اهمیت تبلیغ فرهنگ را نیز فراموش نکنیم. هوشیار باشیم که کوتاهی نکنیم. خیلیها بعد از رفتن اباعبدالله پشیمان شدند از اینکه امامشان را یاری نکردند. نکند این روزها بگذرد. شاید ما سال دیگر نباشیم. نکند در قیامت این پشیمانی و حسرت و خسارت دامن ما را بگیرد که پرچم خونخواهی حسین و انقلاب مهدی بلند شد و ما یاران امام زمان را دیدیم، فراهمکنندگان زمینۀ ظهور را دیدیم، اما نه قدم برداشتیم و حرکت کردیم و نه قلم برداشتیم و نوشتیم.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا)؛ استاد مرادی تهرانی (سهشنبه 16 میزان) در مراسم دعای توسل که از سوی جلسه ختم متوسلین به امام صادق (ع) در دفتر مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان مشهد مقدس برگزار شده بود پیرامون موضوع "اهمیت حضور در راهپیمایی اربعین" سخنرانی کرد.
استاد مرادی تهرانی در ابتدای سخنان خود، یکی از دستورات تبیینکنندۀ حقایق قرآنی را که پیامبر گرامی اسلام از طرف خداوند متعال مأمور به تبیین آن گردید، محتوای آیۀ ۲۷ سورۀ مائده عنوان کرد و گفت: در این آیه پروردگار عالم به پیامبر اسلام میفرماید که داستانی از حقایق ابتدای خلقت را برای مردم تلاوت و تبیین نماید، "بخوان برای مردم، داستان دو فرزند آدم را زمانی که تصمیم گرفتند یک قربانی به محضر پروردگارشان تقدیم کنند." این دو برادر هر دو به پرودگار ایمان داشتند و اینطور نبوده که یکی حقایق دینی را بپذیرد و دیگری انکار کند. بلکه هر دو عشق به پرودگار دارند و میخواهند برای او قربانی کنند، اما از یکی از آنها قبول شد و از دیگری پذیرفته نشد.
وی ادامه داد: این آیه در بعضی از نقلهای شرح و تفسیر اینگونه عنوان شده که یکی از این دو برادر قربانی بهتری آورد و دیگری قربانی پستتری آماده کرد، به عنوان مثال بیان میشود که یکی از این دو دامدار بود و بهترین گوسفند خود را انتخاب کرد و دیگری کشاورز بود و مقداری از محصولات ضعیف و پست خود را آماده کرد. اما آیۀ شریفه این مطلب را به نحو دیگری مطرح میکند. مشکل از جنسی که برای قربانی آوردند نبود، دلیل اینکه قربانی یکی قبول شد و از دیگری پذیرفته نشد این بود که یکی اهل تقوا بوده و خودش انسانی متقی بود و دیگری متقی نبود. خداوند متعال نگاه نمیکند به قربانی که چه آوردهایم بلکه به این توجه دارد که خود ما چگونه انسانی هستیم، اگر اهل تقوا باشیم قربانی ما هم مورد قبول واقع میشود.
استاد مرادی با بیان اینکه خداوند متعال به قربانیهای ما نیازی ندارد، گفت: آنچه پرودگار عالم در عبادتها از ما میخواهد تقوای ماست. اگر خود ما اهل تقوا باشیم نماز و عبادات و قربانیهای ما قبول میشود، در غیر این صورت، ما اگر در یکی از رکعتها سورۀ بقره و در دیگری سورۀ آل عمران را هم بخوانیم ارزشی نخواهد داشت. ما حتی اگر بهجای اینکه از مشهد مقدس پیاده به کربلا مشرف شویم، پنج بار دور کرۀ زمین را بگردیم و سپس کربلا برویم و بگوییم یا امام حسین (ع) به عشق تو آمدهایم؛ امام خواهد فرمود که خوش آمدید و خسته نباشید، ولی آیا اهل تقوا هم هستید؟
وی در ادامۀ مطلب فوق بیان کرد: اینکه تأکید شده خداوند متعال فقط از متقین قبول میکند، این تقوا مراتبی دارد. گاهی ممکن است که من روز بلند و گرم تابستان را روزه بگیرم، زبان خودم را هم حفظ کرده و تقوای زبان را رعایت نمایم، اما در بازار چشمم به نامحرم بیفتد و از او چشم برندارم و با قصد حرام نگاه کنم، اینجا هرچند تقوای زبان را رعایت کردهام اما تقوای چشم را رعایت نکرده و مرتکب زنای چشم شدهام؛ آیا چنین روزهای پذیرفته میشود؟! همچنین ممکن است ما به حج مشرف شویم اما وجوهات خود را نداده باشیم، اینجا تقوای مالی رعایت نشده است. گاهی به کربلا مشرف میشویم، اما حقالناس را رعایت نکردهایم، میتوانستیم بدهی خود را بدهیم ولی خلف وعده کردیم. بنابراین تقوا مراتبی دارد و قبولی یک عملِ عبادی مشروط به رعایت تقوا میباشد.
او گفت: یک تقوایی است که جامع همه تقواهاست؛ اگر بنده تقوای همۀ وجودم را رعایت کنم، اما قلب من تقوا نداشته باشد آیا عمل من قبول میشود؟ حضرت امام رضا علیهالسلام میفرمایند که ما خاندانی هستیم که اگر کسی معرفت ما را نداشته باشد هیچ عملی از او قبول نمیشود، هرچند همۀ عمرش را روزه بگیرد و همۀ شبها را تا صبح نماز بخواند، اما معرفت خاندان ما را نداشته باشد تقوای قلب نداشته باشد هیچ عملی از او پذیرفته نخواهد شد.
ادامۀ سخنان استاد مرادی تهرانی را در ادامه مطالعه میکنید:
قرآن شریف برای اینکه ما تقوای خودمان را مورد معاینه قرار بدهیم یک آیۀ اساسی دارد و در سورۀ حج میفرماید: "و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب". فروع دین ما دو رکن مهم دارد با عنوان تولی و تبری که حقیقت تقوای قلب است. اگر این تقوای قلب حاصل شود، حتی اگر چشم من هم گاهی یک خطایی کرد اصل عمل من قبول میشود، هرچند عمل به مرتبۀ اعلا قبول نمیشود، چرا که بلاخره در تقوای من یک نقصی هست، ولی اصل عملام قبول میشود و من باید در پی رفع نواقص تقوا و عمل خود بوده و آن را به حد اعلا برسانم. بنابراین تقوای قلب محور تمامی تقواها میباشد.
تقوای قلبِ شما هم اینگونه معیارش سنجیده میشود که آیا شما شعائر الهی را تعظیم میدارید یا تعظیم نمیدارید؟ بنده همۀ عمرم را شب تا صبح به عبادت بپردازم و همۀ نافلهها را هم بخوانم، اما نماز جماعت را احیا نکنم تقوای قلب ندارم و به این نماز نباید امیدوار بود.
حتما مشاهده کردهاید که بعضی از این فرقههای عرفانهای کاذب گوشهنشینی را انتخاب میکنند. نخیر آقا این صحیح نیست. نماز باید اقامه و احیا بشود چرا که از شعائر الهی است. گفتهاند که نماز خانمها بهتر است که در گوشه خوانده شود، اما شما مردها حق ندارید بروید در گوشۀ اتاق نماز بخوانید. در خانه هم بیایید در جای عمومی بخوانید. بله نماز شب را با پروردگارتان خلوت کنید ولی نمازهای واجب شعائر الله هستند و باید احیا بشوند. آنچه که شیاطین را زمین میزند جماعت مومنین است. اینکه انسان حج را تنها برود. اینکه گفته میشود که ۲۲بهمن یومالله است، نمیشود که ما تنها به خیابانها برویم، خوب این چه فایدهای دارد؟ اگر اهل احیای شعائر نیستیم فریب این عبادتهای ظاهری را نخوریم.
یکی از این شعائر الهی همین مسئلۀ تبیین ولایت فقیه و امامت است.
از روز نخستی که امیرالمومنین را خانهنشین کردند، هیچ شخص باانصاف سالمی در هیچ مذهبی پیدا نشده که بگوید علی بن ابی طالب آدم بدی بوده است. چند سال پیش در دانشگاه الازهر مصر یک کنفرانسی تشکیل شد که کدام یک از اصحاب رسول الله را میشود به استناد فرمایشات آنها فتوای دینی داد؟ خود دانشمندان اهل سنت تمامی اصحاب را بررسی کردند و به دلایل علمی به این نتیجه رسیدند که نمیشود به فتوای آنها فتوا داد چون یک خطا و گناهی از آنها ثبت شده است، اما در نهایت به این مهم رسیدند که تنها صحابۀ رسولالله که هیچ گناه و خطایی از او ثبت نشده علی بن ابی طالب است.
همه قبول دارند که علی (ع) انسان خوبی است. همانهایی که خطبۀ غدیر را به آن معنایی که ما قبول داریم قبول ندارند همانها هم میگویند که در خطبۀ غدیر تاکید شده که علی را دوست بدارید. در خوب بودن علی که کسی شک ندارد. آنها امامت علی را انکار کردند. امروز نیز کسانی که امامت ولایت فقیه را انکار میکنند ادامۀ همانهایی هستند که امامت امام علی (ع) را انکار کردند، فرقی هم ندارد که در شناسنامه شیعه باشند یا سنی، ما بسیاری از اهل سنت داریم که امامت ولایت فقیه را تعظیم میکنند.
ممکن است بین دانشمندان و روحانیت ما کسانی باشند که به ظاهر شیعه هستند اما با امامت و ولایت فقیه مشکل دارند، اینها حقیقتشان شیعه نیست و هیچ عملی از آنها پذیرفته نمیشود. شرط پذیرفته شدن عمل تقواست و محور آن نیز تقوای قلب است.
بحث مکروهشناسی سواد میخواهد.
امام خمینی جایی نوشته بودند که اگر امام جماعت مسافر باشد اما نماز مأمومینِ او کامل باشد در این حالت نماز جماعت مکروه است. یک جمعی میخواستند نماز بخوانند، نماز همه کامل بود اما امام جماعت نمازش شکسته بود. نماز نخواند و گفت مکروه است. بعدا مردم نزد امام عرض کردند که چون شما گفتید مکروه است ما از فیض نماز جماعت محروم میشویم.
امام خندیدند و فرمودند که آن مکروهی که من نوشتم مکروهِ نسبی است، یعنی اگر شما ۵۰ نفرید میخواهید نماز بخوانید و بین شما دو نفر است که شایستگی امام جماعت را دارند اما یکی مسافر است و دیگری نمازش کامل، در این صورت کسی که نمازش کامل است باید پیشنماز جماعت شود، اما اگر تنها یک نفر بود که شایستگی امام جماعت را داشت اینجا دیگر کراهت ندارد. بحث مکروهشناسی سواد هم میخواهد. آنجایی که گفته میشود لباس مشکی مکروه است تو باید بدانی که مصداق آن کجاست؟. لباس مشکی پوشیدن برای امام حسین نه تنها مکروه نیست بلکه احیای شعائر است.
پیامبر گرامی اسلام به شعارهای قبل از جنگ توجه بسیاری داشتند.
اگر شعارهای قبل از جنگهای پیامبر اسلام را مورد توجه قرار دهیم اسرار زیبای توحیدی را در آنها مشاهده میکنیم. اگر دقت داشته باشیم میبینیم که تعظیم شعائر الهی چه اهمیتی دارد. حضرت رسول در جنگ بدر شعاری که به سپاهیان القا و انشا میکردند چند مورد بود. یکی شعار "یا منصور امت" به این معنا که ای پیروزی که در تو ضعف و شکستی راه ندارد دشمنان را بمیران. و یا شعار "یا نصرالله اقترب اقترب" ای نصرت و یاری خدا به ما نزدیک شو به ما نزدیک شو.
پیامبر اسلام ابتدا تفهیم میکند که ما به که باور داریم و اعتقاد و آرمانمان چه است و چرا میخواهیم بجنگیم. ابتدا میفهماند که ما سپاه کوچک چند نفرۀ بدون ابزار جنگیِ پیشرفته در برابر چند هزار نفر سپاه ثروتمند آموزشدیدۀ تا دندان مسلح ابوسفیان قرار داریم اما میخواهیم عقایدمان را به جهان معرفی کنیم. ما به این جنگ آمدهایم تا پروردگارمان را به عالم معرفی کنیم. اگر ما با چند هزار نیروی نظامی میآمدیم که جهانیان پروردگار ما را نمیشناختند. میگفتند سپاه ابوسفیان مثلا 10 هزار نفر بود، سپاه رسولالله 50 هزار نفر بود، آمدند و اینها را کشتند و یک امر طبیعی رخ داده است.
مشاهده میکنید که شعارها جایگاه خاصی دارند. مثلا حضرت علی (ع) در جنگ جمل میفرمودند که شعار این باشد که "اللهم انصرنا علی القوم الناکسین". هر شعاری اسراری دارد مثلا میفرمایند که مومنین در تاریکیهای قیامت شعار میدهند که "لااله الا انت" این شعار خیلی پیام دارد، اینجا باید بفهمیم که اگر میخواهیم از تاریکیهای عالم ظلمت و تن به عالم نور و دین پرواز کنیم باید ذکرمان ذکر یونسی باشد که فرمود: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین. این شعار باید باشد و خیلی حرف دارد. این شعارِ قیامت برای ما تبیین میکند که ما واقعیت خودمان را در این دنیا ارزان از دست ندهیم.
امروز باید قدر تاریکیهای ظلمت را در این عالم بشناسیم. میفرمایند که در عالم ظلمت است که شما میتوانید به شهودی از پروردگارتان دست پیدا کنید که او را مخاطب قرار بدهیم. نگوییم لااله الا الله بگوییم لااله الا انت. من تو را میبینم در دل تاریکی تو را شهود میکنم. قدر این دنیا را بدانیم. "الدنیا مزرعة الآخره" این شعارها حرف دارند و تا ما شعائر را تعظیم نکنیم عبادات ما قبول نمیشوند.
اهمیت راهپیمایی عظیم اربعین در چیست؟
اصلا چرا قیام امام حسین علیهالسلام و یا راهپیمایی اربعین اینقدر اهمیت دارد؟ امام حسین این شعار را تعظیم کرد که ما اسلام غیرسیاسی را قبول نکنیم. امام حسین این مسئله را تبیین کرد که اسلام دین حکومت و سیاست است. اگر کسی بگوید که من حکومت اسلامی را قبول ندارم چنین شخصی جاهل است، ولو لباس علم پوشیده باشد. چنین کسانی حکومت هر فاسقی را برمیتابند اما حکومت عالم ربانی را برنمیتابند.
مهمترین درس راهپیمایی اربعین این است که ما کربلا میرویم و اعلام میداریم که یا اباعبدالله تو فریاد زدی که اسلام دین سیاست و حکومت است و ما راه تو را ادامه میدهیم. باید این مسئله را تعظیم داشت. اما یک سرّی هست، آن اینکه راهپیمایی اربعین که تعظیم شعائر است وقتی موجب قبول است که ما بفهمیم امام حسین علیهالسلام که ما دو ماه برایشان عزاداری میکنیم و الان عاشقانش در راه زیارت اشان هستند شعارش چه بوده است؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در همۀ جنگها دستور میدادند که قبل از شروع جنگ شعار دهید ولی در شعار شما باید یکی از اسمای الهی تبیین شود. اما شعار اباعبدلله در ظهر عاشورا و شعار اهل بیت علیهمالسلام "یا محمد" بود. سوال اینجاست که با وجود آنکه امر حضرت رسول این بود که شعار قبل از جنگ یکی از اسمای پروردگار باشد، چرا امام حسین شعار را با اسم پیامبر مطرح کرد و چه شد که شعار امام سجاد و امام باقر عوض شد؟ این نکتهای توحیدی است. قرآن میفرماید: "ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها و ذرو الذین یلحدون فی اسمائه سیجزَون ما کانوا یعملون...و خدا را نیکوترین نامهاست، بدانها خدا را بخوانید، و آنان را که در نامهای او به انحراف میگرایند به خود واگذارید، که به زودی کردار بدشان را مجازات خواهند دید."
اهل بیت همان اسماءالحسنی هستند.
یا محمد همان یا الله است. یا علی همان یا الله است. یا فاطمه همان یا الله است. حضرت میفرمایند که والله نحن اسماءالحسنی. حقیقت توحید امامت است. اگر ما فهمیدیم که حقیقت توحید امامت است، آنگاه میفهمیم راهپیمایی اربعین چه پیام مهمی دارد. اگر فرازهای آخر زیارت اربعین را مطالعه کنیم خواهیم فهمید که چرا راهپیمایی و زیارت اربعین برجسته شده است. مسئلۀ راهپیمایی اربعین از اعظم شعائر الهی است و میتوان با سند گفت که راهپیمایی اربعین از نماز و روزه و حج و جهاد مهمتر است، همه چیز در سایۀ اربعین است.
به ما یاد دادهاند که در طول محرم و صفر وقتی همدیگر را میبینیم بگوییم (أعظم الله أجورنا بمصابنا بالحسين عليهالسلام و جعلنا و إياكم من الطالبين بثأره مع وليّه الإمام المهدی من آل محمد عليهمالسلام). شعار فلسفۀ ظهور و انقلاب مهدی و پرچم ایشان در تمام جنگهایی که انجام میدهند تا زمین را که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد بسازند پرچم خونخواهی اباعبدالله است. به ما یاد دادهاند که تمام محرم و صفر این شعار را تعظیم بداریم که خدایا توفیق خونخواهی امام حسین را در معیت و همراهی امام زمان به ما عنایت کن.
"یا حسین" شعار انقلاب حضرت مهدی خواهد بود.
این است که میفرمایند یکی از 5 علامت مومن زیارت اربعین میباشد. در زیارت اربعین به ما انشا میکنند که بگویید ما به بازگشت شما ایمان داریم و آمادهایم برای همراهی شما. قلب و عمل ما تابع عمل شماست و منتظریم که پروردگار به شما اذن بدهد یا اباعبدالله تا برگردی. اصلا فلسفۀ زیارت اربعین تبیین رجعت و انقلاب مهدی و خونخواهی اباعبدالله است و لذا شعاری که امام زمان عج تعظیم خواهند داشت شعار یاحسین است.
شعار رسولالله و امیرالمومنین یاالله و یا رب بود. شعار امام حسین و امام صادق، یا محمد بود و شعار امام زمان عج "یا حسین" خواهد بود. امام زمان پرچم خونخواهی ابی عبدالله را بلند خواهند کرد. پس مسئلۀ راهپیمایی اربعین مسئلۀ سیاسی با ابعاد و شعاع کوتاه و منحصر به کشور یا تفکر خاصی نیست. راهپیمایی اربعین زمینهسازی حکومت امام زمان است. راهپیمایی اربعین تعظیم شعار امام زمان است. راهپیمایی اربعین پرچم انقلاب امام زمان است. با این راهپیمایی این پرچم بلند شده و ان شاءالله به زمین گذاشته نخواهد شد. ما باید پیروان قمر بنی هاشم باشیم که تا زندهایم این پرچم را زمین نگذاریم و هر کسی به هر نحوی که میتواند واجب است این شعار الهی را تعظیم کند.
فراموش نکنیم که تعظیم این شعار فقط با رفتن نیست. توحید در ولایت را فراموش نکنیم. توحید در ولایت یعنی اینکه اگر خودم دو بار یا سه بار رفتم، سایر مومنین را هم مثل خودم ببینم، ا2 میلیون حسینی داشته باشیم بهتر است یا 100میلیون حسینی؟ باید تعداد سربازان امام زمان گسترش پیدا کند. اگر ما توفیق داشتیم چند بار رفتیم سعی کنیم انسانهای دیگری که آرزو دارند را راهی کنیم. اگر پول داریم و میتوانیم زائرین را راهی کنیم اگر نداریم در رفتنشان شریک شویم یا حداقل آنان را بدرقه کنیم.
با قدم و قلم خود اربعین حسینی را پاس بداریم.
اهمیت تبلیغ فرهنگ اربعین نیز کمتر از رفتنِ آن نیست. مسئلۀ این روزهای ما و شما همان حال و هوایی است که اباعبدالله از مکه عازم کربلا بود. هوشیار باشیم که کوتاهی نکنیم. خیلیها بعد از رفتن اباعبدالله پشیمان شدند از اینکه امامشان را یاری نکردند. نکند این روزها بگذرد. شاید سال دیگر ما نباشیم. نکند در قیامت این پشیمانی و حسرت و خسارت دامن ما را بگیرد که پرچم خونخواهی حسین و انقلاب مهدی بلند شد و ما یاران امام زمان را دیدیم، فراهمکنندگان زمینۀ ظهور را دیدیم، اما نه قدم برداشتیم و حرکت کردیم و نه قلم برداشتیم و نوشتیم. نه با زبان یاری کردیم و نه با مال خود همراهی کردیم. پروردگار عالم را سوگند میدهیم که به این نفسهای پاکی که در این ایام در مسیر کربلا بالاترین مراتب و درجات ذکر را دارند و به این نفسهای نورانی که در مسیر کربلا به آسمان نورافشانی میکنند، زندگی و مرگ و همۀ ابعاد حیات ما را حسینی و مهدوی و در خدمت ظهور امام زمان عج قرار دهد.