سازمان ملل اعلام کرده که تلفات غیر نظامیان در جنگ افغانستان در نیمه نخست ۲۰۱۷ به طور بی سابقه ای افزایش یافته است.
در شش ماه اول سال جاری میلادی ۱۶۶۲ غیر نظامی کشته و بیش از ۳۵۸۱ تن دیگر زخمی شده اند. این میزان نسبت به مدت مشابه در سال گذشته افزایش ۲ درصدی را نشان می دهد.
در گزارش سازمان ملل آمده است که عامل ۶۷ درصد از تلفات غیر نظامیان ترویست ها هستند که از آن جمله به وقوع ۴۰ حمله انتحاری اشاره شده است.
یوناما می گوید ۲۰ درصد از این غیر نظامیان در کابل کشته یا زخمی شده اند.
تادامیچی یاماموتو؛ نماینده ویژه سازمان ملل در افغانستان گفت استفاده مداوم و بی رویه و غیر قانونی از مواد انفجاری و بمب های کنار جاده "مایه تأسف" بوده و به کارگیری از آن باید بلافاصله متوقف شود.
از سال ۲۰۰۹ میلادی که نمایندگی سازمان ملل در افغانستان، اقدام به ثبت آمار کشتار غیر نظامیان از سوی طرف های درگیر جنگ کرده است، همواره این آمار رو به افزایش بوده است. در سال های اخیر که نیروهای ناتو و امریکایی، مبارزه با تروریزم را متوقف کرده و به پایگاه ها و پناهگاه خود، خزیده اند، این روند به میزان بی سابقه ای، سیر صعودی پیدا کرده است.
شماری از ناظران مسایل امنیتی، این امر را نشانگر افزایش ناامنی ها می دانند و می گویند که از آنجا که وظیفه و فلسفه وجودی دولت و نیروهای امنیتی، برقراری صلح برای زندگی غیر نظامیان و مردم عادی است، با توجه به بالا رفتن بی رویه آمار کشتار غیر نظامیان، می توان نتیجه گرفت که دولت در تأمین امنیت و برقراری ثبات ناتوان بوده و به نخستین و مهم ترین وظیفه خود، یعنی تأمین زمینه زندگی صلح آمیز و آرام برای مردم، نتوانسته به درستی عمل کند.
با توجه به این تحلیل، آیا می توان چنین استنباط کرد که افزایش کشتار غیر نظامیان، نشانگر ضعف دولت و نیروهای امنیتی است؟
پیش از پاسخ به این سؤال، ابتدا باید در نظر داشت که در سال های اخیر، به ویژه از زمانی که نیروهای خارجی، مسؤولیت تأمین امنیت را به نیروهای امنیتی داخلی واگذار کرده اند و خود از مبارزه مستقیم با تروریزم، دست کشیده اند، مسؤول اصلی کشتار غیر نظامیان در کشور، جریان های تروریستی ضد دولتی بوده اند نه نیروهای دولتی؛ اما پیش از انتقال مسؤولیت های امنیتی، نیروهای خارجی به دلیل عملیات های شبانه و بمباران های کور، در کنار تروریست های مسلح، از اصلی ترین عوامل قتل عام مردم بی گناه ملکی و غیر نظامیان بی دفاع محسوب می شدند.
با توجه به این امر، آگاهان پرسش دیگری را مطرح می کنند و آن اینکه آیا اختصاص آمار بالای کشتار غیر نظامیان به عملیات های تروریستی، به معنای قدرت گرفتن تروریست های مسلح می باشد؟
در این زمینه، نکته مهم این است که برای تروریست ها، حفاظت از جان غیر نظامیان، هیچگاه اولویت نبوده است. هرچند در سال های اخیر، در پیام های مناسبتی رهبران طالبان و سایر جریان های مسلح ضد دولتی، بر حفظ جان غیر نظامیان، تأکید شده؛ اما نتیجه عملی، عکس این توصیه را ثابت کرده و این به معنای آن است که این توصیه ها بیشتر به منظور فریب افکار عمومی و ایستادگی در برابر نتایج گزارش های تحقیقی نهادهایی مانند یوناما صورت می گیرد و هیچگاه نشانگر التزام عملی تروریست ها به این مهم نبوده است.
بنابراین آنها به همان میزان که حملات خود را به مناطق مزدحم شهری، گسترش داده اند، غیر نظامیان بیشتری را نیز به کام مرگ فرستاده اند.
توسعه عملیات های جنگی به ویژه در قالب حمله های انتحاری به مناطق شهری، هم نشان دهنده ضعف دولت و نیروهای امنیتی به ویژه ارگان های کشفی و استخباراتی است و هم بیانگر قدرت گیری تروریست ها برای نفوذ در قلمروهای امن تحت سلطه دولت.
به عنوان نمونه، وقتی یک تروریست انتحاری از پاکستان یا هر جای دیگری با یک تانکر بزرگ حامل هزاران تن مواد منفجره خود را به قلب کابل در منطقه به شدت حفاظت شده وزیر اکبرخان می رساند و در میان ده ها مرکز دولتی و امنیتی و نمایندگی های سیاسی و نظامی خارجی، خود را منفجر می کند و صدها نفر را به کام مرگ می فرستد، این هم بیانگر ضعف دولت و نیروهای خارجی است و هم نشانگر قدرت گیری تروریست ها و از نشانه های نفوذ آنها به درون دستگاه های دولتی در سازمان دهی و انجام این عملیات.
بنابراین، دولت در زمینه قصور یا تقصیر در تأمین امنیت غیر نظامیان و جلوگیری از نفوذ و انجام عملیات تروریست ها مسؤول است و تروریست ها هم به دلیل عبور از فیلترها و موانع، در تحمیل تلفات بر غیر نظامیان، قدرتمندتر شده اند؛ زیرا برای آنها آنچه اهمیت دارد، ایجاد حد اکثر رعب و وحشت و خشونت است، ضرف نظر از اینکه مردم عادی کشته می شوند یا کارمندان دولتی و نیروهای امنیتی.