دولت افغانستان هم مانند بسیاری از کشورهای جهان به ویژه دولت های اسلامی، در قبال جنایت های فاجعه بار رژيم صهیونیستی اسراییل در روز نکبت؛ روز تأسیس این رژيم نامشروع و جعلی، بر علیه تظاهرکنندگان بی دفاع فلسطینی، واکنش رسمی نشان داد.
وزارت امور خارجه در این باره بیانیه صادر کرد و اشرف غنی؛ رییس جمهور نیز در نشست سران کشورهای اسلامی در استانبول ترکیه، شرکت و سخنرانی کرد.
با این وجود، دولت افغانستان به دلیل آنکه میزبان هزاران نیروی نظامی از متحدان استراتژیک رژيم اسراییل است، به دلایل سیاسی، با محدودیت های بزرگی در رابطه با مسایل درجه اول جهان اسلام به ویژه بحران فلسطین، رو به روست. به همین دلیل هم بود که کابل در قبال تصمیم بحث برانگیز دونالد ترامپ؛ رییس جمهوری افراط گرای امریکا مبنی بر انتقال سفارت آن کشور از تل آویو به بیت المقدس و به رسمیت شناختن یکجانبه آن شهر به عنوان پایتخت دایمی رژیم جعلی صهیونیستی، نتوانست واکنشی جدی و صریح نشان دهد.
با این حال و صرف نظر از دیدگاه های رسمی حکومت های مسلط بر افغانستان در طول ۷۰ سال اخیر، همواره میان دو ملت افغانستان و فلسطین، نوعی همگرایی و همبستگی وجود داشته است؛ این همگرایی و همبستگی ناشی از دو عامل عمده بوده است: سرگذشت مشابه و سرنوشت مشترک.
سرگذشت دو کشور، به دلیل جنگ و ناامنی و تجاوز خارجی و غصب و اشغال و سرکوب و کشتار و قتل عام و سیطره فاشیزم و آوارگی و بی وطنی و بی سرپناهی و مهاجرت های میلیونی و... از بسیاری جهات مشابه بوده است و این تشابه در حال حاضر هم به نوعی وجود دارد.
افزون بر این، در آینده هم دو کشور، سرنوشت مشترکی خواهند داشت؛ زیرا راه رهایی از این وضعیت، مبارزه است؛ مبارزه با تجاوز و اشغال و غصب و سلطه خارجی و ستم و کشتار و تباهی تحمیلی از سوی قدرت های برتر و زورگوی جهان. ضمن آنکه قدس، قبله اول مسلمانان است و سرنوشت آن به نوعی با سرنوشت همه کشورهای اسلامی و مسلمانان، گره خورده است.
در افغانستان، در زمان قدرت مجاهدین به ویژه دوره جهاد این کشور علیه نیروهای اشغالگر شوروی، مردم و رهبران جهادی افغانستان، همسو با سیاست های رسمی برخی کشورهای بزرگ اسلامی، مساله فلسطین را از مسایل اصلی جهان اسلام می دانستند و مبارزات خود را در راستای آمال رهایی همه ملت های دربند و آزادی قدس از اشغال رژیم اسراییل تعریف می کردند.
با توجه به این مساله، مبنای اصلی و محوری مبارزات جهادی رهبران سیاسی افغانستان در برابر نیروهای اشغالگر خارجی، بیشتر عقیدتی، مکتبی و ایدئولوژیک بود؛ تا ملی و میهن پرستانه.
شماری از ناظران می گویند که با توجه به شکل گیری تحولات تازه و بروز مسایل مبتلابه جدید در دنیای اسلام از جمله ظهور نیروی تروریستی داعش که عملا مرزهای سیاسی را در می نوردد و خلافت اسلامی فرامرزی اعلام کرده است، بحران فاجعه بار سوریه، تشدید کشتارها و جنایات رژیم اسراییل و تقویت پایگاه های تروریزم در کشورهایی مانند پاکستان و افغانستان، اکنون بار دیگر، رویکردهای سیاسی کشورها، متاثر از عقاید و احساسات مذهبی و دینی آنها شده است و در چنین وضعیتی، طبیعتا گرایش های ملی و میهن پرستانه، کمتر به دید می آید.
افغانستان نیز نمی تواند از تاثیرپذیری از فضای به وجودآمده، برکنار بماند. این امر را می توان در بزرگداشت از روز جهانی قدس در جمعه آخر ماه رمضان امسال و همچنین واکنش های گسترده مردمی و رسانه ای نسبت به فاجعه انسانی به وجودآمده در غزه از رهگذر حملات جنایتکارانه رژیم اسراییل، در افغانستان شاهد بود.
با این حساب، واکنش رسمی دولت افغانستان در برابر این جنایات نمی تواند فارغ از تاثیرپذیری و تبعیت از فضای کنونی در افغانستان و سراسر دنیای اسلام باشد.
از جانب دیگر، دولت افغانستان با توجه به خروج بخش عظیمی از نیروهای خارجی غربی از کشور و احتمال کاهش سطح توجه، روابط و کمک های آن کشورها با افغانستان، نیاز به تقویت استراتژی همکاری های منطقه ای با رویکرد ویژه به مسایل مبتلابه جهان اسلام دارد و این چیزی است که نمی تواند با نادیده گرفتن و استمرار سکوت در برابر مساله فلسطین، قابل تحقق و دستیابی باشد.
در هر صورت، واکنش دولت در برابر آنچه در غزه و قدس می گذرد، در خصوص یکی از معدود مسایل خارجی، دولت و ملت افغانستان را در کنار هم قرار خواهد داد.