این روزها در افغانستان شاهد تحولات عجیب و خطرخیزی هستیم. چنانچه می بینیم حملات علیه اماکن مقدس شیعیان از شدت و هدت بیشتری برخوردار شده و نیز ترور علما و نخبگان شیعیان از فراوانی و سرعت غریبی لااقل در یکی دو سال اخیر حکایت می کند.
اگر چه بیشتر عملیات علیه شیعیان و اماکن مقدس آنان را گروهی بنام داعش در افغانستان به عهده می گیرد و به راحتی و آسانی تمام اعلان می کند که مثلا فلان مسجد و تکیه خانه مشرکان را افراد آنها منفجر کرده و یا نمازگزاران در آن اماکن مقدس را به شهادت رسانده اند و از نظر آگاهان، همین اعلانها و متقبل شدنها از ناحیه داعش، کار بسیاری از نفاق افگنان داخلی و خارجی را آسان کرده است؛ چرا که آنها به راحتی شانه از زیر بار مسئولیت خالی کرده و همه چیز را به گردن گروه داعش و امثال آن می اندازند و به این وسیله خود را از هر شک و شائبه ای تبرئه می کنند.
اما این چالاکی و زیرکی و رندی از دید تیز بینان و ریز بینان آگاه پنهان نمی ماند؛ لذا آگاهان معتقدند که اوضاع جاری علیه منافع شیعیان در افغانستان از ترور شخصیتها و عالمان دینی گرفته تا حمله به مساجد و تکایا و حسینیه ها همه و همه از یک مثلث نشات می گیرد و آن مثلثی نیست جز اشتراک منافع عربستان، پاکستان و ایالات متحده امریکا و البته شرکای اروپایی آن ها.
در این مثلث کشورهای مذکور در بسیاری از نقاط منافع مشترک دارند که یکی از آنها پروسه فشار علیه شیعیان در افغانستان است؛ در این پروسه اهریمنی و ویرانگر، به وسیله انتحار و انفجار و حملات مرگبار علیه شیعیان و اماکن مقدس آنان، عرصه آنقدر باید به این مردم تنگ شود تا بخش از مردم کشور را به این نتیجه برسانند که این سنی ها هستند که مساجد و منابر آنان را منفجر می کنند و جوانان و کودکان و سالمندان آنها را بخاک و خون می کشند؛ و گر نه چرا تروریستها کاری به کار سنی ها و مساجد و تکایای آنان ندارند؟!
نتیجه بالا چیزی است که دشمنان افغانستان از شیعیان می خواهند؛ تا با آن به مراد و منظور واقعی شان از انفجارها و حملات بر مساجد شیعیان که همانا اختلاف و نفاق افکنی میان پیروان دو مذهب بزرگ حنفی و جعفری می باشد، برسند.
در این میان اما مباحث رقیب کوبی هم داغ تر از همیشه شده و رقبای سیاسی موجود در عرصه قدرت در کشور، سعی می کنند از اوضاع رقت بار حاکم در سمت و جانب شیعیان کشور، سود جسته، به منافع راهبردی و حزبی خویش برسند؛ بر این اساس، یکی سعی می کند چهره مدافع از حقوق شیعیان را به خود بگیرد و در مقابل حزب و گروه رقیب خویش را به دشمنی با شیعیان متهم کند.
به عنوان مثال استاد عطا محمد نور؛ والی ولایت بلخ در پیوند به حملات اخیر علیه منافع شیعیان در مناطق مختلف کشور به خصوص پایتخت و هرات، از حکمتیار و موضع گیری های وی به صراحت انتقاد می کند.
در این بخش از نوشتار شما را به قسمتی از سخنان والی بلخ در نقد رهبر حزب اسلامی و البته به دلیل جالب و جذاب بودن آن توجه می دهیم.
آقای نور در مراسمی که در بلخ برگزار شده بود، حکمتیار را به دامن زدن به اختلافها در کشور متهم کرد و گفت: آقای حکمتیار به این خاطر که از کشورهای ضد ایران پول بگیرد، بر ضد ایران و شیعه حرف می زند.
نور در واکنش به شعار تظاهرات حزب اسلامی که «سلطه امپراتوری ایران بر بلخ را نمیگذاریم»، خطاب به حکمتیار گفت:" در ایران که تو چهار سال زندگی کردی، از پول و بکس های پول سپاه پاسداران تو استفاده کردی، بهترین دفترها را تو در ایران داشتی، حالا تو بر ضد ایران حرف میزنی، عجب! انسان کمی هم باید وجدان داشته باشد."
نور خطاب به حکمتیار گفت:" ما در آغاز فکر کردیم چون حکمتیار تازه از غار آمده است، شاید بعدا ذهنش روشن شود، اما نشد. به تمام مردم معلوم است که تسلیم شدی، در کجا پنهان بودی؟ کدام کشور به تو جیره می داد، کمی عقبت را ببین باز سر شخصیت ها و احزاب و اقوام دیگر بتاز."
نور در ادامه تاخت و تازش خطاب به حکمتیار گفت:" تو که به نام قصاب کابل مشهور هستی، به کدام روی به کابل آمدی، تو که اعلان کرده بودی تا یک خارجی در افغانستان باشد، امت رسول الله نباشی که به کابل بیایی و تو که علیه نیروهای امینتی، ملت و حکومت جهاد اعلان کرده بودی، به کدام روی جهادت را پس گرفتی، همه چیز که سر جایش است؛ هنوز امریکا است و نیروهایش را هم زیاد میکند."
این اظهارات والی بلخ اگر چه دقیق و حق است و به واقع شخصیت موهوم امیر حزب اسلامی را تحت پوشش می گیرد؛ اما یک مقدارش نیز جنبه رقیب کوبی و خود شیرینی دارد؛ چرا که همه می دانند که امثال استاد عطا نیز بر مجاهدت های سابق خویش استوار نمانده و برای قضاوت در باره شخصیت وی، همان پخش برنامه های مبتذل از تلویزیون منسوب به ایشان کافی است.
در هر حال، آگاهان کشور بر این باورند که به رغم خواست و علاقه دشمنان داخلی و خارجی، اما با توجه به واقعیت های موجود در جامعه افغانستان که ریشه در تاریخ دور و دراز این کشور اسلامی و متمدن دارد، جنگ میان شیعه و سنی؛ چنانکه شوق و اراده دشمنان است، هیچگاه و هرگز در افغانستان رخ نمی دهد و به قول رهبر حزب اسلامی تبیان، دشمنان افغانستان این آرزو را به گور خواهند برد.