به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا)، گفتمان علمیپژوهشی تحت عنوان "بررسی موضوع بدعت؛ تبعات و راهکارها" با حضور جمعی از طلاب و دانشجویان مهاجر، از سوی این خبرگزاری در شهر مقدس قم برگزار شد.
در ابتدای برنامه، حجتالاسلام و المسلین دکتر محمدطاهر رفیعی استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس این گفتمان، برگزاری چنین نشستهای دینی و اعتقادی را بسیار ضروری ارزیابی کرده و افزود: امیدوارم چنین جلسات و گفتمانهایی به صورت منسجم ادامه یابد تا به تدریج، همهی مردم افغانستان از نتایج این برنامهها بهرهمند شوند.
دکتر رفیعی در شروع مطالب خود از نگاه کلی، بدعت را به معنای هر نوع ابداع جدید دانسته و افزود: ما باید بحث را اینگونه آغاز کنیم که از نگاه دینی منظور ما از بدعت چه مسائلی میباشند.
لزوم تفکیک بدعت در چهار حوزهی مختلف
این کارشناس فرق و مذاهب اسلامی، چهار حوزهی "اصول دین"، "فروع دین"، " مسایل عرفی مورد تایید شرع یا عرف متشرعه" و "مسایل عرفی عادی و جاری در امور زندگی" را به عنوان بسترهایی دانست که امکان ایجاد بدعت به معنای کلیِ آن یعنی "ابداع امر جدید" در آنها وجود دارد.
وی در ادامه افزود: وقتی ما از بدعت صحبت میکنیم، ابتدا باید مشخص کنیم که منظور ما، بدعت در کدام یک از حوزههای یادشدهی بالا است؛ چرا که به تناسب اینکه موضوع مورد بحث، ابداع امور جدید در اصول دین، فروع دین، عرف متشرعه و یا عرف عادی باشد، نتیجهی بحث نیز متفاوت خواهد بود.
حجتالاسلام والمسلمین رفیعی با اشاره به اینکه واژهی بدعت در قرآن و بخصوص در روایات و نیز در کلام صحابه و تابعین وجود دارد بیان داشت: مشرکین مکه، سخنان پیامبر اسلام را نمیپذیرفتند، چرا که میگفتند: آیین تو با آنچه از آباء و اجدادمان به ما رسیدهاست مغایرت دارد و لذا بدعت است. پیامبر نیز پاسخ میداد: آمدن پیامبر جدید بدعت نیست و من خاتم پیامبران هستم و قبل از من نیز پیامبران بسیاری از جانب خداوند برای هدایت بشر از مسیر انحراف فرستاده شدهاند.
باید با استناد به کتاب و سنت و احادیث مسلم مورد قبول فریقین به تعریف واحدی از بدعت در حوزههای مختلف رسید
این استاد حوزه و دانشگاه، مطلق بودن رد هر گونه بدعت در دین از نگاه آیات و روایات را مسئلهای دانست که موجب شده تا متکلمین و افراد مختلف، دیدگاههای متفاوتی در این رابطه داشته باشند. اما به باور وی، میتوان با استناد به کتاب و سنت و احادیث مسلم مورد قبول هر دو مذهب، به تعریف نسبتا واحدی از بدعت در حوزههای مختلف دست یافت و آن را رایج نمود.
دکتر رفیعی هر گونه بدعت در "اصول دین" را بدعت نهی شده دانسته و افزود: به عنوان مثال اسماء و صفات الهی توقیفی هستند و هرگونه ابداع اسم و صفت جدید برای خداوند بدعت خواهد بود.
تفاوت منابع معرفتی بین سلفیها و اهل سنت
وی ادامه داد: در مورد آنچه که مربوط به تفسیر دین باشد، بسته به اینکه مبنا، نصگرایی یا ظاهرگرایی و یا عقلگرایی باشد و یا بسته به اینکه گستردگی منابع دینی و معرفتی تا چه اندازه باشد، مصادیق بدعت نیز متفاوت خواهد بود. سلفیها فقط کتاب و سنت را به عنوان منابع معرفتی قبول دارند؛ در حالی که منابع معرفتی نزد اکثر اهل سنت گستردهتر است و عقل و عرف متشرعه و کشف شهود را نیز در مواردی شامل میشود.
حجتالاسلام رفیعی با بیان اینکه در فروع دین نیز این دین است که برای مکلف تعیین تکلیف میکند افزود: تشریع به ما غیر انزل الله قطعا بدعت است، اما در حدود و ثغور این مسئله هم شاهد بروز تفاسیر مختلف و متفاوتی هستیم.
بدعت خوب، بدعت بد
وی در ادامه با ارائهی توضیحاتی در مورد تاریخچهی پیدایش اصطلاح بدعت خوب و بدعت بد نزد مسلمانان اظهار داشت: از لحاظ تاریخی، نماز تراویح در عصر پیامبر وجود نداشت. خلیفهی دوم در مقام رسمی کردن نماز تراویح میگفت: نماز تراویح بدعت بود ولی بدعت خوبی بود. از آن به بعد تعاریف و برداشتهای متفاوت از انواع بدعتهای اعتقادی و سیاسی شکل گرفته و بینظمی گستردهای در این مسئله به وجود آمد تا اینکه در قرن سوم هجری به تدریج با پیدایش ادلهی دفاع از بدعتهای خوب و رد بدعتهای بد، زمینه برای رد عقلگرایان از جانب نصگرایان به وجود آمده و به مرور گسترش یافت.
عوامل پیدایش بدعت
دکتر رفیعی در پاسخ به این پرسش که چه شد که مسلمانان وارد اینگونه مباحث شدند بیان داشت: بدعت هنگامی به وجود میآید که بخواهیم امری را در دین انجام دهیم و دلیلی از کتاب و سنت برای آن پیدا نکنیم و یا اینکه دلیل موجود باشد ولی برداشت نادرست صورت پذیرد و گاهی هم به خاطر منافع شخصی بدعتهایی وارد دین میشود.
به باور آقای رفیعی، همهی این عوامل در عصر اولیهی اسلام وجود داشت. وقتی مرجعیت علمی، دینی و سیاسی ائمه معصومین کنار گذاشته شد، جامعه اسلامی مجبور بود برای تفسیر قرآن به اشخاص غیر معصوم و دارای عدم سواد علمی ناکافی مراجعه کند.
دفاع و موضعگیری مطلق در برابر تفکرات و شبهات سلفیها اشتباه است.
حجتالاسلام دکتر رفیعی در بخش دیگری از مطالب خود، در پاسخ به این پرسش که چه شد که مسائلی مانند مراسم میلاد نبی اکرم ص به عنوان بدعت، تبدیل به بحث روز در افغانستان شده است تشریح کرد: ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که آیا صرف برگزاری مراسم میلاد پیامبر و گردهمایی چند نفر در یک مکان بدعت است؛ یا نه، نوع مراسمی که در گذشته و حال برای میلاد پیامبر برگزار میشده یا میشود به گونهای است که حساسیت ایجاد میکند.
وی ادامه داد: انتقاد سلفیها از برگزاری موالید و توسل و غیره فراوان است و در مقابل، بزرگان مذهب نیز در برابر انتقادات آنها به دفاع مطلق میپردازند؛ اما واقعیت امر این است که هم دفاع و هم موضعگیری مطلق در این رابطه اشتباه است.
دکتر رفیعی تصریح کرد: ما به جای ادلهتراشی صرف برای مطلق مراسمهای میلاد، باید آنها را تفکیک کنیم و ببینیم که در حال دفاع از چه برنامههایی هستیم. به عنوان نمونه، بحث جنجالی در نحوهی برگزاری مراسم میلاد پیامبر از جانب جریانهای صوفیه در اهل سنت، اعتقاد آنها به حاضر و ناظر بودن شخص پیامبر اسلام در مراسمشان است و اعتقاد دارند امکان ندارد مراسم بگیرند و پیامبر در آن مراسم نیاید؛ لذا در مراسم آنها شاهد حرکاتی نظیر خالی گذاشتن یک صندلی برای پیامبر و تعظیم حضار در مقابل آن هستیم. طبیعتا اکثر مسلمانان چنین مسایل و رفتارهایی را که نه با عقل و نه با عرف سازگاری ندارد قبول ندارند.
وی ادامه داد: ما اگر از چنین بدعتهایی دفاع کنیم و به ترویج آنها بپردازیم تبعات منفی آن دامنگیر جامعه اسلامی خواهد شد. چرا که بدعت بد باعث میشود یک تصویر خرافی و مسخرهآمیز از دین اسلام به نمایش گذاشته شود.
لزوم شناسایی بدعتهای خرافی و مبارزه با آنها
حجتالاسلام رفیعی افزود: عدهای آمدهاند و مسایل فرعی را اصل قرار داده و مسایل اصلی را به حاشیه بردهاند؛ نتیجهی چنین رویکردی، تربیت نسل نوینی از مسلمانانی است که دارای فهم ناقص و برداشت اشتباه از دین خواهند بود. لذا ما باید با تمام ابزارهایی که در اختیار داریم تلاش کنیم بدعتهای خرافی را شناسایی و با آنها مبارزه کنیم. از سوی دیگر، بدعتهایی را که زیر عنوان شرایع دینی به مصالح اسلام و مسلمین میباشد را ترویج کنیم تا تبعات مثبت اینها، جای تبعات منفی بدعتهای خرافی را بگیرد.
دکتر رفیعی در مورد گروه دینی جامعهالاحناف که مراسم میلاد پیامبر اعظم ص را در کابل برگزار کرده بودند بیان داشت: این گروه نمایندهی حنفیهایی هستند که گرایشات تصوف در آنها پررنگ است. سلفیها مخالفتها و انتقادات تندی از این گروه دارند.
سیر ترویج و گسترش تفکر وهابیت در افغانستان
وی در مورد سیر ترویج تفکر وهابیت در افغانستان توضیح داد: حدودا سه قرن قبل، شاه ولی الله دهلوی ظهور کرد که معاصر با ابنوهاب بود. دهلوی به نوعی مرجع کل اهل سنت هندوستان، پاکستان و افغانستان بوده و با این که صوفی بود اما گرایشاتی هم به سلفیت داشت. بعد از او فرزندش شاه عبدالعزیز گرایشات بیشتری به سمت سلفیت پیدا کرد تا اینکه احمد بن عرفان عملا نمایندهی جریان سلفی وهابی در هند میشود. آموزههای احمدبن عرفان تفاوت چندانی با آموزههای ابن وهاب ندارد.
حجتالاسلام رفیعی ادامه داد: به تدریج میان حنفیهای متمایل به سلفیت و حنفیهای متمایل به صوفیها و عقلگرایی اختلاف و درگیریهایی به وجود آمد. در چهل سال اخیر نیز با تهاجم شوروی به افغانستان و نیز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تلاشها و اقدامات وهابیت نیز در افغانستان بیشتر از گذشته شد.
وی افزود: زمانی شکایت جدی سردبیران سلفیمحور نشریهی عرب زبان "نهیبالمعرکه" از مسلمانان افغانستان این بود که چرا شما در کشورتان مراسم میلاد نبی برگزار میکنید و ما را وهابی میدانید. اما متاسفانه اخیرا در بسیاری از مناطق افغانستان حساسیت اهل سنت به رهبران و تفکرات سلفیگری و وهابیگری کم شدهاست.
خطر گسترش تفکر وهابیت در ولایات مختلف بسیار جدی است.
دکتر رفیعی خطر گسترش وهابیت در شهرهای مختلف افغانستان بخصوص در شهرهایی مثل هرات را بسیار جدی ارزیابی کرده و بیان داشت: در سایهی غفلت علمای معتدل حنفی و همچنین غفلت علمای شیعه، اما وهابیت با پشتوانهی عربستان به شدت در حال فعالیت در افغانستان است و به باور بنده، همزمانی حادثهی انفجار در مراسم میلادالنبی در کابل و صدور فتوای حرمت برگزاری جشن میلاد پیامبر ص اتفاقی نیست و در واقع، نمایش علنیتری از تضادها و اقدامات گستردهی وهابیت در کشور است.
علمای حنفی و شیعی با قدرت وارد عرصه شوند.
وی با بیان اینکه ما حقیقتا نگران گسترش سلفیگری در افغانستان هستیم افزود: وظیفهی حنفیها و شیعیان افغانستان است که به صورت جدی وارد عرصهی مبارزه با تفکر وهابیت شوند. جریانی مثل جریان جماعت تبلیغ نیز هر چند در حقیقت جریانی ضد وهابیت است اما باید متوجه باشد که متاسفانه فعالیتهایشان در مواردی به نفع وهابیت تمام میشود.
برگزاری کنفرانسها و همایشها باید پشتوانهای برای هدف اصلی باشند و نه هدف اصلی
حجتالاسلام والمسلمین دکتر رفیعی، انحصار ارائهی راهکار برای جامعهی علمی و نخبهی کشور را اشتباه دانسته و بیان داشت: مباحث علمی باید پشتوانهای برای هدف اصلی باشند، نه اینکه خودشان هدف اصلی بشوند. به همین لحاظ، برگزاری کنفرانس و همایش و مباحث تلویزیونی در جایگاه خودشان دارای اهمیت هستند اما در واقع باید به آنها صرفا به عنوان پشتوانهی اقدامات اصلی نگریسته شود، در غیر این صورت ممکن است حتی در مواردی آسیبزننده نیز باشد.
وی ادامه داد: حتی در مواردی مشاهده شده است که پشتوانهی حدیثی برخی از مقالاتی که در بعضی از همایشها ارائه و قرائت میشود از منابع غیر معتبر و ضعیفِ مذهب مقابل جمعآوری شدهاند که طبیعتا این مسئله حتی باعث بروز حساسیتهایی از جانب اندیشمندان مذهب مقابل در جریان برگزاری همان همایش خواهد شد.
تبلیغ چهره به چهره رمز اثرگزاری فعالیت سلفیها در جامعه
این استاد حوزه و دانشگاه، رمز اثرگزاری فعالیت سلفیها در جامعهی هدفشان را تبلیغ چهره به چهرهی این فرقه با مخاطبینشان دانسته و تصریح کرد: جامعهی هدف سران وهابی و سلفی، قشر متوسط رو به پایین جامعه است. و اگر ما برای مقابله با این فرقه، صرفا به برگزاری کنفرانس و همایش بسنده کنیم میدان را باختهایم. چرا که اساسا خبر برپایی چنین کنفرانسها و همایشهایی به گوش افرادی که عموما جذب تفکرات وهابی و سلفی میشوند نمیرسد.
دکتر رفیعی در پایان مطالب خود، یکی از مهترین راهکارهای علمای افغانستان به ویژه علمای حنفی مذهب را در برابر ترویج تفکر وهابیت در افغانستان، راهکار مقابله به مثل با سلفیها، یعنی تبلیغ چهره به چهره با همهی اقشار به ویژه قشر متوسط به پایین جامعه در اطراف و اکناف دانسته و افزود: علما باید سخنانی حسابشده و طبق ضوابط و معیارهای درست به زبان بیاورند و با رویکردی صمیمی و در میان مردم از هر فرصتی برای تبلیغ افکار تقریبی و ضد سلفی استفاده کنند.
بخش پایانی گفتمان به دریافت سوالات حاضرین و پاسخ به آنها توسط کارشناس برنامه اختصاص یافت که پاسخها در میان مطالب بالا گنجانده شده است.