تاریخ انتشار :دوشنبه ۱ میزان ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۶
کد مطلب : 192007
اسلام بی ولایت مسلمان اسیر و درباری می پروراند و سنی امریکایی و شیعه انگلیسی در صدد جا انداختن چنین اسلامی اند
امروز دو جریانِ سنی آمریکایی که در محوریتش وهابیت است و شیعۀ انگلیسی که در محوریتش تفکر افراطی و انحرافی سیدصادق شیرازی است، علیه خط امام حسین(ع) است، به عنوان دو تیغۀ یک قیچی در دست آمریکا و اسرائیل و انگلیس هستند و مرتبا شیعه و سنی را به انواع و اقسام مختلف نابود می‌کنند.
شانزدهمین و آخرین شب مراسم عزاداری حضرت امام حسین(ع) با حضور پرشور عزاداران حسینی در منزل حاج محسن اکبرزاده -یکی از کادرهای فعال مرکز تبیان در مشهد مقدس- برگزار شد. حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری رئیس عمومی مرکز فعالیت ‌های فرهنگی اجتماعی تبیان، در این مراسم حول موضوعاتی مهم به ایراد سخن پرداخت.

به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا)؛ حجت‌الاسلام حسینی مزاری در ابتدای سخنان خود در این مراسم، با اشاره به این نکته که در حادثۀ عاشورا دو حرکتِ سازمانی با هم در تقابل قرار گرفتند، گفت: یکی حرکت سازمانیِ یزید که در قالب حکومتی با ساز و برگ نظامی و امکانات اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ایِ بسیار گسترده بود، و دیگری حرکت سازمان‌یافتۀ حضرت امام حسین (ع) که با توجه به ریشۀ قرآنی، تاریخی، خانوادگی و تأثیرگذاریِ بالای اجتماعی، از جهات دیگری قوی و قدرت‌مند بود، در حادثۀ کربلا با یکدیگر به تقابل پرداختند.

وی با بیان اینکه هدف، یکی از ارکان اصلی در کارهای سازمانی است، عنوان کرد: حرکتی که امام حسین(ع) روی دست داشت از هدفِ خیلی شاخصی برخوردار بود؛ بحث امر به معروف و نهی از منکر. منتها این هدفِ شاخص، یک نکته و مطلب خیلی مهمتری در دل خود نهفته داشت و  آن عبارت بود از احیای ولایت؛ چرا که امر به معروف و نهی از منکر بدون محوریت ولایت فایده‌ای ندارد و نیز بحث احیا، تبلیغ و ترویج ولایت محوری ترین معروفهای قرآنی است. شما تمام معروف‌های دنیا را هم انجام بدهید اما ولایت نداشته باشید، ثمره‌ای نخواهد داشت.

این آگاه امور سیاسی با ذکر این نکتۀ اساسی که امام حسین(ع) با ریشه و عوامل اصلیِ منکرات مشکل داشت، گفت: در آن زمان دستگاه یزید عامل اصلیِ مبارزه با معروف‌ها و ترویج منکرات بود. متأسفانه ما به جنبۀ اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر توجه داریم اما به جنبۀ سیاسیِ آن توجهی نداریم. امام حسین(ع)مشخصا با دستگاه یزید در افتاد، این دستگاه با ترویج منکرات می‌خواست معروف‌ها را از میان ببرد. البته قصدش هم این نبود که تمام معروف‌ها را از بین ببرد، نمی‌خواست مردم نماز نخوانند یا روزه نگیرند و یا خیرات و برکات ندهند؛ اتفاقا خواستۀ یزید این بود که همۀ مردم در مساجد باشند، روزه بگیرند، نماز بخوانند، تسبیح بگردانند اما با این ویژگی که تفکر ولایت در اعمال‌شان جاری نباشد. یزید می‌خواست تا خط ولایتی را که در روز غدیر از طرف خداوند متعال به عنوان شرط اتمام رسالت بر پیامبر گرامی اسلام ابلاغ گردید را قلع و قمع کند.

حسینی مزاری با طرح این پرسش که چرا اصل مبارزۀ یزید، مبارزه با ولایت و تحکیم اسلامِ بدون ولایت بود، ابراز داشت: یزید به این خاطر با ولایت مشکل داشت که می‌دانست اسلام بدون ولایت اسلامِ بدرد نخوری است، مسلمانان بدون ولایت؛ مسلمانانی برده هستند. در این راستا باید گفت حتی روحانیت بدون ولایت، از صدر اسلام تاکنون روحانیتی درباری و در اختیار دستگاه قدرت ‌های حاکمه بوده است.

این آگاه مسایل دینی با بیان اینکه امام حسین(ع)در مسیر ولایت الله حرکت می‌کرد، خاطرنشان ساخت: امروز نیز پیروان امام حسین(ع)تحت امر و در مسیر امام زمان(عج)، عین هدفی را که امام حسین(ع)داشت دنبال می‌کنند، منتهی تحت امر ولی فقیه زمان؛ که این ولی فقیه نائب امام زمان(عج)بوده و در راستای تداوم ولایت کار می‌کند.این که امروز بحث ولایت این‌قدر مهم است و علیه آن هجمۀ گسترده وجود دارد بی‌دلیل نبوده بلکه گذشتۀ تاریخی دارد و امر تازه‌ای نیست.

حسینی مزاری ضمن اشاره به جریان تشیع انگلیسی اظهار داشت: امروز خط سیدصادق شیرازی یکی از خطوط قدرتمند، وسیع و گستردۀ وابسته به غرب است. جریان سیدصادق شیرازی در برابر تشیعِ اصیل کار می‌کند. آیا آقای سیدصادق شیرازی تاکنون یک کلمه علیه گروه‌های تروریستی در سطح جهان اسلام حرفی زده‌ است، جز اینکه با این تندروی‌ها و با این فحاشی‌ها و کثافت‌کاری‌ها مجوز قتل شیعه‌های ما را در عراق و سوریه و جاهای دیگر صادر کرده‌ است؟!

این عالم دینی، همچنین ضمن انتقاد از دهه ‌سازی‌های مکرر در مراسم‌های عزاداری اهل بیت(ع)، گفت: غیر از دهۀ محرم که از طرف ائمۀ معصومین(علیهم السلام) موکدا تاکید شده که در آن مراسم عزا برگزار گردد و برای امام حسین گریه و عزاداری شود و اهداف امام حسین(ع)تبیین گردد، در رابطه با سایر معصومین این مقدار از تاکیدات صورت نگرفته است. درست است که مناسبت‌های ائمه معصومین باید تجلیل شوند و ما بایستی از زندگی آنها درس بگیریم و زندگی خود را سامان بدهیم، اما نه این که از روزگار بمانیم و در درون خود سرگرم شویم به صورتی که مسائل کلانِ ما را دشمن رهبری کند. دشمن می‌خواهد که ما مشغول شده و گرفتار این نواقص شویم، ولی کارهای حیاتی و مدیریت‌های اساسی را خودشان انجام بدهند.

وی در پایان تاکید کرد: برادران و خواهران! وظیفۀ ما این است که مطابق با فرهنگ انقلاب حسینی عمل کنیم. اما فرهنگ امام حسین را خود ما نمی‌توانیم برداشت نماییم و مفسر هم نیستیم. امروز امام خامنه‌ای و یاران و پیروانش مفسّرِ خط امام حسین(ع)هستند. ما خط حسینی را تنها از این مسیر می‌توانیم بگیریم. اگر ما فرهنگ انقلابی حسینی را از این مسیر گرفتیم، در خط امام حسین حرکت کرده‌ایم اما اگر از هر مسیر دیگری بگیریم عرصۀ مبارزه را باخته‌ و شکست خواهیم خورد.

مشروح بیانات حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این مراسم را در ادامه مطالعه می‌کنید:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین، ثم الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
رب اشرح لی صدری و یسّرلی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی یا کریم. اما بعد؛ قال الله تعالی فی قرآن الکریم: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم».

امشب آخرین شب مجلس عزاداری امام حسین(ع) در منزل آقای حاج محسن اکبرزاده است، امیدوارم که طی شب‌های گذشته استفاده‌ی کافی و وافی را برده باشید و امشب نیز از این مجلسِ نورانی فیض ببرید.

بنده در این مراسم تصمیم دارم در رابطه با تقابل سازمانیِ دو حرکت در حادثۀ عاشورا تحلیلی ارائه کنم. امیدوارم که آقایان، خانم‌ها و بخصوص جوانان با دقت گوش بدهند تا ان‌شاءالله اگر خدا و ائمه معصومین(ع) بخواهند و حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عنایت بفرمایند، مبحثی مطرح شود که تاکنون یا اصلا عنوان نشده و یا به آن کمتر پرداخته شده است.

تقابل سازمانی دوجبهه در کربلا
در حادثۀ عاشورا دو حرکت سازمانی با هم در تقابل قرار گرفتند دو جبهه، یکی حرکت سازمانیِ یزید که در قالب یک حکومتی با ساز و برگ نظامی و امکانات اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ایِ بسیار گسترده بود، و دیگری حرکت سازمان‌یافتۀ حضرت امام حسین(ع)که با توجه به ریشۀ قرآنی، تاریخی و خانوادگی و تأثیرگذاریِ بالای اجتماعی، از جهات دیگری قوی و قدرت‌مند بود، در سرزمین کربلا با یکدیگر به تقابل پرداختند.

اهداف دو حرکت سازمانی
هدف امام حسین(ع) از قیام
هدف، یکی از ارکان اصلی در کارهای سازمانی است. حرکتی که امام حسین(ع)روی دست داشت از هدفِ خیلی شاخصی برخوردار بود؛ بحث امر به معروف و نهی از منکر. منتها این هدفِ شاخص در دل خود یک نکته و مطلب خیلی مهم‌تر نهفته داشت و  آن عبارت بود از احیای ولایت؛ چرا که امر به معروف و نهی از منکر بدون محوریت ولایت فایده‌ای ندارد و اصولا بحث احیا، تبلیغ و ترویج ولایت از محوری ترین و بالاترین معروف هاست و مخالفت با آن و تخریب و تضعیف و مقابله با آن از محوری ترین و بالاترین منکرات است. شما تمام معروف‌های دنیا را هم انجام بدهید اما ولایت نداشته باشید، ثمره‌ای نخواهد داشت.

انجام تمام معروف ها و ترک تمام منکرها، بدون ولایت نتیجه‌ای ندارد
ما وقتی ولایت می‌گوییم، یعنی ولایت ائمه معصومین و ولایت ائمه معصومین نیز یعنی ولایت خدا. ما اگر تحت امر خدا نباشیم، تحت امر ولی خدا که جانشین خداوند است نباشیم، هرگونه معروفی انجام بدهیم فایده‌ای ندارد. شما به ولایت اعتقاد نداشته باشید هرچقدر هم نماز بخوانید و حج بروید و خیر و نذورات بدهید ثمره‌ای نخواهد داشت.

در بحث احیای امر به معروف و نهی از منکر، هم در زمان امام حسین (ع) و هم در شرایط موجود معضلاتی وجود داشت و دارد. در آن زمان سعی بر این بود که بحث امر به معروف به موضوعات پیش پا افتادۀ اجتماعی و مباحث سطحی منحصر گردد، در حالی که مشکل امام حسین(ع)مشکل بی‌نمازی مردم نبود، مردمانی بودند که پیشانی های شان از فرط نماز خواندن مانند زانوی شتر پینه بسته بود. همچنین قاریان برجسته و بزرگی حضور داشتند. لذا بحث بی‌دینی و نماز نخواندن و روزه نگرفتن و امثال این‌ مسایل نبود. بحث فحشا و فساد گستردۀ اجتماعی هم نبود، شما در هیچ یک از صحبت‌های امام حسین(ع)شاید این بحث را مشاهده نکنید، یا حداقل من در مطالعاتم برنخورده‌ام.

امام حسین(ع)با ریشه و عوامل اصلی منکرات مشکل داشت
در آن زمان دستگاه یزید عامل اصلیِ مبارزه با معروف‌ها بود. متأسفانه ما به جنبۀ اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر توجه داریم اما به جنبۀ سیاسیِ آن توجهی نداریم. امام حسین(ع)مشخصا با دستگاه یزید در افتاد، این دستگاه با ترویج منکرات می‌خواست معروف‌ها را از میان ببرد. البته قصدش هم این نبود که تمام معروف‌ها را از بین ببرد، نمی‌خواست مردم نماز نخوانند، یا روزه نگیرند و یا خیرات و برکات ندهند؛ اتفاقا خواستۀ یزید این بود که همۀ مردم در مساجد باشند، روزه بگیرند، نماز بخوانند، تسبیح بگردانند اما با این ویژگی که تفکر ولایت در اعمال‌شان جاری نباشد. یزید می‌خواست تا خط ولایتی را که در روز  هیجدهم ذیحجه در محله غدیر از
طرف خداوند متعال به عنوان شرط اتمام رسالت بر پیامبر گرامی اسلام ابلاغ گردید را قلع و قمع کند.

یزید اینگونه فکر می کرد که اگر امام حسین(ع)با وی بیعت کند هم خط ولایت منقطع شده و کار ولایت تمام می‌شد و اگر امام بیعت هم نکند کشته می‌شود و کار ولایت باز تمام خواهد بود. با این خیال و با این تفکر، در راستای ولایت ‌زدائی گام برداشت.

هدف یزید از سرکوب
هدف شاخص یزید سرکوب امام حسین، بیعت گرفتن از ایشان و یا به شهادت رساندن آن امام بود و پس از سرباز زدن امام از بیعت، دستگاه یزید میان مردم اینطور تبلیغ می‌کرد که چون امام حسین(ع)علیه خلیفۀ مسلمین خروج کرده و با وی بیعت نکرده است قتلش واجب می‌باشد. هنگامی که امام حسین(ع)شهید شد، گفتند دلیلش این بود که امام حسین(ع)قدرت‌طلب بود و به دنبال حکومت بود و ما هم اجازه ندادیم؛ چنانچه در شرایط امروز هم مرسوم است که فلان جریان را به جرم کودتا یا جرم دیگری سرکوب می‌کنند و از بین می‌برند. یزید در آن زمان با این شعار و هدف ظاهری که ذکر شد اقدام به سرکوب قیام امام حسین (ع) نمود، اما در متن هدف وی بحث ولایت‌زدایی نهفته بود.

اما چرا اصل مبارزۀ یزید، مبارزه با ولایت بود و تحکیم اسلامِ بدون ولایت بود؟ بخاطر این که اسلام بدون ولایت اسلامِ بدرد نخوری است، مسلمانان بدون ولایت؛ مسلمانانی برده هستند، حتی روحانیت بدون ولایت، از صدر اسلام تاکنون روحانیتی درباری و در اختیار دستگاه قدرت‌های حاکمه بوده است، حتی در جمع کمپاین‌گران آقای ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا یک روحانیِ عمامه به سر مشاهده می‌شد که مثلا توجیه‌گر اعمال ترامپ باشد. این فرمول از زمان پیامبر اسلام وجود داشت و اوج عینیت‌یابی آن در زمان امام حسین (ع) بود، تقابل در آن زمان خیلی عینی‌تر و مشهودتر شد و همۀ مردم آن زمان فهمیدند که بله بحث، بحث کوچکی نیست.

شرایط امروزِ جبهۀ حق و باطل همانند سال 61 هجری است
امام حسین (ع) برای احیای قرآن و ولایت پیامبر و علی و حسن و حسین و فاطمه عمل می‌کرد و در مجموع در مسیر ولایت الله قرار داشت. اما یزید تلاش می‌کرد که ولایت شیطان حاکم شود. بنابرین این تقابلِ ولایت الله و ولایت شیطان از ابتدا وجود داشته و این فرمول تا حالا هم به همین شکل وجود دارد. اگر ما تاریخِ پس از حادثۀ عاشورا را مطالعه و کنکاش دقیق کنیم می‌بینیم که چنین سیستم حرکتی وجود داشته و تا حالا هم ادامه دارد. شما شرایط موجود را بررسی کنید و با وضعیت سال 61 هجری مقایسه کنید مشاهده می‌کنید که اکنون دقیقاً همان وضعیت جاری است.

هدف پیروان امام حسین در شرایط امروزی
امروز پیروان امام حسین (ع) تحت امر و در مسیر امام زمان (عج)، عین هدفی را که امام حسین (ع) داشت دنبال می‌کنند یعنی احیا، تبلیغ و ترویج ولایت، منتهی تحت امر ولی فقیه زمان؛ که این ولی فقیه نائب امام زمان (عج) بوده و در راستای تداوم ولایت کار می‌کند. این که امروز بحث ولایت این‌قدر مهم است و علیه آن هجمۀ گسترده وجود دارد بی‌دلیل نبوده بلکه گذشتۀ تاریخی دارد و امر تازه‌ای نیست.

هدف پیروان یزید در شرایط امروزی
غربی‌ها به رهبری ترامپ یا هر رئیس‌جمهور دیگر آمریکا، دقیقا همان عملکرد یزید را با سیستم‌ها و تاکتیک‌هایی پیشرفته‌تر دنبال می‌کنند، ولی الحمدالله امروز خط ولایت، خطی قوی و مستحکم است، مثل زمان امام حسین (ع) نیست که به مسلخ بروند و سر بریده شوند و از میان برداشته شوند؛ نه! امروز پیروان امام حسین (ع) و طرفداران خط ولایت فقیه قدرتمند و باعظمت در صحنه حضور دارند و هر چه روزگار می‌گذرد این مسیر قوی‌تر می‌شود. آن عده از مسلمانان و شیعیانی که کمی بی‌توجه بودند و به اهمیت این موضوع پی نمی‌بردند، امروز آهسته آهسته درک می‌کنند، حتی اهل سنت که قبلا با فکر دیگری زیست و مبارزه می‌کردند، امروز فهمیده‌اند که نه! راه این است، اگر می‌خواهیم علیه استکبار مبارزه کنیم، اگر می‌خواهیم علیه دشمنان مجاهدت کنیم بایستی محور کارمان ولایت باشد. و الّا اگر محور ولایت نباشد؛ مبارزه اولا هیچ سودی ندارد و ثانیاً هیچ‌گونه پیروزی در پی نخواهد داشت.

امروز خط ولایت بسیار قوی و مستحکم است
ما و شما در عصر حاضر دیدیم که انقلاب اسلامی ایران با محوریت ولایت و تأسی به نهضت حضرت امام حسین (ع) شکل گرفت. شما می‌دانید که این انقلاب در طول این 40 سال چه مشکلات و معضلاتی را سپری کرد. آیا ایران در برابر کل دنیای استکبار قرار نداشت؟ آیا تمام جبهۀ استکبار و همۀ دولت‌های مزدور شیاطین بر علیه این نظام نبودند؟ بدون شک بله، چرا که امام خمینی (ره) رهبری این انقلاب به امام حسین (ع) تأسی کرده بود و پا جای پای اما حسین (ع) گذاشته بود و فهمیده بود که نباید اجازه دهد که شرایط زمان امام حسین (ع) تکرار شود و به ندای امام و پیروان ایشان گوش داده نشود. انقلاب اسلامی با این رویکرد به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسید و امروز حضرت امام خامنه‌ای (حفظه الله تعالی) سکّاندار این کشتی بوده و شما می‌بینید که این کشتیِ برحق چقدر زیبا در حال حرکت است.

امروز دشمنان خط ولایت هر روز که می‌گذرد شکستِ جدیدی می‌خورند و رسوا می‌شوند؛ غربی‌ها از ابتدای انقلاب چه به صورت حضوری و مستقیم و چه از طُرق دیگر صدها نه بلکه هزاران هزار توطئه را علیه این نظام روی دست گرفتند تا این نظام را شکست بدهند اما نتوانستند. آنان نه تنها نتوانستند این نظام را تحت محاصره قرار دهند بلکه عراق را که در اختیار خودشان بود، دو دستی تقدیم جمهوری اسلامی ایران کردند. امروز بحمدالله مردم عراق، انقلابیون و شخصیت‌های عراقی وامدار این نظام و این انقلاب و این حرکت هستند. شما دیدید چند شب قبل شخصیتی مثل مقتدی صدر که تا دیروز در عراق علیه جمهوری اسلامی و علیه انقلاب حرف می‌زد، چگونه با تعظیم در کنار حضرت امام خامنه‌ای و سردار سلیمانی نشسته بود. این نشانۀ حقانیت و اقتدار این خط است.

برادران و خواهران! اگر هر شخصی در حرکت فردی و اجتماعی خود به دستورات خدا، ائمه معصومین و امام زمان گوش داده و ولایت فقیه را محور قرار بدهد، نه در زندگیِ فردی ذلیل و خوار می‌شود و نه در عرصه‌های اجتماعی با مشکلی مواجه خواهد شد.

همراهی با ولایت،‌ خواری و ذلت به دنبال ندارد
امروز ما می‌توانیم برای مخاطبان خود به صورت مستند حرف بزنیم؛ أین تذهبون؟ آقایانی که تا هنوز متوجه نشدید و نمی‌فهمید، چرا نمی‌فهمید؟ با تمام وجود مشاهده می‌کنید یک جمهوری اسلامی ایران که به تنهایی در برابر این همه دنیای کفر ایستادگی می‌کند، قطعا در برخی مسایل از جمله امکانات، نفوس، تکنالوژی و از نظر پیشرفت‌های آنچنانی ضعف‌هایی دارد، اما چرا رو به پیشرفت است؟ بخاطر اینکه این انقلاب تداوم نهضت امام حسین (ع) است و هرچه روزگار بگذرد به شعاع و گستردگی نهضت امام حسین (ع) افزوده می‌شود.بدون شک هر فرد و هر جریان و هر انقلابی که در این مسیر قرار بگیرد، پیروز می‌شود و زمینه‌سازیِ ظهور توسط همین افراد و همین جریان‌ها شکل خواهد گرفت.

ما نباید از شخصیت و نام و مال و زن و فرزند و اولاد خود بترسیم؛ بالاتر از امام حسین (ع) که نیستیم؛ خانوادۀ امام حسین (ع) به اسارت رفت، جوانانش کشته شدند و آن همه فجایع عظیم در تاریخ بوجود آمد. آیا ما بالاتر از امام حسین هستیم؟ ما خاک پای امام حسین هم نیستیم؛ میلیارد میلیارد آدم به اندازۀ یک تار موی امام حسین (ع) ارزش ندارند. ما چرا در صحنه نباشیم؟ ما چرا در مسیرِ آن امام گام برداشته و مبارزه نکنیم؟ انقلاب اسلامی نمونۀ بارزی از حرکتی حسینی است. برادران و خواهران گرامی! من و شما اگر می‌خواهیم در خارج و داخل و در رابطه با مسائل افغانستان پیروزی بدست بیاوریم بایستی به امام حسین (ع) و فرهنگ حسینی تأسی بکنیم.

ما در عصر معاصر یک انقلاب دیگری هم داریم که انقلابِ ریشه‌داری بود. شما اخوان‌المسلمین را حتما می‌شناسید، بیش از 70 سال مبارزه داشتند، آنان در سطح دنیا نفوذ داشتند. خیلی از شخصیت‌های جهادی افغانستان از اعضای برجستۀ اخوان‌المسلمین بودند. آقای اردوغان از اعضای برجستۀ این جریان است. اخوان‌المسلمین شخصیت‌های خیلی بزرگی داشت که انقلاب برپا کردند. شما تظاهرات میلیونی مصری‌ها در آن میدان معروف قاهره را دیدید که چقدر خوش درخشیدند، چقدر ظهور و بروز پیدا کردند. انقلاب مصر همزمان با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی پیروز شد. ما سال 89 مراسمی در کابل برای تجلیل از سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران برگزار کردیم، همزمان از پیروزی مردم مصر هم تجلیل کردیم و خوشحالی کردیم و اعلان جشن و سرور کردیم و عنوان کردیم که خوشحالیم یک مردم انقلابی به پیروزی رسیدند.

لزوم توجه به سرنوشت انقلاب مصر و دلیل منحرف‌شدن آن
اما چرا حکومت‌ برپاشده از ناحیه انقلابی های مصر دو سال بیشتر طول نکشید؟ این مردم قوی، مسلمان و مجاهد چرا نتوانستند دو سال حکومت کنند؟ پاسخ این است؛ چون آنان از فرهنگ اهل بیت فاصله داشتند و به نهضت امام حسین (ع) تأسی نکردند. آقای مرسی به جای اینکه به امام حسین (ع) تأسی کند، به اوباما تأسی کرد و سعی نمود که خود را به آمریکایی‌ها نزدیک کند. او بجای اینکه به نمایندۀ امام حسین (ع) که امروز امام خامنه‌ای و خط ولایت فقیه است، دست بدهد، به رژیم منفور اسرائیل نامه نوشت و با آنها خوش و بش کرد، فکر کرد که اگر به اسرائیلی‌ها نزدیک شود، حال و روزشان خوب می‌شود؛ لذا شروع کرد به تقابل با جمهوری اسلامی ایران؛ آن حرکت متکبرانه‌اش را در سازمان کنفرانس کشورهای غیر متعهد در تهران دیدید که وقتی آمد مسئولیت کنفرانس غیرمتعهد را به آقای احمدی‌نژاد بسپارد، مستقیم به جلسه آمد و از جلسه نیز مستقیم به مصر بازگشت. نه با امام خامنه‌ای دیدار کرد و نه سلام و کلامی فرستاد، سرشار از تکبر و بغض و کینه و عداوت و نفهمی و حماقت بود.

در زمان حاکمیتِ همین شخص، آن شیخ شیعه در نیمۀ شعبان مورد هجمه قرار گرفت و به دست وهابی‌ها به شهادت
رسید و آقای مرسی از این حرکت حمایت کرد. محمد البرادعی که آن زمان مدیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بود از شیعیان دفاع نمود، ولی این آقا علیه شیعیان حرف زد و پشت وهابیت را گرفت، آخرش دیدید کارش به کجا رسید؟ به زندان رفت و در زندان هم سکته کرد و مرد. نه کسی دفنش را دید و نه کسی جنازه‌اش را دید. اینگونه حرکت بزرگ اخوان المسلمین حداقل تا مدت‌های طولانی در تاریخ دفن شد.

پس ببینید؛ یک انقلاب با تأسی به امام حسین (ع) 40 سال با تمام توان در صحنه حضور دارد و با وصف اینکه تمام دنیای کفر به رهبری آمریکا و اسرائیل علیه آن فعالیت می‌کنند، نه تنها ضعیف نمی‌شود بلکه اکنون پس از 40 سال به اقتداری رسیده است که مانند استخوان در گلوی آمریکا و خار در چشم ترامپ جولان می‌دهد و باعث شادی مسلمانان دنیا و خوشحالی پیروان ولایت و دین و مذهب و مکتب و انسان‌های آزادی‌خواه در تمام دنیا می‌شود.

هر جریانی به خط ولایت فقیه متأسی شود پیروز است
شما می‌بینید که در عراق، جمهوری اسلامی دست برتر پیدا کرد و امروز حضور گسترده دارد. امروز سوریه در اختیار جمهوری اسلامی ایران است. امروز زیدی‌ها از نظر فکری وابستۀ به این نظام و به این ولایت هستند. نمایندۀ رهبرِ نهضت انصارالله می‌آید خدمت امام خامنه‌ای (حفظه الله) و به ایشان می‌گوید که تبعیت از شما مانند تبعیت از امام علی (ع) است. این حرفِ ساده‌ای نیست از یک نهضتی که امروز در گلوی عربستان و آمریکا گیر کرده، نهضتی که امروز در برابر کل استکبار ایستاده است و به نمایندگی از تمامی هواخواهان امام حسین (ع) انتقام خون جوانان ما را در همۀ عرصه‌های دنیا از شاخ کفر و نفاق می‌گیرد. این اقتدار بخاطر پیروی از نهضت امام حسین (ع) است. حماس با آنکه سنی است، اما چون به نهضت امام حسین (ع) تأسی کرده، می‌بینید که با یک عدۀ بسیار معدود و قلیل چگونه در برابر اسرائیل مبارزه می‌کند. حزب‌الله لبنان که یک مجموعه خیلی محدود است، در برابر کل دنیای استکبار چگونه مبارزه می‌کند. امروز این جریانات برای جهان تشیع مایۀ افتخار است. این جریان‌ها به نهضت امام حسین (ع) و به خط ولایت فقیه که خط امام حسین است، تأسی کردند و پیروز شدند.

کسانی که می‌گویند ما امام حسین را دوست داریم اگر متأسی به این خط نباشند و در این مسیر حرکت نکنند، هر اندازه که نماز بخوانند، روزه بگیرند و کار خیر انجام دهند، در حقیقت باخته‌اند. چنین اشخاصی هم دنیا و هم آخرت را از دست خواهند داد. امروز تنها خط نجات، خط خداوند متعال، خط امام حسین، خط امام زمان و خط ولایت فقیه است. امروز اهداف الهی و قرآنی از زبان ولی فقیه زمان امام خامنه‌ای منعکس می‌شود. شما سخنرانی‌های ایشان را حتما می‌شنوید. آیا در تک‌تک کلمات سخنرانی‌ها و در سطرسطر بیانات ایشان غیر از صحبت‌های قرآنی چیز دیگری می‌شنوید؟ اگر می‌شنوید خب بگوئید که ما هم بدانیم و حساب کار دست‌مان بیاید. امروز ایشان حسین‌گونه در برابر استکبار ایستاده است. اما هدف این نهضت چیست؟ هدف همان اقامۀ امر به معروف و نهی از منکر است، منتهی با نگاهی کلان.

نکته‌ای مهم در باب امر به معروف و نهی از منکر
اما برادران و خواهران من! حواس‌تان جمع باشد که به بهانۀ پرداختن به امر به معروف و نهی از منکر، گرفتار مسایل خرد و سطحی نشویم. نباید همۀ علما بیایند به ریش تراشیدۀ یک جوان یا به اصطلاح به یک توته‌موی خانمی که بیرون باشد گیر بدهند و گرفتار آن شوند. یا به شلوار و رفتار جوان‌ها و در کل صرفا به وضعیت اجتماعی گیر بدهند؛ امروز دشمن نیز همین را می‌خواهد که ما سرگرم این‌گونه امر به معروف و نهی از منکر باشیم.
 
البته من نمی‌گویم هدایتِ اجتماع بد است، نمی‌گویم که امر به معروف و نهی از منکرِ اجتماعی بد است، نخیر! خیلی خوب است. وقتی آدم می‌بیند در فلان جا فلان مشکل اجتماعی و منکراتی وجود دارد، بر اساس وظیفۀ خود باید عمل کند، اما تمامِ امر به معروف و نهی از منکر این نیست!

امر به معروف و نهی از منکر، نگاه کلان اداری در سطح سرنوشت جامعۀ اسلامی دارد، امر به معروف و نهی از منکر نگاه عمیق در سطح کلان اجتماع دارد. عامل این بی‌حجابی‌ها چیست؟ اینکه جوان منحرف می‌شود ریشه‌اش در کجاست؟ کدام قدرت در پشت این قضیه ایستاده است؟ ما باید ریشه‌ها را دریابیم، یعنی آن عامل اصلی را که در برابر جامعه اسلامی ایستاده است و از طریق فاسد کردن جوانان، نوجوانان، پیران، میان‌سالان، زنان و مردانِ ما در تلاش برای رسیدن به اهداف خود می‌باشد. ما باید آنان را پیدا کنیم و در برابرشان بإیستیم و برنامه ارائه کنیم. بایستی پی ببریم که آنها چرا درصدد فاسد کردن جوانان و جامعۀ ما هستند؟ باید گفت آنان می‌خواهند جامعه را فاسد کنند تا قلب‌ها خراب و ذهن‌ها مغشوش گردیده و در نتیجه اجتماع به صورت اتوماتیک از ولایت دور شود. این‌جا بحث ولایت مطرح می‌شود.
 
در سال 61 هجری شکم‌هایی که از مال حرام پُر شده بود باعث گردید خواص ما حرف نزنند. در زمان قیام امام حسین (ع)، وابستگی‌های مادی به دستگاه حاکم و ترویج منکرات توسط یزید باعث شد که مردم از نظر فکری، جسمی و روحی آلوده شوند و امام زمان خود را نشناسند و از امام فاصله بگیرند. امروز نیز اگر دشمن منکراتِ اجتماعی را ترویج می‌کند درصدد فاسد کردن جامعه است تا از امام زمان خود فاصله بگیرند، وقتی اجتماع از امام زمان فاصله گرفت، از ولی‌فقیه فاصله می‌گیرد، از ولی‌فقیه که فاصله گرفت خلاء رهبری پیش می‌آید و اینجاست که ولایت شیطان جایگزین می‌شود و به عنوان رهبر جامعۀ اسلامی تبارز می‌کند و اجتماع را به سمتی که می‌خواهد می‌کشاند.

اگر علما و نخبگان مسایل اصلی را از فرعی تفکیک نکنند عاشورا تکرار می‌شود
لذا اگر چنین روندی بار دیگر در جامعۀ اسلامی تکرار شود و علما و نخبگان به مسائل خورد و کوچک گرفتار شوند و به فکر مسائل کلان اجتماعی و سرنوشت سیاسیِ خود نباشند -اینکه مدام گفته شود که من سیاسی نیستم- مطمئن باشید که تاریخ عاشورا باز هم تکرار خواهد شد. خداوند با هیچ‌کسی خویش‌خالگی ندارد. آیۀ استبدال را حتما همۀ شما شنیده‌اید. امروز خداوند متعال به ما رحم و عنایت کرده و این نعمت را داده است که در این مسیر مبارزه و مجاهده کنیم. اما اگر ما قدر این نعمت را ندانیم و مبارزه نکنیم، خداوند جای ما را عوض می‌کند و به اشخاصی بهتر از ما می‌دهد که بتوانند سرباز امام زمان (عج) باشند.

بنابراین فرصت خوبی است که خواهران و برادران ما از این فرصت درست استفاده نموده و برای امام زمان خود کار کنند، کار هم تنها بحث دعای توسل و خواندن زیارت عاشورا و نماز خواندنِ با تمام مقررات و مقدمات و روزه گرفتن و فلان و بهمان نیست. بحث این است که ما باید ولایت را تقویت کنیم، ولایت را معرفی کنیم، ما امروز باید محکم و استوار پشت این سید بزرگوار قرار بگیریم و نگذاریم که داستان مختارنامه بار دیگر تکرار شود. امام خامنه‌ای امروز مختار زمان ما و مسلم بن عقیل و نمایندۀ ائمه معصومین است.

امروز ما باید پشت سر ولی فقیه باشیم. بهانه نیاوریم که ادارۀ اتباع با ما فلان کرد و به ما پاسپورت نداد و مشکلات دیگر. اگر ما چنین دیدگاهی داشته باشیم معلوم است که هنوز از درون پاک نیستیم و حرکاتِ ما خدایی نیست. آیا ما می‌خواهیم با خداوند در ازای یک نامۀ تردد یا اخذ اقامت معامله کنیم؟ آیا هدف‌مان این است که با خداوند در قبال برخورد خوب ایرانی‌ها معامله بکنیم؟ آقا به جهنم! هیچ ایرانی با ما برخوردِ خوب نکند، هیچ ایرانی دیدگاه مثبتی به ما نداشته باشد، مگر ایرانی‌ها ما را شیعه ساختند؟ مگر وقتی ما متولد شدیم ایرانی‌ها در گوش ما اذان و اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله خوانده‌اند؟ نخیر! ما از ابتدا شیعه بودیم و شیعه زاده شدیم و به عنوان شیعه در افغانستان مبارزه کردیم و اکنون نیز به عنوان شیعه وظایفی داریم. این وظیفۀ ما امروز ایجاب می‌کند که علی‌رغم همۀ نارسایی‌های جمهوری اسلامی ایران در حق مهاجرین و مشکلاتی که ما خودمان در افغانستان داریم، اما در خط ولایت قرار داشته باشیم. خط ولایت ربطی به این موضوعات ندارد.

الحمدالله خداوند را شاکریم که توفیق حضور در این خط را به ما عطا کرد و رهبر ما را امام سید علی خامنه ای قرار داد. فرقی نمی‌کند که به عنوان سرباز اینجا باشیم، افغانستان باشیم، اروپا باشیم و هر جایی که باشیم، وظایف دینی خود را انجام خواهیم داد. با وجود اینکه ما در این مسیر تاوان‌های سنگینی دادیم. شما در جریان هستید که سال 96 دفتر ما مورد حملۀ انتحاری قرار گرفت و بیش از 52 نفر از بهترین کادرها و شخصیت‌های ما شهید شدند. ما در آن حمله سخت‌ترین ضربۀ اقتصادی را متحمّل شدیم. بلافاصله پس از حملۀ انتحاری، تلویزیون‌های بزرگ دنیا همچون بی‌بی‌سی و فاکس‌نیوز و غیره در اخبار خود زیرنویس کردند که مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) وابسته به جمهوری اسلامی ایران مورد حملۀ داعش قرار گرفت.

اگر برخی‌ها به ترامپ افتخار می‌کنند، ما به امام خامنه‌ای افتخار می‌کنیم
این عنوانی بود که دنیا به ما دادند و ما هم در کابل اعلام کردیم که بله ما چنین ارتباطی را با جمهوری اسلامی داریم. اگر شما به ترامپِ خود افتخار می‌کنید ما به حضرت امام خامنه‌ای افتخار می‌کنیم. اگر شما از 36 کشور غربی جمع می‌شوید و می‌آیید از شخصیتی مثل ابوبکر البغدادی اطاعت می‌کنید و به جان مسلمین می‌افتید و خون مسلمین را می‌مکید، ما قطعا به اطاعت از حضرت امام خامنه‌ای -این شخصیت الهی- افتخار می‌کنیم. شما اگر به سکس و شهوت و ابتذالات فرهنگی‌تان افتخار می‌کنید ما به حسینیه و مسجد و مراکز آموزشی و دینی خود افتخار می‌کنیم. قطعا ما به این رویه افتخار می‌کنیم، شما اگر با هجمه راحت می‌شوید خوب راحت شوید. ما هستیم. ما اصلا وابسته به جمهوری اسلامی ایران نیستیم بلکه ما با این نظام و این تفکر یکی هستیم.
شیعه یکی‌ست، ولایت فقیه یکی‌ست. نهایتش این است که حضرت آقا در تهران رهبر و فرمانده است و ما در افغانستان پیرو و سرباز هستیم. این کجایش وابستگی است؟ هیچ‌گونه وابستگی وجود ندارد. توضیح این بخش تا اینجا فکر می‌کنم کافی باشد، گرچه صحبت خیلی زیاد است.

هدف شاخص دشمن در شرایط کنونی
اکنون باید در رابطه با بحث دشمن صحبت کنیم که دشمن با ما چکار می‌کند. شعار شاخص دشمن این است که ما در کشورهای اسلامی دموکراسی را پیاده می‌کنیم و در برابر تروریزم می‌جنگیم؛ اما هدف اصلی که در درون این شعار نهفته است چیست؟ هدف آنها براندازی خط ولایت است. آنها می‌دانند اسلامی که این خط را داشته باشد، اسلام سیاسیِ مبارزی است که از زمان پیامبر تا حالا تسلیم هیچ فردی نشده و در برابر هر زورگویی مبارزه کرده است. بنابراین ما بایستی این ولایت را از جامعۀ اسلامی برداریم، چون اسلام غیرولایی اسلام درباری می‌باشد که در عربستان و بحرین و کویت و سایر کشورهایی که اسلام ولایی نیستند مشاهده می‌کنید که نوکر آمریکا هستند. انقلاب مصر را که به ولایت وصل نشد دیدید که در نهایت به چه افتضاح و ذلتی رسید و مجددا وابستۀ به آمریکا شد.

پیش از آنکه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی برسد و اسلامِ ولایی مطرح شود، اکثر نقاط دنیا بردۀ محض و مطلق آمریکایی‌ها بودند. جمهوری اسلامی ایران -این کشوری که بیش از 95 درصد جمعیتش پیروان ائمه معصومین می‌باشند- توسط یک شاه رذیل کثیف زن‌باز مدیریت می‌شد که تمام دست و پا و گوش و جوارحش تحت تسلط آمریکا بود و خودِ شاه مترسکی بیش نبود که توسط آمریکایی‌ها تکان داده می‌شد. استکبار آن زمان اینگونه مسلط بود.

من در جلسه قبل در هیئت جیش‌الحسین هم گفتم جنگی که امروز در منطقه علیه ما بوجود ما آمده، از سر ضعف مسلمین نیست، از سر ضعف استکبار است. خاطرتان جمع باشد، از سر دستپاچگی آمریکا و اسرائیل است. اسرائیلی که یک روز در ایران سیاست تعیین می کرد، امروز ایران در بیخ گلوی اسرائیل در کنار حماس و سازمان جهاد اسلامی و حزب‌الله لبنان حضور دارد. امروز اسرائیل تنها جواب حماس و سازمان جهاد اسلامی و حزب‌الله را نمی‌تواند بدهد، چه رسد که بیاید در برابر جمهوری اسلامی ایران اقدامی کند. بنابراین دشمن نمی‌تواند مستقلا و آشکارا در راستای براندازی ولایت فقیه اقدام نماید. امروز آمریکا نمی‌تواند با ما رسما مقابله کند و بجنگد، نه در افغانستان، نه در ایران و نه در هیچ جای دیگر. اگر آمریکا بیاید مثل شوروی جبهۀ جنگی اختیار نماید، شاخ آمریکا را به راحتی می‌شکنیم.

استفاده استکبار از ظرفیت مسلمین علیه اسلام

در جنگ ظاهری و نظامی، تمام مسلمین کاملا قدرتمندتر از تمام کفر می‌باشند. اما جبهۀ استکبار از ظرفیت مسلمان‌ها علیه خودشان استفاده می‌کند، یکی از ظرفیت اهل سنت استفاده می‌کند و دیگری از ظرفیت اهل‌تشیع.

ببخشید اگر بحث طولانی‌تر شد. خواهش بنده این است که طاقت بیاورید تا حداقل به نتیجه‌ای برسیم و یک تصویر روشن از توطئه‌های امروز دشمن برای شما ارائه کنیم که فردا روز قیامت از یقۀ من نگیرند که چرا نگفتی؟ چرا می‌فهمیدی و بلد بودی و نگفتی؟ چرا ظاهر و آشکار نگفتی؟ چرا قاطع نگفتی؟ چرا مثل برخی از شخصیت‌ها دوپهلو و مبهم حرف زدی که کسی درست نفهمد. آقایان و خانم‌ها از ابتدایی که در عرصۀ مبارزه و جهاد آمدم تا حالا، خدا را شاهد می‌گیرم که به هیچ عنوان تحت هیچ شرایطی مسامحه‌کاری نکرده‌ام. در همه جا صریح و پوست‌کنده آنچه که قرآن و ائمۀ معصومین گفته‌اند، بیان کرده‌ و هیچ ابایی ندارم، ولو اینکه همین لحظه و همین ثانیه از این دنیا بروم و یا جانم را دشمن بگیرد. این جان و این تن مال خداست، تا هر زمانی که لازم دانست، هست، لازم ندانست نیست، ما که مال خودمان نیستیم، انا لله! ما مال خدا هستیم. این نکته را همۀ ما و شما باید درک نمائیم.

استکبار از ظرفیت اهل سنت سوءاستفاده می کند
دشمن با محوریت تفکر وهابیت، سازمان داعش و القاعده و طالبان و جبهة‌النصره و سازمان‌های مختلف را در عراق، سوریه، افغانستان، یمن، لبنان و نقاط دیگر به وجود آورد. وقتی این جریان‌های تروریستی را بوجود آورد در راستای کمپاین‌های حمایتیِ آنان کار جدی انجام داد؛ اولین کاری که کرد، میان غربی‌های مسلمانی که با تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی مسلمان شده ولی مذهب اهل سنت را اختیار کرده بودند تبلیغ کردند که ای بندگان خدا شما اینجا نشسته‌اید و زندگی می‌کنید، بروید در عراق و سوریه که آن‌جا شیعه‌ها پدر شما را درآورده‌اند. شما اگر ساکت بنشینید این شیعه‌های کافر رافضی ریشۀ اسلام و مسلمین را در می‌آورند. لذا دشمنان، شیعه را به عنوان یک جریان کافر در سطح دنیا معرفی کردند. مطابق با اعلان رسانه‌ها، نیروهای فریب‌خورده از بیش از 36 کشور دنیا به عراق و سوریه سرازیر شدند و تحت فرمان البغدادی قرار گرفتند. سران این گروه‌ها مسلمان نبودند، یا مستقیما اسرائیلی و آمریکایی و عربستانی و تبعۀ سایر کشورهای وابسته به آمریکا بودند و یا عناصری بودند که در اسرائیل و آمریکا تربیت یافته و به عنوان رهبران این گروه‌ها تعیین می‌شدند. ابوبکر البغدادی آموزش‌دیدۀ اسرائیل بوده و شخصیتی است که سال‌ها در اسرائیل آموزش دیده است.

هدف اول) آسودگی خاطر و راحت شدن از دست شخصیت‌ها و افراد مسلمان در غرب
آمریکایی‌ها با سوءاستفاده از بستر اهل سنت، چند هدف را دنبال می‌کردند. هدف اول‌شان این بود که می‌خواستند از این طریق خیال‌شان را از حضور مسلمانان آسوده کنند؛ چون هراس داشتند که این همه شخصیت‌ها و جریان‌های اسلامی در کشورهای اروپایی اگر کار و فعالیت کنند، برای خودِ غربی‌ها دردسر خواهند شد. خب باید چکار می‌کردند؟ باید طرحی می‌ریختند که همۀ این‌ها را در یک نقطه جمع کنند. این اقدام، از یک طرف باعث شناسایی این‌ها شد و از طرف دیگر اینکه محاسبه کردند اگر این افراد بکشند هم به نفع غرب است و اگر کشته شوند هم به نفع غرب است.

شما تصور نکنید آمریکا که داعش را ایجاد کرد تا آخر کنارشان می‌ایستد و عراق را می‌گیرد و به این گروه تحویل می‌دهد، یک امارت خوب ایجاد می‌کند و می‌گذارد که اینان حکومت بکنند؛ نخیر! چنین خبری نیست. ما باید خاصیت‌های استکباری را درک کنیم. کسانی که وابسته به دولت‌ها و کشورهای کفر و استکباری‌اند و دین ندارند باید بدانند که استکبار تا زمانی به ما نیاز دارند که برای‌شان منفعت داشته باشیم؛ لذا اگر آن‌ها می‌کشتند هم در راستای منافع سیاسی غرب بود. آن گروه‌های تروریستی هم کشتند و هم زیر ساخت‌های عراق و سوریه را خراب کردند، هرچند در این دو کشور شکست خوردند. آنان امروز در یمن و لبنان و افغانستان مشکل‌آفرینی می‌کنند. آمریکا در تلاش است تا با طرح صلحی که با طالبان می‌ریزد، این گروه را به صورت مسالمت‌آمیز وارد قدرت سیاسی کرده و از عرصۀ نظامی جمع نماید و داعش را جایگزین طالبان بکند. چرا که داعش بهتر می‌تواند در راستای سیاست‌های آمریکا در افغانستان عمل نماید. البته این یک بحث جداگانه لازم دارد که آمریکایی‌ها چه اهدافی دارند و در افغانستان چه کاری می‌خواهند انجام دهند.

آن گروه‌های تروریستی اگر کشته هم شوند به نفع غربی‌هاست. حتی بسیاری از آنها کشته هم شدند. بعضی‌هایشان که پشیمان شدند و فهمیدند چه غلطی کرده‌اند، تصمیم گرفتند به اروپا بازگردند، اما از طریق پاسپورت رسمی نمی‌توانستند وارد کشورهای خود شوند، لذا به صورت قاچاقی بازگشتند که خیلی‌هایشان در دریا غرق شدند. آنهایی که باقی ماندند نیز در گرو شبکه‌های استخباراتی غربی باقی ماندند. این افراد در عراق و سوریه نگه داشته شدند اما دیگر جرأت و استقلالی از خود نداشته و در اختیار سازمان سیا و موساد اسرائیل هستند. هر زمان که آنان تصمیم بگیرند کجا بروید و کجا بکشید و کجا انتحار بکنید، این‌ها مثل عناصر برده باید عمل بکنند، چون این‌ها چوب سوخته بوده و اختیاری از خود ندارند و در به در و از همه‌جا مانده و از همه‌جا رانده شده‌اند.

هدف دوم) ایجاد اختلاف تحت عنوان شیعه و سنی
هدف بعدی آمریکایی‌ها ایجاد اختلاف تحت عنوان شیعه و سنی در سطح کشورهای اسلامی بود. شما در جریان بودید که گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه با چه شعاری حرکت کردند! گرچه وقتی وارد عمل شدند عملا در برابر همه قرار گرفتند، بیشترین کشتار آنان در عراق و سوریه از سنی‌ها بود. این‌ها بنام حمایت از اهل سنت و با شعار مقابله با شیعه وارد عرصه شدند که حرم حضرت زینب (س) و کربلا و نجف را تخریب می‌کنیم. با این شعار آمدند اما هم ایزدی‌ها را کشتند و هم مسیحی‌ها را کشته و مراسم مذهبی آنها را منهدم کردند.

هدف سوم) ایجاد اسلام‌هراسی در سطح دنیا
هدف سوم آمریکایی‌ها از استفاده از ظرفیت اهل سنت این بود که در دنیا اسلام ‌هراسی راه بیاندازند. رسانه‌های بزرگ دنیا فیلم‌های ذبح‌کردن‌ها و آن حرکات فجیع داعشی‌ها را تهیه می‌کردند و بعد در شبکه‌های خود و شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دادند که اسلام این است! شما باز هم می‌‌خواهید مسلمان شوید؟ چیزی را که خودشان درست کرده و پول داده و حمایت می‌کردند، این‌بار به عنوان سوژه به دنیا نشان دادند که شما اسلام می‌خواهید بفرمائید. اسلام را اینگونه نشان دادند. شما حتما در جریان هستید که امروزه مسلمانان در کشورهای اروپایی چقدر اذیت می‌شوند، دختران محجبه مورد هجمه قرار می‌گیرند، چندین مسجد در غرب سوزانده شد، چند مسجد ما مورد حملات مسلحانه قرار گرفت، تعداد زیادی از مسلمانان در اروپا کشته شدند. امروز مسلمانان در غرب وضعیت مناسبی نداشته و مشکلات متعددی دارند که این نتیجۀ اسلام‌هراسی غرب است.

هدف دیگر بدنام کردن مذهب اهل سنت
کار مهم دیگر غرب این بود که آبرو و حیثیتی برای مذهب و مکتب اهل سنت نگذاشت. حتی برای روشنفکران اهل سنت این ذهنیت و سوال پیش آمد که آیا این اهل سنت است که اینطور آدم می‌کشد؟ هزار و هفتصد دانشجوی
عراقی را که اگر گوسفند هم بودند کشتن‌شان اسراف بود، سربریدند؛ اسلامِ اهل سنت این است؟ شما ببینید که تمام انتحارات و تمام انفجارات و ترورها و کثافت‌کاری‌ها در عراق و سوریه و لبنان و یمن و  افغانستان و پاکستان و ایران با نام اهل سنت صورت می‌گیرد، شما تاکنون در کجا شنیده‌اید که یک نفر شیعه خود را انتحار کرده باشد؟ البته آقایان و خانم‌ها توجه داشته باشید که اینان اهل سنتِ واقعی نیستند و در حقیقت دشمن هستند که به نام اهل سنت و با استفاده از این فضا و این بستر دارند کار می‌کنند. متأسفانه بزرگان، علما و شخصیت‌های اهل سنت ما هم غفلت کردند و تا هنوز هم در غفلت به سر می‌برند.

من از همین تریبون برای همه علما و دانشمندان اهل سنت ندا می‌دهم و نصیحت می‌کنم که حرکت کنید؛ اگر حرکت نکنید از نام مذهب و مکتب شما سوء‌استفاده می‌کنند. ما به عنوان برادر شما می‌دانیم که این کشتن‌ها کار شما نیست. دفتر ما که انتحار شد و بیش از 140 نفر شهید و زخمی شدند و ساختمان دفتر هم منهدم شد و آسیب خیلی زیادی دید می‌دانیم که حملۀ آن از طرف شما نبود. آن حمله و سایر حملات مشابه کار دشمن و از طرف آمریکا و اسرائیل است. این وهابیتِ کثیف از جوانان شما استفاده می‌کنند. چرا علمای اهل سنت دسته‌جمعی و متحد بلند نمی‌شوید و علیه این حرکتِ سازمان‌یافتۀ استکبار کار نمی‌کنید و حرف نمی‌زنید؟ تا کِی تنها ما حرف بزنیم و شما ساکت بنشینید؟ در عراق انتحاری می‌شود یک عالمِ اهل سنت موضع نمی‌گیرد، در کابل انتحاری می‌شود شورای علمای اهل سنت موضع نمی‌گیرد، در مزار و ولایات دیگر هم همنیطور، یعنی چه؟

آیا شما ایستاده‌اید تا نابودی خود را تماشا کنید؟ مذهب شما با این وضعیت در حال از بین رفتن است، چه خاکی بر سر خود می‌کنید. متاسفانه دشمنان با استفاده از ظرفیت اهل سنت و فضایی که خودشان ساخته‌اند سعی می‌کنند برادران و خواهران اهل سنت ما را علیه تشیع تحریک نمایند، ولی هدف‌شان تنها شیعه نیست. بلکه از طریق اهل سنت، علیه خودِ اهل سنت نیز استفاده می‌کنند. امروز اگر سنی‌ها هم از بین برود به نفع آمریکاست، شیعه هم از بین برود به نفع آمریکا است. این در رابطه با بحث اهداف آمریکایی‌ها از بهره‌برداری از ظرفیت اهل سنت که باز در این رابطه صحبت‌های فراوانی وجود دارد.

استکبار از بستر اهل تشیع نیز سوءاستفاده می‌کند
درون شیعیان نیز جریاناتی از طرف غرب حمایت و سازمان‌دهی می‌شوند. اما این جریانات که در ایران و افغانستان و سایر کشورها در حال فعالیت‌اند چه کار می‌کنند؟

هدف اول) مقابله با نظام اسلامی ایران:
امروز تنها نظامی که در دنیا مستقل است و مستقل حرف می‌زند و کار می‌کند نظام جمهوری اسلامی ایران است که رهبریِ آن حسین‌گونه در صحنه حضور دارد. دشمنان تلاش می‌کنند که این نظام تضعیف شود لذا شیعیان وابسته از تمام رسانه‌های خود استفاده می‌کنند، از منابر و مساجد و حسینه‌های خود علیه این نظام حرف می‌زنند. حتی ممکن است یک روحانیِ پیشانی پینه‌بستۀ ریش‌سفید در جمع شما مهاجرین داد و واویلا سردهد که برادارن و خواهران، شما چقدر مظلوم و دردمند هستید! این نظام چقدر بی‌درک و نافهم و بی‌شعور و ناشکر است! شما که به حمایت از ایران انقلاب کردید، شما که ایران را ساختید و فلان کردید و بهمان کردید. این نظام، نظامِ ولایت و پیرو امام حسین (ع) نبود و نظامی یزیدی است. این افراد می‌خواهند رأس این نظام را که امام خامنه‌ای می‌باشد نعوذبالله و دور از شأن ایشان به عنوان یزید یا رهرو یزید معرفی کنند.

برادران و خواهران! امروز در درون شیعه این حرکت وجود دارد و حتی طلاب و علمایی هستند که از دفتر آقا شهریه می‌گیرند، اما بعد در حوزه می‌نشینند و علیه ایشان حرف می‌زنند. قطعا جریان و جریان‌هایی در درون جامعۀ تشیع در حال سازمان‌دهی هستند تا علیه نظام کار کنند و آن را تضعیف نمایند و مردم  و نهضت‌ها و امت اسلامی را نسبت به نظام بدبین کنند. شما می‌بینید که چه برنامه‌هایی در دست اجرا دارند و کار می‌کنند. این اولین اقدام دشمنان است.

هدف دوم) سرگرم نمودن شیعیان به انواع خرافات و بدعت‌ها
دومین کار استکبار، سرگرم کردن جامعۀ شیعی در درون خودشان است. شما متوجه هستید که چه مزخرفاتی از طریق شیعیان وابسته در درون تشیع در حال شکل گرفتن است؟ این قمه‌زنی و تیغ‌زنی از چه قماشی است؟ کدام امامِ ما به چنین چیزی امر فرموده است؟ مگر ما دنباله‌رو ائمۀ معصومین نیستیم و از آن بزرگواران و فقها و مراجع خود دستور نمی‌گیریم؟ کدام مرجع مسلّمِ اعلمی به ما گفته است که آقا جان شما به جای این که شمشیر را علیه دشمن به کار بگیرید علیه خود به کار بگیرید؟ ما چرا این زنجیرها را بر سر دشمن نزنیم؟ ما چرا این تیغ‌ها را بر سر و پشت دشمن نزنیم؟ ما چرا این تن و توشۀ خود را برای مبارزه با دشمن آماده نکنیم؟ ما چرا خود را گرفتار و زخمی نماییم؟

اگر ما پیرو امام حسین‌ایم باید در مسیر هدف آن امام حرکت کرده و عملا زحمت بکشیم. خودزنی و لطمه وارد کردن به خود که فایده‌ای ندارد. این کاری احمقانه است و کاری است که یزید می‌‌خواهد. من از همۀ حضار معذرت می‌خواهم چرا که ممکن است کسی به قمه‌زنی و تیغ‌زنی اعتقاد دارد، اما من کاری ندارم که شما خوشحال و یا ناراحت می‌شوید. وظیفه و تکلیف اسلامی من ایجاب می‌کند که بگویم قمه‌زدن و خون ریختاندن کار بسیار احمقانه‌ای است. هیچ یک از ائمۀ معصومین به چنین مزخرفاتی امر نکرده است. شخصیت‌هایی که چنین مسایلی را ترویج می‌کنند به هیچ وجه پیرو و دوستدار امام حسین و ائمه معصومین نیستند.

من امروز کلیپی دیدم که در آن پیروان این خط، خود را در وسط میدان برهنه کرده و چندین کیسه میخ روی زمین انداخته بودند. جوانان مرتب روی میخ غلت می‌خورند و بعد گریه می‌کردند و امام حسین گفته بر سرشان می‌زدند. این جوانان آن‌قدر غلت می‌خوردند که جوانان دیگر می‌آمدند و آنان را بلند می‌کردند. یا مثلا راه رفتن روی آتش، یا راه رفتن روی خار. سالروز شهادت حضرت رقیه که می‌رسد، این‌ها به بهانۀ اینکه با خاندان امام حسین (ع) همنوایی و هم‌دردی نمایند، می‌آیند عزاداری روی خار برپا می‌کنند. یا مثلا شیشه را روی صحن پهن کرده و بدن‌شان را برهنه نموده و نوحه و روضه می‌خواندند و بعد روی شیشه غلت می‌زدند. من این موارد را به صورت مستند با شما صحبت می‌کنم و کلیپ‌هایش نیز موجود است.

این جریان هر روز یک دهۀ جدید می‌سازند. امشب من به شما اعلان می‌کنم که غیر از دهۀ محرم که از طرف ائمۀ معصومین موکدا تاکید شده که در آن مراسم عزا برگزار گردد و برای امام حسین گریه و عزاداری شود و اهداف امام حسین (ع) تبیین گردد، در رابطه با سایر معصومین این مقدار تاکید صورت نگرفته است. این جریان دهۀ حسنیه  ساختند، بعد دهه سجادیه ساختند، بعد دهه باقریه ساختند، دهه صادقیه ساختند، دهه کاظمیه ساختند، بعد دهه محسنیه ساختند. این‌قدر دهه ساختند که سرتاسر روزگار شیعه را با عزاداری همراه کردند. چه خبر است؟ شما مردم را از دین گریزان می‌سازید، شما مردم را از شیعه گریزان می‌سازید. اگر یک مسلمانی از اروپا بیاید شیعه شود و یک ماه و دو ماهی در ایران بماند، خواهد گفت که خاک بر سر ما! رها کنیم این شیعه را، این که ما را تباه کرد. بله، مناسبت‌های ائمه معصومین باید تجلیل شوند و ما بایستی از زندگی آن‌ها درس بگیریم و زندگی خود را سامان بدهیم، اما نه این که از روزگار بمانیم و در درون خود سرگرم شویم به صورتی که مسائل کلانِ ما را دشمن رهبری کند. دشمن می‌خواهد که ما مشغول شده و گرفتار این نواقص شویم، ولی کارهای حیاتی و مدیریت‌های اساسی را خودشان انجام بدهند، این دومین هدف جریان شیعیِ منحرفِ وابسته به غرب است.

هدف سوم) ترویج تفکر سکوت در برابر فساد و فحشا و منکرات
هدف سوم در راستای تضعیف و به انحراف‌کشاندن جامعۀ تشیع، ترویج فساد و فحشا و یا سکوت در مقابل آن است. چون اینها حرفشان این است که انتظار یعنی دست روی دست گذاشتن چرا که باید خود امام زمان بیاید. این‌ها آن روایت را هم می‌خوانند که هر وقت دنیا پر از جور و ظلم و فساد شد امام زمان ظهور می‌کند، خب ما هم باید راحت بنشینیم. اگر ترویج به فحشا نمی‌کنیم حداقل راحت بنشینیم. امام زمان خود ظهور می‌کند و مشکلات و معضلات را درست می‌کند، این‌ها این تفکر را در سطح جامعۀ شیعی ترویج می‌کنند.

هدف چهارم) اختلاف‌افکنی میان اهل تشیع و اهل تسنن
هدف چهارم، ایجاد اختلاف میان جامعۀ شیعه و سنی است. شما ببینید که این‌ها در منابر خودشان در رابطه با نمادها و شخصیت‌های اهل سنت چه می‌گویند! در رابطه با عایشه همسر پیامبر چه می‌گویند! به هرحال عایشه زن پیامبر ماست. مثلا خدای ناخواسته مادر ما فوت کرده‌باشد و پدر ما یک زن دیگر بگیرد و نعوذبالله زن ایشان اشتباهاتی داشته باشد، آیا من اجازه دارم که به زن پدر خود توهین کنم که تو فلان و بهمان هستی؟ ما چه حقی داریم؟ شما باز اگر درد دارید، نقد منصفانه کنید. آیا امام علی (ع) به اندازۀ ما نمی‌فهمید که در برابر عایشه اقدام بکند و حر‌ف‌های رکیکی که ما حالا می‌زنیم، آن زمان امام علی بزند؟ عایشه در برابر امام علی جنگید، آیا آن امام نمی‌توانست حرف بزند یا به پیروانش دستور بدهد که با عایشه برخورد نمایند؟ ما چرا کاسۀ داغ‌تر از آش شده‌ایم؟ امروز این‌ها این‌گونه عمل می‌کنند، خب وقتی اختلاف ایجاد می‌کنند و این‌گونه تبلیغ می‌کنند و به نمادهای اهل سنت توهین می‌‌نمایند و به آنها فحش و ناسزا می‌دهند، اینجاست که مجوز قتل ما را به دست آمریکایی‌ها می‌دهند، آمریکایی‌ها این ماجراها را به صورت مستند به جوانان اهل سنت نشان می‌دهند و می‌گویند ببینید ما که می‌گوییم شیعه‌ها کافرند به این خاطر است که به نمادهای شما توهین می‌کنند.

برادران و خواهران من! امروز خط سیدصادق شیرازی یکی از خطوط قدرتمند، وسیع و گستردۀ وابسته به غرب است.
جریان سیدصادق شیرازی در برابر تشیعِ اصیل کار می‌کند. امروز جریان سیدصادق شیرازی در برابر خط امام حسین فعالیت می‌کند. امام خمینی هفتۀ وحدت را به خاطر وحدت بین جامعه اسلامی تأسیس کرد، اما تلویزیون سیدصادق شیرازی تحت نام امام حسین همزمان با هفتۀ وحدت، هفتۀ برائت راه می‌اندازد، گروه‌های سرود درست می‌کنند و علیه خلیفۀ اول و دوم و سوم لعن و نفرین می‌فرستند، این یعنی چه؟ این حرکات چه فایده‌ای دارد؟

من در روز عاشورا در جلسۀ بسیار بزرگ اهل سنت صحبت کردم و گفتم ما نمی‌گوییم با شما اختلاف نداریم، ما نمی‌گوییم شیعه با سنی اختلاف ندارد، اما اولویت مبارزۀ ما امروز علیه آمریکا است. نیازی نیست که امروز ما بیایم به سر و کلۀ یکدیگر بزنیم. اول بیاییم دشمن مشترک خود را از بین ببریم، بعد از آن بیاییم بنشینیم که چه گپ و چه مشکلی داریم. سیدصادق شیرازی در قم زیر سایۀ امنیت نظام نشسته و علیه این نظام سخنرانی می‌کند، این بی انصافی نیست؟ از آب و هوا و امکانات و امنیت و اقتدار این نظام و از آبرو و حیثیتی که امام خمینی برای روحانیت ایجاد کرد، از همۀ این‌ها سوءاستفاده می‌کنی و علیه این نظام تبلیغ می‌کنی!

اگر انتقاد داری اشکال ندارد، انتقاد کن. من هم گاهی انتقاد می‌کنم. من هم در سطح این نظام مشکلات زیادی می‌بینم، اما این نظام تنها نظام ولایی و تنها نظام مستقل در دنیا است. تنها نظامی است که از شبکه‌های تلوزیونش اذان اشهد ان علی ولی الله در سطح دنیا پخش می‌شود. من به آلمان، هلند، دانمارک، سویدن و کشورهای مختلف اروپا سفر کرده‌ام، در هر شهری که بودم اذان ظهرِ آن شهر به افق آن شهر از طریق تلویزیون ایران پخش می‌شد و ما می‌فهمیدیم که الان ظهر به افق مثلا کوپنهاک یا به افق هامبورگ است. این نعمت بزرگی برای شیعه و اسلام و آزادی‌خواهان جهان بشریت است. ما چرا این نعمت را پاس نداریم؟ اگر تو شیعه هستی و مسلمان هستی چرا علیه این نظام سخنرانی می‌کنی؟ تو با این شخصیت و با این یال و کوپال چکار کردی؟ در کنج خانه نشستی و توضیح‌المسایل نوشته‌ای. آیا تا به حال یک سخنرانی علیه داعشی‌ها که هزاران شیعۀ ما را سر برید، کرده‌ای؟ آیا علیه داعشی که حرم حضرت زینب را می‌خواستند منهدم کنند و علیه کربلا و نجف برنامه داشتند، فتوایی صادر کردی؟

این‌جا حضرت آیت‌الله سیستانی بود که فتوا صادر کرد، آیت‌الله مکارم شیرازی فتوا صادر کرد. من به نمایندگی از آیت‌الله مکارم شیرازی در کابل صحبت کردم، اگر چه اهل فتوا نبودم، ولی گفتم که اگر براداران و خواهران عراقی و سوری ما بخواهند در کنار آن‌ها لباس رزم بپوشیم و بجنگیم، ما حاضر و آماده‌ایم. در کابل در حضور رسانه‌ها اعلام کردم و گفتم برای ما ننگ است که اینجا راست راست راه برویم ، اما برداران و خوهران هم‌مذهب و هم‌مکتب ما در عراق و سوریه سر بریده شوند و مکان‌های مذهبی ما منهدم گردند.

آقای سیدصادق شیرازی آیا تاکنون یک کلمه علیه این‌ گروه‌های تروریستی حرف زده‌اید؟ جز اینکه شما  با این تندروی‌ها و با این فحاشی‌ها و کثافت‌کاری‌ها مجوز قتل شیعه‌های ما را در عراق و سوریه صادر کرده‌اید! و یا برادرتان سید مجتبی شیرازی. عزیزان در گوگل سرج نمایند و ببینند که آقای سید مجتبی شیرازی بعد از درس خارجش در لندن به نام آیت‌الله شیرازی چه دعاهایی می‌کند: اللهم العن فلانی و فلانی، نه امام خمینی می‌ماند، نه امام خامنه‌ای و نه آیت‌الله بهجت و شهید مطهری، هیچکس نمی‌ماند. خب آقای محترم تو چکاره هستی؟ ما نمی‌توانیم یک مسلمان خیلی خیلی معمولی را اینطور لعن نماییم، تو چگونه شخصیتی مثل امام خمینی و امام خامنه‌ای که در برابر استکبار ایستاده است را لعن می‌کنی؟ این لعن یعنی چه؟ چرا شما این کارها را انجام می‌دهی؟

آقای سیدصادق شیرازی! این سیدمجتبی شیرازی برادر شما هست یا نیست؟ اگر واقعا قبولش نداری چرا اظهار برائت نمی‌کنی؟ چرا نمی‌گویی که خداوند این سیدمجتبی شیرازی را نیامرزد که این حرف‌ها را می‌زند و این شخص برادر من نیست؟ وقتی وی را رد نمی‌کنی معلوم است که تأیید می‌کنی، پس تو هم در همین مسیر هستی. بنابراین ما باید چهرۀ شما را در بین شیعیانی که از تو تقلید می‌کنند آشکار کنیم و آنها را متوجه سازیم که اعمال و رفتارشان با مشکل مواجه است و اگر خمس و زکاتی به شما به عنوان مرجع می‌دهند مورد پذیرش واقع نمی‌شود. ما باید در مورد شما افشاگری کنیم. علمای اسلام باید این خطوط انحرافی در درون جامعۀ شیعه را معرفی کنند، اگر علمای اسلام افشاگری نمی‌کنند و عناصر وابسته به غرب را در درون خودشان افشا نمی‌کنند، شریک آن‌ها بوده و در روز قیامت مثل آنها باید مجازات شوند. غیر از علما نیز، شما مردم، شما آقایان و خانم‌ها همه وظیفه دارید روشنگری کنید.

همچنین داماد سیدمجتبی شیرازی که شخصی به نام یاسر الحبیب می‌باشد که شبکۀ فدک را با پول انگلستان در آنجا راه‌اندازی کرده است، همزمان با سالروز وفات عایشه در شبکه‌‌اش جشن برپا می‌کند و لعن می‌فرستد. خب ما هم دل خوشی از عایشه نداریم، ما هم نسبت به رفتار عایشه انتقاد داریم، اما احترامش را نگه می‌داریم. او زن پیامبر ماست، ام المومنین است. شما چطور در برابر امهات مومنین اینطور موضع می‌گیرید؟ خب وقتی تو اینگونه حرف می‌زنی، شبکه وصال حرف شما را به صورت مستند برای مردم اهل سنت نشان می‌دهد و آنان را کنار وهابیت کشانده و همگی را به جان تشیع می‌اندازد. در این حالت هم شیعه و هم سنی نابود می‌شوند و تنها مایۀ جشن و سرور استکبار و فراهم‌سازی زمینه‌های رشد و ارتقای جبهۀ آن می‌شود.

آقای سیدصادق شیرازی! آیا قبول دارید که یاسر الحبیب با شما مرتبط هست یا خیر؟ در حالی که ایشان اجازه‌نامۀ سیدصادق شیرازی را در تلویزیون خود نشان می‌دهد که من نمایندۀ سیدصادق هستم و تنها مرجعِ فلان و بهمان سیدصادق شیرازی است. خب اگر یاسر الحبیب دروغ می‌گوید چرا تکذیب نمی‌کنی؟ اگر راست می‌گوید پس شما مؤیّدِ شیعیان لندن‌نشین هستید. امروز رهبر و مقتدای ما امام خامنه‌ای در رابطه با شیعۀ انگلیسی حرف جدی دارد. خلاصۀ کلام، عزیزان امروز دو جریانِ سنی آمریکایی که در محوریتش وهابیت است و شیعۀ انگلیسی که در محوریتش تفکر افراطی و انحرافی سیدصادق شیرازی است، علیه خط امام حسین است، به عنوان دو تیغۀ یک قیچی در دست آمریکا و اسرائیل و انگلیس هستند و مرتبا شیعه و سنی را به انواع و اقسام مختلف نابود می‌کنند.

وظیفۀ ما چیست؟
برادران و خواهران! وظیفۀ ما این است که مطابق با فرهنگ انقلابی حسینی عمل کنیم. اما فرهنگ امام حسین را خود ما نمی‌توانیم برداشت نماییم و مفسر هم نیستیم. امروز امام خامنه‌ای و یاران و پیروانش مفسّرِ خط امام حسین (ع) هستند. ما خط حسینی را تنها از این مسیر می‌توانیم بگیریم. اگر ما فرهنگ انقلابی حسینی را از این مسیر گرفتیم، در خط امام حسین حرکت کرده‌ایم اما اگر از هر مسیر دیگری بگیریم عرصۀ مبارزه را باخته‌ و شکست خواهیم خورد.

امروز آمریکا، آمریکائیان و اسرائیل نمایندۀ یزید و نمایندۀ خط یزید هستند. اگر بخواهیم چهرۀ یزید و یزیدیان را بشناسیم، باید از زبان این بزرگ‌مرد (امام خامنه‌ای) و از خطی که ایشان ایجاد کرده و از نیروهای ولایی که ایشان در داخل و خارج تربیت نموده است بشناسیم و به گفتۀ عالم اهل سنت در کابل حسینیِ واقعی باشیم. اگر می‌خواهیم حسینیِ واقعی باشیم و تنها ظاهر ما حسینی نباشد و باطن ما هم حسینی باشد؛ نباید فقط در محرم حسینی باشیم، بعد از محرم هم حسینی باشیم، به مسائل عبادی خود هم برسیم، موضوعات اخلاق خود را هم درست کنیم، عبادت خود را هم درست بکنیم، به فکر مسائل سیاسی و سیاست کشور و سرنوشت اصلی کشور هم باشیم.

خواهران و برادران! در عرصه‌های سیاسی حضور جدی پیدا کنید. تشکّلاتی را که در عرصۀ سیاسی و فرهنگی و اجتماعی افغانستان با عنوان تشکلات ولایی عمل می‌کنند، حمایت کنید، بیایید در کنارشان و دستشان را بگیرید. یکی از تشکّلاتی که امروز بیش از 28 سال در صحنه بوده و در این خط حرکت کرده، مرکز تبیان است. این مرکز طی این 28 سال در افغانستان، ایران، اروپا، آمریکا، استرالیا و جاهای مختلف دیگر کار وسیع و گسترده‌ای انجام داده و هزاران نفر تربیت کرده است. البته مرکز تبیان در این مسیر، تاوان هم داده و ده‌ها شهید در این راه تقدیم کرده است. ما رسما از همۀ عزیزان دعوت می‌کنیم که بیایند در کنار ما و دست این تشکیلات را بگیرند، من این حرف را به خاطر نیازمندی خود و تشکیلات مرکز تبیان نمی‌گویم، بلکه به این دلیل می‌گویم که خداوند متعال این بستر را به شیعیان ارزانی داشته است و شیعیان بایستی برای انجام وظایف و تکالیف‌شان از این ظرفیت بهره‌برداری و استفاده کنند.

ما باید زمینه‌های ظهور را فراهم کنیم. ما ادعا داریم که امام زمانی هستیم و از خدای امام زمان هم می‌خواهیم که ما را در رکاب آن حضرت محشور نماید. گاهی اوقات ما می‌گوییم خب این دنیا که مشکل داشتیم و در به در شدیم، نشد. ان‌شاءالله در آن دنیا امید داریم که حضرت رسول شفاعت کند! آقا جان در این دنیا چه انسانی بودی که این دفعه در آخرت باشی. شما می‌خواهید آخرت را برای خود نشان بدهید، وضعیت فعلی خود را بررسی کنید که اینجا چکاره هستید. شما در این دنیا هرکاره‌ای باشی در روز آخرت همان هستی. اینجا اگر در کنار حضرت رسول، امام حسن و امام حسین و فاطمه زهرا و فرزندانش(علیهم السلام) بودی در آخرت هم هستی، اما اگر امروز نبودی آنجا هم نیستی.

خدایا ما را توفیق عنایت کن که در مسیر اهداف ائمه معصومین، شهدا، صلحا و فقها بخصوص حضرت امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای انجام وظیفه کنیم و تکلیف اسلامی خود را ادا نماییم. خداوندا ارواح طیبۀ پیامبران الهی و ائمه معصومین، شهدا، صلحا، فقها و همه عزیزان درگذشتۀ ما که ار وابستگان اهل حاضر هستند را از ما خشنود بگردان و ثواب این جلسات را به ارواج پاک و طیبه آن‌ها نثار بفرما. خداوندا در ظهور حضرت امام زمان و در امر فرج تعجیل عنایت نما و حضرت امام خامنه‌ای مؤید و منصور بگردان و به همۀ ما توفیق انجام تکالیف الهی عنایت کن.

بر محمد و آل محمد صلوات
https://avapress.com/vdcgzx9quak9yz4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما