؛ روزنامه گاردین در یادداشتی به قلم «پتر بامونت» خبرنگار ارشد جنگ نوشت: زمانی که تعداد نیروهای آمریکایی در افغانستان افزایش پیدا کرد، یکی از بزرگان قومی منطقه «پنجوایی» نزدیک مرز پاکستان به نیروهای خارجی گفت که شما روزها به اینجا میآیید، اما در طول شب طالبان شبنامههای خود را توزیع کرده و میگویند افرادی را که با نیروهای خارجی همکاری کنند را مجازات خواهند کرد.
این یادداشت ادامه میدهد: افزایش نیرو همانند سایر ابتکارات آمریکا برای پایان جنگ در افغانستان در آن زمان، به عنوان یک دستاورد بزرگ مطرح شد، اما در حال حاضر بعد از افشاگری روزنامه واشنتگنپست مشخص شد که فریب و شکست بزرگ دیگری بوده است.
روزنامه «واشنگتنپست» مجموعهای از اسناد محرمانه را منتشر کرده که نشان میدهد دولتهای آمریکا یکی پس از دیگری در مورد واقعیات جنگ در افغانستان به مردم خود دروغ گفتهاند تا تصمیمات خود در مورد این مناقشه را توجیه کنند.
همچنین مصاحبه با افرادی بسیار که نشان میدهد که چگونه 3 رئیسجمهور آمریکا افکار عمومی این کشور را با بیان اینکه به دنبال ملتسازی در افغانستان نیستند، فریب داده و در عمل یک دولت فاسد، خشن و ناکاردآمد که وابسته به نظامیان آمریکاست در افغانستان خلق کردند.
«ریچارد هاس» معاون هماهنگی سیاستهای آمریکا برای افغانستان در دوران بوش میگوید: «از همان ابتدای امر دولت بوش تمایلی به تحولات افغانستان بعد از سرنگونی طالبان از خود نشان نمیداد.»
وی میافزاید: «دولت بوش در مورد سرمایهگذاری در افغانستان و ماحصلی که از این سرمایهگذاری عاید آمریکا میشود، بدبین بود.»
از سوی دیگر «ریچارد بوچر» معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا در امور آسیای مرکزی و جنوبی معتقد است که اگر استراتژی آمریکا شکست طالبان، که با توجه به شرایط بومی، منطقهای و مرزی واشنگتن قادر به انجام آن نخواهد بود یا ایجاد دولتی با ارزشهای آمریکا برای حکمرانی در افغانستان است، باید در نظر داشتیم باشیم که این دو راهبرد در حال حاضر شکست خورده است.
بوچر تاکید کرد: «ما نمیدانستیم که چه کاری را باید در افغانستان انجام دهیم.» بامونت در بخشی دیگری از این یادداشت نوشت: نبود یک دید کلی از جنگ افغانستان باعث شد تا ایالات متحده و متحدانش برای جلب توجه افکار عمومی آمریکا به سرعت به عراق در سال ۲۰۰۳ حمله کنند، اما سیاستهای آمریکا در سالهای بعد برای قدرت گرفتن طالبان و شکست این گروه اوضاع را بدتر کرد.
در میان مقامات انگلیس که در سند افشاشده از واشنگتن پست از آنها نام برده شده، ژنرال «دیوید ریچارد»، فرمانده ناتو در افغانستان بین سالهای 2006 و 2007 است.
وی معتقد است که هیچ استراتژی منسجم بلندمدتی در افغانستان وجود ندارد و کشورهایی که در عملیات ناتو در این کشور حضور داشتند سرباز کافی برای انجام عملیات خود در اختیار نداشتند.
همچنین «آسیتن رایت» که کارشناس مسائل افغانستان است، در اینباره میگوید: «بسیاری از کسانی که در مصاحبه سیگار حضور داشتند، رهبرانی بودند که اطلاعات در مورد توانایی و اهداف طالبان را نتوانسته بودند به خوبی تحلیل کنند.»
وی معتقد است اطلاعات نظامیان آمریکا و ناتو نشان میدهد که عقبنشینی طالبان از برخی مناطق بیشتر برای تجدید قوا و یا به اشتباه انداختن نظامیان آمریکایی از شکست این گروه بوده است.
رایت در ادامه میافزاید: طالبان بسیار صبور بوده و نگاه راهبردی در جنگ دارند، آنها استاد دستکاری اطلاعات میدان نبرد برای اهداف سیاسی هستند.
روزنامه انگلیسی گاردین در ادامه یادداشت خود مینویسد: اعترافات جنگ افغانستان به افراد مصاحبهشده در واشنگتن پست محدود نمیشود، به عنوان مثال یک دیپلمات انگلیسی در این رابطه به مجله آبزورو گفته بود که زمانی که وی در هلمند بهسر میبرده، با خودم میگفته آنها قادر هستند ماموریت خود را هر چه هست انجام دهند.
وی افزود: «هر چند ما ماموریت خود را در هلمند انجام دادیم، اما باید یک راهبرد و تصویر بزرگتری برای انجام کار وجود داشته باشد، در این برهه زمانی، هنگامی که آمریکا به عراق حمله کرد، «حامد کرزی» رئیسجمهور وقت افغانستان از غرب ناامید شده و مردم هم میدیدند که طالبان در حال بازگشت است.»
این یادداشت همچنین از قول ژنرال «دان مک نیل» فرمانده ناتو در سال 2002 درباره راهبرد آمریکا در افغانستان نوشت: «در زمان اعزام به افغانستان نتوانستم، کسی را پیدا کنم که پیروزی در جنگ افغانستان را توضیح دهد، اگر ما نتوانیم پیروزی در جنگ را توضیح دهیم چگونه قادر خواهیم بود شکست در جنگ را تعریف کنیم.»
به اعتقاد وی برای آنکه افغانستان دوباره به مشکلی برای جهان تبدیل نشود، بهترین راهکار تعهدات کم در رابطه با آموزش طولانیمدت نظامیان این کشور است.