مراسم عزاداری دهمین شب محرمالحرام با عنوان "عاشورا؛ اوج تبلور عدالتخواهی و ظلمستیزی" از سوی مرکز فعالیتهای فرهنگیاجتماعی تبیان، با حضور اقشار مختلف مردم در حسینیه شهید مصباح در مشهد مقدس برگزار گردید.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا)؛ حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در این مراسم، پیرامون موضوع اصلی "مدیریت در نهضت عاشورا" و سرفصلهایی نظیر "مولفههای مدیریتی قیام امام حسین (ع)، رمز ماندگاری نهضت عاشورا و مشکلات مدیریتی جریانات اسلامی افغانستان و لزوم تجدید نظر در نحوهی مدیریتها" به ایراد سخن پرداخت.
* نهضت عاشورا پر از نکتههای درسآموز است، با این حال نکات و مطالب بسیار زیادی از این نهضت باقی مانده که در مورد آنها هنوز صحبتی صورت نگرفته و مطالبی که هنوز تبیین نشده است. یکی از این موضوعات بحث مدیریت در نهضت عاشورا است. نحوهی مدیریتِ امام حسین (ع) در عاشورا چگونه بوده که نهضتی را شکل داده و رهبری میکند که تا هنوز که چهارده قرن از عمر این نهضت میگذرد نه تنها به یادِ فراموشی سپرده نشده، بلکه هر روز به شعاع و شعلههای آتشینش بر قلوب مومنین افزوده میشود؟!.
* مدیریت یک علم مستقل است که امروزه در دانشگاههای معتبر دنیا تدریس میشود. دانشکدههای مستقلی وجود دارند که این رشته را آموزش میدهند. با توجه به اینکه جامعهی انسانی به مدیریتِ خوب نیاز دارد، بنابراین تربیت مدیران لایق و قدرتمند از لوازم اصلی جامعهی بشری امروز است.
* یکی از این مولفهها وجود هدف است. هر مدیر موفقی باید هدف شاخص و مشخصی داشته باشد. مولفهی دیگر برنامه است. تقسیم کار و اجرای آنها از سوی نیروها و پایبندی به دستورات مدیر از دیگر مولفههای مدیریت است. ارتباطات -درونی و بیرونی- مولفهی دیگری است. پنجمین مولفه، کنترل و نظارتِ مدیر بر افراد زیرمجموعه است. مولفهی ششم، بکارگیری نیروها و امکانات است و هفتمین مولفه، قاطعیت در هدایت و اجرا مطابق با اصولِ از پیش تعیینشده میباشد.
* هدف امام حسین (ع) بسیار واضح و مشخص است. اگر چه در خصوص هدف قیام امام حسین (ع) دیدگاهها و نظرات مختلفی مطرح است. بعضیها میگفتند یا حالا هم میگویند که هدف از قیام امام حسین (ع) رسیدن به حکومت بود و آن امام در برابر یزید قیام کرد تا اقتدار دنیایی بدست بیاورد و حکومت خود را در کوفه تشکیل بدهد. برخی دیگر نیز حرفشان این است که نخیر، امام حسین (ع) از همان روز اول میدانست شهید میشود و ایشان اصولا برای شهید شدن قیام کرد تا در نهایت در راه خدا به شهادت برسد. اما به نظر من، هر دو نظریهی مطرحشده اشتباه است. هدف قیام امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر بود، منتها کار در راستای این هدف، دو نتیجه داشت. اگر امام حسین(ع) در راستای اقامه امر به معروف و نهی از منکر موفق میشد حتما حکومت تشکیل میداد. جای هیچ شکی نیست که لازمهی موفقیت امام تشکیل حکومت بود. اما اگر در راستای پیگیری این هدف شکست میخورد نتیجهاش شهادت بود ک همینگونه نیز شد و نهضت ایشان در ظاهر با شکست مواجه گردید و در نتیجه آن حضرت با یارانش به شهادت رسید و اهل و عیالش به اسارت رفت.
* مولفهی دیگر در نهضت امام حسین بحث برنامه است. امام حسین (ع) برای قیام خودش برنامه داشت، برنامهی امام حسین (ع) از مدتها پیش تنظیم شده بود، اینگونه نبود که آن امام هم زمان با تقاضای بیعت مجبور شده باشد که دست به قیام بزند. نخیر، امام حسین (ع) پیش از بحث بیعت و قبل از مرگ معاویه بر اساس وظایف دینی و الهیِ خود برای مبارزه برنامه داشت. منتها مرگ معاویه و رسیدن یزید به قدرت شرایط را عینیتر میکند و حضرت امام حسین (ع) نیز لازم میداند که به صورت عملی و واضحتر وارد صحنه شود.
* حضرت امام حسین (ع) در حالت انفعال قرار نداشت و دستپاچه نبود. مثل این نبود که در زمان کمونیستها در افغانستان وقتی کودتا شد و حاکمان کمونیسم شروع به دستگیری علما کردند بتوانند به راحتی یکی پس از دیگری علما را دستگیر کنند و به زندان بیاندازند و یا به قتل برسانند و هیچکس هم هیچ برنامهای برای مقابله نداشته باشد. نخیر، حضرت امام حسین (ع) برنامهی دقیق داشت.
* اگر فعالیتهای فرهنگی و تبلیغیِ امام حسین (ع) نبود و در این عرصه برنامه نمیداشت، ما امروز به نام امام حسین اینجا جمع نمیشدیم و از عاشورا خبری نبود. این کار، ابتکار عملِ حضرت زینب و حضرت امام سجاد هم نبود که حالا ما بگوییم که در روز عاشورا بقیه شهید شدند، سپس حضرت زینب و حضرت امام سجاد (ع) مسئولیت کاروان تبلیغی امام حسین را به عهده میگیرند و پیام کربلا را به جهان مخابره میکنند، نه چنین نبود و بلکه این مسئله از ابتدا توسط خودِ امام حسین (ع) برنامهریزی شده بود.
* برخی از حرکات امام حسین، حرکات تبلیغی غیرمستقیم بود، بدون اینکه به زبان چیزی بگوید، بدون اینکه حرفی بزند، نفس حرکتِ امام حسین تکاندهنده بود. به عنوان مثال، اینکه امام حسین حج را نیمهتمام میگذارد و سپس همراه با زن و بچه و اهل و عیال خود از بین جمعیت سوار بر اسب و یا هر مرکب دیگری حرکت میکند، خیلی سروصدا و بحث ایجاد میکند که چهخبر شد؟ چرا شخصیتی مثل امام حسین (ع) حج را نیمهتمام رها نموده و به سمت دیگری حرکت کرده است؟ این سوالات ذهن تمامی حجاج را درگیر کرده بود.
* اکنون بیش از 14 قرن از شهادت امام حسین و نهضت عاشورا میگذرد. با توجه به امکانات گستردهی جبههی کفر که غولهای رسانهای دنیا را در اختیار دارد و با توجه به اینکه همهشان در راستای کوباندن فرهنگ عاشورا دائما در حال فعالیتند، اما میبینیم که به هیچ وجه موفقیتی نداشتهاند. جبههی کفر هرچه تلاش کرد تا از توسعهی نور تابندهی نهضت عاشورا جلوگیری کند، نتوانست.
* نکاتی در نهضت امام حسین (ع) وجود داشت که موجب ماندگاری نهضت آن امام شد. امام حسین در بحث امر به معروف و نهی از منکر و در سایر صحبتها و سخنرانیهایی که داشت چیزی از خود نداشت و چیزی از خود نمیگفت. هرچیزی که میگفت و هرکاری که انجام میداد همه بر اساس دستور خداوند متعال بود. کار امام حسین (ع) برای خدا بود. حرکتش برای خدا بود. تمام فعالیت و اعمال و فکر و ذکرش برای خدا بود.
* اگر ما بخواهیم در عرصه موفق شویم باید به مدیریت حضرت امام حسین (ع) تأسی کنیم. در شرایط موجود هر شخص و یا جریانی که به مدیریت نهضت حسینی اقتدا کرده پیروز است. امام خمینی (ره) یکی از این اشخاص و انقلاب اسلامی ایران یکی از این جریانهاست که به نهضت حضرت امام حسین (ع) تأسی داشت، به همین خاطر است که امروز این نظام 40 سال عمر کرده و در برابر کل دنیای استکبار ایستاده است.
* چرا در افغانستانی که بیش از ده میلیون شیعه پیرو خالص امام حسین دارد و اهلسنتِ آن امروز به نام امام حسین (ع) افتخار میکنند، توفیقی بدست نمیآوریم؟ چرا روز به روز احوال کشور ما در حال خرابشدن است و مرتب رو به بحران میرود؟ چرا آمریکا به راحتی با آبرو و شخصیت مردم ما بازی میکند؟ چرا نوکران آمریکا و غربیها به آسانی با خون و جان و آبرو و ناموس مردم ما بازی میکنند؟ دلیل این حرکت قهقرایی چیست؟ جز این است که ما با امام حسین (ع) ارتباط نداریم یا ارتباطی ضعیف داریم؟! متاسفانه ارتباط ما با نهضت امام حسین همراه با غل و غش و ناخالصی است.
* اگر ما خواهان آن هستیم که در افغانستان به توفیقات اساسی نائل شویم، باید در مدیریت خانوادههای خود که شدیدا در آن مشکل داریم تجدید نظر کنیم، در مدیریت سازمانها و احزاب خود تجدید نظر کنیم، در مدیریت اجتماعات خود تجدید نظر کنیم و با خدای امام حسین تعهد ببندیم که خدایا ما رابطهی خود را با شما خالص میکنیم. ما میخواهیم تمام کار ما، تمام حرکت ما، تمام فعالیت ما و تمام شعارهای ما برای تو باشد. از آمریکا نمیترسیم، از انگلیس نمیترسیم و از هر شیطان دیگری همانگونه که امام حسین (ع) نترسید ما هم نمیترسیم.
مشروح سخنان حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این جلسه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
نهضت عاشورا پر از نکتههای درسآموز است، با این حال نکات و مطالب بسیار زیادی از این نهضت باقی مانده که در مورد آنها هنوز صحبتی صورت نگرفته و مطالبی که هنوز تبیین نشده است. یکی از این موضوعات بحث مدیریت در نهضت عاشورا است. نحوهی مدیریتِ امام حسین (ع) در عاشورا چگونه بوده که نهضتی را شکل میدهد و رهبری میکند که تا هنوز که چهارده قرن از عمر این نهضت میگذرد نه تنها به یادِ فراموشی سپرده نشده، بلکه هر روز به شعاع و شعلههای آتشینش بر قلوب مومنین افزوده میشود و روز به روز انسانهای عاشقِ آن در گوشه و کنار دنیا بیشتر و بیشتر میشوند و به این نهضت عشق میورزند و به آن متوسل میشوند؟!
بحث مدیریت یک علم مستقل است که امروزه در دانشگاههای معتبر دنیا تدریس میشود. دانشکدههای مستقلی وجود دارند که این رشته را آموزش میدهند. با توجه به اینکه جامعهی انسانی به مدیریتِ خوب نیاز دارد، بنابراین تربیت مدیران لایق و قدرتمند از لوازم اصلی جامعهی بشری امروز است.مدیریت، مولفههای زیادی دارد که طبعا من امشب به بیان و توضیح همهی این مولفهها نمیرسم، اما به تناسب زمان به برخی از آنها اشاره خواهم کرد. مولفههایی که اگر یکی از آنها وجود نداشته باشد، مدیریت، مدیریتی خوب و قوی نخواهد بود و مدیر نمیتواند مجموعهی تحت نظر خود را به طور موفق هدایت و رهبری کند.
مولفههای یک مدیریتِ خوب
یکی از این مولفهها وجود هدف است. هر مدیر موفقی باید هدف شاخص و مشخصی داشته باشد. مولفهی دیگر برنامه است. تقسیم کار و اجرای آنها از سوی نیروها و پایبندی به دستورات مدیر از دیگر مولفههای مدیریت است. ارتباطات -درونی و بیرونی- مولفهی دیگری است. پنجمین مولفه، کنترل و نظارتِ مدیر بر افراد زیرمجموعه است. مولفهی ششم، بکارگیری نیروها و امکانات است و هفتمین مولفه، قاطعیت در هدایت و اجرا مطابق با اصولِ از پیش تعیینشده میباشد.این هفت مورد از مهمترین مولفههایی است که بایستی در یک مدیریتِ ایدهآل وجود داشته باشد.
هدف مناسب، اولین مولفهی قیام امام حسین (ع)
وقتی ما نهضت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را بررسی میکنیم، میبینیم که مولفههای فوق در آن به وضوح مشاهده میشود.به عنوان مثال هدف امام حسین (ع) بسیار واضح و مشخص است. اگر چه در خصوص هدف قیام امام حسین دیدگاهها و نظرات مختلفی مطرح است. بعضیها میگفتند یا حالا هم میگویند که هدف از قیام امام حسین (ع) رسیدن به حکومت بود و آن امام در برابر یزید قیام کرد تا اقتدار دنیایی بدست بیاورد و حکومت خود را در کوفه تشکیل بدهد. برخی دیگر نیز حرفشان این است که نخیر، امام حسین از همان روز اول میدانست شهید میشود و ایشان اصولا برای شهید شدن قیام کرد تا در نهایت در راه خدا به شهادت برسد.
اما به نظر من، هر دو نظریهی مطرحشده اشتباه است.هدف قیام امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر بود، منتها کار روی این هدف و رسیدن به آن دو نتیجه داشت. اگر امام حسین (ع) در راستای اقامه امر به معروف و نهی از منکر موفق میشد حتما حکومت تشکیل میداد.جای هیچ شکی نیست که لازمهی موفقیت امام تشکیل حکومت بود. اما اگر در راستای پیگیری این هدف شکست میخورد نتیجهاش شهادت بود. حضرت امام حسین (ع) از نگاه ظاهری در این عرصه به توفیق نرسید و نتیجهی کار، شهادت امام حسین و یاران باوفایش و به اسارت رفتن خانواده و اهل و عیالش بود. بنابراین داشتنِ هدف روشن و شاخص اولین مولفهی مدیریتی است که در نهضت امام حسین (ع) به خوبی آشکار است.
وجود برنامه؛ مولفهی دوم قیام امام حسین (ع)
مولفهی دیگر در نهضت امام حسین(ع) بحث برنامه است. امام حسین (ع) برای قیام خودش برنامه داشت، برنامهی امام حسین از مدتها پیش تنظیم شده بود، اینگونه نبود که آن امام همزمان با تقاضای بیعت مجبور شده باشد که دست به قیام بزند.نخیر، امام حسین پیش از بحث بیعت و قبل از مرگ معاویه بر اساس وظایف دینی و الهیِ خود برای مبارزه برنامه داشت.منتها مرگ معاویه و رسیدن یزید به قدرت شرایط را عینیتر میکند و حضرت امام حسین (ع) نیز لازم میداند که به صورت عملی و واضح تر وارد صحنه شود، بنابراین شکل و محتوای کار امام حسین توأم با برنامهریزی بسیار دقیق میباشد.
امام حسین (ع) در همهی عرصههایی که برای یک مبارزه لازم است، برنامهای دقیق داشت و اگر هم کم و بیش در برخی بخشها ابهامی مطرح بود، ایشان وضاحت به وجود آورد و دقت لازم را در نظر میگرفت. به عنوان مثال امام حسین در عرصهی نظامی برنامه داشت، حتی از همان لحظهای که حاکم مدینه ایشان را به مقرّ خودش دعوت میکند تا از امام بیعت بگیرد و اگر بیعت نکرد در همان شب کار امام حسین را تمام کند، امام حسین پیشاپیش 30 نفر از جوانان همکار و همراه خود را مسلح کرده و با خود میآورد و در موقعیتی مستقر میکند و به آنان میگوید که اگر حضور من در مقرّ حاکم مدینه طول کشید، بدانید که مسئلهای وجود دارد و شما حتما حمله کنید. این نشانگر برنامهریزی حضرت امام حسین است.
حضرت امام حسین (ع) در حالت انفعال قرار نداشت و دستپاچه نبود. مثل این نبود که در زمان کمونیستها در افغانستان وقتی کودتا شد و حاکمان کمونیسم شروع به دستگیری علما کردند، بتوانند به راحتی یکی پس از دیگری علما را دستگیر کنند و به زندان بیندازند و یا به قتل برسانند و هیچکس هم هیچ برنامهای برای مقابله نداشته باشد. نخیر، حضرت امام حسین برنامهی دقیق داشت. اگر ما حرکت امام حسین را از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا و در خود کربلا و در روز عاشورا بررسی کنیم، میبینیم که آن امام چه برنامهی نظامی دقیقی دارد. امام حسین اگر برنامه نمیداشت نمیتوانست از مدینه خارج شود و به سمت مکه برود. بالاخره در یک مسیری به کمین میخورد و دستگیر میشد. حالا فرض بگیریم که امام حسین از مدینه مخفیانه حرکت کرد، از مکه که بی سروصدا حرکت نکرد. حضرت امام حسین از مکه خیلی علنی و آشکار در حالی که حجاج سرتاسر دنیا آنجا حضور داشتند، از میانشان حرکت کرد تا همه امام حسین را ببینند.
خب دشمنِ امام حسین میدانست که این آقا با این تعداد همراه که از اینجا حرکت میکند کجا میرود، بالاخره در یک مسیری کمین میکرد و ایشان را به شهادت میرساند، اما با توجه به برنامهریزی نظامی و امنیتی حضرت امام حسین ایشان به سلامت به کربلا میرسد و در کربلا باز شما میبینید با وجود آنکه تعداد یاران امام حسین اندک است اما آرایش نظامی، آرایش بسیار دقیقی است بگونهای که توان مقابله با لشکر 30 هزارنفری دشمن را دارد و تعداد زیادی از آنان را در روز عاشورا نابود میکند. اینگونه نبوده است که لشگر 30هزارنفریِ دشمن بتوانند یکباره هجوم بیاورند و به سرعت این عدهی قلیل را دستگیر نمایند و سر ببرند.نخیر، چنین چیزی اتفاق نیفتاده است.
برنامهریزی برای فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی، رمز ماندگاری نهضت عاشورا است
یکی از برنامههایی که در یک حرکت یا نهضت بسیار تاثیرگذار است، فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی است. اگر فعالیتهای فرهنگی و تبلیغیِ امام حسین (ع) نبود و در این عرصه برنامه نمیداشت، ما امروز به نام امام حسین اینجا جمع نمیشدیم و از عاشورا خبری نبود. این کار، ابتکار عملِ حضرت زینب و حضرت امام سجاد هم نبود که حالا ما بگوییم که در روز عاشورا بقیه شهید شدند، سپس حضرت زینب و حضرت امام سجاد (ع) مسئولیت کاروان تبلیغی امام حسین را به عهده میگیرند و پیام کربلا را به جهان مخابره میکنند، نه چنین بود. این مسئله از ابتدا توسط خودِ امام حسین (ع) برنامهریزی شده بود.
نمونههایی از حرکات تبلیغیِ غیرمستقیم امام حسین (ع) در طول قیام
امام حسین از روز اولی که میخواست از مدینه حرکت کند، این برنامهریزی را داشت که به چهکارهایی متوسل شود.برخی از حرکات امام حسین، حرکات تبلیغی غیرمستقیم بود، بدون اینکه به زبان چیزی بگوید، بدون اینکه حرفی بزند، نفس حرکتِ امام حسین تکاندهنده بود، مثلا نحوهی خروج امام حسین از مدینه. شما تصور کنید که خدای ناخواسته شخصیتی مثل امام خامنهای یکباره از تهران غیبش بزند، مردم صبح بلند شوند که امام خامنهای در تهران نیست. چه سوالاتی در اذهان شکل میگیرد؟ چه مطالبی بین مردم بازتاب پیدا میکند؟ خب طبیعی است که سوال ایجاد میشود که چه شد که امام حسین یکباره مدینه را ترک کرد؟ چه شد که آن امام بدون اطلاع مردم و بزرگان و اطرافیان، اینگونه حرکت کرد.برای مردم سوال ایجاد شد.این خودش نوعی تاثیرگذاری روی افکار عمومی بود.
نمونهی دیگر حرکت تبلیغی غیرمستقیمِ امام، در مکه مکرمه صورت گرفت. اینکه امام حسین حج را نیمهتمام میگذارد و سپس همراه با زن و بچه و اهل و عیال خود از بین جمعیت سوار بر اسب و یا هر مرکب دیگری حرکت میکند، این مسئله خیلی سروصدا و بحث ایجاد میکند که چهخبر شد؟ چرا شخصیتی مثل امام حسین (ع) حج را نیمهتمام رها نموده و به سمت دیگری حرکت کرده است؟ این سوالات ذهن تمامی حجاج را درگیر کرده بود.
در واقع حرکات تبلیغیِ غیرمستقیم، بخشی از فعالیتهای تبلیغی امام حسین (ع) بود. ایشان با عملکرد خود در ذهنیت افراد جامعه سوال ایجاد میکرد و در ذهنیت افراد جامعه مطالبهگری بهوجود میآورد تا پیگیر باشند و سوال کنند که مطلب چیست و از چه قرار است؟
تبلیغات شعاری، بخشی از فعالیتهای تبلیغی امام حسین (ع) بود
تبلیغات شعاری، از جمله سخنرانیها، موعظهها و نامهنگاریها بخش دیگری از فعالیتهای تبلیغی آن امام بود. امام حسین (ع) در تمامی لحظاتی که فرصت فراهم میشد -از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا- در این عرصه کار بسیار اثرگذار انجام داد. آن امام بخصوص در مکه با نمایندگان کشورهای مختلف صحبت کرد. از همه خواست تا پیام ایشان را به کشورهای خودشان و یا به اقوام و قبایل و طوایف خود در شهرهای مختلف منتقل و منعکس کنند.حتی در روز عاشورا و در هنگامهی نبرد، خودِ امام حسین (ع) و سایر یارانش صحبتها و موعظههای متعددی داشتهاند.
برگزاری نماز جماعت در ظهر عاشورا علاوه بر اینکه نشانگر تاکید امام حسین (ع) بر پایبندی بر یک ارزش است، یک تبلیغ بسیار اثرگذار نیز بود که روی لشکر مخالف تأثیر گذاشت. چرا که مخالفین تبلیغ میکردند که حسین و یارانش کافرند و بر خلیفه مسلمین خروج کردهاند. اما با این حرکت تبلیغیِ امام حسین (ع)، برای سربازانِ ابن زیاد این سوال پیش آمد که اگر حسین و یارانش مسلمان نیستند، پس چرا نماز میخوانند؟!
این حرکت تبلیغی و فرهنگی تا لحظهای که امام حسین زنده است توسط خودِ ایشان و یارانش پیش برده میشود، اما امام برای دوران بعد از شهادتِ خود نیز برنامهریزی کرده و پیشاپیش این وظایف را به خواهرش حضرت زینب و فرزندش امام سجاد (ع) سپرده بود.ما باید با این نگاه، حرکت تبلیغیِ امام حسین (ع) را بررسی و دنبال کنیم. لذا میبینیم که بعد از شهادتِ امام حسین (ع) کاروان تبلیغی و رسانهایِ نهضت عاشورا توسط حضرت زینب (س) رهبری میشود.
برنامهی تبلیغی امام حسین (ع) در طول تاریخ بینظیر است
برنامهی فرهنگی و تبلیغی حضرت امام حسین (ع) آنقدر حسابشده، علمی و پیچیده است که ما در طول تاریخ و در دنیای امروز نظیر چنین حرکتی را مشاهده نکردهایم. با آنکه در آن زمان یزید امکانات بسیار زیادی در امر تخریب شخصیت ائمه معصومین بخصوص حضرت امام حسین و یاران ایشان داشت، اما شما میبینید که یزید و یزیدیان با وصف دارابودنِ آن همه امکانات شکست میخورند و در نهایت شخصِ یزید در آن مجلسی که حضرت زینب (س) سخنرانی نمود، اظهار پشیمانی میکند و میگوید که "قتل حسین (ع) و یارانش کارِ من نبود و خدا لعنت کند پسر مرجانه را که حضرت امام حسین و یارانش را به شهادت رساند." این شکست و اعتراف یزید، نشاندهندهی قدرت و توان بالای برنامهریزی در عرصهی فرهنگی و تبلیغی بود.
اکنون بیش از 14 قرن از شهادت امام حسین و نهضت عاشورا میگذرد. با توجه به امکانات گستردهی جبههی کفر که غولهای رسانهای دنیا را در اختیار دارد و با توجه به اینکه همهشان در راستای کوباندن فرهنگ عاشورا دائما در حال فعالیتند، اما میبینیم که به هیچ وجه موفقیتی نداشتهاند. جبههی کفر هرچه تلاش کرد تا از توسعهی نور تابندهی نهضت عاشورا جلوگیری کند، نتوانست. امروز در سرتاسر دنیا این حرکت وجود دارد. من دیروز کلیپی از کانادا میدیدم، کاروان عزاداری که در این کشور راه افتاده بود شاید در خیلی از کشورهای اسلامی یک چنینی کاروانی وجود نداشته باشد. سال گذشته در مقابل کاخ سفید در آمریکا این حرکت صورت گرفت.
این مسایل نشان میدهد که اولا اهمیت کار فرهنگی، تبلیغی و رسانهای در چه حد است و ثانیا کار امام حسین (ع) چقدر قوی و قدرتمند و ظریف و تاثیرگذار بوده که هر روز از عمر این نهضت میگذرد شعاع وجودی نهضت عاشورا و پیامدها و آثار آن گسترش پیدا میکند و روز به روز پیوند جمعیتهای مختلف با این نهضت قویتر و عمیقتر میشود. در شبهای قبل یکی از عزیزان گفت مشاهده کنید که این چه مدیریتی است که میلیونها نه، بلکه صدها میلیون انسان را به خیابانها و مساجد و حسینیهها میکشاند، به گونهای که حاضرند پول و امکاناتی را که در طول سال با زحمت به دست آوردهاند در شبها و روزهای محرم مصرف کنند.
این یعنی اینکه امام حسین (ع) با آن قدرت و تدبیر مدیریتیِ قویای که داشت برنامهریزی درستی انجام داده است. اگر خود آن امام در دوران حیاتش توفیق پیدا نکرد که در راستای رسیدن به هدف مقدس خود که همان امر به معروف و نهی از منکر است دست یابد، توانست پیام خود را به گوش جهانیان برساند و در نهایت جمعیتهایی که گوش شنوا دارند و قلب پاک دارند و اگر ندارند، آهستهآهسته این حرکت بر آنان تاثیرگذار شود تا پاک شوند و رسیدن به این هدف برای مردم و حتی بشریت سهلالوصول شود. ما امروز شاهد این برنامه هستیم. خب اگر من در رابطه با برنامهی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امام حسین صحبت کنم، وقت زیادی میگیرد که به همهی مطالب نخواهم رسید.
هیچکس و یا کمتر کسی تاکنون در رابطه با بحث مسایل اقتصادیِ قیام امام حسین صحبت کرده است. حرکت یک انسان همراه با خانوادهاش به مدت سه یا چهار ماه در یک مسیر امکانات زیادی لازم دارد. امام حسین (ع) با جمعیت زیادتری نسبت به یک خانواده حرکت میکند و چندین ماه در مسیر است و ده روز نیز در سرزمین کربلا میماند. مصارف و امکانات این حرکت با چه برنامهریزی تأمین و تنظیم میشود؟ اینها هر کدام موضوعات مستقلی هستند که سخنرانان بایستی در مورد آنها بحث و کنکاش کنند و نتیجهی آن را در اختیار مسلمین قرار بدهند تا به عنوان الگوی عملی مورد اجرا قرار بگیرد. بدون شک مجموعهها، سازمانها و تشکلاتی که از این الگو به درستی پیروی کنند به توفیقات متعددی دست پیدا خواهند کرد.
تقسیم کار، مولفهی سوم قیام امام حسین (ع)
مولفهی دیگری که امام حسین (ع) روی دست داشت و بر آن تاکید میکرد، بحث تقسیم کار بود. حضرت امام حسین از همان روز اول، تقسیم وظایف را روی دست گرفت و مسئولیت هر کسی را مشخص کرد. آن امام از همان لحظهای که از مدینه حرکت میکرد، به این مسئله اندیشیده بود که چه کسی در بحث نظامی کار بکند.چه فردی کار امنیتی کند، چه شخصیتی در رابطه با تهیهی آذوقه و تدارکات ماموریت داشته باشد، چه افرادی کارهای فرهنگی و تبلیغی را مدیریت کنند و چه عناصری در رابطه با مسائل سیاسی و بررسی جامعه و جمعآوری اطلاعات و در اختیار گذاشتن این اطلاعات در محضر امام حسین (ع) وظیفه داشته باشند.
شرایط دشمن، تبلیغاتی که دشمن میکند، برنامه و امکاناتی که دشمن دارد. همهی این مسایل به وسیلهی افراد مشخصی پیگیری میشد. این تقسیمبندی، از همان روز اول تا روز آخری که روز شهادت حضرت امام حسین بود صورت گرفت و بعد از شهادتشان وظایف حضرت زینب و حضرت امام سجاد (ع) شروع میشود. اینکه علمبردار چه کسی باشد، فرماندهی سمت راست کی باشد، فرماندهی سمت چپ چه کسی باشد، سقای افراد حاضر در لشکر امام حسین چه کسی باشد، نیروهای اطلاعات و خط مقدم چه کسانی باشد. این تقسیمبندی دقیق در نهضت و حرکت امام حسین دیده میشود.
ارتباطات، مولفهی چهارم قیام امام حسین (ع)
بحث ارتباطات مولفهی دیگری است. امام حسین (ع) در درون مجموعه با افراد خودش چگونه ارتباط داشته باشد و ارتباطات بیرونی چگونه انجام شود و اینکه ارتباطات با بیرون از چه طریقی و با چه وسایلی صورت بگیرد. امام گاهی نامه میفرستاد و گاهی مانند جریان مسلم ابن عقیل مأمور و نماینده میفرستاد.ارتباطات متعددی با افراد، طوایف، سرانِ قبایل و اقوام و جمعیتهای مختلف در بیرون از تشکیلات امام حسین (ع) وجود داشت.
کنترل و نظارت، مولفهی پنجم قیام امام حسین (ع)
کنترل و نظارت، مولفهی دیگر نهضت عاشوراست. اینکه امام حسین (ع) نسبت به نیروهای تحت امر خود و نسبت به اوضاع بیرون چه نظارت و کنترلی داشته باشد، در رابطه با بکارگیری امکانات چه توجهی به خرج دهد و اینکه در بحث قاطعیت در هدایت و اجرای تصمیمات به عنوان یک مدیر در رأس این حرکت، در راستای هدایت نیروهای خود و اجرای آن اصولی که از پیش تنظیم کرده، چه مقدار قاطعیت و شفافیت داشته باشد.
شما متوجه هستید که اگر رهبر و رهبران یک نهضت به صورت شفاف و صریح موضع نداشته باشند و حرف نزنند، نمیتوانند جریانسازی کنند. اگر جریانسازی هم نباشد نیروهای تحت امر پیرو رهبر نخواهند بود. اصل جریانسازی، در سطح زیرمجموعههای خودِ مدیر و همچنین جامعه موج ایجاد میکند و تاثیرگذار است. ما میبینیم که امام حسین (ع) به صراحت در برابر دشمن حرف میزند و از اهداف خود و مقام خویش صحبت میکند و یک سر سوزن هم کوتاه نمیآید.
آیا صرفِ وجود مولفههای فوق، در هر تشکیلاتی ضامن موفقیت است؟
مواردی که ذکر شد تعدادی از مولفههایی بودند که در نهضت امام حسین (ع) وجود داشت. شاید این سوال پیش بیاید که اگر این مولفهها در پیروزی یک نهضت، یک جریان و یک مجموعه کارساز است، پس چرا خیلی از مجموعههایی که این مولفهها در آنها وجود دارد موفق نیستند؟
شما امروز گروههای مختلف و متفاوتی میبینید که این مولفهها درون آنها وجود دارد. اگر داعش، القاعده و طالبان را هم در نظر بگیریم، این مولفهها در تشکیلات آنها نیز جاری است. آیا منافقین خلقی که علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکنند دارای این مولفهها نیستند، آیا مسعود رجوی یا مریم رجوی به این مولفهها اهتمام ندارند؟ قطعا دارند. خب، اگر این مولفهها در سایر مجموعهها و سازمانها وجود دارد پس چرا موفق نشدهاند. چرا وقتی حرکتی را شروع کردند نتوانستند آن توفیقات را بدست بیاورند و ماندگار شوند؟ شما امروز گروههایی مانند داعش و القاعده را میبینید که رو به اضمحلال و انحلال هستند.
بعد از واقعهی عاشورا تشکیلات بسیاری علیه امام حسین و نهضت عاشورا شکل گرفتند که این مولفهها در آن تشکّلات وجود داشت. آنها اکنون کجا هستند، اصلا از آنها نامی وجود دارد؟ آیا دستگاه یزید از این مولفهها برخوردار نبود؟ قطعا برخوردار بود، چرا که یهودیها با یزید همکار بودند و اصولا استاد یزید یک نفر یهودی بود. شما میدانید که یهود در سطح دنیا در رابطه با کار سازمانی یا تشکیلاتی بسیار مجرب عمل میکنند. خب چه شد که تشکیلات یزید موفق نشد و حالا نامی از جریانی که در اختیار داشت برده نمیشود؟ حتی کسی نمیداند قبر یزید کجاست. درست است که خط فکری یزید تا حالا هم ادامه داشته اما خط امام حسین (ع) هم با قدرت جریان دارد. اما آیا امروز خط یزید آن ماندگاری و توسعه و اقتدار خط امام حسین را دارد؟
تمامی اعمال امام حسین(ع)مطابق با دستورات الهی بود
جوابِ سوال اینجاست که یک موضوعی در مدیریت و مولفههای مدیریتی امام حسین (ع) وجود دارد که در تشکّلات و مدیریتهای مخالفِ امام حسین وجود نداشت، و آن عملِ امام حسین مطابق با دستورات الهی بود. خداوند متعال در قرآن میفرماید: من شما را به یک چیز نصیحت میکنم و آن اینکه قیام و عملِ شما در راه خدا باشد.
نکاتی در نهضت امام حسین (ع) وجود داشت که موجب ماندگاری نهضت آن امام شد. امام حسین در بحث امر به معروف و نهی از منکر و در سایر صحبتها و سخنرانیهایی که داشت چیزی از خود نداشت و چیزی از خود نمیگفت. هرچیزی که میگفت و هرکاری که انجام میداد همه بر اساس دستور خداوند متعال بود.کار امام حسین (ع) برای خدا بود. حرکتش برای خدا بود. تمام فعالیت و اعمال و فکر و ذکرش برای خدا بود. امام حسین (ع) برای خودش چیزی نمیخواست، اینکه میگفت فلان کار را بکنید بخاطر خودش نمیگفت، اینکه میگفت فلان کار را نکنید هم بخاطر خودش نبود. شاید باز شما سوال کنید که خب ما جریانهای اسلامی داریم که هم حرفشان حرف خداست و هم مباحث دینی را مطرح میکنند، پس چرا موفق نمیشوند؟
رمز موفقیت جریانات اسلامی، تأسی به مدیریت امام حسین (ع) است
خب گاهی ممکن است انسان در ظاهر کارِ خیری انجام بدهد اما آلوده به ریا باشد، من فلان کار را میکنم اما شاید اهداف شخصی و گروهی و حزبی من درونش نهفته باشد، شاید گاهی غضب و ناراحتیِ درونی خود انسان هم در آن نهفته باشد، اینگونه نیست که خالصا لوجه الله برای خدا باشد.
قطعا امروز اگر ما بخواهیم در عرصه موفق شویم باید به مدیریت حضرت امام حسین تأسی کنیم.در شرایط موجود هر شخص و یا جریانی که به مدیریت نهضت حسینی اقتدا کرده پیروز است. امام خمینی (ه) یکی از این اشخاص و انقلاب اسلامی ایران یکی از این جریانهاست که به نهضت حضرت امام حسین تأسی داشت، به همین خاطر است که امروز این نظام 40 سال عمر کرده و در برابر کل دنیای استکبار ایستاده است.
شما در سطح جهان شاید حکومتهای خیلی معدود و کم قدرتی مثل عراق و سوریه را میبینید که در کنار جمهور اسلامی ایران قرار داشته باشند.من کشور دیگری را نمیبینم که در کنار جمهوری اسلامی ایران باشد بجز ملتها که حسابشان جداست.قطعا ملتها در جبههی حمایت از این نظام و این حاکمیت قرار دارند، اما اکثر کشورها علیه این نظاماند اما این نظام تا هنوز با قوّت و قدرت در برابر استکبار ایستاده است، عاملش چیست؟
عامل اصلی اقتدار انقلاب اسلامی ایران و جریانهای انقلابی چیست؟
عاملِ اقتدار انقلاب اسلامی، عمل به برنامههایی است که در نهضت عاشورا وجود داشت و امروز در این نهضت و در این انقلاب دارد پیاده میشود.عامل پیروزی حزبالله چیست؟ بجز اینکه این تشکیلات به مدیریت حسینی تأسی کرده است چیز دیگری است؟. امروز یمنیها و سوریها با مدیریت حسینی در برابر کل دنیای کفر و استکبار موفق به ایستادگی شدهاند.حالا ممکن است خود بشار و برخی دیگر دارای افکار سکولار باشند اما مجاهدینی از ملتهای مختلف مسلمان در سوریه علیه جبههی کفر مبارزه کرده و میکنند دارای مدیریت حسینی هستند.
امروز چرا در افغانستان حرکت موفقی در عرصه مدیریت کشور نداریم؟ دلیلش این است که ما در حرف میگوییم که پیرو امام حسینیم اما در حقیقت بریده از نهضت حسینی هستیم.اگر شما در افغانستان مشاهده کنید، نمادهای محرم به مراتب بیشتر از ایران نمایان است، باید گفت هرچند عموم مردم پیرو بوده و در مسیر امام حسین حرکت میکنند، اما احزاب، سازمانها، حوزات علمیه و شخصیتهای حقیقی و حقوقی واقعا بریده از امام حسین هستند، اگر اینگونه نیست، چرا موفق نمیشوند؟
علت حرکت قهقرایی و وضعیت نابسامان افغانستان چیست؟
اگر اینها از نهضت امام حسین بریده نیستند، چرا در افغانستانی که بیش از ده میلیون شیعه پیرو خالص امام حسین دارد و اهلسنتِ آن امروز به نام امام حسین (ع) افتخار میکنند، توفیقی بدست نمیآوریم؟ چرا روز به روز احوال کشور ما در حال خرابشدن است و مرتب رو به بحران میرود؟ چرا آمریکا به راحتی با آبرو و شخصیت مردم ما بازی میکند؟ چرا نوکران آمریکا و غربیها به آسانی با خون و جان و آبرو و ناموس مردم ما بازی میکنند؟ دلیل این حرکت قهقرایی چیست؟ جز این است که ما با امام حسین (ع) ارتباط نداریم یا ارتباطی ضعیف داریم؟! متاسفانه ارتباط ما با نهضت امام حسین همراه با غل و غش و ناخالصی است.
نهضت امام حسین (ع) برگرفته از آیات قرآن است.وقتی ما میگوییم مدیریت امام حسین، یعنی مدیریت خدا. مولفههای مدیریتی امام حسین (ع) یعنی مولفههایی که خداوند متعال در قرآن کریم مطرح کرده است. امام حسین کار دیگری نکرد و تنها آیات و دستورات خداوند را مو به مو در بحث نهضت خود اجرا میکرد. ما امروز میبینیم که این نهضت با این میزان از توفیق مواجه شده است.
برای نیل به توفیقات، باید در مدیریتِ تمامی بخشها تجدیدنظر کنیم
اگر ما خواهان آن هستیم که در افغانستان و ایران و سایر کشورهای اسلامی به توفیقات اساسی نائل شویم، باید از امشب در مدیریت خانوادههای خود که شدیدا در آن مشکل داریم تجدید نظر کنیم، در مدیریت سازمانها و احزاب خود تجدید نظر کنیم، در مدیریت اجتماعات خود تجدید نظر کنیم و با خدای امام حسین تعهد ببندیم که خدایا ما از امشب رابطهی خود را با شما خالص میکنیم.ما میخواهیم تمام کار ما، تمام حرکت ما، تمام فعالیت ما و تمام شعارهای ما برای تو باشد.از آمریکا نمیترسیم، از انگلیس نمیترسیم و از هر شیطان دیگری همانگونه که امام حسین (ع) نترسید ما هم نمیترسیم. تنها از تو، ائمهی تو و امام زمان (عج) که حجت حاضر ماست حساب میبریم، تنها از نائب او حضرت امام خامنه ای که امروز در رأس مدیریت جهانیِ حرکتهای اسلامی قرار دارد حساب میبریم.
اهمیت عنصر اخلاص در حرکات و برنامهها
آقایان! اگر با این تعهد از امشب به بعد، در زندگی ما تحول ایحاد نشد و اگر در سطح خانواده و اجتماع خود توفیقات کسب نکردیم، شما هر روز بر سر نمازهایتان اللهم العن حسینی مزاری بگویید. اما شرط کسب این توفیقات این است که ما با اخلاص حرکت کنیم. امیدوار هستیم که خداوند متعال به حقِ این شب بزرگ و به حق امام حسین و خونهای ریختهشده در سرزمین کربلا و به حق چهارده نور مقدس و به حق امام زمان (عج) ما را از همین لحظه امام زمانی بسازد و این توفیق را عنایت کند که تمام افعال و حرکات ما در همهی عرصههای زندگی در راستای کسب رضایت خدا و خوشنودی امام زمان و اجرا و تحقق اوامر نائب او حضرت امام خامنهای باشد.
دعا میکنیم که خداوند متعال در ظهور مولای ما حجت ابن الحسن العسکری تسریع ببخشد و نائب بر حقش امام خامنهای را منصور و موید گردانده و ارواح طیبه همهی پیامبران الهی و ائمه معصومین بخصوص شهدای کربلا، شهدای جهان اسلام، شهدای مقاومت، شهدای مردم افغانستان، شهدای ترورها و انفجارات اخیر، شهدای مرکز تبیان در هفتم جدی، شهید مصباح و یارانش و همهی شهدا و درگذشتگان جمع حاضر را از این مجلس شاد و خشنود بگرداند و ثواب این مجلس را نثار ارواح طیبهی همهی آنان نموده و آخر عمر ما را شهادت در راه خدا قرار بدهد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته