"هواداران حتی برای تیم خون میدهند. در آلمان شما برای اهدای خون پول میگیرید. آنها از این پول برای زنده نگه داشتن باشگاه استفاده میکنند."
به گزارش آوا به نقل از بی بی سی، این حرفهای جیکوب سویتمن، خبرنگار آلمانی، به خوبی میتواند میزان فداکاری طرفداران یونیون برلین را در راهی که باشگاه پیموده، نشان دهد.
در ماه مه آنها تبدیل به اولین باشگاه از شرق برلین شدند که توانسته به بوندسلیگا راه پیدا کند و دیروز (شنبه 13 عقرب برابر با ۲ نوامبر) هم در داربی پایتخت آلمان به مصاف نماینده نیمه غربی شهر، هرتا برلین رفتند. مسابقهای که گرچه به دلیل پرتاب مواد آتشزا با وقفه روبرو شد اما سرانجام با پیروزی جبهه شرق به پایان رسید.
این اولین بار در تاریخ بوندسلیگا است که مسابقهای بین شرق و غرب برلین برگزار شد، هرچند که روزگاری دیواری میان این شهر بود که مسابقه بین دو طرف را کلا غیر ممکن میکرد.
بعد از جنگ جهانی دوم آلمان به دو کشور تقسیم شد. آلمان شرقی، کمونیستی و تحت نفوذ اتحاد جماهیر شوروی بود و نیمه غربی کشور متحد فرانسه، بریتانیا و البته آمریکا.
برلین نیز دو نیمه شده بود: سال ۱۹۶۱ دیوار معروف برلین ساخته شد تا مانع از فرار شهروندان آلمان شرقی به سوی غرب شود و این دیوار تا سال ۱۹۸۹ برپا بود.
از نظر ورزشی هم تیمهای بخش شرقی برلین تا سال ۱۹۹۰ که دو کشور متحد شدند، در لیگ آلمان شرقی بازی میکردند. از آن زمان تا کنون یونیون برلین تنها تیم این منطقه است که توانسته به بالاترین سطح فوتبال آلمان برسد.
باشگاهی متعلق به تماشاگران
سویتمن در برنامه تلویزیونی فوتبال فوکوس گفت: " این باشگاه بدون هوداران هیچ چیز نیست."یونیون برلین در ورزشگاه ۲۲ هزار نفری "آن در آلتن فوراستری" بازی میکند. سال ۲۰۰۸ باشگاه تصمیم به مدرنسازی ورزشگاه گرفت اما شرایط مالی سخت بود. به همین دلیل ۲۵۰۰ طرفدار تصمیم گرفتند با کار داوطلبانه به باشگاه کمک کنند و پس از ۱۴۰ هزار ساعت کار بود که بزرگترین ورزشگاه تکمنظوره برلین شکل گرفت.
سویتمن میگوید: "آنها از جیبشان خرج کردند و ورزشگاه خودشان را بازسازی کردند. وقتی آنجا میروید این را حس میکنید. این ورزشگاه متعلق به آنها است و نه هیچ کس دیگری."
او این حرف را در بازی دوستانه مقابل هرتا برلین زد. تماشاگرانی که در بازسازی شرکت داشتند با کلاههای سرخ کارگران ساختمانی به ورزشگاه آمده بودند و "حتی یک جفت چشم هم آنجا نبود که اشک آلود نباشد."
سویتمن، همچنین گفت: "دورههایی در تاریخ بود که باشگاه در آستانه ورشکستگی بود."
کریستین آربیت، مدیر روابط عمومی باشگاه میگوید که کمپاین "خون برای یونیون" توسط هوداران راه افتاد: "این یک نماد برجسته در مورد کاری است که آنها حاضرند برای باشگاه انجام دهند."
رایلن جیمز، روزنامهنگار میگیود که عشق میان هواداران یونیون برلین بسیار قوی است. یک دفعه گروهی از آنها تصمیم گرفتند به ورزشگاه بروند و کریسمس را تبریک بگویند و از آن زمان این کار به صورت یک سنت درآمده است.
جیمز گفت: "آنها در آخرین بازی قبل از کریسمس شکست ناراحتکنندهای را تجربه کردند. با قیافههای اخمو و اوقات تلخ راهی خانههایشان شدند. بعد متوجه شدند که به هم کریسمس را تبریک نگفتهاند. به طریقی دوباره به استادیوم برگشتند و همراه با بیسکویت کریسمس را جشن گرفتند."
این احساسات قوی تمام داستان یونیون است
در این ورزشگاه برنامهای برای سرگرم کردن هواداران بین دو نیمه وجود ندارد، نه آگهی بازرگانی و نه پخش آهنگ. آربیت میگوید که باشگاه احتیاجی ندارد که "به هواداران برای جشن گرفتن، کمک کند."
او گفت: "اگر تیم ما گل بزند، وزشگاه از سر و صدا و احساسات منفجر میشود. رئیس باشگاه از همان پارکینگی استفاده میکند که یک تماشاگر عادی تیم. ما خیلی به هم نزدیک هستیم. مردم میدانند از هر اندیشهای که به باشگاه بیاورند، استقبال میشود."
اینگو پتز، یکی از هواداران باشگاه هم گفت: "من به یونیون میروم چون یک باشگاه کارگری است. افراد اینجا ارتباطی قوی میان افرادی که یکدیگر را میشناسند، وجود دارد. این احساسات قوی تمام داستان یونیون است."
"فوتبال آخرین جایی است که شما با این احساسات میتوانید در آن زندگی کنید و یونیوین چنین جایی است. یک جزیره کمیاب، جایی که به هواداران به شیوهای خلاقانه و با صدایی رسا خوشآمد گفته میشود. مردم جامعه دنبال جایی هستند که به آنها احترام گذاشته شود، نه به عنوان مشتری که به عنوان یک انسان."
"دیوار باید برچیده شود" و دیگر افسانههای طغیان
باشگاه از سال ۱۹۶۶ یونیون برلین نامیده شده است. در ۶۰ سال قبل از آن این باشگاه اسمهای متفاوتی داشت. به گفته سویتمن آنها سالها هویتی "ضد نظام مستقر" داشتهاند.او میگوید: "آنها قطعا علیه نظام مستقر طغیان میکردند. داستانهای زیادی وجود دارد که میگوید آنها هنگام ضربات ایستگاهی فریاد میزدند: دیوار باید برچیده شود؛ چون این تنها زمانی بود که شما در آلمان شرقی میتوانستید فریاد بزنید."
"این باشگاهی بود که وضعیت مردم را در دوران جنگ سرد نمایندگی میکرد. برلین شهر طغیانها بود. شما سخت بتوانید باشگاهی را پیدا کنید که به یک شیوه هم که شده نمایانگر طغیان نباشد."
آربیت میگوید فرهنگ "طغیانگر" پیشین موجب سوق دادن باشگاه به "فرهنگ آلترانتیو" کنونی شده است.
او گفت: "مردانی با موی بلند و ریش انبوه و چیزهایی شبیه این به یونیون میرفتند و احساس آزادی و رهایی میکردند. مسئله مخالفت با جریان سیاسی خاصی نبود، اگر شما جوان بودید و احساس آزادی و سرزندگی میکردید، آنگاه راهی یونیون میشدید. آنها تا وقتی که هر کار دلشان میخواست را انجام میدادند، احساس زندگی میکردند و یونیون خانه این کار بود."
حضور در بوندس لیگا
سویتمن میگوید: "وضعیت بسیار احساسی بود. ما دوستان و خویشان مرده خود را به ورزشگاه آوردیم و آنها را نشان دادیم. این خیلی احترام برانگیز بود."
روزی که تیم به دسته اول فوتبال آلمان آمد هم طبیعتا سرشار از احساس بود. روزی که آربیت میگوید نمیدانست چه زمانی احساسات مردم فروکش میکند: "هر وقت عکسهای آن روزها را میبینم، اشکم بلافاصله سرازیر میشود. خیلی خوب است که فوتبال هنوز این قدرت را دارد، زمانی که یک تماشاگر شگفتانگیزترین موفقیتها را تجربه میکند. هواداران میدانند که ما سال خیلی سختی در بوندس لیگا خواهیم داشت. ما تا آخرین مسابقه لیگ برای بقا میجنگیم."