به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا)؛ حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری، با حضور در مدرسه علمیه عترتیه مشهد مقدس، در جلسهی دوم سخنرانی خود و در ادامهی بحث قبلی آن که در مورد موضوع چرایی چراغ هدایت و کشتی نجات بودن امام حسین (ع) و "تولّی" بود، پیرامون بحث "ولایت و ولایتمداری" به سخنرانی پرداخت. در این گزارش، ابتدا برشهایی مهم از سخنان آقای حسینی مزاری و سپس مشروح بیانات ایشان را مطالعه خواهید کرد.
* به طور خلاصه میتوان عنوان کرد که ولایت عبارت است از سرپرستی و فرمانروایی و اشراف بر کل جهان هستی و ظاهر و باطن انسان. ولایت اصلی هم متعلق به خداوند است اما به اذن الهی در وجود ائمه معصومین (علیهمالسلام) حلول کرده و آن بزرگواران هم بر تمام هستی ولایت دارند.
* ائمه معصومین (علیهمالسلام) به اذن الهی بر همهی جهان بخصوص بشر ولایت دارند. اگر قرار باشد که انسانها مسیر هدایت را بپیمایند و از تلاطم روزگار و انحرافات و ضلالتها نجات پیدا کنند باید ولایت ائمه معصومین را بپذیرند و تحت امر ولی باشند. حالا این بحث مطرح است که آیا این ولایت تنها اختصاص به ائمه معصومین دارد؟ آیا ما وظیفه داریم که تنها از ائمه معصومین اطاعت کنیم و از اوامر و نواحی آن ها حساب ببریم و یا خط ولایت ادامه دارد؟ ما در شرایط موجود باید چکار کنیم؟
* بدون شک خط ولایت تا روز قیامت ادامه دارد. اینگونه نیست که زمین در هیچ زمانی خالی از حجت خدا باشد، امروز حضرت امام زمان (عج) حجت حی و حاضرِ خدا در زمین است. اما حال که ایشان از نظرها غایب است، باید چگونه به آن امام تأسی کنیم و از ایشان فرمان ببریم که جزءِ ولایتمداران محسوب شویم؟ اینجا بحث ولایت فقیه پیش میآید.
* ولی فقیه نائب امام زمان است. ولایت فقیه همان خطِ رسول گرامی اسلام (ص)، ائمه معصومین (علیهم السلام) و امام زمان (عج) میباشد. کسانی که ادعا میکنند ائمه معصومین را دوست دارند، در روزهای شهادت بر سر و سینه میزنند و در مناسبات میلادِ آن بزرگواران مراسم تجلیل برپا میکنند، اگر اعتقاد به ولایت فقیه نداشته باشند و تحت امر ولیامر زمان نباشند، قطعا این حرکات و این احساسات و این ابراز محبتها هیچ سودی نخواهد داشت. دشمن هم فعلا به دنبال همین وضعیت است.
* دشمن درصدد ساختن خطوط و جریاناتی خاص میباشد. دشمن تلاش دارد تا از میان برخی شخصیتها، افرادی را به عنوان مرجع بزرگ کند تا آنها بیایند این بحث را مطرح نمایند که در راستای ارتباط برقرار کردن با امام زمان نیازی به واسطه نیست، مشخصا خودِ امام زمان هستند و ما میتوانیم برای گرهگشایی از تمامی مشکلات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی خود به ایشان و سایر ائمه معصومین متوسل شویم.
این شخصیتهای مطرحشده توسط دشمنان، ما را به سال 61هجری میبرند و در همانجا متوقف میکنند و میگویند که امام حسینِ سال 61 هجری را دوست داشته باشید، برای امام حسینِ سال 61 هجری عزاداری کنید و به سر و سینه بزنید و به مظلومیت آن آقا گریه کنید. این اشخاص به دنبال آن هستند که ما از رشادتها و خصوصیات بارز و برجستهای که امام حسین (ع) و یارانش از خود بروز داده و متجلی ساختند چیزی ندانیم و در رابطه با این موضوعات هیچ فکر و اندیشهای نداشته باشیم، خب طبیعتا یک چنین دینی و یک چنین مذهبی و یک چنین شیعهای به درد اسلام نمیخورد. یک چنین جمعیتی به جز نیروهایی واپسگرا و حرکتکننده به سمت قهقرا، چیز دیگری نخواهند بود. یک چنین جمعیتی همیشه باید بَرده باشد، دور از سیاست، دور از مدیریت، دور از حاکمیت، دور از اقتدار، دور از عظمت، دور از امکانات، دور از مادیات و دور از پول و ثروت و رفاه و آسایشهای مادی و معنوی باشد. امروز چنین تشیّعی در سطح دنیا در حال تبلیغ و ترویج است و برخی مراجع نیز در راستای همین امر کار میکنند؛ کسانی که بر ضد ولایت فقیه حرف و برنامه دارند، هدفشان همین است.
* امروز تنها و تنها پیرویکردن از خط ولایت فقیه و قرارگرفتن در این خط نجاتبخش است. تنها میتوان از این طریق به امام زمان (عج) و امام حسین (ع) تأسی کرد. ما غیر از این خط راهِ دیگری نداریم. امروز در سطح دنیا دو مسیر وجود دارد، مسیر الهی و مسیر شیطانی. مسیر و خط الهی در شرایط کنونی تنها مسیر ولایت فقیه است که ما در رابطه با آن صحبت میکنیم.
* اگر ما در حوزهی وظایف فردی بخصوص در سهی عرصهی اعتقادات، اخلاقیات و عبادات که ستون های اصلی اسلام هستند، خود را بسازیم، ملکهی تقوا در وجود ما شکل میگیر. اگر تقوا به وجود آمد، به دنبال آن قوهی بصیرت میآید و ما عناصری بصیر میشویم. انسانهای بصیر به راحتی حق را از باطل تشخیص میدهند، میتوانند در شرایط فتنه به راحتی کار کنند. عناصر بصیر خودشان جهتیافته هستند و میتوانند جامعه را جهت بدهند و در عرصه مدیریت و رهبریِ اجتماع عمل کنند.
* خواهران گرامی! ما وظیفهی اجتماعی سنگینی داریم، بخصوص در شرایط موجود که دشمن با تمام قوا و تجهیزات در عرصه حضور دارند و در حال فعالیت برای ضربهزدن به اسلام و مسلمین هستند. بنابراین ما موظفیم که در عرصه اجتماعی حضور داشته باشیم و فعالیت کنیم. ما نباید در عرصههای مختلف اجتماعی از خودمان ضعف نشان بدهیم. یک خانم باید بتواند در بین هزار خانمی که در مخالفت با دین صحبت میکنند، حرفِ خود را بزند و روشنگری نماید.
* متأسفانه در بسیاری از مجالس مشاهده میشود که 20 تا خانم نشستهاند و علیه مذهب و ارزشهای دینی صحبت میکنند در حالی که یکی دو تا خانم متدین نیز آنجا حضور دارند اما با شرم و خجالت ساکتاند. خب چرا حرف نمیزنید؟ چرا ساکت نشستهاید؟ چرا میترسید؟ شما در راه خدا و برای دین حرف خود را بزن، بدون شک حرف شما حداقل در رابطه با آن 20 نفر تاثیرگذار خواهد بود.
* خانمهای ولایتمداری که خود را ساختهاند و آمادهی ورود به عرصههای اجتماعی هستند، اگر به صورت سازمانیافته ورود نکنند، کارشان ارزشی ندارد و مفید نخواهد بود. شما ببینید که امام حسین (ع) از لحظهای که حرکت میکند تا لحظهی شهادتش در روز عاشورا دائما در حال کار سازمانیافته و تشکیلاتی است. امام حسین (ع) در نهضت عاشورا در بخش رسانه برنامه دارد، در بخش تبلیغات برنامه دارد، در بخش سیاست برنامه دارد، در امور نظامی و امنیتی برنامه دارد و به هر شخصی در جایگاه خودش مسئولیت و وظیفه میدهد.
متن کامل بیانات حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری در بین بانوان طلبه مدرسه عترتیه- روز دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع صحبت این بود که چرا تنها امام حسین (ع) به عنوان چراغ هدایت و کشتی نجات مطرح شده است، ولایت چیست و ولایتمدار کیست؟
روز گذشته نکاتی در این رابطه مطرح کردیم و گفتیم که در عرصهی فعالیت امام حسین (ع) دو کار صورت گرفت، و به خاطر همین دو کار، عنوان "چراغ هدایت و کشتی نجات" به امام حسین (ع) اختصاص پیدا کرد؛ یکی اینکه تمام اسلام توسط قیام امام حسین (ع) نجات داده شد و دوم اینکه در قیام کربلا بخصوص در روز عاشورا تمامی ابعاد اسلام واقعی در عمل برای جهانیان ترسیم شد و راه نجات و هدایت برای انسانها مجسم گردید.
اینکه گفته شد امام حسین (ع) کشتی نجات است، به این معنا نیست که همچون حضرت نوح کشتی خاصی دارد؛ بلکه اگر فرد و جریانی به اعمال، حرکات، برنامهها و اهداف امام حسین (ع) تأسی پیدا کردند، نجات مییابند، درست همانند اینکه در کشتی نوح سوار شده باشند و از طوفانها و مشکلات رهایی می یابند. سپس گفتیم راه تأسی چیست و چه مراحلی دارد. عنوان شد که مرحلهی اول کسب معرفت و شناخت امام است، مرحله دوم این شناخت محبت میآورد و مرحله سوم هم محبت نیز به تولی میرسد. ولایتپذیری باعث میشود که انسان دستورات امام، اوامر امام و برنامههای امام را بپذیرد.
ولایت چیست؟
اما در رابطه با چیستیِ ولایت باید گفت بحث طولانی و مفصلی است که از حوصلهی این جلسه خارج است، ولی به طور خلاصه میتوان عنوان کرد که ولایت عبارت است از سرپرستی، فرمانروایی و اشراف بر کل جهان هستی و ظاهر و باطن انسان. ولایت اصلی هم متعلق به خداوند است اما به اذن خدای متعال در وجود ائمه معصومین (علیهمالسلام) حلول کرده و آن بزرگواران هم بر تمام هستی ولایت دارند. ولایت انواع و اقسامی دارد، اما به طور کل ولایت به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم میشود و مباحث مختلفی حول آن مطرح است.
ائمه معصومین (علیهمالسلام) با اذن پروردگار عالم بر همهی جهان بخصوص بشر ولایت دارند. اگر قرار باشد که انسانها مسیر هدایت را بپیمایند و از تلاطم روزگار و انحرافات و ضلالتها نجات پیدا کنند باید ولایت ائمه معصومین را بپذیرند و تحت امر ولی باشند. حالا این بحث مطرح است که آیا این ولایت تنها اختصاص به خود ائمه معصومین و زمان حضور فیزیکی شان دارد؟ آیا ما وظیفه داریم که تنها از ائمه معصومین در زمان حضورشان اطلاعت کنیم و از اوامر و نواحی آن ها حساب ببریم و یا نه در غیاب آنها نیز خط ولایت ادامه دارد؟ ما در شرایط موجود باید چکار کنیم؟ در زمانی که ائمه معصومین (علیهمالسلام) حیات ظاهری و باطنی داشتند طبعا این عنوان صادق بود که ما بایستی مطیع آنها باشیم. اما در نبود معصومین باید چه کنیم؟ آیا تنها موظفیم که مطیع همان اوامرِ دوران حضور آن بزرگواران باشیم و ائمه معصومین را مستقلا و بدون مسیری خاص و رابطی خاص دوست داشته باشیم، یا نه راه دیگری هم وجود دارد؟ آیا پیروی از ائمه معصومین صرفا با برگزاری مجالس عزاداری و تجلیل در سالروز شهادت و میلادشان محقق میشود، یا خیر وظایف دیگری هم داریم؟
بدون شک خط ولایت تا روز قیامت ادامه دارد. اینگونه نیست که زمین در هیچ زمانی خالی از حجت خدا باشد، امروز حضرت امام زمان (عج) حجت حی و حاضرِ خدا در زمین است. اما حال که ایشان از نظرها غایب است، باید چگونه به آن امام تأسی کنیم و از ایشان فرمان ببریم که جزءِ ولایتمداران محسوب شویم؟ اینجا بحث ولایت فقیه پیش میآید.
ولایت فقیه، ادامهدهندهی خط رسولالله است
ولی فقیه نائب امام زمان است. ولایت فقیه همان خطِ رسول گرامی اسلام (ص)، ائمه معصومین و امام زمان (عج) میباشد. کسانی که ادعا میکنند ائمه معصومین را دوست دارند، در روزهای شهادت بر سر و سینه میزنند و در مناسبات میلادِ آن بزرگواران مراسم تجلیل برپا میکنند، اگر اعتقاد به ولایت فقیه نداشته باشند و تحت امر ولیامر زمان نباشند، قطعا این حرکات و این احساسات و این ابراز محبتها هیچ سودی نخواهد داشت. دشمن هم فعلا به دنبال همین است؛ لذا میبینیم که درصدد ساختن خطوط و جریاناتی خاص میباشد. دشمن تلاش دارد تا از میان برخی شخصیتها افرادی را به عنوان مرجع بزرگ کنند تا آنها بیایند این بحث را مطرح نمایند که در راستای ارتباط برقرار کردن با امام زمان نیازی به واسطه نیست، مشخصا خودِ امام زمان هستند و ما میتوانیم برای گرهگشایی از تمامی مشکلات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی خود به ایشان و سایر ائمه معصومین متوسل شویم.
این شخصیتهای مطرحشده توسط دشمنان، ما را به سال 61 هجری میبرند و در همانجا متوقف میکنند و میگویند که امام حسینِ سال 61 هجری را دوست داشته باشید، برای امام حسینِ سال 61 هجری عزاداری کنید و به سر و سینه بزنید و به مظلومیت آن آقا گریه کنید. این اشخاص به دنبال آن هستند که ما از رشادتها و خصوصیات بارز و برجستهای که امام حسین (ع) و یارانش از خود بروز داده و متجلی ساختند چیزی ندانیم و در رابطه با این موضوعات هیچ فکر و اندیشهای نداشته باشیم.
خب طبیعتا یک چنین دینی و یک چنین مذهبی و یک چنین شیعهای به درد اسلام نمیخورد. یک چنین جمعیتی به جز نیروهایی واپسگرا و حرکتکننده به سمت قهقرا، چیز دیگری نخواهند بود. یک چنین جمعیتی همیشه باید بَرده باشند، دور از سیاست، دور از مدیریت، دور از حاکمیت، دور از اقتدار، دور از عظمت، دور از امکانات، دور از مادیات، دور از پول و ثروت و رفاه و آسایشهای مادی و معنوی باشند. امروز چنین تشیّعی در سطح دنیا در حال تبلیغ و ترویج است و برخی مراجع نیز در راستای همین امر کار میکنند؛ کسانی که بر ضد ولایت فقیه حرف و برنامه دارند، هدفشان همین است.
ما یا در مسیر خداوند هستیم و یا در مسیر شیطان؛ حالت سومی وجود ندارد
امروز تنها و تنها پیرویکردن از خط ولایت فقیه و قرارگرفتن در این خط، نجاتبخش است. تنها میتوان از این طریق به امام زمان (عج) و امام حسین (ع) تأسی کرد. ما غیر از این خط راهِ دیگری نداریم. امروز در سطح دنیا دو مسیر وجود دارد، مسیر الهی و مسیر شیطانی. مسیر و خط الهی در شرایط کنونی تنها مسیر ولایت فقیه است که ما در رابطه با آن صحبت میکنیم. بنابراین بحث ولایت به گونهای نیست که در یک مقطع خاص تمام شدنی باشد، ولایت متوقف در یک زمان نیست. ولایت خدا، ولایت قرآن، ولایت رسولالله و ولایت ائمه معصومین تا روز قیامت تداوم خواهد داشت. این خط به وسیله خط ولایت فقیه فراهمکنندهی ظهور خواهد بود.
کسانی که در این حوزه و در این مسیر قرار داشته باشند، قطعا به عنوان سربازان حضرت امام زمان (عج) مطرح خواهند بود. ولایتمداران حقیقی کسانی هستند که در این مسیر قرار داشته باشند و تحت امر ائمه معصومین (علیهم السلام) باشند و فرمان آنان را با جان و دل بپذیرند و به عنوان سرباز ولیفقیه عمل بکنند. حال این سوال مطرح میشود که انسانهای ولایتمدار چه وظایفی دارند تا به آن هدف عالی و متعالی خودشان برسند؟
دو وظیفهی مهم ولایتمداران
به اعتقاد من عناصر ولایتمدار وظایف زیادی دارند، اما در این میان، دو وظیفهی آنها مشخص و اهم از وظایف دیگرشان است؛ وظیفه فردی و وظیفه اجتماعی.
وظیفهی فردی این است که ما در راستای خودسازی عمل کنیم، به دنبال تربیت و تهذیب خود باشیم. ما که میگوییم ولایتمداریم و مطالعه هم کردیم و از سبک زندگی ائمه معصومین (علیهم السلام) معرفت نیز کسب نمودیم، از سبک زندگی امام حسین (ع) اطلاعات کافی پیدا کردیم؛ پس بایستی در زندگی فردی خویش آن سبک زندگی را پیاده کنیم. چه خانم باشیم و چه آقا، چه نوجوان و جوان باشیم و چه میانسال و چه پیرمرد باشیم و چه پیرزن، باید در راستای خودسازی و تهذیب نفس خود تلاش کنیم.
ما تا زمانی که خود را نسازیم و در سه عرصهی اصلی دینی (عقاید، عبادت و اخلاق) اشراف نداشته باشیم، مطمئنا نمیتوانیم عناصری ولایتمدار باشیم و ادعا کنیم که امام زمان را دوست داریم. ما تا وقتی که خود را از درون نساخته باشیم و مطابق با سبک زندگی معصومین (علیهم السلام) عیار نشده باشیم، خواندن زیارت عاشورا، دعای ندبه، زیارت حرم، نماز خواندن و روزه گرفتن و حجاب و غیره فایدهای نخواهند داشت. مسایل اعتقادی یکی از عرصههاست، ما در بحث اعتقاد باید به صورت جدی مطالعه کنیم.
مباحث اعتقادی؛ عرصهی اول وظایف فردی انسان ولایتمدار
امروز بسیاری از مشکلاتی که داریم از ناحیهی اعتقادی است. شبهاتی که در ذهن جوانان ما مطرح است و دشمن هم مرتب تولید شبهه میکند و ما را گرفتار میکند. ما چون مطالعه نداریم، درک نداریم و در این راستا کار نمیکنیم گاهی اوقات باعث انحراف ما و ایجاد و بروز برخی عرفانهای کاذب میشود، باعث ایجاد یک سلسله حرکتها و نشستهایی میشود که ما میبینیم که در این نشست و در این گفتمان و در این روضهها نه اسلامی وجود دارد و نه شیعه ای وجود دارد و نه خدایی وجود دارد و به جز بحث شیطان مطرح باشد و انحراف، چیز دیگری وجود ندارد؛ چون ما در بحث اعتقاد ضعیف هستیم؛ بنابراین عناصر ولایتمدار در عرصهی وظایف فردی، در مسئلهی اعتقادی کار کنند.
مباحث اخلاقی؛ عرصهی دوم وظایف فردی انسان ولایتمدار
عرصهی دوم مسایل اخلاقی است، بحث اخلاق در زندگی فردی بسیار مهم است. ما در عرصه اخلاق خیلی مشکل داریم، مجالس ما پر از غیبت و تهمت است. دروغ، شیطنت، تهمت، سخنچینی، تخریب و زیر پای یکدیگر را خالی کردن در اجتماعات ما و شما فراوان است. به جای اینکه به دنبال تقویت و تکریم همدیگر باشیم، در پی خرابکردن یکدیگر هستیم.
کتب اخلاقی متعددی از علمای بزرگ در رشتههای مختلف به ما رسیده است. کتاب معراجالسعاده یکی از کتب عالی در زمینهی علم اخلاق است. این کتاب را حتما در عرصه اخلاق مطالعه کنید، اگر درک مطالب این کتاب برای شما سنگین است، متن آن به صورت بخشبخش و سادهنویسی شده در خبرگزاری صدای افغان (آوا) بارگذاری میشود که میتوانید از آنجا دنبال کنید. شما اگر این کتاب اخلاقی را بخوانید متوجه میشوید که معراجالسعاده مادر کتابهای اخلاقی است. با مطالعهی این کتاب دیگر نیازی به سایر کتابهای اخلاقی احساس نمیشود.
ما شاید تصور کنیم که غیبت یک نوع باشد، اما در آن کتاب بیان میشود که غیبت 16 نوع است. ما در بحثِ دروغ میگوییم که یک یا دو نوع است. اما در آن کتاب متوجه میشویم که چندین نوع دروغ وجود دارد. اگر واقعا میخواهیم ولایتمدار باشیم، باید در عرصهی اخلاق خود را بسازیم. نباید کسی پیش ما غیبت کند یا تهمت بزند. ما باید بلافاصله با عناصری که غیبت یا سخنچینی میکنند و یا تهمت میزنند، برخورد کنیم و جلوی این روند را در درون اجتماع خود بگیریم. امروز در درون خانوادههای هموطنان ما بیاخلاقی غوغا میکند، فساد اخلاقی در میان جوانان ما فاجعه آفریده است. وظایف عناصر طلبه چیست؟ وظایف عناصر ولایتمداری که میخواهند در کسوت طلبگی عمل نمایند چیست؟ باید در این عرصهها وارد شد، بخصوص شما که خانم هستید، درون خانهها خیلی راحت میتوانید فعالیت داشته باشید.
مباحث عبادی؛ عرصهی سوم وظایف فردی انسان ولایتمدار
عرصه دیگری که ما در حوزه وظایف فردی باید در مورد آن بسیار کار کنیم بحث عبادت است. محور عبادت هم نماز است. شما ببینید که نمازهای ما چقدر مشکل دارد. یک خانم و یا آقا نماز خود را در عرض یک دقیقه تمام میکند، این چگونه نمازی است؟ ما در برابر چه کسی ایستادهایم و با چه کسی در حال صحبت هستیم؟ ما اگر نزد یک آدم بلندپایه در یک اداره برویم و کار ما یک کارت آمایش، پاسپورت و یا یک اقامت باشد، برای انجامش چقدر به آن آدم تعظیم و احترام میکنیم، اما در برابر خداوند متعال چگونه میایستیم؟ متاسفانه این معضل در سطح عموم جامعه مطرح است. نماز اول وقت جایش بسیار خالی است. مساجد ما از لحاظ حضور مومنین در هنگام نماز بسیار کمرونق هستند.
اگر ما در حوزهی وظایف فردی بخصوص در سهی عرصهی اعتقادات، اخلاقیات و عبادات که ستونهای اصلی اسلام هستند، خود را بسازیم، ملکهی تقوا در وجود ما شکل میگیرد. اگر تقوا به وجود آمد، به دنبال آن قوهی بصیرت میآید و ما عناصری بصیر میشویم. انسانهای بصیر به راحتی حق را از باطل تشخیص میدهند، میتوانند در شرایط فتنه به راحتی کار کنند. عناصر بصیر خودشان جهتیافته هستند و میتوانند جامعه را جهت بدهند و در عرصه مدیریت و رهبریِ اجتماع عمل کنند.
شما طلبههایی هستید که قرار بر این نیست که در همین مقطع باشید و بمانید. شما برای مدیریت و رهبری جامعه تربیت میشوید. رهبران و مدیران باید بصیرت داشته باشند. اگر امروز در کشور ما مشکل وجود دارد، به این دلیل است که اولا ما مدیر نداریم، اگر مدیر داریم تعدادشان کم است و دوما اینکه مدیران ما بصیرت ندارند، واِلّا چرا ما باید این حجم از مشکلات را در جامعه خود داشته باشیم؟
بعد از خودسازی در عرصهی فردی، نوبت به فعالیتهای اجتماعی میرسد.
خواهران گرامی! ما وظیفهی اجتماعی سنگینی داریم، بخصوص در شرایط موجود که دشمن با تمام قوا و تجهیزات در عرصه حضور دارند و در حال فعالیت برای ضربهزدن به اسلام و مسلمین هستند. بنابراین ما موظفیم که در عرصه اجتماعی حضور داشته باشیم و فعالیت کنیم. ما نباید در عرصههای مختلف اجتماعی از خودمان ضعف نشان بدهیم. یک خانم باید بتواند در بین هزار خانمی که در مخالفت با دین صحبت میکنند، حرفِ خود را بزند و روشنگری نماید.
متأسفانه در بسیاری از مجالس مشاهده میشود که 20 تا خانم نشستهاند و علیه مذهب و ارزشهای دینی صحبت میکنند در حالی که یکی دو تا خانم متدین نیز آنجا حضور دارند اما با شرم و خجالت ساکتاند. خب چرا حرف نمیزنید؟ چرا ساکت نشستهاید؟ چرا میترسید؟ شما در راه خدا و برای دین حرف خود را بزن، بدون شک حرف شما حداقل در رابطه با آن 20 نفر تاثیرگذار خواهد بود. گاهی اوقات از فلان خانم سوال میکنیم شما که در فلان جلسه حضور داشتید و چهار تا خانم بزک کردهی بدحجاب و سکولار علیه دین حرف زدند، شما چرا حرف نزدید؟ جواب میدهند که چون اکثریت با آنها بود و اگر من حرفی میزدم شاید بد میشد! خب، این چه برداشتی از انجامِ وظایف اجتماعی است؟
خانم و آقای ولایتمدار در هر اجتماعی که هستند باید در رابطه با بیان افکار و دیدگاه خود کار کنند و حرف بزنند. بایستی خود را نشان بدهند که ما هم حرفی برای گفتن داریم. امروز جامعهی دینی ما متأسفانه ضعیف عمل میکند، امروز خانمهای محجبهی ما در عرصه ضعیف عمل میکنند، امروز خانمهای طلبهی ما در اجتماعات ضعیف عمل میکنند. به عنوان مثال شما اگر در برخی از اجلاس و سمینارهایی که از طرف اداره اتباع و سایر ارگانها دایر میشوند، شرکت کنید نمیتوانید از شرم و خجالت وارد آن جلسه شوید، بخاطر اینکه میبینید 30 الی 40 یا 100 تا خانم بدحجابِ بزککرده را دعوت کرده و آنجا حضور دارند اما جای خانمهای محجبه و متدینِ ما آنجا خالی است. از خانمها هم سوال میکنیم که چرا در این جلسات حضور ندارید، میگویند که فضای چنین مجالسی اینگونه و آنگونه است!
اگر قرار بر این باشد که آنها فضا را برای شما ناامن کنند، شما باید در عرصه حاضر شوید و به آنها فضا ندهید. شما نباید عرصه را به نفع آنها رها کنید. در مجالس عروسی حضور یابید و مجالس را هدایت و سازماندهی کنید، نگذارید رقص و پایکوبی باشد، نگذارید اسراف و تبذیر شود و نگذارید بر خلاف احکام دین و احکام خدا عمل صورت بگیرد. ما باید در این مسائلِ جزئی و ریز اجتماعی فعالیت داشته باشیم. البته خانمها متوجه باشید که ما در بحث اسلام و دین و ولایتمداری مباحث کلان هم داریم مانند بحث مدیریت جامعه. خانمهای ولایتمدارِ ما باید در رابطه با مدیریت و رهبری جامعه حرف داشته باشند، در رابطه با شرایط اجتماعی افغانستان موضعگیری داشته باشند. باید اعلامیه و بیانیه بدهند. باید صحبت کنند و روشنگری داشته باشند. اینگونه نباشد که خانمها در رابطه با مسایل افغانستان احساس مسئولیت نکنند.
ما نباید در قبال این همه حملات انتحاری و افراد بیگناهی که کشته میشوند ساکت باشیم. این ولایتمداران کجا هستند؟ چرا حرف نمیزنند و موضع نمیگیرند؟ بزرگان ما، جوانان ما، روحانیت ما و دانشگاهیان ما اگر واقعا ولایتمدار و در صحنه هستند، باید خودشان را نشان بدهند. همچنین احساس وظیفهی ولایتمداران تنها به افغانستان محدود نمیشود. ما نسبت به کشورهایی مانند عراق، سوریه، لبنان یمن و همه شیعیان و تمام مسلمانانی که در گوشهگوشهی دنیا هستند و مورد ظلم قرار میگیرند وظیفه داریم. ما باید در رابطه با آنها احساس کار و عمل داشته باشیم.
کار باید تشکیلاتی و سازمانیافته باشد
ما باید در عرصه اجتماعی فعال باشیم، منتها آنچه که در حرکت اجتماعیِ ما مهم است این است که کارمان بایستی تشکیلاتی صورت بگیرد. کار اجتماعی به صورت فردی قابل انجام نیست. اگر فلان خانم به تنهایی در فلان مجلسی صحبت میکند و مورد هجمه و تهدید قرار میگیرد، این نحوه از فعالیتش که به تنهایی انجام میدهد قطعا آسیبپذیر است و ضربه میبیند. اگر کار تشکیلاتی، سازمانیافته و سلسلهوار باشد و عناصر دیگر با او مرتبط بوده و حامیِ او باشند، قطعا میتوانند با یک حرکتِ جهتدهندهی قوی در برابر انحرافات مبارزه نمایند.
خانمهای ولایتمداری که خود را ساختهاند و آمادهی ورود به عرصههای اجتماعی هستند، اگر به صورت سازمانیافته ورود نکنند، کارشان ارزشی ندارد و مفید نخواهد بود. شما ببینید که امام حسین (ع) از لحظهای که حرکت میکند تا لحظهی شهادتش در روز عاشورا دائما در حال کار سازمانیافته و تشکیلاتی است. امام حسین (ع) در نهضت عاشورا در بخش رسانه برنامه دارد، در بخش تبلیغات برنامه دارد، در بخش سیاست برنامه دارد، در امور نظامی و امنیتی برنامه دارد و به هر شخصی در جایگاه خودش مسئولیت و وظیفه میدهد.
ما وقتی میگوییم که امام حسین (ع) کشتی نجات است یعنی هیچ مسئلهای را در عرصهی عاشورا برای مسلمانان و شیعیان مبهم باقی نگذاشته شده است. شما هر عرصهای که فکرش را بکنید در بحث عاشورا و قیام کربلا وجود دارد. ما میتوانیم از حرکت امام حسین (ع) و حرکت جوانان، از حرکت کودکان و پیرمردان و حرکت زنانی که در نهضت عاشورا با امام بودند، در عرصههای مختلف درس و پند بگیریم.
ما به عنوان عناصر ولایتمدار باید به وظایف دینی، اسلامی و انسانی خود عمل کنیم. مطمئن باشید که دشمن به شدت در حال کار است، غربیها امروز نه تنها در افغانستان که جولانگاهِ آنان و سرزمینی است که در آن به راحتی کار میکنند، بلکه در جمهوری اسلامی ایران نیز در عرصههای مختلف فعالیت دارند. شما ببینید که غربیها در بخش حجاب اینجا دارند چکار میکنند، در عرصه ترویج فساد اخلاقی چکار میکنند، در مباحث قومگرایی و ایجاد تبعیضهای رنگ، نژاد، لسان و امثال آن چه اقداماتی انجام میدهند و چه مشکلاتی را در سطح جامعه ایران به وجود میآورند!
ولایتمداران نباید لحظهای آرام بمانند
خواهران! تا چشم بر هم بزنید سن شما دو برابر میشود، تا چشم بر هم بزنید میبینید که این دنیا گذشت و به آن دنیا سفر میکنید که در آنجا حساب و کتاب هم با کرامالکاتبین است. به پروندهی خود که بنگریم میبینیم که هیچ کاری نکردهایم و هیچ توشهای هم نداریم. ما باید در این دنیا تلاش کنیم و توشه به دست بیاوریم تا در روز قیامت و در محضر ائمه معصومین (علیهمالسلام) بخصوص امام حسین (ع) سربلند باشیم.
ما نباید در این اندیشه باشیم که خب حالا این دنیا که مشکلات داریم، امکانات نداریم، پول نداریم و اوضاع خراب است و انشاءالله که عاقبتِ ما بخیر باشد و در آخرت با معصومین (علیهمالسلام) محشور شویم، نخیر. ما در دنیا چه مقدار در خط ائمه معصومین بودهایم که در آخرت با آنان محشور شویم. آنجا رسول خدا (ص) سوال خواهد کرد که شما در دنیا چقدر در خط و مسیر و در عرصهای که من گفتم قرار داشتید که حالا من بیایم شما را در کنار خود یا کنار سایر ائمه معصومین (علیهمالسلام) یا امام حسین (ع) جای دهم. هر چیزی را که ما میخواهیم در آخرت باشیم در این دنیا باید محقق کنیم. باید کاری کنیم که در دنیا عزت و در آخرت سعادت داشته باشیم.
بیش از این وقت شما را نمیگیرم. امیدوارم خداوند به ما توفیق بدهد که به وظایف دینی و اسلامی خود عمل کنیم. انشاءالله آخر عمر همهی ما شهادت باشد و تا زنده هستیم توفیق سربازی آقا امام زمان (ع) را داشته باشیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته