فرهنگی که در هیئتها و عزاداری های ما باید حاکم باشد این است که مردم امام زمان خود را بشناسند.
از تاسوعای حسینی طی مراسم باشکوهی در لیسه عالی عترت با حضور، اساتید، شاگردان و خانواده های آنان تجلیل به عمل آمد.
حجت الاسلام والمسلمین علی اوسط بلال، استاد حوزه علمیه کابل در این مراسم طی سخانی گفت: اهداف قیام امام حسین(ع) احیای اصل "امر به معروف و نهی از منکر"، "اصلاح اجتماعی"، "تشکیل حکومت اسلامی" و "رضایت الهی" بود.
امر به معروف و نهی از منکر
اصل «امر به معروف و نهی از منکر» چنان مهم است که اگر در یک جامعه درست اعمال شود، بسیاری از نابسامانیها، سامان پیدا کرده و بسیاری از انحرافات و کجرویها، درست خواهند شد.
آقای بلال گفت: اصل «امر به معروف و نهی از منکر» دارای کارکردهای اقتصادی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میباشد. از نظر اسلام، جامعه یک تشکّل نظام مند است که دارای اجزای متعدد مانند جزء سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میباشد. این جامعه در صورتی کارآیی لازم را دارد که اجزای آن وظایف، نقشها و کارکردهای لازم خود را به خوبی ایفا کنند و بخصوص جزیی که از اهمیت و اولویت بیشتری برخوردار است، در کار خود کوتاهی نکند.
این کارشناس علوم دینی افزود: امام حسین(ع) اوج انحرافها و نابسامانیها و پایمال شدن حق در تمام ابعاد و بخصوص در بُعد سیاسی را در حاکمیت یزیدبن معاویه میبیند؛ و میفرماید: «اَلا ترونَ انَ الحقَّ لا یَعمل به والباطِل لاَ یَتَناهی عَنه لِیرغبَ المؤمنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحقّا»؛ آیا نمیبینید که به حق رفتار نمیشود و از باطل جلوگیری نمیشود؛ پس مؤمن در چنین اوضاعی باید به شهادت در راه خدا تن بدهد.
به گفته بلال، از این فرمایشهای امام معلوم میشود که از وضعیت موجود دلش خون بود. به همین دلیل، فریاد امام بلند بود که حق از همه جا رخت بر بسته و باطل در همه جا حاکم شده است. در این شرایط، راه کار چیست؟ برای حاکمیت حق و براندازی باطل چه راه حلی میتوان ارائه کرد؟ امام حسین(ع) اصل «امر به معروف و نهی از منکر» را به عنوان بهترین سازوکار و راه حل مطرح میکند.
آقای بلال گفت امر به معروف و نهی از منکر دارای دو مرحله است:
- اگر قوانین اسلامی حاکم باشند، ولی شخص حاکم از نظر اخلاقی و اعتقادی فاسد و منحرف باشد، در این صورت، باید اصلاح و نهی از منکر از طریق زبان صورت بگیرد.
- اگر قوانین حکومت نیز به نحوی از اسلام عدول کنند و حاکم نیز فاسق باشد، چنانکه در زمان یزید اینگونه بود، در این صورت، امر به معروف و نهی از منکر در شکل و قالب «جهاد» و خروج علیه حکومت جائر متبلور میشود. به بیان دیگر، در این صورت از باب تکلیف و وظیفه شرعی باید وارد عمل شد، چه کار به نتیجه برسد و یا نرسد. امام حسین(ع) در نهضت خود از هر دو نوع آن استفاده کرد: هم با زبان آنها را موعظه کرد و پس از آنکه فهمید این مرحله کارآیی ندارد، وارد مرحله دوم شد؛ یعنی جنگ و جهاد.
اصلاح اجتماعی
آقای بلال افزود: یکی از اهداف نهضت امام حسین(ع) اصلاح جامعه است. "اصلاح" در اصطلاح دینی و مذهبی، به معنای مبارزه با هرگونه فساد و رفع مفاسد میباشد، چه این کار به صورت تدریجی انجام شود و یا به صورت ناگهانی. به بیان دیگر، از نظر دینی، «اصلاح» اعم از انقلاب و رفرم میباشد؛ مثلا، نهضت امام حسین(ع) یک انقلاب بود؛ زیرا حرکت امام یک حرکت تدریجی همراه با خشونت بود؛ یعنی جنگ بود و کشته شدن و فدا کردن دهها انسان شریف در راه هدف. ولی در عین حال، این حرکت جنبه اصلاحی داشت: «خرجتُ لِطلبِ الاصلاحِ فی اُمّةِ جدّی.» واژه «اصلاح» بیشتر در جایی به کار میرود که انسان، انحراف و کج روی و خلاف مصالح مردم را در جامعه ببیند و بر اساس مسئولیت و نیاز، به اصلاحات و اقدام عملی مبادرت ورزد.
بلال تأکید کرد: خروج امام فقط اعتراض به دستگاه خلافت یزید نبوده است. امام مفسده، انحراف، نابسامانی و کج روی را در جامعه اسلامی احساس نمود و درصدد اصلاح آن برآمد. از اینرو، برای جلوگیری از انحراف و مفسده در جامعه دینی، راه خروج و حرکت از مدینه را در پیش گرفته و در یک جمله، این نهضت بزرگ را به راه انداخت. به بیان دیگر، هدف اصلی امام از اصلاح اجتماعی که در این نهضت به طور جدّی مورد توجه آن حضرت قرار داشت، عبارتند از: احیای ارزشها و معیارهای اصیل اسلامی، نفی و محو بدعتها و از بین بردن آفات و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی، زنده کردن شعائر دینی، اقامه حق و عدالت اجتماعی، نابودی استبداد، ظلم و فسق و فجور، اعتلای کلمه توحید، خرافه زدایی از چهره اصیل دین، دیندار نمودن جامعه در عرصههای گوناگون و حوزههای فکری و عملی.
او گفت: امام حسین(ع) میفرمایند: «اِنّی لم اَخرُج اَشَرا و لاَ بَطَرا و لا مُفسدا و لا ظالما و اِنمّا خرجتُ لطلبِ الإصلاحِ فی اُمةِ جدّی (صلیالله علیه و آله) اُریدُ اَنَ آمرُ بِالمعروفِ و انهی عَنِ المُنکَر و اَسیرُ بِسیرةِ جدّی و اَبی علی بن ابی طالب»؛ من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج میگردم، بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امّت جدّم و زنده کردن سنّت و قانون او و راه و رسم پدرم، علی بن ابیطالب(ع) است.
امام حسین(ع) به درستی میدانست که زمامداران جامعه به فسق و فساد تظاهر میکنند. ارزشهای معنوی از یاد رفته و رهبران فکری و سیاسی به مفاهیم اخلاقی پایبند نیستند. هیچ معیار و ضابطهای در میان کارگزاران وجود نداشت و ظلم و تبعیض به نهایت خود رسیده بود. بدعتهای بسیاری در دین راه پیدا شدهاند و از مذهب به عنوان وسیله تخدیر مردم و تأمین خواستههای حکّام و مفسدان، استفاده میشود. دین مداری و ماده گرایی، قیامت را از یادها برده است. جلوههای فریبنده زندگی پر زرق و برق این دنیا همچون بیماری، دینداران را زمینگیر کرده و آنان را تسلیم پیشامدها نموده و دلیری و رادمردی را از وجود انسانهای پاک زدوده است. این راه و روش حکومت اموی پیش میرفت تا جامعهای که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تأسیس کرده بود به فنا ببرد و سنّتها و ارزشهای دینی به فراموشی سپرده شوند.
تشکیل حکومت اسلامی
بلال افزود: یکی از اهداف سیاسی امام حسین(ع)، تشکیل حکومت اسلامی بود. امام حسین(ع) همچنان که بر عدم شایستگی یزدید برای خلافت پای میفشرد، بر لیاقت و شایستگی خود به امر حکومت و خلافت اصرار داشت، اگرچه این در سطح زمینه سازی و الهام بخشی در جهت تشکیل یک حکومت برای نسلهای بعدی باشد. با مطالعه تاریخ این نهضت بزرگ، مشخص میشود که امام حسین(ع) در هر جا مناسب میدید، شایستگی خود را برای تشکیل حکومت اعلام نموده و مردم را به پذیرش حکومت و رهبری عادل دعوت میکرد. اینکه گفته شد هدف امام تشکیل حکومت بود، لزوما به این معنا نیست که امام در این حرکت بتواند حکومت تشکیل دهد، بلکه منظور این است که امام یا در شرایط فعلی حکومت تشکیل بدهد و یا اگر نتوانست، در بلندمدت زمینه تشکیل یک حکومت را فراهم کند.
بلال گفت: امام خمینی(ع) درباره قیام امام حسین(ع) میفرماید: «آن حضرت در فکر اسلام و مسلمین بود به خاطر اینکه اسلام در آینده و در نتیجه جهاد مقدّس و فداکاری او در میان انسانها نشر پیدا کند و نظام سیاسی و نظام اجتماعی آن در جامعه ما برقرار شود، مخالفت نمود، مبارزه کرد و فداکاری»
بلال افزود: هر چند امام حسین (ع) موفق به تشکیل حکومت اسلامی نشد اما با تقدیم خونش سعی کرد دین جدش را از بدعتها نجات دهد چرا که کسانی بر مسند حضرت رسول (ص) نشسته بودند که هرگز صلاحیت این کار را نداشتند. سید الشهدا (ع) به دنبال احیای فرهنگ سیاسی و فرهنگ دین مدارانه و قوانین ناب اسلامی بود و هر آنچه داشت از مال، خانه، زن و بچه، وجهه اجتماعی و سیاسی و... در دست گرفت و به میدان آمد و همه را برای احیای دین اسلام تقدیم کرد.
رضایت الهی
یکی از اهداف بسیار مهم امام حسین(ع) رضایت و خشنودی خداوند تبارک و تعالی بود؛ امام قطعنظر از همه اهداف دیگر، و با توجه به انحرافی که در سطح کلان در احکام و قوانین اسلامی پدید آمده بود و جامعه اسلامی از راه درست و مستقیم به بیراهه کشیده شده بود، رضایت خداوند را در این میدانست که یک نهضت عظیم و بزرگ راه بیندازد. به بیان دیگر، امام وظیفه خود میدانست که در وضعیت موجود و شرایط حاکم دست به اقدامی بزند که رضایت و خشنودی خداوند تبارک و تعالی در آن قرار دارد. امام حسین(ع) در اینباره میفرماید: «لا محیصَ عنِ یومِ خُطَّ بالقلمِ رضااللّه رضانا اهلُ البیت؛ از پیش آمدی که با قلم قضا مقرّر شده، راه گریزی نیست. بر آنچه خداوند خوشنود شود ما نیز راضی هستیم.»
آنچه به عنوان یک حقیقت انکارناپذیر در نهضت امام حسین(ع) از آغاز تا پایان کاملا محسوس است اینکه بر تک تک اقدامات عاشورائیان، به ویژه بر شخص امام، خداوند و رضایت او حاکم است؛ یعنی هدف و معیار برای تمامی رفتارها، کردارها و گفتارهای آنها رضایت و خشنودی خداوند است: اگر امام با یزید بیعت نمیکند، برای رضایت خداوند است. اگر او در کنگره جهانی حج، به عنوان بزرگترین پایگاه اطلاعرسانی شرکت میکند، برای رضایت خداوند است. اگر او مراسم حج را ناتمام میگذارد و به سوی کربلا حرکت میکند، برای رضایت خداوند است. اگر از سپاهیان حرّ با نان و آب پذیرایی میکند و از ضعف عمومی آنها برای حمله استفاده نمیکند، برای رضایت خداوند است. اگر پس از شهادت مسلم و هانی، تمامی اطرافیان خود را در بازگشت آزاد میگذارد و هیچگونه فشار و جبری بر آنان اعمال نمیکند، برای رضایت خداوند است. اگر کسانی را برای کمک دعوت میکند و یا برای آنان نامه مینویسد، برای خوشنودی خداوند است. اگر در روز عاشورا بر مصیبت شهادت اکبر، قاسم، عبّاس، عون و سایر یاران و سرانجام، شهادت مظلومانه طفل شیرخوارش، صبر میکند برای رضای خداست.
استاد حوزه علمیه کابل افزود: امام حسین(ع) آن گاه که صورت به خون آغشته خود را بر روی خاک گذاشت، عرض کرد: «بسمِ اللّه و بِاللّه و فی سبیلِ اللّه و علی مِلّةِ رسولِ اللّه»؛49 با نام و یاد خدا و با کمک خدا و در راه خدا و شریعت رسول خدا، هدفش خدا و رضایت او بود.
آقای بلال در پایان خاطرنشان کرد: مهمترین درس و فرهنگ عاشورا درس استقامت، مبارزه و جهاد در برابر ظلم و بدرفتاری است. امام حسین (ع) برای احیای دین رسولالله قیام کردند که ما باید آن فرهنگ را در سطح زندگی و روش و منش خود داشته باشیم. در عاشورا خیمههای دعا و نیایش بر پا است اما در کنار آن باید برحوزه عقل نیز تاکید کنیم و از طریق مباحث عاطفی و احساسی بتوانیم یاریگر و احیاگر فرهنگ عاشورا باشیم. فرهنگی که در هیئتها و عزاداریهای ما باید حاکم باشد این است که مردم امام زمان خود را بشناسند. دلیل قیام امام حسین (ع) باید برای جامعه منتظران معرفی شود و مردم بدانند که در لوای ولایت حجت خدا بودن یعنی این که هر آنچه که داریم را در راه ولی خدا بدهیم.
گفتنی است که این مراسم باشکوه با تلاوت کلام الله مجید توسط قاری نورعلی امامی آغاز و با مداحی و نوحه خوانی قاری کاظم گلمحمدی، نوحه خوانی و مناقب خوانی اساتید و شاگردان لیسه ادامه و با دعائیه حجت الاسلام والمسلمین سجاد عباسی پایان یافت.
از تاسوعای حسینی طی مراسم باشکوهی در لیسه عالی عترت با حضور، اساتید، شاگردان و خانواده های آنان تجلیل به عمل آمد.
حجت الاسلام والمسلمین علی اوسط بلال، استاد حوزه علمیه کابل در این مراسم طی سخانی گفت: اهداف قیام امام حسین(ع) احیای اصل "امر به معروف و نهی از منکر"، "اصلاح اجتماعی"، "تشکیل حکومت اسلامی" و "رضایت الهی" بود.
امر به معروف و نهی از منکر
اصل «امر به معروف و نهی از منکر» چنان مهم است که اگر در یک جامعه درست اعمال شود، بسیاری از نابسامانیها، سامان پیدا کرده و بسیاری از انحرافات و کجرویها، درست خواهند شد.
آقای بلال گفت: اصل «امر به معروف و نهی از منکر» دارای کارکردهای اقتصادی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میباشد. از نظر اسلام، جامعه یک تشکّل نظام مند است که دارای اجزای متعدد مانند جزء سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میباشد. این جامعه در صورتی کارآیی لازم را دارد که اجزای آن وظایف، نقشها و کارکردهای لازم خود را به خوبی ایفا کنند و بخصوص جزیی که از اهمیت و اولویت بیشتری برخوردار است، در کار خود کوتاهی نکند.
این کارشناس علوم دینی افزود: امام حسین(ع) اوج انحرافها و نابسامانیها و پایمال شدن حق در تمام ابعاد و بخصوص در بُعد سیاسی را در حاکمیت یزیدبن معاویه میبیند؛ و میفرماید: «اَلا ترونَ انَ الحقَّ لا یَعمل به والباطِل لاَ یَتَناهی عَنه لِیرغبَ المؤمنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحقّا»؛ آیا نمیبینید که به حق رفتار نمیشود و از باطل جلوگیری نمیشود؛ پس مؤمن در چنین اوضاعی باید به شهادت در راه خدا تن بدهد.
به گفته بلال، از این فرمایشهای امام معلوم میشود که از وضعیت موجود دلش خون بود. به همین دلیل، فریاد امام بلند بود که حق از همه جا رخت بر بسته و باطل در همه جا حاکم شده است. در این شرایط، راه کار چیست؟ برای حاکمیت حق و براندازی باطل چه راه حلی میتوان ارائه کرد؟ امام حسین(ع) اصل «امر به معروف و نهی از منکر» را به عنوان بهترین سازوکار و راه حل مطرح میکند.
آقای بلال گفت امر به معروف و نهی از منکر دارای دو مرحله است:
- اگر قوانین اسلامی حاکم باشند، ولی شخص حاکم از نظر اخلاقی و اعتقادی فاسد و منحرف باشد، در این صورت، باید اصلاح و نهی از منکر از طریق زبان صورت بگیرد.
- اگر قوانین حکومت نیز به نحوی از اسلام عدول کنند و حاکم نیز فاسق باشد، چنانکه در زمان یزید اینگونه بود، در این صورت، امر به معروف و نهی از منکر در شکل و قالب «جهاد» و خروج علیه حکومت جائر متبلور میشود. به بیان دیگر، در این صورت از باب تکلیف و وظیفه شرعی باید وارد عمل شد، چه کار به نتیجه برسد و یا نرسد. امام حسین(ع) در نهضت خود از هر دو نوع آن استفاده کرد: هم با زبان آنها را موعظه کرد و پس از آنکه فهمید این مرحله کارآیی ندارد، وارد مرحله دوم شد؛ یعنی جنگ و جهاد.
اصلاح اجتماعی
آقای بلال افزود: یکی از اهداف نهضت امام حسین(ع) اصلاح جامعه است. "اصلاح" در اصطلاح دینی و مذهبی، به معنای مبارزه با هرگونه فساد و رفع مفاسد میباشد، چه این کار به صورت تدریجی انجام شود و یا به صورت ناگهانی. به بیان دیگر، از نظر دینی، «اصلاح» اعم از انقلاب و رفرم میباشد؛ مثلا، نهضت امام حسین(ع) یک انقلاب بود؛ زیرا حرکت امام یک حرکت تدریجی همراه با خشونت بود؛ یعنی جنگ بود و کشته شدن و فدا کردن دهها انسان شریف در راه هدف. ولی در عین حال، این حرکت جنبه اصلاحی داشت: «خرجتُ لِطلبِ الاصلاحِ فی اُمّةِ جدّی.» واژه «اصلاح» بیشتر در جایی به کار میرود که انسان، انحراف و کج روی و خلاف مصالح مردم را در جامعه ببیند و بر اساس مسئولیت و نیاز، به اصلاحات و اقدام عملی مبادرت ورزد.
بلال تأکید کرد: خروج امام فقط اعتراض به دستگاه خلافت یزید نبوده است. امام مفسده، انحراف، نابسامانی و کج روی را در جامعه اسلامی احساس نمود و درصدد اصلاح آن برآمد. از اینرو، برای جلوگیری از انحراف و مفسده در جامعه دینی، راه خروج و حرکت از مدینه را در پیش گرفته و در یک جمله، این نهضت بزرگ را به راه انداخت. به بیان دیگر، هدف اصلی امام از اصلاح اجتماعی که در این نهضت به طور جدّی مورد توجه آن حضرت قرار داشت، عبارتند از: احیای ارزشها و معیارهای اصیل اسلامی، نفی و محو بدعتها و از بین بردن آفات و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی، زنده کردن شعائر دینی، اقامه حق و عدالت اجتماعی، نابودی استبداد، ظلم و فسق و فجور، اعتلای کلمه توحید، خرافه زدایی از چهره اصیل دین، دیندار نمودن جامعه در عرصههای گوناگون و حوزههای فکری و عملی.
او گفت: امام حسین(ع) میفرمایند: «اِنّی لم اَخرُج اَشَرا و لاَ بَطَرا و لا مُفسدا و لا ظالما و اِنمّا خرجتُ لطلبِ الإصلاحِ فی اُمةِ جدّی (صلیالله علیه و آله) اُریدُ اَنَ آمرُ بِالمعروفِ و انهی عَنِ المُنکَر و اَسیرُ بِسیرةِ جدّی و اَبی علی بن ابی طالب»؛ من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج میگردم، بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امّت جدّم و زنده کردن سنّت و قانون او و راه و رسم پدرم، علی بن ابیطالب(ع) است.
امام حسین(ع) به درستی میدانست که زمامداران جامعه به فسق و فساد تظاهر میکنند. ارزشهای معنوی از یاد رفته و رهبران فکری و سیاسی به مفاهیم اخلاقی پایبند نیستند. هیچ معیار و ضابطهای در میان کارگزاران وجود نداشت و ظلم و تبعیض به نهایت خود رسیده بود. بدعتهای بسیاری در دین راه پیدا شدهاند و از مذهب به عنوان وسیله تخدیر مردم و تأمین خواستههای حکّام و مفسدان، استفاده میشود. دین مداری و ماده گرایی، قیامت را از یادها برده است. جلوههای فریبنده زندگی پر زرق و برق این دنیا همچون بیماری، دینداران را زمینگیر کرده و آنان را تسلیم پیشامدها نموده و دلیری و رادمردی را از وجود انسانهای پاک زدوده است. این راه و روش حکومت اموی پیش میرفت تا جامعهای که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تأسیس کرده بود به فنا ببرد و سنّتها و ارزشهای دینی به فراموشی سپرده شوند.
تشکیل حکومت اسلامی
بلال افزود: یکی از اهداف سیاسی امام حسین(ع)، تشکیل حکومت اسلامی بود. امام حسین(ع) همچنان که بر عدم شایستگی یزدید برای خلافت پای میفشرد، بر لیاقت و شایستگی خود به امر حکومت و خلافت اصرار داشت، اگرچه این در سطح زمینه سازی و الهام بخشی در جهت تشکیل یک حکومت برای نسلهای بعدی باشد. با مطالعه تاریخ این نهضت بزرگ، مشخص میشود که امام حسین(ع) در هر جا مناسب میدید، شایستگی خود را برای تشکیل حکومت اعلام نموده و مردم را به پذیرش حکومت و رهبری عادل دعوت میکرد. اینکه گفته شد هدف امام تشکیل حکومت بود، لزوما به این معنا نیست که امام در این حرکت بتواند حکومت تشکیل دهد، بلکه منظور این است که امام یا در شرایط فعلی حکومت تشکیل بدهد و یا اگر نتوانست، در بلندمدت زمینه تشکیل یک حکومت را فراهم کند.
بلال گفت: امام خمینی(ع) درباره قیام امام حسین(ع) میفرماید: «آن حضرت در فکر اسلام و مسلمین بود به خاطر اینکه اسلام در آینده و در نتیجه جهاد مقدّس و فداکاری او در میان انسانها نشر پیدا کند و نظام سیاسی و نظام اجتماعی آن در جامعه ما برقرار شود، مخالفت نمود، مبارزه کرد و فداکاری»
بلال افزود: هر چند امام حسین (ع) موفق به تشکیل حکومت اسلامی نشد اما با تقدیم خونش سعی کرد دین جدش را از بدعتها نجات دهد چرا که کسانی بر مسند حضرت رسول (ص) نشسته بودند که هرگز صلاحیت این کار را نداشتند. سید الشهدا (ع) به دنبال احیای فرهنگ سیاسی و فرهنگ دین مدارانه و قوانین ناب اسلامی بود و هر آنچه داشت از مال، خانه، زن و بچه، وجهه اجتماعی و سیاسی و... در دست گرفت و به میدان آمد و همه را برای احیای دین اسلام تقدیم کرد.
رضایت الهی
یکی از اهداف بسیار مهم امام حسین(ع) رضایت و خشنودی خداوند تبارک و تعالی بود؛ امام قطعنظر از همه اهداف دیگر، و با توجه به انحرافی که در سطح کلان در احکام و قوانین اسلامی پدید آمده بود و جامعه اسلامی از راه درست و مستقیم به بیراهه کشیده شده بود، رضایت خداوند را در این میدانست که یک نهضت عظیم و بزرگ راه بیندازد. به بیان دیگر، امام وظیفه خود میدانست که در وضعیت موجود و شرایط حاکم دست به اقدامی بزند که رضایت و خشنودی خداوند تبارک و تعالی در آن قرار دارد. امام حسین(ع) در اینباره میفرماید: «لا محیصَ عنِ یومِ خُطَّ بالقلمِ رضااللّه رضانا اهلُ البیت؛ از پیش آمدی که با قلم قضا مقرّر شده، راه گریزی نیست. بر آنچه خداوند خوشنود شود ما نیز راضی هستیم.»
آنچه به عنوان یک حقیقت انکارناپذیر در نهضت امام حسین(ع) از آغاز تا پایان کاملا محسوس است اینکه بر تک تک اقدامات عاشورائیان، به ویژه بر شخص امام، خداوند و رضایت او حاکم است؛ یعنی هدف و معیار برای تمامی رفتارها، کردارها و گفتارهای آنها رضایت و خشنودی خداوند است: اگر امام با یزید بیعت نمیکند، برای رضایت خداوند است. اگر او در کنگره جهانی حج، به عنوان بزرگترین پایگاه اطلاعرسانی شرکت میکند، برای رضایت خداوند است. اگر او مراسم حج را ناتمام میگذارد و به سوی کربلا حرکت میکند، برای رضایت خداوند است. اگر از سپاهیان حرّ با نان و آب پذیرایی میکند و از ضعف عمومی آنها برای حمله استفاده نمیکند، برای رضایت خداوند است. اگر پس از شهادت مسلم و هانی، تمامی اطرافیان خود را در بازگشت آزاد میگذارد و هیچگونه فشار و جبری بر آنان اعمال نمیکند، برای رضایت خداوند است. اگر کسانی را برای کمک دعوت میکند و یا برای آنان نامه مینویسد، برای خوشنودی خداوند است. اگر در روز عاشورا بر مصیبت شهادت اکبر، قاسم، عبّاس، عون و سایر یاران و سرانجام، شهادت مظلومانه طفل شیرخوارش، صبر میکند برای رضای خداست.
استاد حوزه علمیه کابل افزود: امام حسین(ع) آن گاه که صورت به خون آغشته خود را بر روی خاک گذاشت، عرض کرد: «بسمِ اللّه و بِاللّه و فی سبیلِ اللّه و علی مِلّةِ رسولِ اللّه»؛49 با نام و یاد خدا و با کمک خدا و در راه خدا و شریعت رسول خدا، هدفش خدا و رضایت او بود.
آقای بلال در پایان خاطرنشان کرد: مهمترین درس و فرهنگ عاشورا درس استقامت، مبارزه و جهاد در برابر ظلم و بدرفتاری است. امام حسین (ع) برای احیای دین رسولالله قیام کردند که ما باید آن فرهنگ را در سطح زندگی و روش و منش خود داشته باشیم. در عاشورا خیمههای دعا و نیایش بر پا است اما در کنار آن باید برحوزه عقل نیز تاکید کنیم و از طریق مباحث عاطفی و احساسی بتوانیم یاریگر و احیاگر فرهنگ عاشورا باشیم. فرهنگی که در هیئتها و عزاداریهای ما باید حاکم باشد این است که مردم امام زمان خود را بشناسند. دلیل قیام امام حسین (ع) باید برای جامعه منتظران معرفی شود و مردم بدانند که در لوای ولایت حجت خدا بودن یعنی این که هر آنچه که داریم را در راه ولی خدا بدهیم.
گفتنی است که این مراسم باشکوه با تلاوت کلام الله مجید توسط قاری نورعلی امامی آغاز و با مداحی و نوحه خوانی قاری کاظم گلمحمدی، نوحه خوانی و مناقب خوانی اساتید و شاگردان لیسه ادامه و با دعائیه حجت الاسلام والمسلمین سجاد عباسی پایان یافت.