همزمان با سوگند ریاست جمهوری" دونالد ترامپ" رئیس جمهور جمهوری خواه ایالات متحده امریکا، حامد کرزی رئیس جمهور سابق افغانستان در یک اظهار نظر صریح از حکومت جدید امریکا خواست که اشتباهات گذشته امریکا درافغانستان را تکرار نکند.
این گفته ها قبل از آنکه توصیه اخلاقی به حکومت امریکا تلقی گردد، این ذهینت را به وجود آورد که آقای کرزی می خواهد با اندرزهای این چنینی به این نکته اشاره کند که او از حکومت دموکرات ها در کاخ سفید ناخشنود بوده و این ناخشنودی را به صورت های گوناگون بروز داده است.
اینک که عقربه قدرت روی جمهوری خواهان توقف کرده است، او می خواهد با اعضای این حزب به نحوی همدلی کند و این پیام را برساند که او هم چنان دل در گرو حکومت جمهوری خواهان دارد و امید می برد که در تداوم زمامداری آن حزب، او قدرت گذشته خود را باز یابد و راه ورود به کاخ ریاست جمهوری برای او نیز هموار شود.
کرزی در دوران زمامداری خود بارها به شالوده شکنی و گفته های نامتعارف روی آورد تا از این طریق بتواند وجهه ای کسب کند و هم چنان در کاخ ریاست جمهوری باقی بماند. او طالبان را برادر خواند، سران گرفتار طالبان را از بند و زندان رها کرد و زمینه های رهایی کثیری از آدم کشان طالب را از زندان قندهار فراهم نمود. او برای خوش خدمتی به طالبان با متحد استراتژیک افغانستان یعنی ایالات متحده امریکا از در خصوت درآمد و کوشید اشتباهات نظامیان آمریکایی را ضرب چند کند و به خورد رسانه های گروهی دهد. حتا گاهی به تهدید روی آورد، به امریکایی ها هشدار داد که اگر امریکایی ها سیاست های خود در قبال افغانستان را تصحیح نکنند، او روی به طرف روسیه و کشورهای مخالف امریکا خواهد آورد و نیازمندی های تسلیحاتی افغانستان را از آن کشورها تامین خواهد کرد.
گرچه آقای کرزی می دانست که با بودن او در راس نظام سیاسی افغانستان، کمتر کشوری ریسک خواهد کرد و گفته های او را جدی خواهد گرفت، ولیکن او برای آن که حکومت امریکا را تحت فشار قرار دهد و خواسته های خود را بر آن حکومت تعمیل کند هر از گاهی سخنانی بر زبان آورد که برای حکومت امریکا چندان خوش آیند و مورد پذیرش نبود.
آقای کرزی بر رغم دشمنی با امریکا و تحت فشار قرار دادن آن کشور نتوانست چهره موجهی از خود در داخل افغانستان ترسیم کند و مورد پذیرش اکثریت مردم قرار گیرد. او با تقویت حکومت قومی در افغانستان حتا نتوانست رضایت قوم خود را بدست آورد، گر چه در این راه سرمایه گزاری گزافی کرد.
او در برابر تجاوز آشکار پاکستان بر مناطق شرقی کشور سکوت اختیار کرد. در برابر پرسش های فراوان رسانه های گروهی اظهار داشت که: حمله متقابل علیه پاکستان به نفع پشتون ها نیست هر دو طرف پشتون ها کشته می شوند".
او با این گفته ها به گمان این که می تواند رضایت مندی طالبان و پاکستانی ها را جلب کند، اما بی توجه به این که وجهه ملی او را بیش از پیش خدشه دار می سازد، اعتبار او را به شدت کاهش می دهد. او راه های دیگری را نیز برای قهرمان شدن پیمود، اما هیچ کدام به تشخص او نیانجامید و چهره ای مطلوبی از او ترسیم نکرد. از زمره اقدامات او عدم امضای پیمان امنیتی با ایالات متحده امریکا بود که آقای کرزی روی آن حساب فراوان باز کرده بود.
گمان می برد که اگر او آن پیمان را امضا نکند، مورد پذیرش طالبان، پاکستان و برخی جناح های قبیله گرای سنتی قرار خواهد گرفت و در نتیجه توجه آن گروه ها به او جلب خواهد شد و یک تیم زبده و زبردست از آنها به وجود خواهد آورد و او از آنها به مثابه وسیله ماندن در قدرت استفاده خواهد کرد و در نتیجه خواهد توانست بر اریکه قدرت باقی بماند. از ویژگی های مهم دیگر آقای کرزی قوم گرایی های افراطی او در زمان زمامداری اوبود، قوم گرایی در حکومت او از چنان غلظت و شدتی برخوردار بود که سرانجام بر مواضع سیاسی او سایه افگند، عوامل او تحت عنوان کمسیون انتخابات، در انتخابات سال ۱۳۹۳ مستقیما دخالت کرد و یک انتخابات پر تلقب را سامان بخشید تا فرد مورد نظر او بر اریکه قدرت تکیه زند.
وی به این عمل، وجهه ملی و بین المللی خود را بیش از پیش دچار خدشه و خذلان کرد.
حال که آقای کرزی لب گشوده و به تدریج خواهان بازگشت به قدرت است، آنهم در سایه حکومت جمهوری خواهان امریکا، وجهه او چنان مخدوش و غیر قابل پذیرش است که حتا نهادهای مدنی نام او را روی میدان هوایی کابل بر نمی تابند چه رسد به این که بار دیگر بر اریکه قدرت تکیه زند.
نکته دیگری که ممکن است آقای کرزی فراموش کرده باشد آنست که در امریکا چه جمهوری خواهان حکومت حاکم باشند یا دموکرات ها، اصل منافع ملی آمریکا است که هر دو حزب برای تامین و تحکیم آن توافق نظر دارند.
به نظر می رسد که عملکرد کرزی به هیچ وجه از ذهن زمامداران گذشته و کنونی امریکا نه خواهد رفت، از این جهت است که گفته های آقای کرزی تلاشی از روی ناگزیری تلقی می گردد. او ناامید از بازگشت به قدرت اینک دست به دامن جمهوی خواهان افگنده تا شاید او را از غرق شدن در دریای فراموشی نجات بخشد. ولیکن قراین نشان می دهد که تاریخ مصرف او برای هر دو حزب به پایان رسیده، تلاش های او دست او را برای رسیدن به قدرت نخواهد گرفت.